آفتابنیوز : آفتاب: سایت مركز اسناد انقلاب اسلامی در مقالهای دلایل محاكمه نشدن مهدی كروبی و میرحسین موسوی راتشریح كرد.
در این مقاله آمده است:
پس از فتنه عثمان و در زمان حكومت سیدالامرا، امیرالمومنین(ع)، عدهای به خونخواهی قاتلان عثمان، پیراهن خونی او را بهانه كردند، تا قصاص قاتلان او را در لفافه از امیرالمومنین بگیرند، در این میان بسیاری از شخصیتهای برجسته تاریخ اسلام و نزدیكان پیامبر نیز وارد بازی قدرت شدند و حق و باطل با هم در آمیخت و شتر سرخ موی چونان علَمی علیه دولت علوی قد برافراشت. اما در این میان، آنان كه میدانستند، در راس قاتلان خلیفه سوم، طلحه و زبیر قرار داشتند، نزد امیرالمومنین آمدند و خواستار محاكمه آنان شدند. حضرت در بیانی حكیمانه اینگونه فرمودند:
كاری كه پیش آمده از جاهلیت است، شورشیان یار و یاور دارند، اگر برای كیفردادنشان حركتی آغاز شود، مردم به چند دسته تقسیم میشوند: گروهی خواستههای شما را دارند و عدهای بر خلاف شما فكر میكنند و گروهی نه این را میپسندند و نه آن را. پس صبر كنیدتا مردم آرام شوند و دلهای مضطرب در جای خود قرار گیرد، و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود، اكنون مرا آسوده گذارید و در انتظار فرمان من باشید.
كاری نكنیدكه قدرت ما را تضعیف كنند و اقتدار امت ما را متزلزل سازند و سستی و زبونی به بار آورد ، این جریان سیاسی را تا میتوانم مهار میكنم، اما اگر چارهای نیابم با آنان میجنگم .... (خطبه 168 نهج البلاغه)
صاحبان ذكاوت و رندی، در بیان فوق از امیرالمومنین متوجه این نكته پرمغز تاریخ هستند كه، هر چند، جرم محرز و اثبات شده بود اما، محاكمه مجرمین، در آن شرایط، انداختن جرقهای در انبار باروت بود.
سایت مركز اسناد در ادامه مقاله خود مینویسد:
عدهای در جدلی با استدلال مطرح شده فوق كه از قضا بر اصول منطقی نیز قرار گرفته میگویند: اگر مجرمین در برابر قانون مصونیتی حتی موقت داشته باشند، سبب جرات یافتن دیگران، در تكرار آن عمل میشوند. چگونه است كه برخی روزنامهنگاران، دانشجویان و مردم عادی كه در خیابان، در روزهای التهاب دستگیر شدهاند، محاكمه شدند و رای دادگاه انقلاب برای آنان صادر شود، اما كسانی كه دستور به بیرون رفتن از خانهها دادهاند و موجب تحریک افكار عمومی شدهاند، بیهیچ تعرضی به زندگی گذشته خویش ادامه میدهند، آیا این عدم برخورد یكسان با مجرمین، مطابق با عدالت اسلامی میباشد؟ آیا، ملاحظهی هواداران قانونشكنان، سبب تاخیر در اجرای قانون میشود؟
در برابر نقطهنظر بالا، عدهای از نظریهپردازان علوم سیاسی، كه به سیاست به چشم ابزار نگاه میكنند، معتقدند كه، اساسا ذات سیاست و وظیفه عمده هیأت حاكمه سیاسی كاهش تنازعات در جامعه است. اینان معتقدند در جامعه سلایق گوناگونی به لحاظ فرهنگی و سیاسی وجود دارد (تكثرگرایی سیاسی و فرهنگی) این سلایق گوناگون در نقطهای، كه به تلاقی میرسند، دچار اختلاف و منازعه شدید میگردند. در این نقطه وظیفه هیأت حاكمه حل منازعات به طریقه داوری و عدم اعمال فشار و تنبیه است. در این شیوه، اصولا مردم و فرهنگ دموكراسی است كه مخالفین را به حاشیه میراند و تنبیه گروهی كه حق با او نبوده است، بیاعتنایی افكار عمومی میباشد. در واقع قانون به عنوان بازوی سیاست در كاهش تنازعات اجتماعی عمل میكند و رهبران سطوح بالای جامعه را كه به دلایل سیاسی، مخالف وضع موجود هستند، به خاطر مخالفت با وضع موجود و یا تحریک افكار عمومی مجازات نمیكند، بلكه، از این منظر قانون شكن تنها كسانی هستند كه، در پی بر هم زدن وضع موجود و امنیت خیابانهای شهر و آزادی رفت و آمد شهروندان و آتش زدن وسایل، سنگپراكنی و ...می باشند. در این میان، بسیاری از كسانی كه، به خاطر رهبران اجتماعی مخالف دست به رفتار پر مخاطره در شهر زدهاند دستگیر و به قانون سپرده میشوند اما رهبران این جنبش توسط افكار عمومی و با توجه به زمان تنبیه میگردند تا منازعات اجتماعی به سطح افراد جامعه كشیده نشود و در واقع جامعه با قضاوت خویش آنان را تنبیه كند . عمده رهبران اجتماعی در این شرایط، نظام حاكم را به دستگیری خودشان دعوت میكنند تا در اصطلاح با فرار رو به جلو از فشار افكار عمومی كه به زودی متوجه آنان خواهد شد و قیام توابینشان در امان باشند.
عدهای همسو با تفكر بالا، معتقدند نظام سیاسی بازتاب رفتارهای اجتماعی روزمره مردم همان سرزمین است. نگاهی به آداب زندگی روزمره ایرانیان، نشان دهنده این نكته است كه مهمترین شكل تنبیه مخالفین و كسانی كه از دست آنان دلخوریم، در زندگی روزمره مان، ترحم به آنان است. حتما این جمله را بارها شنیدهاید كه دوستی یا اقوامی خطاب به دیگری میگوید: بزن تو صورتم، یه چیزی بگو ولی ساكت نباش ... در واقع شخص مجرم در پی آن است كه خود را از زیر بار ترحم و تحقیر حاصل از ترحم بیرون آورد و اساسا برای همین گاهی آنقدر دست و پا میزند تا طرف مقابل را به رفتار غیر كریمانه وادار كند. این نوع تنبیه مخالفین، تا آنجا كه سبب سفک و دما نشود، در طول تاریخ اسلام نیز شایع بوده است.