آفتابنیوز : آفتاب: دکتر حمیدرضا جلاییپور دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در اردوی تشکیلاتی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی با توصیه دانشجویان به پیگیری توامان فعالیت مدنی و درس خواندن، افزود: فقط به درس پرداختن از دانشجو یک موجود بروکراتیک بیروح میسازد و بالعکس پرداختن فقط به فعالیت مدنی نیز روشن اندیشی و آگاهی موثر را از جامعه میگیرد.
به گزارش آفتاب به نقل از وبسایت این تشکل دانشجویی، در ادامه دکتر جلاییپور در تعریفی از جنبشهای اجتماعی گفت: به اختصار آن حرکت جمعی است که در جامعه توسط عدهای زیادی بدون هماهنگی قبلی به تدریج به دنبال هدفی مشترک یا برای جلوگیری از تحقق یک هدف در جامعه شکل می گیرد. بسته به نوع هدف، ماهیت جنبشها متفاوت میشود. جنبشهای جمعی یک حرکت جمعیاند، اما حرکت حزبی نیستند. فرق جنبش و احزاب این است که عضویت در حزب مقدمات و سلسله مراتب دارد، اما ساخت روابط در جنبشها به قول جامعهشناسان آن ژلهایتر است. جنبشها در عین اجتماعی بودن، خیلی بروکراتیک نیستند و به همین علت میتوانند وسیع باشند. بنابراین همیشگی نیستند، اما احزاب محدودتر و در عین حال پایدارتراند. چون جنبشها در صورت دستیابی به اهداف خود، دیگر پایدار نخواهند بود. جنبشها در عین حال هرج و مرج هم نیستند و در واقع جنبشها با شورشها متفاوتاند. در تاریخ 2500 ساله ایران اعتراض بسیار بوده است، اما ظهور جنبشها بیشتر در صد سال رخداده است؛ یکی از دلایل آن آزادی فردی و به زبان فلسفی احساس فاعلیت انسانها نسبت به خودشان است.
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه تصریح کرد: جنبشهای اجتماعی به رغم تنوع و گوناگونی، دارای چهار ویژگی هستند و هر چهار ویژگی با هم و به حالت تراکمی در شکلگیری این جنبش ها تاثیر دارند. اولین ویژگی این که رخداد جنبشهای اجتماعی معلول نارضایتی اجتماعی بوده و شکلگیری آنها حول محور شکافهای اجتماعی است؛ در ایران شکافهای نابرابری اقتصادی، نابرایر سیاسی یا شکاف دولت و ملت، نابرابری جنسیتی، شکاف مرکز- پیرامون، شکاف قومی و... را میتوان مثال زد. دومین ویژگی این است که جنبشها زمانی شکل میگیرند که گفتارهای منسجم داشته باشند. به قول جامعهشناسان متعارف برخوردار از ایدئولوژی یا به قول جامعهشناسان متاخر بهرهمند از گفتمانهای آگاهیبخش و هویتبخش داشته باشند. همین ویژگی است که جنبشها را از شورشها جدا میکند، اگر به تجربه جنبشهای اجتماعی دوره اخیر در همه جوامع نگاه کنیم، میبینیم که گفتمانهای لیبرالیستی، سوسیالیستی، ناسیونالیستی و گفتمان ادیان سیاسی را میتوان در این جنبشها جستو جو کرد، ولی شورشها و اعتراضات فاقد گفتمانهای منقح و روشن هستند. لزوما با نارضایتی صرف جنبشی شکل نمی گیرد، بلکه آگاهی افراد از وضعیت خویش و تلاش برای برونرفت از این وضع است که در شکلگیری جنبش موثر است. ویژگی سوم این که ممکن است نارضایتی باشد، گفتمانهای آگاهیبخش هم باشند اما جنبش زمانی شکل میگیرد که سازماندهی هم شده باشد و رهبری داشته باشد. ویژگی چهارم این است که با وجود ویژگیهای قبل، تنها زمانی که امکان اعتراض و دیده شدن وجود داشته باشد، میتوان از ظهور جنبشها سخن گفت. چون شکافهای اجتماعی در اغلب جوامع وجود دارد، اما زمانی که شکافها به سطح اعتراض میرسد، همه متوجه رخداد جنبش در جامعه میشوند.
این که در چه شرایطی، امکان بروز جنبشها وجود دارد، دارای علل مختلفی است. حکومتهای دموکراتیک جنبشها را فرصت محسوب میکنند و نه تهدید، چون در این نوع حکمرانی، اصل بر این است ک معضلات و شکافهای جامعه دیده شود و راهی برای آن جستو جو گردد نه اینکه سرکوب گردیده و به بخش پنهان جامعه فرستاده شود. ولی در حکمرانیهای غیر دموکرتیک، به جنبشها به چشم تهدید نگریسته میشود و لذا جنبشها به علل دیگری از جمله ضعف حکومت بروز میکند.
بهطور کلی حتی میتوان گفت، جوامعی که از حکمرانی دموکراتیک برخوردار نیستند، جامعه در دو وضع قرار میگیرد، وضع آشکار که در آن همه چیز رو بهراه است و وضع پنهان که در آن جامعه با شکافهای خویش دست و پنجه نرم میکند. به همین دلیل جوامع غیر دموکراتیک غیر قابل پیش بینی تر بوده و با جنبشهای غیر منتظره همراهاند. مثلا حکومت انتخاباتی با شکوه برگزار میکند، اما ناگهان بزرگترین جنبش مدنی آغاز قرن 21، در آن کشور به وجود میآید. به عبارت دیگر هرچه فاصله بخش پنهان جامعه از بخش آشکار آن کمتر باشد، جامعه سامانمندتر و قابل پیشبینیتر گشته و حکمرانی در آن کم هزینهتر می شود و جنبشهای اجتماعی در آن فرصت تلقی خواهند شد. رهبران جنبشهای اجتماعی در کنار مسئولان حکومتی به مذاکره و گفتو گو مینشینند و حکومت به اعترافات تلویزیونی سران جنبشها نیازی ندارد.
این جامعهشناس در ادامه با تقسیم جنبش های اجتماعی به دو دسته متعارف و متاخر افزود: جامعهشناسان نمونه تیپیکِ جنبشهای متعارف را جنبش کارگری گرفته اند و به عنوان نمونه در جنبشهای جدید از جنبش های دانشجویی و زنان سخن گفتهاند. دستهبندی دیگر تقسیمبندی جنبشها به دو دسته انقلابی یا اصلاحی است. جنبشهای انقلابی، در اثر افتادن چند شکاف بر روی هم در جامعه به وجود میآیند. انقلابیون گفتمان خود را حق مطلق دانسته و در پی اجرای آن هستند. در حالی که در جنبشهای اصلاحی، کنشگران خود معتقدند که بسیاری از موارد را نمیدانند و لذا قائل به گفتو گو بر سر مسائل مختلف هستند. بحث رهبری در جنبشهای انقلابی بسیار مهم است، چون در فرآیند انقلاب جان مردم در خطر است. در مقابل، جنبشهای اصلاحی مسالمتآمیز، متکی به آرای مختلف، هستند و در آنها وفاق جمعی اهمیت به سزایی دارد نه حقانیت بی چون و چرای یک گفتمان.
دکتر جلایی پور با اشاره به اهداف جنبش ها گفت: "هدف جنبش های متعارف یا قدیم کنترل دولت است، در حالی که درجنبش های جدید هدف، پویایی و زنده بودن جامعه مدنی است و به این معنا جنبشهای جدید سیاسی نیستند. دشمن اصلی جنبشِ متعارف، سرمایه داری رها شده است و در جنبش های جدید، دشمن اصلی، گستردگی بروکراتیک و اداری و قول هابرماس سیطره سازمان های دولتی بر سپهر همه عرصه های زندگی است که جهان زندگی ما را سرد و استعمار کرده است می باشد. جنبش های متعارف در درجه اول سیاسی اند، اما جنبش های جدید در وهله اول فرهنگی- اجتماعی هستند و از این طریق روی سیاست تاثیر می گذارند. به قول اینگلهارت جنبش های جدید، جنبش شیوه های جدید زندگی است. جنبش های قدیم مسائل و نیازمندی های اولیه و مادی زندگی بشر را پیگیری می کنند، اما جنبش های جدید از محتوای اخلاقی برخوردار بوده و به کیفیت زندگی بشر، کرامت انسانی و به قول اینگلهارت ابعاد فرامادی زندگی بشر می پردازند. لذا ابعاد مادی زندگی افراد معترض در جنبشهای جدید، حل شده است و آنها ب دنبال خواسته هایی کیفی هستند.
به این معنا به میزانی که در جامعه جدید نیازهای مادی برطرف می شود، جامعه مستعد جنبش می گردد، اما نه جنبشهای متعارف و مادی بلکه جنبشهای اخلاقی-کیفی. به همین دلیل جنبشهای کیفی علامت زنده بودن جامعه اند و نه مرده بودن آن.
سازماندهی در جنبش های کلاسیک متمرکز و عمودی است، اما در جنبش های جدید شبکه ای و افقی است. تاکتیک ها در جنبش های کلاسیک کمپین های انتخاباتی و اعتصابی است، اما در جنبش های جدید اعتراضات متفرق، نمادین، اخیرا بسیار مجازی و تقریبا غیرقابل کنترل است.
دکتر جلایی پور در پایان سخنان خود با توجه به کمبود وقت از بیان بقیه تفاوتها صرف نظر کرده و با اشاره به وضعیت ایران تصریح کرد: در150سال اخیر که کشور ما در معرض امواج نوسازی قرار گرفته (گسترش سوادآموزی، بهداشت و درمان، سازمانهای بوروکراتیک، شهرها، روابط بازاری-تجاری-پولی، اقتصاد صنعتی و...) و به همان میزان با جنبش های اجتماعی همراه شده است و یکی از پویا ترین جوامع منطقه بوده است. جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، انقلاب اسلامی، جنبش اصلاحات و جنبش اخیر مردم، جنبشهای فراگیر و ملی بوده اند و البته جنبشهای منطقه ای نظیر جنبش جنگل، جنبش دلیران تنگستان و جنبشهای اقشاری مثل جنبش دانشجویی، جنبش زنان، جنبش کارگران و جنبشهای قومی نیز وجود داشته است.
هم اکون در جامعه ایران ما شاهد دو جنبش کلان هستیم. یکی جنبش مردمی، اسلامی، ضد آمریکایی که ریشه در انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس داشته و اکنون اتکای زیادی به دولت و امکانات دولتی داردو دیگری جنبش مردم سالاری است که بر امکانات جامعه متکی است و البته چندین جنبش اقشاری و خرد اجتماعی که همه 4 ویژگی جنبشها را ندارند، اما همگی زمینه های جنبشی دارند، مثل جنبش دانشجویی، جنبش زنان، سندیکالیزم کارگری، پویشهای محرومان اداری، پویش ایرانیان خارج از کشور و پویشهای قومی در آذربایجان و کردستان که بخشی از آنها متاسفانه به گفتمانهای خشونت آمیز روی آورده اند مثل سلفیه در بلوچستان.
جنبش مردم سالارانه گرچه مهار شده اما تصور غلطی است که این جنبش برچیده شده است. در جنبش های فراگیر نفس اتفاق افتادن این جنبش مفید است و اصلا جامعه ای که به مرحله تولید جنبش اجتماعی می رسد توانا است، هر چند پیروز نشود. در برابر این جنبش ها، سه راه مواجهه وجود دارد. مدنی ترین راه، پاسخ به مطالبات و برخورد دموکراتیک است چرا که پتانسیل بی ثباتی سیاسی را از جامعه می گیرد و پویایی و نشاط به جامعه می دهد و ناکام ترین راه در بلند مدت سرکوب جنبشها است، چون آنها را رادیکالتر می کند، مثل سرکوب جنبش 15 خرداد توسط رژیم پهلوی که جنبش اعتراضی ایران در آن مقطع را به جنبشی انقلابی بدل کرد.
راهکار سوم مهار جنبش است که مهمترین ضرر آن به تاخیر افکندن رشد جامعه است. کسانی که به فکر رشد و پیشرفت جامعه هستند باید مطالبات این جنبشها را جدی بگیرند. معنای این حرف این است که با تحقق مطالبات جنبشهای ملی، دولتها موفق میشوند جامعه را خدمت پیشرفت کشور قرار دهند. اما الان متاسفانه جامعه ما در این وضعیت است که اقتدارگرایان بی تدبیر جلوی رشد و پیشرفت کشور را با مهار جنبش مردم سالارانه گرفتهاند.