آفتابنیوز : آفتاب- محمدحسن اصغرنیا: ای دل از ازل به ماتم تو در بسیط خاک / گیسوی شام باز و گریبان صبح چاک
خون و حق و شهادت، قرین یکدیگرند و شهادت، خون دادن و جان باختن در راه حق است و این شهادت پیآمد، مبارزه با ظلم است و کسی که در این راه کشته میشود (شهیدیست) که مظلومانه جان باخته است. شهادت خود یک مظلومیت است و تاریخ ما سرشار از شهادتهاست و سرگذشت بشریت تاریخ مظلومیتهاست.
شفق سرخ، نشان خون گرم شیعه است و بستر تاریخ نهر خروشان خون شهیدان...
تاریخ، خاطرات تلخ محرومیتها و بیعدالتیهاست.
تاریخ، دفتر آوارگیهای انسانهای آزاده و خون و دل خوردنهای بازماندگان شهیدانست.
تاریخ، پرونده محرومان گمنام و شهیدان بینشان و وارثان بیادعاست.
مگر (یاسر) و (سمیه) چه کرده بودند که مظلومانه در صحرای گرم حجاز شهد شهادت نوشیدند؟
مگر (ابوذر) چه جرمی داشت جز (قیام به قسط) که در تبعیدگاه (ربذه) آن گونه جان سپرد؟
مگر (میثم) صحابی بزرگ رسول الله چه گناهی داشت، جز حقگویی و حقخواهی که بر بالای دار رفت؟
مگر (حجربن عدی) چه گناهی داشت، جز ایمانی راسخ و اندیشهای حقگرا و حیاتی ستمستیز که با یاورانش در (مرجالعذرای) عشق به معراج شهادت رفت؟
آیا (ابن سکیت) عالم بزرگ شیعی که به فرمان متوکل زبانش را از پشت سرش بیرون آورده و شهیدش کردند، چه کرده بود؟ جز اعتراف به حق و تصریح به شایستگی خاندان اهل بیت عصمت و طهارت؟
آیا شاعر عاشق اهل بیت علیهم السلام و شهادتطلب شیعه، چه جرمی داشت جز روشنگری عوام و صراحت لهجه در بیان حقایق و هشدار به خواص و دفاع از آرمانهای والای مکتب مولیالموحدین حضرت امیر علیهالسلام و افشای چهره پلید حکام وقت؟
اولاد علی و سادات نبوی و فاطمیون چه گناهی داشتند که بهدستور منصور به هنگام ساختن بناهای بغداد در میان دیوارهایی که از آجر و گچ بنا میشد میبایست پیکرشان را قرار دهند؟
و آن شصت (60) شاهدی که از همه سنین از اولاد زهرا و علیابن ابیطالب بودند و گناهشان جز افشاگری و تبلیغ معروفات و ترسیم منکرات و درگیری با اهل باطل و عمل به وظیفه چه کرده بودند؟ که همگی در شبانگاهی به دست (حمیدبن قحطبه) و به فرمان هارونالرشید در زیر سقف خانهای به شهادت رسیدند و سرهای مبارکشان به چاه انداخته شد؟ و (صدها آیاهای دیگر و هزاران مگرها و ...).
خلاصه اینکه مظلومتر از واژه مظلومیت واژهای نیافتهام چون همه آنها پس از این همه ظلم و جوری که بر آنان رفت، فریاد برآوردند (یا حسین مظلوم، هیچ روزی مانند مظلومیت و شهادت تو نبود).
آری حسین مظلوم، بازهم مرجع ما تویی، نام تو آرامشبخش است، ذکر تو مقاومت میسازد.
و گریه بر تو انرژیزاست و انسانها را میسازد که همچون تو حسینی شوند وگرنه زینبی باشند که پیامرسانی کارشان باید باشد.
از مادرت امابیها و سرالمستودع فیها، بگویم یا محراب خونین کوفه و یا مظلومیت حسن مجتبی در کنار قبر پیامبر رحمت با لختههای خون جگر و یا صحرای کربلا با 72 تن شهید و پیامبران اسارت با رهبری زیباترین روح پرستنده (زینالعابدین).
از مظلومیت امام موسی کاظم در زندانهای بغداد و یا غربت علیبن موسیالرضا در شهادتگاه خراسان و شهادت غریبانه امام جواد در عنفوان جوانیش و ... .
امروز یکهزار و سیصدو یک سال از شهادت تو و یارانت میگذرد و ما حرفهایت را باز هم میخوانیم و برای یکدیگر بازگو میکنیم که فرمودی: (برای اصلاح در دین جدت قیام کردی و میخواستی کژیها را به مردم بهتر و بیشتر بشناسانی تا از مسیر پدرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و جدت حضرت محمد(ص) شمع جمع آفرینش دور نشوند و اتمام حجت را با گفتار و کردار و خون پاک خود و عزیزانت و آوارگی فرزندانت ثابت کنی. (انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ان آمر بالمعروف و عنالمنکر و اسیر بسیره جدی و ابی)
و با یاد دوست قدیمیام مرحوم حجهالاسلام محمدحسین بهجتی اردکانی شاعر شجاع دوران پهلوی و امام جمعه فقید اردکان یزد که پس از مرحوم آیهالله سید روحالله خاتمی که به امامت جمعه شهر یزد رفته بودند، امام جمعه شهرستان اردکان شدند که قبل از انقلاب شعری از او شنیدم که گوشههایی از آن را میآورم تا درسی برای شاعران امروزمان باشد. (قل الحق ولو علی نفسک)
اندر آنجا که بـاطل امیـر اسـت
اندر آنجا که حق سر به زیر است
اندر آنـجـا که دیـن و مـروت
پایـمال و زبـون و اسیـر است
راستـی زنـدگی ناگـوار اسـت
مـرگ، بـالاترین افتـخار است
زان شهیـد سـر از دسـت داده
زان فـداکار در خـون فـتـاده
جـاودان آید این بانگ پرشور
لا اری الـمـوت الاسـعـاده
ایـن اسـاس مرام حسین است
روح و رمـز قیام حسین است
اندر آنجا که از ظلـم و بیـداد
نیسـت مظلوم را تـاب فریـاد
مـهر بـرلـب نـهادن گناهست
خـامشـی بدتـرین اشتباه است