آفتابنیوز : آفتاب: وحید جلیلی، مدیرمسئول مجله راه و برادر دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولت احمدینژاد، با انتشار یادداشتی شدیداللحن از مدعیان کار فرهنگی انتقاد کرد و آنها را به بیهمتی، ظاهرسازی، دشمنشناسی و دوستنشناسی، تاثیرپذیری از “خالهزنکهای نهادهای امنیتی” در بولتننویسی و خبر ویژهسازی، و ادعای افسری جنگ نرم در عین کمسوادی و ناآگاهی متهم کرد.
این فعال اصولگرا با انتقاد شدید از محافظهکاران مدعی کار فرهنگی در جامعه که به گفته وی “صدها بار در “دشمن شناسی” منبر میروند و یک بار در “دوستشناسی” کلمهای نمیگویند”، نوشت: محافظهکاران برخلاف تکلیفگرایان تهدیدمحورند و فرصتناشناس. تنها برای رفع تهدیدها و حفظ آنچه هست حال به میدان آمدن پیدا میکنند. ظرفیتهای جهان و قابلیتهای زمان و مکان و استعدادها و توانهای انسان را برای تحقق تکالیف الهی در نمییابند چراکه همتهای پست و چشمان کمسو دارند. بیش و پیش از آنکه فرصتها را در نظر آورند از تهدیدها بیم میپراکنند.
وی همچنین این مدیران و مدعیان فرهنگی را اینگونه توصیف کرد: بیدریغ پول خرج میکنند؛ جلسه میگذارند؛ اردو میکشند؛ بولتن مینویسند؛ خبر ویژه میسازند که مبادا جوانان حزباللهی از آخرین ساختههایهالیوود یا جدیدترین نمادهای شیطانپرستی یا تازهترین آروغهای تئوریک در دانشگاههای فرنگ بیاطلاع و بیخبر بمانند و همانها که برآمده این کلاسها و دورهها و آموزشها و دغدغههایند بیاطلاع ترینهایند.
جلیلی در یادداشت خود که در سایت جهان منتشر شده، با اشاره به ادعای گزاف حمایت از رهبری توسط این مدعیان، درباره کمسوادی و ناآگاهی آنها نوشت: اکثریت قاطع نیروهای فرهنگی که فریاد “ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده”شان در فلک پیچیده است یکدهم رهبری که ادعای پیرویاش را دارند چهرهها و آثار و مراکز جبهه فرهنگی انقلاب را نمیشناسند. از نام بردن 5 هنرمند انقلاب عاجزند. گاه سالهاست ورقزدن کتابی را به یاد نمیآورند و با این همه افسران جنگ نرم و در حال مبارزه با تهاجم “فرهنگی”اند!
وی همچنین تبلیغات پرسروصدای غربستیزانه این جریان را نیز به باد انتقاد گرفت و در هجو آنها نوشت: دفترچه تلفنی از اساتید در جیب دارند که هر از گاه همایشی در تبیین پلورالیزم و فمینیزم و سکولاریزم و صهیونیزم و هالیوود و شیطانپرستی و فراماسونری و بهائیت و وهابیت برگزار کنند که نکند از قافله مبارزه با تهاجم فرهنگی عقب بمانند.
مدیرمسئول نشریه راه در ادامه، ظاهرسازیهای بیگانهستیزانه و گاهی توهم توطئهای این جریان را نیز به تمسخر گرفت و درباره آنها نوشت: تا به حال یک کتاب خوب به کسی معرفی نکردهاند اما بارها با آبو تاب اطلاع و البته انزجار خود از فیلمهایی را به رخ کشیدهاند که “براساس پروتکلهای یهود” و “برنامهریزی فراماسونری درهالیوود” برای به انحراف کشاندن جوانان ساخته شده است.
وی در بخش دیگری از یادداشت خود، در تمجید از فعالیتهای خالصانه سالهای ابتدایی انقلاب که در مدعیان امروزی، دیگر اثری از آنها یافت نمیشود، نوشت: جبهه فرهنگ انقلاب در سالهای آغازین بهجای آنکه محو تحلیل آثار هنری و رسانهای دشمن باشد اولویتش را بر تولید و باز تولید محصولات متنوع هنری و رسانهای گذاشته بود. هر مسجدی یک گروه سرود داشت. هر دو مسجدی یک گروه تئاتر داشت. هر مدرسه و مسجدی کتابخانه فعالی داشت که در آن آخرین آثار نویسندگان و هنرمندان نوعا جوان انقلاب به مخاطب عام عرضه میشد. از کارهای حجمی تا دیوارنویسی تا … .
وی همچنین یکی از نقاط انحراف فعالان فرهنگی مسلمان و انقلابی را نیز وابسته کردن آنها به نهادهای امنیتی و ایجاد نگاه امنیتی، دشمنانگارانه و تهدیدمحور در آنها توصیف و خاطرنشان کرد: از روزی که آن نسل با همت و پرکار را خالهزنکهای نهادهای امنیتی به بولتنخوانی گماردند و تحلیلگران خودنما و مجلسآرا اوقاتشان را در جلسات “دشمنشناسی و دوست فراموشی” تلف کردند و ارادههاشان را از تکلیفگرایی و آرمانخواهی به محافظهکاری و تهدید“محوری” منحرف کردند؛ شد آنچه شد. دوستیهای خالهخرسهای خرمگسها را بزرگ و بزرگتر کردند تا سنگ جمودی که بر سر نسل در خواب کرده فرود میآورند توجیهپذیرتر شود.
وی درباره مدعیان امروزی اصول و تفاوت اینها با فعالان فرهنگی اصیل دهه اول انقلاب نوشت: با ادبیات خمینی بیگانهاند و در تکرار اصطلاحات قلمبه سلمبه فرنگی (البته به قصد نقد و انزجار!) لذتی را میجویند که در کلمات ساده و پیامبرگونه امام نمییابند. فعال فرهنگی در دهه اول انقلاب کسی بود که دل در گرو اسلام پابرهنگان و انقلاب مستضعفین داشت. با زبان ساده سخن میگفت و آثار همه فهم عرضه میکرد و در کار ساختن و پیش رفتن بود و نه ایستادن و کشیک کشیدن.