آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه نیویورک تایمز با وجود گذشت چند هفته از سفر احمدینژاد به نیویورک نگاهی دارد به نحوه برخورد محافل رسانهای و سیاسی آمریکا با این سفر و آنرا بهانهای برای تحلیل مناسبات آمریکا و ایران قرار داده است.
به گزارش آینده، راجر کوهن در این تحلیل مینویسد، در یکی از جلسات دیدار خبرنگاران با محمود احمدی نژاد شرکت داشته، ولی به خاطر سرو صدای بیش از حد و تمرکز زیاد رسانهها، تحلیلها و موضع گیریهای سطحی آنها از موضوع ایران و بی اطلاعی محافل سیاسی آمریکا و غرب از واقعیتهای رابطه با ایران، ترجیح داد در بحبوحه سفر احمدینژاد مطلب خود را منتشر نکند.
به ادعای تحلیلگر نیویورک تایمز محمود احمدینژاد به اندازه ایمانش، به گفتو گو و مصاحبه با رسانههای غربی علاقمند است. تنها شگردی که احمدینژاد در آستین خود دارد، موضوع «معیارهای دوگانه» است. هر پرسش یا موضوعی را با وی در میان بگذارید، او پاسخ آن را به آمریکا یا اسراییل میکشاند و مدعی میشود رفتار غرب بدتر است و یا دلیل این معضل در غرب است. از او در مورد حقوق بشر بپرسید، موضوع را به ابوغریب میکشاند، اگر در مورد برنامههای هستهای ایران بپرسید، فوری موضوع را به قدرت هستهای اسراییل مربوط میکند، از او در مورد وضع اقتصادی ایران بپرسید، بحث را به بحران اقتصادی آمریکا و جهان میکشاند.
اما برای برخی رسانههای آمریکایی ظاهرا پوشش دادن یک چنین سخنان جنجالی و یا اظهار نظرهای او در مورد هولوکاست و یا دخالت برخی محافل دولتی آمریکا در حملات یازدهم سپتامبر، موضوعی جالب است. چون در این موارد آنها یک چهره بسیار جنجالی و اهریمنی را به نمایش میگذارند که مثل شخصیت منفی فیلمهای بزرگ سینمایی است.
راجر کوهن میافزاید: محمود احمدینژاد ممکن است دوستداشتنی نباشد ولی خطرناک نیست. برخی بهویژه در اسراییل ممکن است وی را به خاطر سابقه اظهارنظرهای ضد اسراییلیاش، خطرناک بدانند. ولی برای برخی دیگر خطرناک جلوه دادن محمود احمدینژاد یک نیاز یا جهتگیری سیاسی است.
به عنوان مثال برنامه هستهای ایران اکنون به یک ماجرای طولانی مثل روند صلح خاورمیانه تبدیل شده است. اسراییلیها زمانی پیشبینی کرده بودند که ایران در فاصله سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ سلاح هستهای تولید خواهد کرد ولی اکنون به نظر میرسد که آنها نیز این مهلت را تا سال ۲۰۱۴ تمدید کردهاند.
وی مینویسد: اغراق در میزان خطر ایران و بزرگ جلوه دادن تهدیدهای ناشی از این کشور میتواند بسیار زیانبار باشد. فراموش نکنیم که حمله نظامی و چندین سال جنگ در همسایه غربی ایران دقیقا با همین اغراقها در مورد توان تسلیحاتی عراق آغاز شد.
فراموش نکنیم که صدام حسین پس از دستگیری در بازجوییهای خود گفت که با وجود فلج بودن کامل برنامههای تسلیحاتی عراق، او همیشه از یک نوع ابهامآفرینی در مورد قدرت سلاحهای غیرمتعارف این کشور به عنوان یک عامل دفاعی و بازدارنده استفاده میکرد.
آقای کوهن در مورد توانایی برنامههای هستهای ایران مینویسد که این کشور جزو امضا کنندگان پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (ان پی تی) است و در نتیجه بازرسان آژانس میتوانند از مراکز هستهای ایران بازدید کنند. براساس گزارشهای آژانس، تعداد سانتریفوژهای فعال در مرکز نطنز به نسبت سال گذشته ۲۳ درصد کاهش یافته و تولید اورانیوم با غلظت ناچیز با مشکلات فراوانی روبهرو است. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا میگویند که حکومت ایران هنوز تصمیم به تولید سلاحهای هستهای نگرفته و اتخاذ یک چنین تصمیمی به سرعت برای جامعه جهانی مشخص خواهد شد چون با اخراج بازرسان آژانس همزمان خواهد بود.
تحلیلگر نیویورک تایمز از دیدگان آن عده از کارشناسان امور استراتژیک دفاع میکند که معتقدند: « ایران به تولید اورانیوم غنی شده ادامه خواهد داد، ولی هیچ گاه یک بمب هستهای نخواهد ساخت چون به خوبی میداند که عبور از این خط قرمز زمینهساز حمله نظامی به آن کشور خواهد بود.»
وی با نتیجهگیری از این مقدمات خاطر نشان میکند که هنوز برای پیشبرد یک سیاست گفت وگو با ایران، فرصت کافی وجود دارد. ولی برخی از تحلیلگران و محافل سیاسی در آمریکا سعی دارند از هم اکنون فضای جنگ علیه ایران را تشدید کنند. برخی حتی پیشبینی میکنند که تنها راه جلوگیری از توانمندی هستهای ایران، حمله نظامی اسراییل است و حتی هشدار میدهند که حمله اسراییل تا تابستان سال آینده عملی خواهد شد.
نیویورک تایمز تاکید میکند که یکی از راههای تضعیف ایران در منطقه به نتیجه رساندن مذاکرات صلح خاورمیانه است هر چند بعید است که این صلح به این زودیها بهدست آید.
نه دولت آمریکا و نه اسراییل، هیچ یک به ایران حمله نخواهند کرد. ایران یک ببر کاغذی و یا به زبانی دیگر یک دشمن پسامدرن برای غرب است. وجود چنین دشمنی برای غرب فواید گوناگونی دارد ولی در هر حال راه انداختن سومین جنگ غرب علیه یک کشور مسلمان در حال حاضر و در آینده بسیار بعید به نظر میرسد.