آفتابنیوز : آفتاب: وزیر سابق ارشاد و معاونت فعلی سپاه پاسداران، طی مناظرهای با بیان اینکه "در قانون اساسی امكان تجدیدنظر به غیر از چند بند آن كه یكی از آنها جمهوریت است، وجود دارد"، اظهار کرد: "مردم اگر روزی به اعراض از جمهوری اسلامی رسیدند، همانطور كه ما انقلاب كردیم، میتوانند انقلاب كنند و نوع حكومت را عوض كنند، اما كسی نمیتواند به نیابت از مردم تصمیم بگیرد."
مناظره محمدحسین صفار هرندی وزیر سابق ارشاد و محمدجواد حقشناس عضو شورای مركزی حزب اعتماد ملی، روز دوشنبه ٢٢ آذرماه، در دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی برگزار شد.
صفار هرندی در ابتدای این مناظره اظهار كرد: "خط امام، خط قانون است كه در صدر آن قانون اساسی است، بنابراین اگر كسی در برابر قانون صفآرایی كند، از خط امام خارج شده است و دیدیم وقتی بنیصدر مسأله زیر بار قانون نرفتن را مطرح كرد، فرمودند كه قانون شما را قبول ندارد."
وی افزود: نكته دیگر در كنشهای سیاسی و اجتماعی امام بود كه ایشان هر عنصر داخلی هم كه سنگ آمریكا را به سینه میزد، از دید ایشان شریك جرایم آمریكا بود. البته امام از باب نصیحت برمیآمدند، ولی آنجا هم كه آنها مرزبندی خودشان را با مسیر مردم جدی میكردند، وی رو در بایستی نداشت و جلوی آنها میایستاد. كما اینكه مرزبندیهایی كه امام با جریانات لیبرالگرا، ملیگرا، جریان های متحجر حجتیهای و امثال اینها داشته، در گذشته خودش را نشان داده است.
صفارهرندی افزود: نكته دیگر نگاه امام به جریان عمومی انقلاب در جهان است و آن این بود كه انقلاب فقط متعلق به ملت ایران نیست، بنابراین ما راه صدور انقلاب را نمیبندیم، اما برای صدور آن لشكركشی هم نمیكنیم.
محمدجواد حقشناس در ادامه این مناظره ضمن گرامیداشت یاد استاد شهریاری گفت: متاسفانه فضایی كه حداقل در چند مدت اخیر در كشور شاهدیم به سمتی رفته كه كمتر شاهد چنین گفتوگوهایی در فضای دانشگاهی و سیاسی كشور هستیم و هر چقدر این فضا را از دست میدهیم بیشتر به سمت رواج شایعات، تهمت و آلوده شدن فضا میرویم.
حقشناس با بیان اینكه در این 30 سال تمام تلاشمان این بوده كه از آرمانهایی كه با امام داشتیم، كوتاه نیاییم، خاطرنشان کرد: "حركت امام در واقع از ابتدا از موضع امر به معروف و نهی از منكر بود."
این عضو شورای مركزی حزب اعتماد ملی ادامه داد: امام ابتدا از طریق مكاتبه شاه را به اجرای دقیق قانون اساسی مشروطه دعوت كرد و موضعی كه گرفتند در برابر نخستوزیر وقت بود. مواضع ایشان در مساله تغییر قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 40 و بحث انقلاب سفید و نهایتا دعوت مردم برای اینكه بتوانند این مسیر را اصلاح كنند، همه یك حركت كاملا اصلاحطلبانه و در جهت برگرداندن شاه به مسیر درست بود؛ اما بعدا كه برخورد میشود و قیام پانزده خرداد رخ میدهد ، امام تاكید میكند كه همه كاره مردمند و خودش را خدمتگزار آنها معرفی میكند .
وی افزود: انحرافی كه گاه دیده میشود، این است بعضی به تجربه صد سال قبل برمیگردند و آرزوی دوران مشروطیت را میكنند، در صورتی كه امام در انقلاب به مدلی رسید كه از همه مدلهای قبلی كاملتر است و این بدترین شكل ارتجاع است كه از نعمت بزرگی كه به دست آوردهایم بخواهیم عقب نشینی كنیم.
وی در ادامه با بیان اینكه فكر میكنم این تفاوت نگاه در دیدگاه امام و مهدی بازرگان در اوایل انقلاب خوب و زود خودش را نشان داد، خاطرنشان كرد: بازرگان در جایی در روزنامه میزان در شهریور 59 نوشت كه انقلاب ما شاهد رقابت و جدالی برای احراز قدرت است. ما بین دو طرف كه حربهی یكی مكتب و دیگری ملت است قرار داریم و به نظر میرسد آقایان معتقد شده باشند كه امور باید بر طبق مكتب صورت گیرد و فقط مكتبیها مدیر و مسوول كارها باشند. كه این گفته برخلاف چیزی است كه در اوایل انقلاب ما شاهدش بودیم.
وزیر سابق ارشاد ادامه داد: وقتی كسی از موضع تقابل با تفكر مبنایی اسلام میآید، پشت مردم سنگر میگیرد و مردم را علم میكند كه من بعدا میگویم همینهایی كه یك زمانی پشت مردم سنگر میگرفتند چطور وقتی میبینند آرای مردم علیه آنهاست به تیپ مردم میزنند... در سال گذشته شاهد این اتفاق بودیم كه میگفتند حالا گیریم كه مردم به شما رای دادند این رای مال دهاتیها و آدمهای بیسواد بوده است.
صفارهرندی اظهار عقیده کرد: مساله مهم این است كسای مبنائا این انقلاب را درنیافته و خیال میكردند كه دنباله همان نهضت ملی و مشروطیت است .
وی ادامه داد: اما در چیزی كه به عنوان منشور برادری معروف شد امام میفرماید این دو جناح هر دو درون گفتمان انقلاب با هم در حال رقابت هستند ،من معتقدم باید ببینیم بعد از رحلت امام چه اتفاقی افتاد كه بخشی از خانواده درون انقلاب فیلش یاد هندوستان كرد و سراغ دیدگاههایی كه قبلا به آنها اعتقاد نداشت رفت.
صفارهرندی افزود: من خواهم گفت كه چه اتفاقی در نگرش این افراد افتاد كه بعضی از دوستان تقریبا در اكثر شاخصههایی كه به عنوان گفتمان انقلاب مطرح شد ،تجدیدنظر كردند. امیدوارم آقای حقشناس بگویند در این شاخصهها تجدیدنظر نكردند و من در آن صورت سوالهای دیگری خواهم داشت كه اگر شما همچنان موضع سابق خط امامی دارید بفرمائید متحدان شما چرا از میان كسانی هستند كه شمشیر برای از بین بردن انقلاب بستهاند؟ اگر مهمترین میراث امام حكومت دینی بود كسانی كه برای برچیدن وحدت حكومت دینی دارند تلاش میكنند و سال گذشته جمهوری ایرانی را مطرح كردند آنها باید جواب بدهند آیا از خط امام خارج شدهاند یا نه؟
وزیر سابق ارشاد ادامه داد: اگر مشخصه حكومت دینی امام، حكومت ولایت فقیه است آیا دوستان ما از خط ولایت فقیه خارج شدند یا نه؟ اگر نشدند چرا كسانی كه شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه را دادند، را از خودشان جدا نكردند؟ اگر از دید آنها مردم ولی نعمت ما هستند، چرا رای مردم روستا را جدا میدانند و میگویند با دادن سیبزمینی به دست آمده است.
حقشناس در ادامه این مناظره گفت: در زمان های قدیم، برای من سوال بود كه فرق حكومت اسلامی و جمهوری اسلامی چیست و توجه شدیم كه فرق ماجرا در حضور و نقش مردم است. در حالی كه در كشورمان افرادی بودند كه از ابتدا و قبل انقلاب با این قرائت امام همخوانی نداشتند و اصلا جایگاهی برای مردم قائل نبودند و آنها را بخشی از اكثریت میدانستند .
حقشناس افزود: این یعنی خواست مردم یك امر كلیدی است كه در مدل جدید امروز دنیا در قالب جمهوریت مطرح میشود.
حقشناس در ادامه این مناظره در پاسخ به بخشی از اظهارات صفار هرندی، گفت: وقتی كه ما اصل رای را پذیرفتیم، نمیتوانیم بین آرای استاد دانشگاه و روستایی تفاوت قائل باشیم.
عضو شورای مركزی حزب اعتماد ملی در رابطه با بحث شعار مرگ بر آمریكا نیز گفت: یكی از مباحثی كه باید به آن توجه كرد، این است كه ما الان 30 سال از انقلابمان گذشته تا كی باید شعار مرگ را بدهیم، چه مرگ بر آمریكا، چه بر روسیه و انگلیس. من معتقدم ملت زمانی پایدار و پویا خواهد بود كه بجای شعار، عملا به مرگ بر آمریكا برسد و آن هم با تقویت جبهه اقتصادی، حوزه صنعت، استقلال ملی، با دادن حقوق مردم و آزادیهای مورد نظر آنان و حفظ احترامشان صورت میگیرد و ما اگر این كار را بكنیم، عملا به شعار مرگ بر آمریكا میرسیم.
در ادامه این نشست صفارهرندی گفت: در قانون اساسی امكان تجدیدنظر به غیر از چند بند آن كه یكی از آنها جمهوریت است، وجود دارد.
معاون فرهنگی سپاه افزود: مردم میتوانند اگر روزی به اعراض از جمهوری اسلامی رسیدند، همانطور كه ما انقلاب كردیم، انقلاب كنند و نوع حكومت را عوض كنند، اما كسی نمیتواند به نیابت از مردم تصمیم بگیرد.
وی خاطر نشان كرد: وقتی 40 میلیون پای صندوقهای رای میآیند به معنای این است كه انقلاب را قبول دارند.
وی در ادامه سخنانش گفت: سروش از حامیان كروبی بود و در روزنامه اعتماد ملی دائما مطالبشان استفاده میشد، در جمع دانشجویان امیركبیر طی سخنانی عنوان كرده است كه قابل تامل است او گفت كه "من از ابتدا كه آقای خمینی ولایت فقیه را مطرح كرد، تا امروز نتوانستهام این موضوع را هضم كنم، بنابراین پیشنهادی به دوستان كردم كه بهترین تقسیمبندی این است كه بهجای طرفداران و مخالفان ولایت فقیه، بگوییم طرفداران استبداد دینی و مخالفان استبداد دینی".
صفار هرندی در ادامه به اكبر گنجی اشاره و گفت: وی در مصاحبهای با اشپیگل گفته است كه من در سال 63 فهمیدم كه از درون نظام ولایت فقیه حكومت دموكراتیک بیرون نمیآید.
صفار هرندی ادامه داد: اگر واقعا اینها متحد شما (حقشناس) نیستند، بسیار آسان است آن را به طور علنی اعلام كنید.
وی با بیان اینكه ما نیز در مقابل فكر متبرك و غیرمتبرك بودن آرا موضع میگیریم، گفت: كسانی هم كه مدعیان و طرفداران ولایت بودند، بحث مكتب ایرانی را عنوان كردند كه ما مخالفت خود را با آن اعلام كردیم.
در ادامه، حقشناس در پاسخ به صفارهرندی گفت: مطالبی كه گنجی، علوی تبار و سروش مطرح كردند، لزوما به معنای این نیست كه در برابر تک تک نظرات آنها موضع بگیریم؛ چرا كه هیچ كدام از اینها با ما رابطه تشكیلاتی نداشتند، جز سروش كه حضور در انتخابات را ضروری اعلام كرد و از كروبی حمایت نمود، سایرین با نامزد معرفی شده همراهی نكردند.
وی در ادامه سخنانش گفت: تنها راه نجات جامعه، رعایت تمام و كمال قانون اساسی است، اما نباید یك اصل را به اصل دیگر برتری داد، بلكه قانون اساسی یك مجموعه یكپارچه است.
حقشناس با بیان اینکه "قانون اساسی را مقدس و غیرقابل تغییر و نقد نمیدانیم؛ چرا كه پیشرفت تنها مربوط به اقتصاد و تكنولوژی نیست، بلكه در حوزه فهم نیز باید پیشرفت كرد"، گفت من در تمام رایگیریها شركت كردم و به جمهوری اسلامی رای دادم، حال این سوال را مطرح كرد كه آیا میتوانم این را به دیگران تحمیل كنم.
وی در پایان گفت: انقلاب را راهكار مناسبی برای اینكه مردم حكومتشان را عوض كنند؛ نمیدانم چرا كه هزینه دارد. بهترین مسیر اصلاح جامعه، اصلاح آرام است و نباید جامعه را به شورش كشاند، بلكه باید با گفتگو دیگران را در مورد نظراتمان متقاعد كنیم و اگر نتوانستیم و خود قانع شدیم، قبول كنیم.