آفتاب- دکتر سید مؤید علویان* (تهرانامروز): دانشگاه علوم پزشکی ایران از نخستین دانشگاههای علوم پزشکی کشور بود که تاسیس و توسعه آن بهطور کامل پس از پیروزی انقلاب و تاسیس نظام اسلامی صورت گرفت و از همینرو یکی از مثالهای آشکار توانمندی این نظام در ایجاد و تقویت فضای علمی و دانشگاهی به شمار میرفت.
از سوی دیگر این دانشگاه در چند سال اخیر مطابق شاخصهای اعلام شده از سوی وزارت بهداشت، رشد چشمگیری در همه شاخصهای پژوهشی، آموزشی و بهداشتی داشت و به عنوان یکی از دانشگاههای برتر علوم پزشکی کشور خود را تثبیت کرده بود.
بعد از انحلال - یا به قول مسئولان محترم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی- ادغام غیر منتظره و به تعبیر دیگر غیرمترقبه این دانشگاه، افراد و صاحبنظران مختلفی به بیان دیدگاههای خود در این زمینه پرداختهاند که این دیدگاهها در یک تقسیمبندی کلی به صورت جبههبندی موافق یا مخالف یا بهطور مطلق این تصمیم را مورد تایید قرار دادهاند یا بر عکس آنرا کاملا مردود دانستهاند.
اما بنده در این خصوص از هرگونه پیشداوری و اعلام نظر خودداری کرده و تنها به طرح چند پرسش میپردازم: با کمال احترام به دانشگاه تهران که اینجانب دوران پزشکی عمومی، بورد تخصصی داخلی و فوق تخصص داخلی را در این دانشگاه گذراندهام، سوال اول بنده از مسئولان محترم دانشگاه تهران است که آیا حاضرند در یک اقدام مشابه، با یک دانشگاه برتر خارجی مثلا هاروارد یا دانشگاههای دیگر ادغام شوند تا رشد آموزشی، پژوهشی و بهداشتی و درمانی بهتر و بیشتری را تجربه نمایند یا مدیران، اعضا هیات علمی، دانشجویان و فارغالتحصیلان این دانشگاه نسبت به هویت، نام و موجودیت دانشگاه خود احساس و عرق دارند؟
اگر پاسخ آری است، آیا نمیتوان این موضوع را به نحو مشابه به دانشگاه ایران نیز تسری داد؟اما پرسش دوم به حقوق شهروندی دانشجویان و هیات علمی و فارغالتحصیلان دانشگاه علوم پزشکی ایران برمیگردد. پزشکانی که سالها قبل از این دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند چگونه خواهند اندیشید؟
آیا به او باید گفت که فارغالتحصیل دانشگاه تهران است یا اینکه باید به او بگوییم دانشگاهی که از آن فارغالتحصیل شده وجود خارجی ندارد، حتی با نام مبارک «ایران»!؟ آیا این تضییع حقوق شهروندی یک عنصر فرهیخته جامعه نیست؟
به عنوان پرسش سوم باید پرسید که آیا این ادغام، به تضاد و کشمکش میان دانشجویان، اساتید و کارکنان دو دانشگاه سابق ایران و تهران و فعلی تهران بزرگ دامن نخواهد زد؟
کشمکشهایی بر سر نمرههای قبولی، عناوین مدیریتی و علمی و یا استقلال از میان رفته قابل پیشبینی نخواهد بود؟ آیا ما با دست خود در حال ایجاد اختلاف میان اقشار فرهیخته جامعه نیستیم؟
پرسش چهارم بنده این است که آیا برای کسب رتبه نخست منطقه در بعد علمی و پژوهشی ما باید مراکز علمی و دانشگاهی خود را گسترش دهیم یا نسبت به کوچک کردن مراکز فعلی اقدام کنیم و آیا هماهنگی بین مراکز علمی و پژوهشی کشور تنها با ادغام آنها امکانپذیر است؟
و به عنوان آخرین پرسش میتوان اینگونه پرسید که آیا مشکلات بهداشتی شهر و استان تهران که از یک سو بخش خصوصی بدون برنامهریزی مناسب و با امکاناتی ضعیف در آن رشد یافته است و از سوی دیگر هنوز شبکه مناسب بهداشتی و درمانی شهری در آن تعریف و عملیاتی نشده است به راستی با این ادغام حل خواهد شد؟ آیا مسئولان محترم میپذیرند که دانشگاه علوم پزشکی ایران قویترین دانشگاه علوم پزشکی استان تهران به لحاظ ارائه خدمات بهداشتی بوده است یا خیر؟
اگر پاسخ آری است چه تضمینی برای تداوم این خدمات پس از ادغام این دانشگاه در دانشگاه علوم پزشکی تهران وجود دارد؟هرچند پرسشهای دیگری نیز در این زمینه قابل طرح است اما به زعم بنده پاسخ مناسب و دور از جنجال به همین پنج پرسش نیز میتواند تا حد زیادی به ما در تصمیمگیری درست برای پافشاری بر این انحلال و یا تجدید نظر در آن یاری رساند.خداوند همه امور مسلمین و مردم کشور ما را ختم به خیر کند.
*معاون سابق سلامت وزارت بهداشت