آفتابنیوز : آفتاب: «جوانها در جبهه شهید هم که میشدند، میخواستند گمنام بمانند اما نمیدانم چرا ما برای چند مدال ...»
عبدالله سهرابی، سفیر ورزشدوست ایران در دوحه قطر بود که این جمله را در دیدارش با خبرنگارانی که از بازی های آسیایی گوانگژو بر میگشتند به زبان آورد. او در ساعاتی که تیمهای ملی والیبال، بوکس و شطرنج به همراه خبرنگاران در دوحه منتظر فرا رسیدن موعد پرواز شان به تهران بودند، خود را به محل اقامت کاروان ایرانی رساند و در بخشی از این دیدار با خبرنگاران از اتفاقات گوانگژو گفت.
حرفهای سفیر درباره شعفی که موفقیت کاروان ایران در کشور ایجاد کرده در نوع خود جالب بودند. گفتههای او درباره موفقیتهای بانوان ورزشکار بخشی از سخنانش را تشکیل میداد اما شاید مهمترین بخش از این دیالوگ میان آقای سفیر و خبرنگاران شوخی خبرنگاران درباره اختلافات ریاست سازمان ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک پیش آمد. نکتهای که انگار خبرش حتی به دوحه هم رسیده بود و سهرابی دربارهاش گفت: «راستش فقط باید درباره این اتفاقات اگر واقعا افتاده باشد غصه بخوریم. ما هم این اخبار را شنیدیم. اصلا خوب نیست که اگر یک موفقیتی بدست میآید بخواهیم آن را به نام خودمان تمام کنیم. این سهم همه مردم کشور است و باید همه به آن ببالیم.»
و البته بعد از این خاطرهای از روزهای جنگ گفت تا حرفهایش را تکمیل کرده باشد: «در یکی از عملیاتها، یکی از رزمندهها بهشدت مجروح شده بود، تلاشها برای نجاتش بهجایی نرسید و شهید شد اما هیچ علامت مشخصهای نداشت. هرچه بچهها گشتند نه اثری از پلاک بود، نه هیچ مشخصه شناسایی. بعد از تفتیش بدنی جسد دیدیم پشت بازویش نوشته اگر شهادت در راه خدا، بالاترین مقامهاست بگذار گمنام باشم در لحظه شهادت.» و سپس ادامه داد: «و آن وقت برای مان خوب نیست که بگوییم برای چند مدال چنین بحثهایی در گرفته است.»
اتفاق مورد اشاره بر میگشت به گوانگژو و شب عید قربان. همان شبی که ایران 5 مدال طلا را در فاصلهای کوتاه گرفت. ماجرا از سالن تکواندو شروع شد. جایی که علیآبادی زودتر از سعیدلو رسیده بود و با توجه به 2 فینالیستی که ایران داشت، مقامات چینی پذیرفتند اگر ایران به مدال طلایی رسید، یکی از این طلاها را مسئولان ورزش ایران بدهند. نام علیآبادی برای اهدای دال رد شده بود که رئیس سازمان ورزش هم از راه رسید و او هم میخواست سهمی در اهدای مدالها داشته باشد. سعیدلو و تیمش استدلالشان این بود که میشود هر دو مدال را هم مسئولان ایرانی بدهند اما چینیها با مسئولان ورزش ایران هم عقیده نبودند و تنها با تلاشهای دبیرکل کمیته المپیک ایران، آنها پذیرفتند این دو با هم روی سن بروند و مدال نصرآزادانی را به گردنش بیاندازند. سعیدلو مدال را اهدا کرد و علیآبادی هم دسته گل قهرمانان را داد.
این اتفاق باید همان شب در سالن ووشو جایی که ایران به 3 مدال طلا در آن شب رسیده بود تکرار میشد. این بار رئیس فدراسیون شنا با روابطش توانسته بود اجازه اهدای مدالها را بگیرد. سعیدلو و علیآبادی با هم رفتند تا مدال ووشو کار دختر ایرانی را اهدا کنند اما در کمال تعجب علیآبادی دید که نامش در لیست نیست و بعد شایعه شد به حالت قهر سالن را ترک کرده. پس از آن تا 3 روز روابط دو طرف در سردترین حالت ممکن پیش میرفت. سازمان سعی میکرد همه موفقیتها را حاصل تلاشهای یکساله معرفی کند و کمیته از تلاشهای 4 سال گذشته حرف بهمیان میآورد.
این اختلاف حتی با ورود دو مقام مسئول به تهران هم ادامه داشت و حتی به کنفرانس مطبوعاتی احمدینژاد هم کشید؛ جایی که نفر اول اجرایی کشور ناچار شد تا میانهداری کند و طوری سخن بگوید که هر دو را در کنار هم بالا بکشد که همه این 5 ساله مدیریت ورزش بخشی از عملکرد خود اوست و نادیده کردن 4 سال دیگرش نوعی ادعا برای ضعف دولت در دوره قبل میتواند باشد و بالعکسش هم به همین شکل.