آفتابنیوز : آفتاب: ابتدا با مصاحبه موافق نبود. اعتقاد داشت حوزه رسانه، تخصصی است و باید گفتگویمان با او گسترده تر از این موضوع باشد. به همین دلیل زمانی كه به ساختمان خیابان طالقانی وارد شدیم احتمال میدادیم سوالات اصلی بی جواب بماند. اما... حجت الاسلام پورمحمدی به عنوان چهره ای شناخته شده با حكم آیتالله شاهرودی به سازمان بازرسی كل كشور رفت و تا كنون بر این مسند باقی مانده است. وقتی به دفترش در طبقه چهاردهم وارد شدیم تلفنهای مكرر، امكان شروع گفتوگو را نمیداد اما زمانی كه لب به سخن گشود مطمئن شدیم مصاحبه ای خواندنی خواهد شد.
بخشهایی از گفتو گوی همشهری در ادامه میآید:
• من به رادیو صدای مجاهد مربوط به مجاهدین خلق و صدای روحانیون و نیز روحانیت مبارز ایران كه از بغداد پخش میشد همچنین به یكیاز رادیوهای چپ ماركسیستی كه احتمالاً در آلمان شرقی یا لهستان مستقر بود، گوش میكردم. گروههای مبارز برای هدفگیری ضد رژیم كه این شبكهها داشتند، این رادیوها را گوش میكردند. پس از مدتی كه امواج انقلاب شعله ور تر شد، رادیو BBC مورد توجه بود. به زبان عربی هم بعضی وقتها به رادیو مونت كارلوی فرانسه گوش میدادم. آلمان هم رادیویی داشت كه از كلن یا برلین پخش میشد. اما این چندمورد از سال 56 به بعد به فعالیت جدی پرداختند ولی شبكههایی كه اول نام بردم از سال 52 یا 53 كه من چهارده، پانزده سال داشتم بروز و ظهور داشت.
• رادیو روحانیت كه مجریاش حجت الإسلام سید محمود دعایی بود از عراق پخش میشد. مركز فرستندههایش آنجا بود، چون این كشورها با رژیم ایران مقابله داشتند به انقلابیون ما یک موج داده بودند.
• رسانههای بینالمللی هیچ نقشی در تحولات انقلابی ما نداشتند بلكه بیشتر بازدارنده بودند. رادیوهای انقلابی هم امواج ضعیف و دایره ارتباطی محدودی را شامل میشد. آنهایی هم كه رادیو مجاهدین یا روحانیت و رادیو ماركسیستی گوش میكردند عدهای از جوانان و افراد هوادار این گروهها بودند كه عدد قابل توجهی نبودند و نمیتوانستند موجهای اجتماعی را ایجاد كنند. البته رسانه عامل تحریك همین افراد بود ولی حجم شنونده بالا نبود. امواج هم قوی نبود.
• شاید تنها 19 دی سال 56 و تحت تأثیر حادثه قم بود كه رادیوها در توسعه انقلاب تأثیر گذار شدند. چون رژیم دائماً محدودسازی میكرد و این شبكهها یک مقدار وسیعتر اطلاعرسانی میكردند و برای اینكه بتوانند جاذبههای خبری خودشان را حفظ كنند با برخی از مخالفان رژیم از گروههای مختلف چه ملیگراها، چه كمونیستها و بعضاً بچههای مذهبی در خارج از كشور مصاحبه میكردند. ولی این رادیوها نه تنها نتوانستند هدایت كننده، تأثیر گذار، تولید كننده شعار یا انتقالدهنده خواستها باشند بلكه سعی میكردند گروههایی را برجسته و چهره كنند كه برای خودشان قابل تحملتر بودند و با آن گرایش اصیل انقلابی همراه نبودند. چنانكه شما میبینید در اول انقلاب چهرههای ناسیونالیستی، ملیمذهبی، ملیگرا و لائیک خیلی مطرح بودند. دقیقاً این مطرح بودن به خاطر همان فضایی بود كه رادیوهای بیگانه برای تحریف، انحراف، چهرهسازی و تسلط بر امواج انقلاب ساخته بودند و اینكه در صورت پیروزی، كسانی بر سر كار بیایند كه با غرب دارای تعارض و ضدیت شدید نبوده و اهل همكاری با غرب باشند. بخش اعظم نیروهای دولت موقتی كه سر كار میآید نیروهایی هستند كه با نگاههای اصیل انقلاب فاصله داشتند ولی در امواج انقلابی حاضر بودند.
• نوار یک عامل تحریک برای بخش نخبگی كشور بود ولی بیش از آن پیادهسازی مكتوب همان نوارها مهم بود و اینكه سخنرانیها را توزیع كنیم اما واقعیت این است كه امواج انقلاب آنقدر گسترده بود كه هر عنصر و هر فرد خودش یك رسانه شده بود. از این نظر میشود نظریهپردازی كرد. اینكه هر تریبونی، هر مدرسهای، هر مغازهای، هر كسی كه یک حضور فعال داشت آنجا پاتوق مبارزاتی شده بود. آنچنان امواج انقلاب گسترده شده بود كه كسی نمیتوانست جلودارش شود.اما اگر شما رسانهای قابل اتكا كه بشود روی آن حساب كرد و قدرت تأثیرگذاری بیبدیل و تعیینكننده داشته باشد را بخواهید مسجد، منبر و تریبونهای مذهبی این ویژگی را داشتند نه دیگر رسانهها. این رسانه فوقالعاده قدرتمند عمل كرد و توان بسیار بالایی داشت. همان رسانههای سنتی بود كه واقعا به خدمت امر مبارزه درآمد و هر مسجدی و هر پایگاه تجمعی برای خودش یك كانون مبارزاتی انقلابی شد و بقیه همه در خدمت آمدند. بله نوار هم تأثیر گذاشت. رادیو BBC هم موثر بود. دشمنان هم مؤثر بودند.
• پس از اینكه انقلاب اوج گرفت خود روزنامههای كشور فضای انقلابی قوی ایجاد كردند. روزنامه كیهان و اطلاعات را نگاه كنید. ماهها قبل از پیروزی به عنوان رسانه قدرتمند در جهت انقلاب، با همان نگاه حرفهای و البته خیلیها با گرایشهای انقلابی كمك كار انقلاب شدند. مگر همه این اهالی رسانه كشور، پس از انقلابیند؟ هر كدام با این آرمانها همگرایی داشتند، توانستند حضور پیدا كنند. آنهایی كه تمایلات تعارضی داشتند زیر ذرهبین قرار میگرفتند. این تابعی بود از آن جریانی كه آنها در خدمتش بودند. هرچقدر كه از این حالت حرفهای فاصله میگرفتند، اصطكاكها زیاد میشد.
• ما در یک فضای متعادل و قابل كنترل و هدایت زندگی نكردهایم كه همه ساختارهای سیاسی، اجتماعی و رسانهیمان در یك حالت متوازن و طبیعی به حركت خودشان ادامه دهند. «فَبَشّر عبادی الّذینَ یَستمعونَ القول فَیَتّبِعون احسَنه» این شعار ماست. باید گفتوگوها در یک فضای مناسب و منطقی شكل بگیرد. حرفها زده و شنیده شود تا انسان بتواند بهترینها را انتخاب كند. ولی اگر «قول» را به معنی وسیعش بگیریم، این در شرایط مناسب و قابل كنترل و هدایت است. اما اگر شما در شرایط نامتعادل باشید این گونه نیست. مثلا اگر ماشینی در جاده لغزنده حركت كند، سرنشینان نباید مزاحمتی برای راننده ایجاد كنند تا به سلامت از گذرگاه عبور كنند. شرایط اینگونه است كه انقلابی پیروز شده و همه دنبال این هستند كه به آن آسیب برسانند و شرایط را به هم بزنند. انقلاب چه گناهی كرده كه روز آخر بهمن سال 57 و تنها چند روز بعد از انقلاب، در چند نقطه كشور شورش میشود. در جنوبشرقی كشور، غرب، شمال غربی، شرق و شمال شرقی صداهای جدایی، تجزیه و مخالفت شنیده میشود. پس از مدت كوتاهی دانشگاهها مركز جمعآوری سلاح میشود. كلاسهای آموزش سلاح و جنگ چریكی در محیطهای آموزشی توسعه پیدا میكند. همه اینها در مجلات و روزنامههای آن روز موجود است.
• حوزه رسانه بیشتر در معرض جابهجایی و تعطیلی و تغییر است. این واقعیتی است كه دیده میشود. ولی باید این را تدبیر و بررسی كنیم كه چگونه میتوان امنیت شغلی را برای كاركنان این بخش ایجاد كرد. ضمن اینكه معیارهایمان باید رعایت شود. ولی تأكید میكنم كه این معنیاش آن نیست كه كسی با صفحهبند، خبرنگار و روزنامهنگار و ... درگیری دارد. اگر این رویكرد را شما در بخش انتشارات كتاب هم ببینید تعطیل میشود. این همه بنگاه تجاری بسته میشود، چرا بسته میشود؟ استاندارد را رعایت نمیكنند و بسته میشوند. برای خبرنگاران هم باید شرایطی ایجاد كنیم كه درآمدشان ازدست نرود. اینها گرفتاریهای صنفی و معیشتی خبرنگاران ما است. دركنار این مسائل، پیشرفت و توسعهای كه داشتیم فوقالعاده قابل توجه بوده و حجم روزنامههایی كه تولید میشود و همه آنها تكراری نیست، باید مد نظر باشد. چون اگر محیط، محیط كلیشهای و بستهای باشد كار باید تكراری شود اما امروزه محیط، پویا و خلاق است. هر كدام جاذبهای دارند، نویسندگانی دارند، رویكردهای متفاوتی دارند.
• از تفكرات تاریخی ملتمان یكی این است كه فكر میكنیم دولت، طاغوت و دیكتاتور است. فكر میكنیم یك گروه ظالمیحاكم هستند و در مقابل ملت هستند و ملت هم همیشه ضد دولت است. نه اینطور نیست. دولت مبعوث مردم است. اكثر جامعه این گروه را پسندیده است. جامعه در آن موقعیت این تمایل را میپسندد و آنها را انتخاب كرده و حاكم شدهاند.
• دولت به نمایندگی از مردم در جهت اجرای قانون صاحب اختیاراتی است. طبعا سلیقه سیاسی خود را اعمال میكند و خود را صاحب حق میداند و میگوید من سلیقه منتخب هستم. اما باید سعی كنیم این اختیارات در محدوده قانون باشد.
• در كل من معتقد به دخالت حداقلی دولت هستم. دولت دخالتهایش باید حداقلی بوده و بیشتر جنبه نظارتی داشته باشد. اما این حداقل باید با لحاظ منافع و حفظ اصول باشد.
• كسی كه انتقادی از دولت كند یقهاش را نمیگیرند ولی از ترس اینكه منافع و امتیازاتش سلب شود خودسانسوری میكند. در جامعه دیده میشود كه خیلیها خودسانسوری میكنند.
• من چنین توصیهای ندارم كه رسانه مجیزگوی دولت و دستگاههای اجرایی كشور باشد. این را درست نمیدانم. ولی وقتی كه رسانهای دائم حالت نقادی به خود میگیرد و حرفهای كاملا نقادانه و بعضا غیر صحیح و غیر دقیق میزند این مسأله حس خوشبینی را تقویت نمیكند. من مدافع بسته شدن روزنامهها هم نیستم. بله بسته شدن یک جایی راه حل است نه در همه جا.
• نكته دیگر این است كه ما رهبری را به عنوان شاخص ملاکهای رسمیت یافته اجتماعی میشناسیم. اگر این امر مورد تعرض واقع شود یا خدشهای به جایگاهش وارد شود یا از تأثیرگذاری آن كاسته شود این را جزو خطوط قرمز میدانیم. اگر رسانهای به اشكال مختلف به این خط قرمز بیتوجه باشد آشكار، پنهان و حاشیهدار عمل كند هیچگاه حسنظن نسبت به آن ایجاد نمیشود و الا از نظر قانونی اشكالی ندارد كه حتی به تصمیم و نظر رهبری هم انتقاد كند. خود مقام معظم رهبری هم به تازگی فرمودند: «التزام به ولایت فقیه، اجرای دستورات حكومتی ولی فقیه است»؛ این را میگوییم التزام. این مفهوم مخالف دارد یعنی هر چیزی كه دستور حكومتی رهبری نباشد، التزام به آن لازم نیست و كسی را هم نمیتوان متهم و مؤاخذه و توبیخ كرد.
• صدا و سیما نه در مدیریت مناظرههای انتخاباتی موفق بود و نه در تعیین شاخصها و شاخصگذاریهای دقیق. البته تنها صدا و سیما نبود. آن هیاتی كه میبایست مناظرات را تنظیم كند بایستی در این جهت دقت میكرد تا موضوع مناظره به فضای انتخاباتی از جهت آگاهیبخشی، اطلاعرسانی دقیق و ایجاد آرامش و ثبات كمك كند و نه تنش، اصطكاک، بدبینی و ایجاد موج تنفر. اینها رویكردهای منفی است كه در فعالیتهای انتخاباتی ایجاد میشود. ما نباید اجازه گسترش آن را بدهیم. به طور طبیعی انتخابات این بسترها را ایجاد و تولید میكند و مقتضای آن همین اصطكاكها و برخوردها و... هست. مدیران اجتماعی، رسانهها، ابزارهای عمومی و كنترلكننده باید دقت كنند اینها را به تعادل نزدیک كنند. نه اینكه خودشان مشوق و محرك و تقویتكننده شوند یا رها كنند كه هر اتفاقی میخواهد بیفتد.
• حرفهایی خارج از محیط مناظره زده شده كه مستقیما به طرفین مناظره برخورد نداشته و یک شگردی بوده كه هر یك طرفهای مناظره از آن استفاده كرده و توفیقاتی به دست آوردند. یک شگرد تبلیغاتی بوده است. كسی كه شكست خورده باید بلد میبود چگونه وارد میشد كه شكست نخورد. كسی هم كه از مرزهای مناظره عبور كرده شاید اشكال از خود او و مجریان برگزاری مناظره باشد ولی طرف شكست خورده نباید ادعایی داشته باشد. الان مدعی اصلی طرف شكستخورده است. این حتماً ادعای ناروایی است. او میتوانست از همان فرصتی كه برایش بود با قدرت، ادبیات قوی، تسلط روحی و روانی و اطلاعاتی استفاده میكرد و آن فرصت را به نفع خود رقم میزد. به یک عدهای هم اهانت شده، هتک حرمت شده و به ناروا حرفهایی زده شده كه سرجایش باقی است و قابل پیگیری و ادعاست. در میدان مبارزه واقعیت این است.
• شما سال 89 آمدهاید وقتی كه قانون وضع شد 73 بود و استفاده از ماهواره این دایره وسیع را هم نداشت و خیلی قدرت و تسلط برآن وجود داشت. آن موقع هم دقیقا مقوله اجتماعی بود. حوزه امنیتی نبود.اصلا حوزه سیاسی و كانالهای سیاسی وجود نداشت كه بخواهد بحثهای سیاسی و تعارضی و ضدیت با نظام داشته باشد. كانالهای بیگانه بود و بیشتر بدآموزی و هنجارشكنی بود. كاملا فضا، فضای اجتماعی و اخلاقی بود. شاید یک رسانه فارسی زبان وجود نداشت. ولی متأسفانه به نظر من اقدامات لازم در این راستا انجام نشد. ما خیلی كارها باید انجام میدادیم تا بر این موج غلبه پیدا كنیم. همهاش سلبی نیست. بخش بزرگترش اثباتی و ایجابی بود؛ مثلا ایدهای مطرح بود كه شبكههای كابلی و ماهوارهای كنترل شده قابل قبول را راه اندازی كنیم و خودمان اجازه انتشارش را بدهیم و با كنترل و محاسبه، آن ولع و حرص رفتن سراغ ماهواره را بگیریم. الان هم هیچ وقت نباید تسلیم شویم و به راحتی از رویكرد مثبت و صحیحمان دست برداریم.
• بشر جاذبههای دوگانه و متضادی دارد. این به رسانه و جمهوری اسلامی ارتباط ندارد. به تک تک انسانها ارتباط دارد. انسان مجال تجاوز و فساد و تباهی در بستر و درونش قوی است. قدرت انتخابگری، خودش را نشان میدهد. روز اول كه خلق شدیم ملائک به پروردگار عرض كردند این موجود افسادگر است. دنبال خونریزی و ماجراجویی است. پس تا آخر الزمان هم هست؛ یعنی تا آخر الزمان اینكه جاذبههای آن طرفی باشد هست. زمان حضرت حجت هم مراقبتهای عمومی و سختگیرانه وجود دارد.