آفتاب: محمد شریعتی دهاقانى، کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است که احمدینژاد به سفرلبنان نیاز دارد تا با مانور دادن و تبلیغات بر روی این سفر، بر مشکلات داخلی به خصوص در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی، سرپوش بگذارد.
گفتو گوی وی با دیپلماسی ایرانی به شرح زیر است:
همانطور که مطلع هستید روند جدید مذاکرات خاورمیانه حدود یک ماه پیش با فشار آمریکا آغاز شد. روز گذشته نیز بشار اسد در صدر هیأتی بلندپایه وارد تهران شد. به نظر شما در این سفر چه بحثهایی در مورد مذاکرات خاورمیانه شکل گرفته است؟
همچنان که تحلیلگران پیشبینی میکردند روند جدید مذاکرات صلح خاورمیانه به نتیجه خاصی نرسید و این گفتو گوها در ابتدای راه به بنبست رسید. به خصوص این که نتانیاهو دولتی افراطی و راستگرا تشکیل داده و قصد دارد با مانور سیاسی از تعهداتی که برعهده اش بوده است شانه خالی کند.
در مورد سوریه نیز باید گفت به نظر میرسد در این سفر سوریه موضعی خاصی نسبت به گفتو گوهایش با اسرائیل اتخاذ نکرده است. چرا که تلاشهای زیادی در حال انجام است تا مذاکرات سوریه و اسرائیل را دوباره برقرار کنند. حتی گفته میشد که سوریه میخواهد ایران را نسبت به شروع این گفتو گوها اقناع کند. با این وجود با توجه به سرنوشت بد این گفتو گوها در حال حاضر وعدم احتمال به نتیجه رسیدن آن به خصوص در دولت نتانیاهو، به نظر نمیرسد در آینده نزدیک این موضوع به طور جدی مطرح باشد. فقط سوریه از آن به عنوان مانور سیاسی از آن استفاده میکند که نشان دهد که از تندروی خاصی که قبلا به آن مشهور بود فاصله گرفته است.
پس سفر بشار اسد با چه هدفی صورت گرفته است؟
در مورد سفر بشار اسد به ایران دلایل مختلفی مطرح شده است. مهمترین مسألهای که در این موارد میتوان اشاره کرد این است که مدتی است در رسانهها به خصوص رسانههای غربی این بحث به راه افتاده که سوریه و ایران از هم فاصله گرفتهاند و تلاش غرب به خصوص آمریکا برای دور کردن سوریه از ایران دارد به نتیجه رسیده است. این سفر برای ایران و سوریه از این جهت مهم بود که دربرابر این شایعات بر روابط دو جانبه تاکید کنند.
علاوه بر از بین، این سفر برای گفتو گو در مورد مسائل عراق و نیز مذاکره در مورد لبنان که در شرایط حساسی قرار دارد، انجام شد. با این حال به نظر میرسد این سفر بیشتر برای اعطای نشان لیاقت و شجاعت به بشار اسد بود.
به هر حال با این که این سفر کوتاه بود اما به این جهت که در موقعیت حساسی صورت گرفت به خصوص در آستانه سفر احمدینژد به لبنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
در رسانهها آمده است که بشار اسد به جهت موضوع عراق و بنبست سیاسی این کشور به ایران آمده است. تا چه حد این مسأله در این سفر مطرح بوده است؟
یکی از مسائلی که موجب فاصله گرفتن سوریه از ایران شده بود مسأله عراق بود. آقای متکی در سفرهای قبلی از سوریه خواسته بود که از نخستوزیری مالکی حمایت کنند ولی سوریه زیر بار این موضوع نمیرفت. عربستان و مصر و برخی از کشورهای عربی خطی را نسبت به عدم حمایت از مالکی دنبال میکردند و سوریه هم با توجه به تبلیغات صورت گرفته این خط را دنبال میکرد و با ایران در این موضوع اختلاف داشت. ولی با توجه به بهبود روابط سوریه و عراق و ملاقات وزرای خارجه عراق و سوریه در نیویورک بهنظر میرسد روابط سوریه و نوری مالکی بهتر شده است. با این حال هنوزمسائل دیگر در این زمینه وجود دارد.
تحلیلگران معتقدند که نقش ایران در اقناع گروههای مختف شیعیان در رای دادن به مالکی عمده بوده است ولی با توجه به این که گروه حکیم هنوز حاضر به حمایت از مالکی نشدهاند به نظر میرسد هنوز دشواریهایی در سر راه نخستوزیری مالکی وجود دارد.
در حال حاضر سوریه به خاطر رایزنیها و فشاری که ایران در این راستا داشته در مورد حمایت از مالکی کمی نرم شده است. علاوهبر این به نظر نمیرسد غیر از مالکی گزینه دیگری مطرح باشد. بهخصوص این که گزینههای دیگری که شیعیان مطرح کردند گفته میشود که به ایران نزدیکتر هستند مثلا کاندیدای مجلس اعلای انقلاب اسلامی یعنی عادل عبدالمهدی گفته میشود که به ایران نزدیکتر است.در مورد ایاد علاوی نیز با توجه به عدم روابطش با ایران مشکلات زیادی برای رسیدن به قدرت در پیش رو خواهد داشت. بنابراین به نظر میرسد که مالکی واقعیترین گزینه موجود است. مالکی با توجه به استقلالی که از خود نشان داده به نظر میرسد که گزینهای ست که حتی آمریکا مشکل جدی با نخستوزیری او نداشته باشند. به نظر میرسد حل مسأله عراق از گردنه اصلی گذشته باشد ولی هنوز راه هموار نیست. به خصوص این که سوریه و ایران به صورتی نمیخواهند رفتار کنند که دخالتی در کار عراق بهشمار آید.
با توجه به دیدار ایاد علاوی و بشار اسد پیش از سفر بشار اسد به ایران و اعتراض ایاد علاوی به دخالت ایران در عراق، فکر نمیکنید سوریه به دنبال رایزنی در این جهت بوده است؟
حضور ایاد علاوی در سوریه مسأله عجیبی نیست و طبیعی است. به خصوص آنکه مقتدی صدر هم پیش از آن در سوریه بوده و قرار بوده ملاقاتی بین مقتدا صدر وایاد علاوی در آنجا صورت گیرد. ولی به این دلیل که مقتدی صدر موضعش را نسبت به مالکی تغییر داد و با نخستوزیری نوری مالکی موافقت کرد دیگر این ملاقات صورت نگرفت. علاوهبر این سوریه هم حدود دو هفته پیش به خاطر بازگشت سفرا روابطش را با مالکی بهتر کرده بود.
ولی یقینا سوریه نسبت به شریک شدن علاوی در دولت آینده حساس است و فشار بیشتری وارد میکند که گرایشات مختلف سنی در دولت آینده شریک باشند. منتها با توجه به تبلیغات تند این گروهها علیه یکدیگر در عراق، در آینده نسبت به کار کردن باهمدیگر مشکل دارند و باید منتظر بود و دید که در آینده آیا اینها به عنوان یک اقلیت قوی کار میکنند یا با فشارهای مختلف با توجه به امتیاز دادن های مالکی به ایاد علاوی، او را وادار میکند که در حکومت باشد.
برخی رسانهها سفر بشار اسد را با سفر محمود احمدینژاد به لبنان مرتبط دانستهاند و حتی برخی این بحث را مطرح کردهاند که سوریه از احمدینژاد خواسته است که سفر خود را به لبنان به تعویق بیندازد. به نظر شما این سفر تا چه حد از اهمیت برخوردار است؟
سفر آقای احمدی نژد به لبنان سفرحساسی است به خصوص این که آقای احمدینژاد به این سفر نیاز دارد تا با مانور دادن و تبلیغات بر روی این سفر بر بسیاری از کمبودها و مشکلات داخلی به خصوص در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی، سرپوش بگذارد. استقبال مردمی بهخصوص درجنوب لبنان برای دولت و شخص آقای احمدینژاد بسیار مهم است و از موضعگیریهایی که انجام میدهند بسیار روشن است که میخواهد این سفر حتما انجام شود. مثلا وقتی در نیویورک از ایشان درباره نظرشان در مورد دادگاه بینالمللی رفیق حریری سوال شد، ایشان برخلاف مصاحبهای که پیش از آن دکتر ولایتی در بیروت درباره این دادگاه انجام داده بود و این دادگاه را عامل اسرائیل و آمریکا و صهیونیسم دانسته بود آقای احمدینژاد این دادگاه را امر داخلی لبنان دانست و گفت ایران در این مسأله دخالت نمیکند. به این معنی برخورد آقای احمدینژاد با این مسأله بسیار با ملاحظه بود.
همچنین گفته میشود حزبالله تنش را از نظر تبلیغاتی کم کرده است که سفر انجام بگیرد و اگر تنش یا در مورد تبلیغاتی علیه گروه مستفبل و 14 آذار است را به بعد از این سفر موکول کردهاند تا بتوانند با همدیگر تفاهمی داشته باشند.
ولی به نظر من لحن تبلیغات در این چند روزه برای سفر آقای احمدینژاد تعیین کننده است. اگر تبلیغات علیه این سفر بالا گرفت یقینا این سفر انجام نمیگیرد و اگر تشدید نشد و مقداری آرامش برقرار شد این سفر انجام میشود. به نظر میرسد دولت آقای احمدینژاد حاضر است فشارهایی به حزبالله بیاورند که درگیریهای خود را فعلا منتفی کنند یا به تعویق بیندازند.
موضع سوریه در این مورد چیست؟
بعید است که سوریه با کلیت سفر آقای احمدینژاد مخالف باشد اما یقینا اگر مخالف باشد می تواند از راههای دیگری این مخالفت را ابراز کند چرا که از نفوذ خوبی در سوریه برخوردار است و میتواند از این نفوذ استفاده کند.
سوریه در موردلبنان با توجه به روابط خوبی که با حریری داشته در حال حاضر یک موضع نسبتا میانه شده است. اما در مجموع حمایتش از حزبالله همانند ایران است، یعنی در عین حال که از حزبالله حمایت میکند نمیخواهد در این زمان لبنان آرامشش را از دست دهد.