آفتابنیوز : آفتاب: اگر به شما که برای براورده کردن بسیاری از نیازهای روزانه خود در فضای وب، دست به دامن موتور جستجوی گوگل میشوید بگویند که نفر دوم این شرکت قدرتمند، یک ایرانی است چه واکنشی نشان میدهید.؟
وقتی شرکت گوگل تصمیم گرفت آدرس طولانی @googlemail را به آدرس کوتاه @gmail تغییر دهد، از کاربران انگلیسی خواست تا آنها هم آدرس پست الکترونیکی خودشان را تغییر دهند و بعد از این اتفاق اعلام کرد به خاطر اینکه gmail 50 درصد از googlemail کوتاهتر است، در انگلیس روزانه 60 میلیون بار کمتر به کیبورد ضربه خواهد خورد؛ این مثال به اندازه کافی نقش گوگل را در زندگی کاربران اینترنتی نشان میدهد.
حالا با این توصیف حتما دستتان آمده است که درحالحاضر محبوبترین و تاثیرگذارترین محصولاتی که کاربران امروز اینترنت از آن استفاده میکنند محصولات شرکت گوگل است. معروفترین و محبوبترین بخش گوگل در تمام دنیا، موتور جستوجوی آن است و با وجودی که موتورهای جستوجوی دیگری نظیر موتور یاهو، بینگ و. .. وجود دارد، به خاطر سرعت بالاتر و جستوجوی کاملتر، بیشتر کاربران به گوگل تمایل دارند. اعداد و رقمهای نتایج جستوجوی گوگل آنقدر عجیبوغریب و نجومی هستند که هیچ موتور جستوجوی دیگری نتواند با آن رقابت کند.
در کمتر یکدوم ثانیه، یعنی چیزی نزدیک به یک چشم به هم زدن میتواند 3/1 میلیارد صفحه را برای شما جستوجو کند و نتایج مورد نظر شما را نمایش دهد. در گوگل، روزانه 100 میلیون بار جستوجو انجام میشود. اما درآمد این شرکت با این حجم خدمات که بیشتر آنها رایگان است از چه طریقی تامین میشود؟ گوگلیها میگویند 99 درصد درآمد شرکتشان در سالهای اخیر، از طریق تبلیغات بوده است. اما چطور گوگل یکشبه به درآمدزایی رسید؟ مدیر بخش تبلیغات گوگل کیست؟ شاید اسمش را شنیده باشید. او یک مهندس ایرانیتبار است؛ امید کردستانی.
بخشهایی از این گزارش در ادامه میآید. متن کامل آن را در «دیجیتال» بخوانید. این ویژه نامه گروه مجلات همشهری به مخاطبان خود کمک میکند تا در هر شماره، بیش از 400 محصول دیجیتال را بشناسند و با ویژگیهای آنها اشنا شوند، از موبایل تا دوربین عکاسی و پخش کننده های موسیقی و لپ تاپ.
نقطه عطف گوگل انگار نقطه عطفی در زندگی امید بود. تا بهار 1999، گوگلیها 11 نفر شده بودند و داشتند برای مدیر فروش و توسعه شرکتشان دنبال آدم میگشتند. امید سال چهارم حضورش در نت اسکیپ را میگذراند که از این مصاحبه شغلی با خبر شد و به امید یک دنیای جدیدتر، از نت اسکیپ بر سر میز مصاحبه گوگل آمد. میز مصاحبه، یک میز پینگپنگ در یک اتاق کنفرانس بود که سرگئی برین در یک طرف آن نشسته بود و تند تند سؤال میپرسید و امید راحت و روان پاسخ میداد؛ امید در مورد آن روزها میگوید: «دنبال چیز بزرگی نبودم، من فقط عاشق خلق کردن بودم و حتی خلق چیزهای کوچک هم راضی و خوشحالم میکرد ولی آنها به چشم یک پدید آورنده تکنولوژی به من نگاه میکردند به خاطر همین هم خیلی تحویلم میگرفتند.»
مدتی از سؤال و جوابها که گذشت، سرگئی اعتراف کرد که در انجام مصاحبه با یک آدم همهفنحریف، ناتوان است و تمامی پرسنل 11 نفرهاش را که همگی مهندس بودند بر سر میز آورد و خواست که آنها هم هر سؤالی که به ذهنشان میرسد بپرسند. مصاحبه تا پنج ساعت طول کشید و کمکم به صحبتهای دوستانه رسید آنقدر که در پایان امید، همگی را به صرف شام در رستورانی برد و در آنجا به استخدام گوگل درآمد؛ «به نظرم رسید سرگئی و لری اعتمادبهنفس، عزم و اراده و ایدههای بلندپروازانه بسیاری دارند و حتی اگر به جای اینترنت، بخواهند تجارت لحاففروشی هم باز کنند باز هم موفق میشوند!»
شاید به خاطر این مصاحبه بود که امید هر وقت میخواهد در گوگل کسی را استخدام کند یک نوع airport test از او میگیرد که منظورش از این تست این است که اگر من و این شخص در یک فرودگاه مجبور به توقف چند ساعته باهم باشیم، من میتوانم از این چند ساعت عمرم لذت ببرم یا نه؟ ما میتوانیم صحبتهای روشنفکرانه و خوبی با هم داشته باشیم یا نه؟
نت اسکیپ زمانی که سرگئی برین و لری پیج (موسسان گوگل) در استنفورد باهم آشنا شدند، امید داشت در نت اسکیپ برای خودش خوش میگذراند. آن موقع امید یک موقعیت کاری خیلی خوب داشت. معاون رئیس فروش و توسعه تجارى شرکت Netscape که یکی از غولهای کامپیوتری آمریکا بود و با استعداد و تلاشی که داشت باعث شده بود درآمد این شرکت فقط از راه وبسایتش، ظرف 18 ماه، از مبلغ سالانه 88 میلیون دلار به بیش از 200 میلیون دلار افزایش پیدا کند.
وقتی سرگئی و لری داشتند روی پروژه دکترایشان کار میکردند و سعی میکردند که یک موتور جستوجوی کارا بسازند، امید داشت با مشتریان بزرگی مثلCitibank، AOL، Amazon، Intuit، Travelocity، Intel، @Home، eBay و Excite سروکله میزد. وقتی در 1998موتور اولیه گوگل ساخته و رونمایی شد، امید سومین سال حضورش در نت اسکیپ را میگذراند و مسؤول فروش OEM (قطعات اصلی) بود. بعدها که کردستانی آدم همهفنحریف گوگل شد، مایک هومر، صاحبکارش در NetScape، میگفت کار و آموزش سخت در NetScape به موفقیت کردستانی در گوگل کمک کرده است.
اگر می خواهید بدانید که امید چه کودکی سختی را پشت سر گذاشته و در دانشگاه، تا چه مقطعی و چه رشته ای ادامه تحصیل داده است، شماره آبان ماه «دیجیتال» دانستنیها را بخوانید.
چرا گوگل پولدار شد ورود امید به گوگل باعث یک تحول بزرگ برای این شرکت شد. وقتی کردستانی وارد شرکت گوگل شد، گوگل هیچ درآمدی نداشت و تنها داراییاش این بود که مراجعهکننده زیادی داشت؛ یعنی به نسبت توسعه اینترنت در آن زمان، تعداد زیادی برای جستوجو به سایت رجوع میکردند.
یکی از اولین کارهایی که امید برای درآمدزایی گوگل انجام داد این بود که از این ترافیک استفاده کرد؛ یعنی افراد را متقاعد کرد که وقتی آنها روزانه چند بار در گوگل سرچ میکنند تا نیازمندیهایشان را پیدا کنند، اگر در کنار لینک نتایج، یک مغازه مرتبط با موضوع سرچ، یک محصول مشابه یا... معرفی شود آنها برای تهیه محصول مورد نظرشان سراغ آن لینک هم خواهند رفت؛ یعنی مثلا اگر یک نفر در گوگل کلمه «گل» را سرچ کند و در کنار میلیونها صفحهای که برای نتیجه پیدا میشود، در جایی جداگانه (سمت راست صفحه) نام چند مغازه گل فروشی با آدرس و شماره و... ببیند امکانش زیاد است که برود و از این مغازهها خرید کند.
با این فکر، کردستانی شروع کرد به آگهی گرفتن از کاربران سایت و آگهیهای تکی و کوچکی که یکییکی با کردیت کارتهای کوچک به گوگل پرداخت میشدند و توانست این مبلغ را به میلیونها دلار برساند. سایر فعالیت های کردستانی در گوگل هم در این گزارش مورد اشاره قرار گرفته است که در نسخه کامل، در دسترس مخاطبان است. از جمله اینکه:
امید بهتدریج همکاران سابقش در NetScape را هم به همکاری در گوگل دعوت کرد و با صاحبان آگهیهای NetScape هم تماس گرفت و به آنها گفت که آگهیدادن در گوگل را تجربه کنند و به این طریق روز به روز به مشتریان سایت اضافه شد. امید کردستانی تئوری حراج - auction theory - و تمرکز بر نیازهای مشخص هر صاحب آگهی را - مثلا یک لولهکش ساده تا بزرگترین آگهیدهندگان بینالمللی- به گوگل تزریق کرد. اگر خیلیها سرگئی برین و لری پیج را بنیانگذاران گوگل بدانند باید امید کردستانی را بنیانگذار مالی-بیزینسی business founder گوگل بدانیم.
کردستانی امروز در دنیای میلیارد دلاری رقابت تبلیغات تلویزیونی، نهتنها با صاحبان کوچک آگهی، بلکه با انواع آژانسهای بازاریابی/ تبلیغاتی که برای مشتریان خود حسابی چانه میزنند هم قرارداد مینویسد.