آفتابنیوز : آفتاب: او بارها با خواهرم درگیریهای لفظی داشته و اصرار میکرده که از من پولی بگیرد اما من نمیخواستم پولی را بدهم که خرج اعتیادش کند اما مبالغی را به خواهرم برای خرج خودش و فرزندش میدادم.
زمانی که «فاطمه» به دلیل ریختن آهک در چشمانش بیناییاش را از دست داد، 3 سال و نیم بیشتر نداشت، حالا بیش از یکسال از این فاجعه دردناک میگذرد و این کودک به همراه پدرش در راهروهای بیمارستانی در پایتخت به دنبال روزنهای برای تماشای دنیایی است که هنوز بسیاری از زشتیها و زیباییهایش را هم ندیده است.
حادثه زمانی اتفاق افتاد که «فاطمه» به همراه خانوادهاش مهمان خانه عمهاش بود در نزدیکی صبح مادر « فاطمه» از خواب بیدار شد و کودکش را نیافت.
«امیرـ ک» پدر این کودک درباره جزییات این حادثه به خبرنگار ایسنا گفت: 17 تیرماه سال گذشته ساعت 9:30 صبح به همراه خانوادهام از روستایمان در اسدآباد همدان به روستایی در شهرستان قروه سنندج رفتیم تا سری به خواهرم بزنیم.
وی مدعی شد: شوهر خواهرم به نام «محمدرضا ـ ن» 33ساله که به مواد مخدر اعتیاد دارد در ساعت 24 به خانه آمد و حدود ساعت 3 بامداد بود که خوابیدیم اما قبل از خواب «محمدرضا» سه لیوان شربت درست کرد و به من و «فاطمه» داد اما «فاطمه» آن را نخورد.
پدر این دختربچه افزود: حدود ساعت 5صبح مادر «فاطمه» از خواب بیدار و متوجه شد که «فاطمه» در اتاق نیست من هم که از خواب بیدار شده بودم متوجه نبودن شوهر خواهرم شدم و زمانی که از بالکن نگاه کردم مشاهده کردم که فاطمه از پشت در ته حیاط که یک اتاق خرابه هم آنجا بود افتاده و «محمدرضا» هم در آنجاست.
وی ادامه داد: در حالی که خواهرم و همسرم داد و فریاد میکردند سراسیمه خود را به حیاط رساندیم و دیدیم که «فاطمه» دستانش آهکی است و تمام لباسهایش سفید شده است چون نمیتوانست نفس بکشد فکر کردیم «فاطمه» مرده است.
پدر این کودک با اشاره به این که «فاطمه» صورتش سوخته و کبود شده بود، افزود: شوکه شده بودیم و خواهرم یقه شوهرش را گرفته بود که چرا اینکار را با فاطمه کرده اما او عنوان میکرد که از بلندی به پایین پرت شده است.
وی اظهار کرد: پس از آن که «فاطمه» را در این شرایط پیدا کردیم بلافاصله به روستای خودمان برگشتیم و او را به درمانگاه بردیم اما آنجا تشخیص ندادند که چه اتفاقی برای او افتاده است در نتیجه دخترم را به بیمارستان «بعثت» همدان بردیم اما پزشکان گفتند که دیگر دیر شده و چشمان «فاطمه» نابود شده است.
پدر «فاطمه» در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، ادامه داد: نمیتوانستم صبر کنم «فاطمه» را به تهران آوردم و دخترم یکماه در بیمارستان مورد مدوا قرار گرفت اما پزشکان نمیتوانستند برای بینایی او کاری انجام بدهند و تنها مقداری از عفونت را از یکی از چشمانش خارج کردند.
وی درباره رسیدگی قضایی به این حادثه هم مدعی شد: زمانی که «فاطمه» را به تهران آوردم، همسرم به همراه برادرش موضوع را به پلیس اطلاع دادند اما چون درگیر کار درمانی فاطمه بودیم دیگر موضوع را پیگیری نکردیم تا این که پس از 20 روز دوباره موضوع را از سر گرفتیم و با دستگیری «محمدرضا» پرونده به پلیس آگاهی ارجاع داده شد و به گفته ماموران پلیس آگاهی «محمدرضا» پس از بازداشت اعتراف کرد که آهک در چشمهای فاطمه ریخته است.
پدر «فاطمه» ادامه داد: البته «محمدرضا» پس از دستگیری با قرار وثیقه 25 میلیونی آزاد شد و من مجدد به سازمان بازرسی شکایت کردم حتی پیش نماینده اسدآباد در مجلس رفتم و به همراه «فاطمه» پیش دادستان سنندج هم رفتم تا این که دوباره وی بازداشت شد و حدود یکسال و نیم است که درزندان به سر میبرد.
وی با اشاره به این که برای رسیدگی به این پرونده، مراجع قضایی منتظر آخرین گزارش پزشکی قانونی در رابطه با وضعیت بینایی «فاطمه» هستند، مدعی شد: «محمدرضا» به برخی از دوستانش عنوان کرده بود که چون پنج شش میلیون تومان پول از من خواسته و زیربار نرفتهام دخترم را کور کرده است.
وی ادعا کرد: او بارها با خواهرم درگیریهای لفظی داشته و اصرار میکرده که از من پولی بگیرد اما من نمیخواستم پولی را بدهم که خرج اعتیادش کند اما مبالغی را به خواهرم برای خرج خودش و فرزندش میدادم.
پدر «فاطمه» با ادعای این که شوهرخواهرش برای انتقامجویی دست به این اقدام دلخراش زده است، مدعی شد که دختر دیگرش به نام «فهیمه» 11ساله، نیز چند سال پیش دچار حادثه مشابهی شد که وقوع این حادثه احتمالا از سوی شوهر خواهرش بوده است.
در این حادثه «فهیمه» با ریخته شدن چسب در چشمش دچار آسیب شد اما با انجام عمل جراحی بینایی خود را به دست آورد.
وی مدعی شد که در زمان وقوع این حادثه هم به «محمدرضا» شک داشتیم اما مدرکی برای اثبات ادعایمان در دست نبود.
«فاطمه» 4.5 ساله تاکنون 8 بار تحت عمل جراحی قرار گرفته و با وجود هزینههای سنگین درمانی و ناتوانی مالی والدینش، دو خیر هزینههای درمان او را که حدود150میلیون ریال بوده تقبل کردهاند هرچند برای تامین هزینههای درمانی و بازگشت بینایی «فاطمه» راهی طولانی در پیش است، اما مشخص نیست که فاطمه کوچولو بار دیگر بتواند با چشمانش را بهروی آیندهاش باز کند.
مردم چرا از خدا نمیترسن !!!!