کد خبر: ۱۱۳۶۵۵
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۶

فهرست بزرگ‌ترین تبهکاران تحت تعقیب اعلام شد

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب: در آخرین فهرستی که از طرف اف‌بی‌آی در دنیا منتشر شده است نام 10 نفر از بزرگ‌ترین تبهکاران تحت تعقیب اعلام شده است.

فهرست فراری‌هایی که از طرف سازمان اف‌بی‌آی در کل دنیا منتشر شده است؛ شامل معروف‌ترین تبهکاران دنیاست که در میان آنها تعدادی از قاتلان خطرناک فراری نیز دیده می‌شود. اف‌بی‌آی برای دستگیری یا اطلاع دادن مخفیگاه هرکدام از آنها مبلغی چشمگیر نیز به‌عنوان پاداش تعیین کرده است. این فهرست که شامل فراری‌هایی از سال 1949 تا به امروز می‌شود، اولین بار از طرف اف‌بی‌آی در سال1950 به‌عنوان فهرست خطرناک‌ترین تبهکاران دنیا اعلام و در سراسر دنیا پخش شد. فهرست تبهکاران و مبلغ پاداش برای دستگیری آنها تا سال 2009 بارها تغییر کرد. در آخرین فهرست پخش شده در دنیا، ده نفر معرفی شدند که یکی از بزرگ‌ترین خلاف‌هایی که در فهرست برای آنها ذکر شده، قتل است و بسته به خطرناک بودن جرائم، مبلغ پاداش نیز برای دستگیری هر کدام متفاوت است.

500000$
سارق بدون نقاب


یکی از مهمترین افرادی که در فهرست اف‌بی‌آی و جزو خطرناک‌ترین تبهکاران جای دارد، چاد ارل شافنر است. این مرد 36 ساله در ایندیاناپلیس به دنیا آمده و تمام دوران کودکی و نوجوانی خود را در این شهر گذرانده است.

چاد از کودکی تنبل بود و هیچ‌گاه به فکر کار کردن برای امرار معاش نبود. او همیشه به دنبال راهی بود که بتواند از راه‌های راحت‌تر پول زیادی به دست آورد.

چاد در دوران تحصیل نیز بارها پول همکلاس‌های خود را دزدیده بود و به خاطر تکرار حرکتش از مدرسه اخراج شد و دیگر هیچ‌گاه به تحصیل ادامه نداد.

در ماه می سال 2009 او بانکی را که مدت‌ها بود زیر نظر گرفته بود، مورد حمله مسلحانه قرار داد و نکته جالب توجه این است که او یا آن‌قدر به کار خود اطمینان داشت یا بسیار ابله بود؛ چراکه حتی از نقاب استفاده نکرده بود.

او قبل از رسیدن پلیس موفق شد از بانک فرار کند اما خبر نداشت که دوربین‌های بانک از تمام ماجرا و به‌خصوص صورت بدون پوشش او به خوبی فیلم گرفته بودند. چاد توانسته بود 10 میلیون دلار به سرقت ببرد. وقتی تصاویر ویدیویی به دست اف‌بی‌آی رسید، مشخص شد که این مرد بارها و بارها دزدی کرده و از او شکایت شده‌است و همچنین معلوم شد که در سال 1994 او حتی یک کامیون را دزدیده و راننده آن را به شدت زخمی کرده بود که راننده توانسته بود چهره او را شناسایی و برای پلیس بازسازی کند. هم‌اکنون چهره این مرد در سراسر دنیا پخش شده و او به‌عنوان سارقی خطرناک و مسلح از طرف اف‌بی‌آی معرفی شده و برای دستگیری یا اطلاع از مکان او مبلغ 500 هزار دلار جایزه تعیین شده است.

200000$
همسر قاتل


یکی دیگر از کسانی که در فهرست تبهکاران اف‌بی‌آی جای گرفته و مقدار 200 هزار دلار پاداش برای کسی که از او اطلاعی به پلیس بدهد، در نظر گرفته شده، شری هالیگان است.

این زن 40 ساله در ژانویه سال 2003، درست چند روز بعد از سال نو بعد از یک درگیری با نامزدش در خانه خودش، او را با شلیک پنج گلوله به قتل رساند و متواری شد.

چند روز بعد در حالی که از حالت عادی خارج بود و در خیابان‌های شیکاگو به صورت مارپیچ و با سرعت بسیار زیاد حرکت می‌کرد، از طرف پلیس دستگیر و به اداره پلیس منتقل شد. پس از گذشت چند ساعت که او در بازداشتگاه به‌سر می‌برد، طاقت نیاورده و به قتلی که انجام داده بود، اعتراف کرد.

بعد از آن، پلیس گروه تحقیقات را به خانه مقتول اعزام کرد و جسد او را در آنجا یافتند و با جزئیاتی که شری گفته بود، صحت اعترافاتش ثابت شد و به همین خاطر او به زندان منتقل شد تا در روزهای بعد دادگاهی برای رسیدگی به جرم او تشکیل شود. اما در جریان بررسی‌ها مشخص شد که شری سلامت روانی ندارد و به خاطر‌‌اینکه جنایتی که مرتکب شده بود غیر‌عمد شناخته شد، او به 30 سال حبس محکوم شد.

پس از گذراندن یک سال از مدت حبسش در آوریل سال 2004، شری به قید ضمانت آزاد شد ولی قرار شد که از شهر خارج نشود اما شری با تغییر چهره توانست کشور را ترک کرده و فرار کند. او تا به حال بارها چهره خود را تغییر داده و تقریبا هر سال محل سکونت خود را عوض می‌کند اما هر بار که پلیس رد او را زده، موفق به دستگیری‌اش نشده است.

1000000$
مأمور امنیتی سارق


ویکتور مانوئل گرنا در 24 ژوئن 1958 در آمریکا متولد شد. او پدر خود را در کودکی از دست داده بود و خانواده آنها متشکل از مادر، چهار برادر و تنها خواهرش بود.

در زمان کودکی آنها از پورتوریکو به دالاس مهاجرت کرده بودند و او به تحصیل در مدرسه آنجا مشغول شد و در آنجا به تیم فوتبال دانش‌آموزان ملحق شد. چند سال بعد او با ماریون دلانی آشنا شد که این آشنایی باعث خلافکاری‌های آینده ویکتور شد و او را به یکی از جانیان بزرگ دنیا مبدل ساخت.

در ابتدا این دو دوست با هم به تحصیل پرداخته و توانستند در یکی از شرکت‌های دولتی بسیار بزرگ مشغول به کار شوند؛ جایی که 200 کارمند زن و فقط 25 کارمند مرد داشت. ویکتور از فرصتی که به‌عنوان نیروی امنیتی در شرکت به او داده شده بود، سوءاستفاده کرده و فکر سرقت از شرکت به ذهنش خطور کرد.

در 12 سپتامبر 1983 او به کمک دوست قدیمی خود و دو نفر دیگر به نام‌های جیمز مک‌کین و تیموتی جیراد، نقشه سرقت را ‌طراحی کرده و در فرصتی مناسب گاوصندوق شرکت را خالی کردند. اما درست زمانی که می‌خواستند فرار کنند، پلیس که توسط یکی از کارمندان خبر شده بود، سر رسید و شرکت را محاصره کرد.

این کارمند از یک لحظه غفلت دزدان استفاده کرده و آژیر خطر را به صدا درآورده بود.

ویکتور که از این عمل او بسیار خشمگین بود با شلیک یک گلوله به سرش او را به قتل رساند و با گروگان گرفتن دو نفر از کارمندان دیگر توانست از مهلکه بگریزد.

در میانه راه، وقتی مطمئن شد که دیگر پلیس او را تعقیب نمی‌کند، دو کارمند را با استفاده از تزریق نوعی سم فلج کرده و در خیابان رها کرد و خود پا به فرار گذاشت. او توانسته بود مبلغ 7 میلیون دلاری را هم که از صندوق شرکت دزدیده بود، به همراه ببرد.

ویکتور با کمک همین پول، توانست به مکزیک فرار کرده و در آنجا ساکن شود اما پلیس توانست با گزارش‌هایی که مردم از محل زندگی او داده بودند، رد او را پیدا کرده و به خانه او در مکزیک بروند اما آنها باز هم دیر رسیدند و ویکتور توانست بار دیگر فرار کند. تا به حال اف‌بی‌آی نتوانسته هیچ اثری از او بیابد. او نیز در فهرست تبهکاران اف‌بی‌آی مکانی را به خود اختصاص داده است و برای اطلاع از مخفیگاهش، یک میلیون دلار پاداش در نظر گرفته شده‌است.

2000000$
دومین‌خطرناک‌دنیا


جیمز جوزف بالجر که یک دورگه ایرلندی - آمریکایی است، در سوم سپتامبر 1929 در شهر دورچستر ماساچوست به دنیا آمد. خانواده آنها جزو هزاران خانواده ایرلندی بود که به آمریکا مهاجرت کرده بودند.

جیمز از نوجوانی به همراه برادر بزرگ‌تر خود، ویلیام مایکل بالجر، وارد دار و دسته‌های خلافکار آمریکایی شد که بعد از گذشت چند سال این گروه کوچک به یک باند گانگستری بزرگ به نام وینتر هیل تبدیل شد و جیمز که یکی از قدیمی‌ترین اعضای باند بود، به‌عنوان سردسته باند انتخاب شد.

جیمز برای اولین بار در سال 1943 به خاطر آزار و اذیت و سرقت مسلحانه دستگیر شد. در آن زمان او تنها 14 سال داشت اما به‌عنوان یکی از خلافکاران بزرگ بوستون شناخته می‌شد.

جیمز تا سال 1948 در زندان به‌سر می‌برد اما بعد از آن آزاد شد. در سال 1952 او به جرم هواپیماربایی دستگیر شد اما به دلیل ثابت نشدن اتهامش دوباره آزاد شد. در سال 1956 باز هم در یک سرقت مسلحانه از بانک شرکت داشت که در این سرقت چند نفر از کارمندان و نیروهای پلیس را به قتل رساند ولی هنگام فرار توسط پلیس دستگیر و به 25 سال حبس محکوم شد.

بعد از دستگیری او مشخص شد که آنها در گروهشان به قاچاق مواد مخدر نیز مشغول بودند. این بار پس از دستگیری پلیس تصمیم گرفت او را از زندان آتلانتا به زندان ایالتی آریزونا منتقل کند تا در آن زندان با او مانند دیگر جانیان خطرناک رفتار شود.

جیمز بالاخره پس از 25 سال دوباره طعم آزادی را چشید اما قدر این آزادی را ندانست و باز به کارهای خلاف روی آورد، این بار او دامنه کارهایش را تا شهر‌های دیگر آمریکا نیز گسترش داد و با گروه‌های بسیار خطرناک وارد معامله مواد مخدر شد اما دیگر یاد گرفته بود که چگونه از چنگ پلیس فرار کند به‌همین خاطر پلیس تاکنون موفق به دستگیری او نشده است. مأموران فدرال هم‌اکنون او را دومین مرد خطرناک بعد از بن لادن لقب داده‌اند و هنوز بعد از گذشت 16 سال در جست‌وجوی این خلافکار سالخورده هستند.

تصویر او به تمام کشورهایی که احتمال مخفی شدنش وجود دارد، ارسال شده است. در چند ماه گذشته رد او در ایتالیا پیدا شد اما پلیس این بار هم موفق به دستگیری او نشد.

در بین سال‌های 81 تا 95، جیمز به‌عنوان خبرچین برای اف‌بی‌آی کار می‌کرد اما او از این فرصت هم برای کارهای خلاف خود استفاده می‌کرد چون فکر می‌کرد از این طریق پلیس به او مشکوک نخواهد شد.

در فهرست خلاف‌های او قاچاق مواد مخدر، 19 مورد قتل، اخاذی و تهدید دیده می‌شود و برای اعلام مخفیگاهش دو میلیون دلار پاداش از طرف اف‌بی‌آی درنظر گرفته شده است.

100000$
دوست ناباب


جیسون درک براون در یکم جولای 1969 به دنیا آمد. دوران تحصیلش را در دبیرستان زبان‌های خارجه باخ گذراند به همین دلیل به زبان فرانسه نیز تسلط کامل داشت. جیسون از سال 1988 تا 1990 در پاریس زندگی می‌کرد اما دوباره به آمریکا بازگشت و تا سال 2004 در کالیفرنیا به‌سر برد. در آنجا بود که توانست کاری اداری در کارخانه اسباب‌بازی، برای خود پیدا کند. با کار فراوان جیسون به فردی متمول تبدیل شد. اما بخت با او یار نبود و یک حادثه باعث آتش‌سوزی قسمتی از کارخانه شد که نتیجه آن اخراج شدن جیسون و پرداخت 300 دلار به‌عنوان غرامت بود. به خاطر پرداخت کردن این غرامت جیسون خانه و ماشین خود را از دست داد و در هتلی نزدیک سالن تئاتر شهر ساکن شد. در آنجا جیسون با مردی خلافکار آشنا شد و این آشنایی زمینه‌ساز ورود او به دنیای جرم و جنایت شد. در 29 نوامبر 2004 روبرت کیت پالومارس، راننده 24 ساله یک ماشین حمل پول که به سمت بانک نزدیک سالن تئاتر می‌رفت؛ با جیسون مواجه شد و او که از وجود پول در ماشین مطلع بود، با یک اسلحه به راننده شلیک کرد و او را به قتل رساند و ‌ساک پول‌ها را برداشته، پا به فرار گذاشت. او در حین فرار به شاهدی که او را در حال ارتکاب جرم دیده بود نیز تیراندازی کرد و ‌ساک محتوی 56 هزار دلار را برداشت و از صحنه گریخت. اما برخلاف انتظار جیسون، شاهد نمرده بود و توانست مشخصات قاتل را برای پلیس شرح دهد. چند روز بعد جیسون که از ماجرا خبر نداشت و مثل مردم عادی در شهر می‌گشت و خرید می‌کرد، توسط پلیس آریزونا دستگیر و به جرم دزدی و قتل محکوم شد اما در سال 2005 در حالی که براون به دادگاه منتقل می‌شد، از یک لحظه غفلت مأموران استفاده کرد و پس از زخمی کردن چند مأمور فرار کرد. او پس از فرار به سراغ کیف پولی که پنهان کرده بود؛ رفت و به وسیله آن توانست خانه سابقش را در کالیفرنیا و همچنین کادیلاکش را که علاقه خاصی به آن داشت؛ دوباره بخرد. اگرچه در همان دوران جیسون سوار بر کادیلاکش در یکی از خیابان‌های شهر دیده شد اما پلیس نتوانست او را دستگیر کند. در دسامبر 2007 جیسون درک براون از طرف اف‌بی‌آی در فهرست 10 نفر تبهکار خطرناک دنیا معرفی شد و برای دستگیری یا هرگونه اطلاعات درباره او 100 هزار دلار پاداش در نظر گرفته شد. در آخرین خبرها درباره جیسون، او در خیابان‌های دهکده‌ای اطراف اورنج کانتی دیده شده است. پلیس عکس این تبهکار را در تمام کالیفرنیا پخش کرده و او را مسلح و بسیار خطرناک معرفی کرده است.

100000$
قاتل خانواده


رابرت ویلیام فیشر در 1961 در بروکلین متولد شد. والدین رابرت وقتی او 15ساله بود از هم جدا شدند و سرپرستی او طبق نظر دادگاه به مادرش داده شد. رابرت در آن سن و سال مجبور به ترک تحصیل شده و در بیمارستان مایو کلینیک به‌عنوان نظافتچی مشغول به کار شد تا اینکه مادرش دوباره ازدواج کرد و رابرت مجبور به گذراندن زندگی به تنهایی شد. در این زمان بود که کار در بیمارستان را رها کرده و با تلاش فراوان توانست در نیروی دریایی کاری برای خود پیدا کند و در سال 1987 با ماری کوپر، دختر یکی از فرماندهان ارتش دریایی ازدواج کرد و بعد از مدتی آنها صاحب دو فرزند شدند اما تقدیر فیشر چیز دیگری بود. مادر او که تا قبل از ازدواجش حتی او را پسر خود نمی‌دانست؛ وقتی از اصالت همسر پسرش باخبر شد، به یکباره به مادری مهربان و دلسوز تبدیل شد. در نتیجه با دخالت دائمی خانواده‌هایشان در زندگی آنها، مشکلات زیادی در زندگی‌شان ایجاد شد تا آنجا که دیگر قادر به تحمل یکدیگر نبودند و تقریبا هر روز با یکدیگر بحث می‌کردند و گاهی این بحث‌ها تبدیل به برخورد فیزیکی نیز می‌شد. در 10 آوریل 2004 گزارش یک آتش‌سوزی از طرف همسایگان فیشر به آتش‌نشانی منطقه داده شد و مأموران سریعا به محل اعزام شدند. پس از خاموش شدن آتش، جسد یک زن و دو کودک در خانه پیدا شد که البته طبق تحقیقات مشخص شد قبل از آتش‌سوزی به قتل رسیده بودند. فیشر در یکی از درگیری‌هایشان ابتدا گلوی همسر و دو فرزندش را بریده بود و بعد برای گمراه کردن پلیس خانه را آتش‌زده بود تا اجساد سوخته و از بین بروند اما قبل از اینکه اجساد بسوزند همسایه‌ها متوجه آتش در خانه آنها شده و خبر داده بودند. طبق تحقیقات مشخص شد که قاتل رابرت فیشر است و بزرگ‌ترین دلیلشان، ناپدید شدن او بعد از این اتفاق بود. او نیز جزو کسانی است که در فهرست خطرناک‌ترین تبهکاران اف‌بی‌آی نا‌م‌برده شده‌اند و برای اطلاع از مخفیگاه او جایزه‌ای نقدی در نظر گرفته شده است.

100000$
قاچاقچی شناگر


گلن استوارت گادوین در 26 ژوئن 1958 به دنیا آمد. از سال 1980 به‌عنوان مکانیک در یکی از تعمیرگاه‌های پالم اسپرینگ در کالیفرنیا مشغول به کار شد اما او که از اول فردی ‌طمعکار بود، هیچ‌گاه از درآمد خود راضی نبود و به همین خاطر به قاچاق مواد مخدر در کنار کار مکانیکی پرداخت. او از غیبت صاحب کارش در تعمیرگاه استفاده می‌کرد تا مواد‌ها را بفروشد.

در یکی از همین خرید و فروش‌ها صاحب تعمیرگاه ناگهان از راه رسید و متوجه خلافکاری او شد و به همین خاطر او را اخراج کرد، در این زمان استوارت که بسیار عصبانی شده بود؛ به سمت صاحبکارش حمله کرد و با 36 ضربه چاقو او را به قتل رساند و تمام دخل را خالی کرده، پا به فرار گذاشت اما مردم که شاهد این ماجرا بودند پلیس را خبر کردند و مدتی نگذشت که استوارت دستگیر و به 26 سال حبس محکوم شد. در سال 1987 و بعد از گذراندن هفت سال از مدت محکومیتش توانست با کمک همسرش شلی رز که او هم در خانواده‌ای خلافکار به دنیا آمده و بزرگ شده بود؛ از زندان فرار کند و با شنا از رودخانه آمریکن خود را به همسرش برساند و بعد از آن به مکزیک متواری شدند. شلی رز در ژانویه 1988 در دالاس، در حالی که از یک فروشگاه خرید می‌کرد، شناسایی و دستگیر شد اما استوارت باز هم موفق شد از دست پلیس بگریزد.

بعد از گذشت چند ماه او دوباره به قاچاق‌فروشی روی آورد تا از این راه پولی به دست آورده از کشور خارج شود. ‌او این بار محموله‌های بزرگ کوکائین را جابه‌جا می‌کرد که باز هم اف‌بی‌آی متوجه خلاف‌های او شد و در یک درگیری با اینکه استوارت زخمی شد ولی باز هم توانست بگریزد.

تا به حال اف‌بی‌آی نتوانسته ردی از او پیدا کند و به همین خاطر او را نیز در فهرست مخوف‌ترین تبهکارانش جای داده است و برای کسانی که خبری درباره او بدهند 100 هزار دلار پاداش درنظر گرفته است. اف‌بی‌آی احتمال می‌دهد که او به صورت قاچاقی از مرز خارج شده و به کشورهای همسایه رفته است.

100000$
قاتل آدم ربا

آلکسیز فلورس در سال 1975 در هندوراس به دنیا آمد ولی سال‌ها بعد با جعل شناسنامه، خودش تاریخ ولادتش را به 1982 تغییر داد. او از نوجوانی به کارهای خلاف مشغول بود و به خاطر اینکه پلیس نتواند رد او را بزند، در شناسنامه خود تغییراتی داده بود. در تابستان سال 2000 به فیلادلفیا رفته و چون جایی برای ماندن نداشت در پارک‌ هانتیگ شب‌ها را به صبح می‌رساند. در 29 جولای همان سال و در یکی از آن روزهایی که الکسیز بیکار در پارک می‌گشت، دختر پنج ساله‌ای به نام ایریانا دجیسوس که با مادرش به پارک آمده بود و بازی‌کنان از مادر خود دور شده از مقابل او رد شد. در این زمان بود که نقشه‌ای شوم در ذهن آلکسیز شکل گرفت. او که دیگر از کارتن خوابی و گرسنگی خسته شده بود، با همدستی یکی از کارتن خواب‌های پارک به نام کارلوس از غفلت مادر کودک سوءاستفاده کرده، ایریانا را دزدیده و به خانه‌ای متروکه در همان حوالی بردند و در مقابل آزادی او از خانواده‌اش درخواست مقدار زیادی پول کردند.

پس از گذشت چند روز یعنی در سوم آگوست وقتی دیدند که خانواده کودک نتوانستند پولی برای رهایی کودکشان فراهم کنند، به تهدید‌های خود عمل کرده و ایریانا را کشته و جسد او را در سطل زباله‌ای نزدیک محل سکونتشان انداختند تا والدینش او را ببینند و پلیس بفهمد که آنها با هیچ‌کس شوخی ندارند. بعد از پیدا شدن جسد کودک و گزارش به پلیس، تحقیقات شروع شد و با راهنمایی کسانی که آنها را دیده بودند چهره آلکسیز بازسازی شد و مشخص شد که او یکی از مهاجرین بوده است. آلکسیز نیز از طرف اف‌بی‌آی به‌عنوان قاتل خطرناک معرفی شد و برای هر کس که نشانی از این جانی داشته باشد؛100 هزار دلار پاداش تعیین شد.

100000$
خانواده تبهکار


خوزه لوئیز جو ساینز در 4 آگوست 1975 در لس‌آنجلس به دنیا آمد. او تنها فرزند خانواده‌ای تبهکار بود که عضو یکی از باندهای خلافکار آمریکا بودند. به خاطر اینکه تمام وقت پدر و مادرش به کارهای خلاف می‌گذشت؛ خوزه بیشتر کودکی خود را با مادربزرگش گذراند. در سال 1998 خانواده او در یک درگیری بر سر تقسیم پول، توسط اعضای همان باند کشته شدند. ساینز نیز از آن به بعد اسم مستعار اسمایلی را برای خود برگزید و پس از مرگ خانواده‌اش، به عضویت همان گروه خلاف به نام جان پنا در لس‌آنجلس درآمد تا در فرصتی مناسب انتقام پدر و مادرش را از آنها بگیرد. کار اصلی این گروه توزیع مواد مخدر بود. بالاخره زمان انتقام رسید و او در فرصتی مناسب دو نفری را که خانواده‌اش را به قتل رسانده بودند؛ به نام‌های خوزه هرناندز و لئوناردو پونسه با شلیک گلوله به سرشان به قتل رساند و بعد از آن در آپارتمان هرناندز مخفی شد؛ جایی که همسر و دختر دو ساله هرناندز نیز زندگی می‌کردند و آنها را به گروگان گرفت تا پلیس نتواند او را دستگیر کند. بعد از سه ساعت، پلیس خانه هرناندز را محاصره کرده بود اما در یک چشم برهم زدن اسمایلی توانست با پوشیدن لباس زنانه از در پشتی خانه فرار کند. تا سال 2009 او بارها و بارها آدم‌ربایی کرد و از خانواده‌های گروگان‌ها، باج‌گیری کرد. در یکی از آدم‌ربایی‌هایش پلیس موفق به محاصره او شد اما با کشتن دو مأمور پلیس باز توانست از چنگ قانون فرار کند. در 19 اکتبر 2009 این فرد از طرف اف‌بی‌آی به‌عنوان یکی از خطرناک‌ترین تبهکاران دنیا معرفی شد. ازجمله خلاف‌های او می‌توان به عضویت در باند‌های تبهکار، قتل، آدم‌ربایی، باج‌گیری و قاچاق مواد مخدر اشاره کرد.

500000$
نامزد شیاد


جورج البرتو لوپز یکی دیگر از کسانی است که به دلیل قتل نامزدش و دو فرزند او، در دهم اکتبر 2010 به فهرست ده نفر از بزرگترین تبهکاران دنیا که از طرف اف‌بی‌آی اعلام شده است، اضافه شد و در تمام دنیا تحت تعقیب است. جورج که در یکی از شرکت‌های آیداهو در غرب آمریکا به کارگری مشغول بود، با یکی از کارمندان آنجا که از همسر خود جدا شده و صاحب دو فرزند بود آشنا شد. جورج که متوجه شده بود این زن صاحب یک خانه بزرگ در مرکز شهر و مقداری پول نقد است، به او نزدیک شد و چندی نگذشت که توانست با چرب‌زبانی اعتماد او را به دست آورد و بعد از چند ماه از او درخواست ازدواج کرد. زن بیچاره که در زندگی قبلی خود شکست سختی خورده بود، با صحبت‌های جورج خام شد و فکر کرد که او واقعا عاشقش است. به همین دلیل درخواست جورج را پذیرفت و به زودی نامزد شدند. جورج همیشه خود را در مقابل آنها فردی مهربان و مسوول جلوه می‌داد تا اینکه در یک فرصت مناسب، در جولای 2002 نامزدش و دو پسر او را به قتل رسانده و خانه را آتش ‌زد تا هم اجساد بسوزند و از بین بروند و هم از این طریق بتواند پولی را که شرکت بیمه می‌دهد، صاحب شود. اما همه چیز برخلاف تصور او پیش رفت و بیمه هیچ پولی به او پرداخت نکرد و در آگوست 2002 اجساد سوخته و پنهان شده توسط مأمورین پلیس پیدا شد و شواهد ثابت کرد که قاتل کسی نبود جز جورج که بعد از این ماجرا متواری شده بود. در هفتم اکتبر 2009 گزارشی مبنی بر دیده شدن جورج توسط خانواده نامزدش به اداره پلیس داده شد ولی مأموران موفق به دستگیری او نشدند. هم‌اکنون این فرد فراری و عکس او توسط اف‌بی‌آی در سراسر دنیا پخش شده‌است و برای دستگیری این قاتل فراری مبلغ 500 هزار دلار به عنوان پاداش معین شده‌است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین