آفتابنیوز : 
با اين همه اصلاحطلبان اگر تنها به آرمانهايشان ميانديشند بايد شادمان باشند؛ چرا كه اصولگرايان چنان عمل ميكنند كه ايشان فرياد ميزدند و رقيبان اصولگرا مصرند كه بر قامت آرمانهاي اصلاحطلبي جامه عمل بپوشانند!
عماد افروغ نماينده اصولگراي مجلس هفتم در مقابل رئيسجمهوري كه با وي اشتراك پاراديم دارد، از حقوق و آزاديهاي شهروندي و لزوم شايستهسالاري چنان پرشور دفاع ميكند و چنان نقدهاي بنيادي و جسورانهاي بر برنامههاي احمدينژاد و شايستگي وزراي پيشنهادي وي وارد ميكند كه حسرت و رشك و دريغ را يكجا بر زبان اصلاحطلبان جاري ميكند و آنان را به ياد خاطرات چهار سال پيش مياندازد؛ روزي كه با وجود پيشنهاد كابينهاي ضعيف از سوي سيد محمد خاتمي، اصلاحطلبان مجلس ششم از آن حمايت كردند و به طور كامل به آن راي دادند تا نشان دهند كه بين اصلاحطلبي در گفتار با اصلاحطلبي در كردار چه فرسنگفاصلههاست.
شعارهاي ضرورت توجه به عقل جمعي، نقد قدرت و اسطورهزدايي از آن، شايستهسالاري، توجه به حقوق و آزاديهاي شهروندان، پرهيز از اشرافيت و تجملگرايي، مسؤوليت مجريان در خدمتگذاري، توجه به ضعفا و فرودستان از هر عقلانيتي كه بجوشد تنها در مقام اجرا و عمل است كه واجد تأثير و منشأ خير و صلاح فردي و اجتماعي خواهد بود. و به مصداق: دو صد گفته چون نيم كردكار نيست تنها زماني ميتوانيم بهرهاي از اصلاحطلبي يا اصولگرايي ببريم كه در ساحت عمل به آن ملتزم باشيم و رفتارمان را مطابق عادتمان پيش نبريم.
ناصر قوامي نماينده اصلاحطلب مجلس ششم ميگويد: «پس از از تشكيل اين فراكسيون (دوم خرداد) ، بدون هيچ راى گيرى، يكى از نمايندگان اصلاح طلب به عنوان رئيس آن فراكسيون تعيين شد، ولى در عين حال باز هم آن ها قانع نشدند و حاضر نبودند كه قاعده دموكراسى در هيات رئيسه فراكسيون جبهه دوم خرداد اعمال شود. حتى بنا براين شد كه از هر حزبى دو نفر به عنوان هيات رئيسه انتخاب و هسته مركزى آن با پانزده نفر تشكيل شود. قرار شد از مجمع روحانيون دو نفر، جبهه مشاركت دو نفر، حزب همبستگى يك نفر و هفت نفر هم به طور آزاد انتخاب شوند كه آقايان زير بار اين مسئله نرفتند. اين مسائل باعث آسيب ديدگى فراكسيون جبهه دوم خرداد شد. جلسات اين جبهه تشكيل نشد و در جلساتى كه بعضاً تشكيل مى شد، همان اصلاح طلبانى كه براى مجلس هفتم تاييد صلاحيت شدند و البته راى نياوردند جلسات را ترك مى كردند و از حد نصاب مى انداختند. چنين اختلافاتى باعث مى شد مجلس از كارآيى لازم برخوردار نباشد.»
مردم، اكنون اصولگرايان را به خدمت پذيرفتهاند. تا ادعاهاي آنها نيز محك بخورد، آنان منتظرند تا درجه انطباق شعارهاي اصولگرايان را با اعمال و سياستهاي ايشان اندازه بگيرند.
اصولگرايان با همه اختلافهاي فكري و آرمانيشان، برادران اصلاحطلباناند، با سرزمين، تاريخ و هويت و عاداتي مشترك. فاصله محمود احمدينژاد با سيدمحمد خاتمي با پشت سر گذاشتن تجربه 8 ساله اصلاحطلبان اين چنين پر رنگ و معنيدار شده است.
سياست، بازي با فرصتهاي بيبديل و در پيشگاه مردمي است كه بيش از آنچه ريشهها را بكاوند به چيدن ميوهها علاقهمندند و اين نكتهاي بود كه اصلاح طلبان چندان به آن توجه نكردند. آنان سادهدلانه در ميانه شوق و شعف پيروزي و در تكاپوي به رخكشيدن سرچشمهها و ريشههاي عقلانيت فلسفي خود آنچنان به افراط رفتند كه نتوانستند آب آن سرچشمهها را بر منازل مردم جاري كنند، آنان فراموش كردند كه از سوي مردم براي خدمت به مردمان امروز و اكنون ـ دقيقا به همين مردم و نه به مردمان خيالي يا مردم تاريخ ـ استخدام شدهاند؛ مردمي كه عطش تشنگي حاصل از آفتاب سوزان زندگي مجال و حوصلهاي براي توجه به چند و چون ريشهها و سرچشمهها برايشان نگذاشته است.
اكنون اصولگرايان تنها پيراهن تجربهاي افزونتر بر تن دارند. بايد ديد كه آنان با فرصتي كه در اختيار دارند، چه خواهند كرد. آيا برادران ديگري از راه ميرسند؟