کد خبر: ۱۲۱۳۰۴
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۷
عماد افروغ:

در زمان انقلاب، مسأله آزادی معما نبود

استقلال برخی نهادهای دینی ما به وابستگی نزدیک شده است
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: عماد افروغ، نماینده سابق مجلس، خواستار آن شد که زمینه شجاعت‌ها و صراحت لهجه‌ها فراهم شود و این‌قدر عده‌ای با تفسیرهای غلط یا منفعت‌طلبانه‌ی خود به نام انقلاب و اسلام، به جان انقلاب اسلامی، اسلام و جوانان نیفتند.

وی با انتقاد از اینکه استقلال برخی نهادهای دینی به وابستگی نزدیک شده، تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از آموزهای دینی خود را شکلی و فرمی کرده‌ایم.

افروغ با اذعان به اینکه در انتقال انقلاب به نسل جدید چندان موفق نبوده‌ایم؛ همچنین گفت: نمی‌توانیم از یک طرف بگوییم امید و از طرف دیگر بگوییم سکوت. این دو قابل جمع نیستند؛ چراکه امید با فریاد همراه است و فرد باید حرف خود را بزند و آزاد باشد و بعد، بحث و گفت‌وگو کنیم.

این پژوهشگر با غبطه خوردن به روزهای اول انقلاب، گفت: در زمان انقلاب، مساله آزادی یک معما نبود. شاید برخی شتابزدگی‌ها و برخوردهای احساسی وجود داشت ولی این مساله می‌رفت که به صورت فرآیندی حل شود ولی به یکباره فضا عوض شد و طبیعی است که در یک فضای امنیتی، سخت‌افزاری و جنگی نمی‌توانیم بحث آزادی‌طلبی‌ها و آزادمنشی‌های تعریف شده و قانونی خود را داشته باشیم. این یک اصل اقتضایی بود، و باید آن را کنار بگذاریم و به یک دنیا، شرایط و فضای جدید وارد شویم.

گفتمان انقلاب، دغدغه‌های آزادی‌خواهی، عدالت‌طلبی و اخلاقی را در خود دارد

وی با بیان این‌که «گفتمان انقلاب اسلامی، هم دغدغه‌های آزادی‌خواهی، هم دغدغه‌های عدالت‌طلبی و هم دغدغه‌های اخلاقی، معنوی و عرفانی را به صورتی هماهنگ در خود دارد» افزود: بدین ترتیب اگر کسی خواهان آزادی، ‌عدالت و اخلاق است و نگاه جامعی دارد، می‌تواند از این گفتمان استفاده کند و این مساله بسیاری از هزینه‌ها را کم می‌کند؛ البته اختلاف نظر به وجود می‌آید ولی آن اختلاف نظر در درون خانواده انقلاب مطرح می‌شود. این مساله یکی از آرزوهای همیشگی ما بوده و احساس می‌کنم که دغدغه حضرت امام(ره) هم همین بوده است و آن‌جا که بحث منشور برادری را مطرح می‌کنند، در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی و ابعاد و لایه‌های آن بوده است.

وی تاکید کرد: اگر این مساله به درستی جا بیفتد و اجرا شود، یعنی بسیاری از موانع را پشت سر گذاشته‌ایم و خود این امر، یک پیروزی است. اگر بتوانیم این را مطرح کنیم که گفتمان مشترک بین تمام گروه‌ها و جریانات سیاسی، گفتمان انقلاب اسلامی است و همه از منظر انقلاب اسلامی با هم بحث می‌کنند، این بزرگترین اتفاقی است که می‌تواند رخ بدهد.

شفاف شدن ضرورت انقلاب و ریشه‌یابی‌های آن، ابهامات تاریخی را رفع می‌کند

این نماینده پیشین مجلس با بیان این‌که «کسی نمی‌تواند وقوع انقلاب اسلامی را منکر شود و این یک واقعیت بیرونی و غیرقابل انکار است» افزود: در انقلاب اسلامی حادثه عظیمی رخ داد و یک رژیم کهن‌ شاهنشاهی سرنگون شد و کسی نمی‌تواند راجع به این رخداد شک کند ولی ممکن است راجع به ماهیت، چرایی، مولفه‌ها و مبانی نظری آن اختلاف نظر وجود داشته باشد و در این‌جا پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا تمام گروه‌ها و جریانات سیاسی راجع به ریشه‌ها و چگونگی انقلاب نیز اتفاق‌نظر دارند یا خیر؟

وی خاطرنشان کرد: خوب است که این ریشه‌یابی‌ها شفاف و آشکار شود و ما ببینیم که در چه بخش‌هایی اشتراک وجود دارد؛ چراکه همین نقاط مشترک می‌تواند به ما کمک کند. اگر گروه‌های مختلف، ‌هم در مورد ضرورت رخداد انقلاب و هم در مورد ریشه‌ها و عواملی که موجب شکل‌گیری انقلاب شده است، اتفاق‌نظر داشته باشند، باید این مسأله را به فال نیک گرفت.

وی تصریح کرد: به نظر من بر سر ضرورت این اتفاق و ریشه‌یابی‌ها اختلاف‌نظر وجود دارد ولی اگر این مساله شفاف شود و گروه‌های مختلف موضع خود را با ادله روشن و کافی مطرح کنند، این امر می‌تواند منشاء رفع بسیاری از ابهامات تاریخی و مفهومی شود.

گویا عده‌ای فراموش کرده‌اند که چه عواملی موجب انقلاب شد

افروغ بر ضرورت اشتراک نظر در مورد ریشه‌های انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر حل اختلافات تاکید کرد و با بیان این‌که «به نظر می‌رسد که یا ریشه‌های انقلاب برای برخی روشن نشده و یا برخی افراد دچار فراموشی شده‌اند» گفت: گویا عده‌ای فراموش کرده‌اند که چه عواملی موجب انقلاب شد، ما در چه وضعیتی به سر می‌بردیم، رژیم شاه چگونه رژیمی بود، سیاست‌های معطوف به آزادی، اخلاق و عدالت او چگونه بود، ارتباط ما با خارج از کشور به ویژه کشورهای قدرتمند به چه شکل بود و چه شد که هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ فکری و معرفتی، انقلاب رخ داد.

مشکل عمده ما، نظریه‌پردازی نکردن صحیح است

وی هم‌چنین با تاکید بر این‌که «مشکل عمده ما، نظریه‌پردازی نکردن صحیح است» یادآور شد: بارها گفته‌ایم که انقلاب هنوز به خوبی تئوریزه نشده است؛ چراکه اگر انقلاب به خوبی تئوریزه شده بود، بسیاری از این اختلافات را نمی‌داشتیم، چون هر کسی از ظن خود یار این انقلاب می‌شود و تفسیر خود را خواهد داشت. ای کاش برخی راجع به این تفسیر فکر می‌کردند چراکه گاه یک نگاه کاملا روزمره و گذرا به انقلاب اسلامی می‌شود و تلاش نمی‌شود که ابعاد ناگذرا و گذرای آن را با هم بررسی و حداقل مواضع خود را روشن کنند و پایبند به این مواضع باشند.

وی ادامه داد: مشکل اینجاست که اگر هم تلاش‌هایی صورت گرفته باشد، ‌هیچ التزام عملی به این تلاش‌های نسبی نبوده است و مدام با تغییر موضع روبرو بوده و هستیم. شاید پرسش اساسی‌تر این باشد که چرا ما در برخی بخش‌ها این‌قدر تغییر موضع می‌دهیم؟ این مساله ربطی به خود انقلاب ندارد و تا حدودی به فکر، فرهنگ، اخلاق و رفتار یک عده بر می‌گردد؛ این‌که گروه‌های سیاسی پایبند مواضع خود نیستند، مساله صرفا فردی و فکری و فرهنگی نیست، بلکه مساله ساختاری هم هست و باید آن را به طور ریشه‌ای تحلیل کرد.

در برخی بخش‌ها صرفا به جابجایی نیرو و عناصر اکتفا کردیم

این پژوهشگر مسایل سیاسی و اجتماعی با تاکید بر این‌که «این عامل ساختاری تا حدی موجب تذبذب برخی موضع‌گیری‌ها شده است» تصریح کرد: اگر با این مشکل ساختاری مواجهه شود و آن را از بین ببریم، شاید شاهد این تذبذب مواضع نباشیم. انقلاب برای خود تعریف دارد و به معنی تحول ساختاری است. ما باید شاهد این تحول ساختاری در عرصه‌های مختلف می‌بودیم ولی متاسفانه این اتفاق هنوز بطور کامل رخ نداده و ما در برخی بخش‌ها صرفا به یک جابجایی نیرو و عناصر اکتفا کردیم و با یک روش‌شناسی غلط گمان کردیم که اگر فقط افراد عوض شوند، تحول ساختاری هم خود به خود رخ می‌دهد در حالی که تحول ساختاری نیاز به استراتژی مستقل، نگاه مستقل و مواجهه دارد.

بیش از رابطه ثروت – قدرت، شاهد رابطه قدرت – ثروت هستیم

وی افزود: چون چنین کاری صورت نگرفته است، در آن ظرف ساختاری به جای مانده از رژیم گذشته می‌کوشیم که اهداف انقلاب را – ولو با شناختی اجمالی از این اهداف- محقق کنیم و این موجب تذبذب مواضع می‌شود؛ چراکه ساختار، یک ویژگی دارد که به تلون مواضع کمک می‌کند و آن، ‌وجه ساختاری رابطه قدرت – ثروت با اتکا به اقتصاد نفتی است. این رابطه قدرت – ثروت معنادار است، یعنی به دلیل استراتژی مرکز پیرامونی که از زمان پهلوی وضع شد و بی‌ارتباط با سرمایه‌داری مرکز نبود، بیش از آن‌که شاهد رابطه ثروت – قدرت باشیم، شاهد رابطه قدرت – ثروت بوده و هستیم.

وی با بیان این‌که «در رابطه قدرت – ثروت، راه رسیدن به سرمایه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، نفوذ در قدرت دولتی است»، خاطرنشان کرد: خود این مساله به دلیل وجه ساختاری ریشه‌داری که ایجاد کرده است، خود به خود موجب تلون مواضع می‌شود و افراد احساس می‌کنند که به گونه‌ای باید وارد قدرت دولتی شوند و به همین خاطر برحسب شرایط تغییر موضع می‌دهند. این امر، به مشکل و مصیبت ساختاری تاریخی که وجود داشته است، برمی‌گردد و چون هنوز فهم دقیقی هم از انقلاب به دست داده نشده و عملا به تحول ساختاری توجه نشده است، تا حدی شاهد تغییر مواضع هستیم.

افروغ با تاکید بر لزوم فهم درست انقلاب اسلامی، اظهار کرد: اگر می‌خواهیم با این تغییر مواضع برخورد کنیم باز به این مساله بر می‌گردیم که باید انقلاب را فهم کنیم و به چرایی و چگونگی آن پاسخ دهیم، جوهر آن را بشناسیم و به تعریف حداقلی آن پایبند باشیم. هر زمان این اتفاق رخ بدهد، معتقدم که بسیاری از مسایل فکری و ساختاری ما حل می‌شود. ما توقع داریم که برخی از گروه‌های شناخته شده به عاملیت خود بیش از محدودیت‌های ساختاری توجه ‌کنند، یعنی توجه بیشتری به رسالت تاریخی و اندیشه‌ای خود داشته باشند.

برخی می‌خواهند در ظرف به جای مانده از رژیم قبل اهداف انقلاب را محقق کنند

وی تصریح کرد: چون تحول ساختاری نکردیم و در ظرف به جای مانده از رژیم پهلوی می‌خواهیم اهداف انقلاب اسلامی را محقق کنیم، خواه ناخواه بخشی از این مشکلات توجیه‌پذیر می‌شود. معتقدم هر زمان که تصمیم بگیریم تحول ساختاری انجام دهیم و متناسب با اهداف انقلاب اسلامی، ظرف مناسب آن را مهیا کنیم، تا حدود زیادی از تلون مواضع کاسته می‌شود؛ چراکه دیگر منفعتی در پس آن تغییر مواضع نخواهد بود و بدین ترتیب مشترکات بیشتر و ریشه‌های ساختاری قضایا حل و فصل می‌شوند.

افروغ ادامه داد: اگر رابطه قدرت – ثروت را به هم بریزیم، از اقتصاد نفتی فاصله بگیریم و تحول ساختاری را در دستور کار قرار دهیم و ظرف مناسب تحقق اهداف انقلاب اسلامی را محقق کنیم، یقین دارم که بسیاری از این تغییر مواضع فروکش می‌کند. تغییر مواضع را نباید صرفا فکری و معرفتی ریشه‌یابی کنیم؛ چراکه بخشی از تغییر مواضع ناشی از معضل ساختاری ماست و اگر انقلاب اسلامی تحول ساختاری انجام دهد، بخش عمده‌ای از مشکلات ساختاری تغییر مواضع از بین می‌رود و حداقل با این مساله روبه‌رو نخواهیم بود.

اگر حزب می‌داشتیم، شاید تغییر مواضع را هم شاهد نمی‌بودیم

این استاد دانشگاه با اشاره به این‌که «این مساله را می‌توانیم در قالب عقلانیت سیاسی، تراکم تجربه سیاسی و تحزب مطرح کنیم» تاکید کرد: اگر حزب، عقلانیت سیاسی و استفاده از تجربه متراکم سیاسی می‌داشتیم، شاید تغییر مواضع را هم شاهد نمی‌بودیم و دلیل این‌که حزب نداریم نیز به خاطر همین رابطه ساختاری قدرت – ثروت و اتکا به اقتصاد نفتی است؛ چراکه وقتی رابطه قدرت – ثروت هست و اقتصاد نفتی هم در پس این رابطه وجود دارد، مسوولان نیازی به احزاب، مالیات و توجه به گروه‌های قدرت در عرصه مدنی ندارند بلکه برعکس، این گروه‌های مدنی و سیاسی ما هستند که برای بقای خود، دست نیاز به سوی مسوولان دراز می‌کنند.

بخشی از فسادهای اقتصادی ناشی از قدرت دولتی است

وی با بیان این‌که «بخشی از فسادهای اقتصادی ناشی از قدرت دولتی است» افزود: منحصر به فردترین فسادهای اقتصادی به قدرت دولتی برمی‌گردد و وقتی خوب ریشه‌یابی می‌کنیم می‌بینیم که قدرت دولتی هدف این فسادها قرار گرفته است، یعنی یا غیرمستقیم قانون را دور زده‌اند یا مستقیم از طریق قدرت دولتی مجرایی برای مفاسد اقتصادی درست کرده‌اند. متاسفانه علی‌رغم این‌که یکی از شعارهای انقلاب اسلامی مقابله با فساد اقتصادی و همچنین نشر عدالت بوده است، می‌بینیم که به این شعار کمتر توجه شده و این مساله نگران کننده است که تلاش می‌شود واقعیت‌ها به گونه دیگری جلوه داده شود.

اگر به ظرف متناسب با انقلاب توجه نشود، به مرور به گذشته برمی‌گردیم

وی با تاکید بر «لزوم توجه به تحول ساختاری به عنوان یک گام اساسی» خاطرنشان کرد: نباید انقلاب را در بخش‌هایی صرفا به جابجایی افراد تقلیل می‌دادیم؛ چراکه انقلاب، هم به جابجایی نیرو می‌اندیشد و هم به تحول ساختاری. من نگران این مساله هستم که چون به تحول ساختاری و به بسط ظرف مدنی توجه نمی‌شود، همین ظرف به جای مانده از رژیم گذشته، به تدریج مظروف خود را به انقلاب اسلامی تحمیل کند، مگر این‌که ما این ظرف را متناسب با مظروف گران‌سنگ انقلاب اسلامی تغییر دهیم.

افروغ خاطرنشان کرد: انقلاب اسلامی بسیار فراتر از مظروف تاریخی و مدنی ما بوده است و اگر به آن توجه نشود، به مرور به گذشته برمی‌گردیم، آن هم با توجیهات دینی و این یعنی هم به دین آسیب وارد کرده‌ایم، هم انگارانقلاب نکرده‌ایم و هم به کلیت مطالبات و خواسته‌های تاریخی مردم پشت پا زده‌ایم.

در نزد امام(ره)، اختیار، آزادی و کرامت مردم جایگاه بلندی دارد

این پژوهشگر مسایل سیاسی و اجتماعی در ادامه گفت‌وگو با ایسنا، به رابطه انقیادی موجود در جامعه اشاره کرد و گفت: این رابطه انقیادی بالا به پایین، هم جنبه تاریخی – ایرانی دارد و هم به درک غلطی که عده‌ای از انقلاب و اسلام در جامعه می‌دمدند بر می‌گردد. این درک غلط از انقلاب و اسلام معضلی تاریخی در قالب یک نوع رابطه ارباب رعیتی است، گویی مسوولان وکیل مردم نیستند و نباید به خواسته‌ها و مطالبات آن‌ها توجه کنند. این مساله مورد تایید بزرگان دین ما نبوده و با سیره نظری عملی و نظری آن‌ها سازگار نیست.

وی با بیان این‌که «در نزد امام(ره)، مردم و نیز اختیار، آزادی، کرامت و عزت آن‌ها جایگاه بلندی دارد» یادآور شد: امام(ره) بحث جمهوری اسلامی را مطرح می‌کنند و بحث، بحث مردم‌سالاری دینی است. مردم‌سالاری دینی، یک پاسخ دو مولفه‌ای به سوال کهن مشروعیت یا قانونیت است و ‌فقط یک وجه نظری نداشته است، بلکه هم در عمل شاهد توجه به آن بودیم و هم جزو خواسته‌های تاریخی ما بوده است و در واقع یکی از ریشه‌ها و عوامل پیدایش انقلاب، همین خواست مردمی بوده که «با ما مثل برده برخورد نکنید»، «به حق ما توجه شود» و «به ما صرفا از سر تکلیف ننگرید».

مسایلی تبدیل به اصل شده‌اند که اقتضایی بوده‌اند

افروغ با اشاره به این‌که «ما همواره عطف به معیارهای به دست آمده از انقلاب اسلامی باید یک بازنگری و نگاه اصلاح‌طلبانه داشته باشیم و به برخی از مسایلی که اتفاق افتاد بنگریم»، افزود: خیلی از مسایلی تبدیل به اصل شده‌اند که اقتضایی بوده و ضروری نبوده‌اند و امروز باید عوض شوند. می‌توان این طور به مساله نگاه کرد که انقلابی صورت گرفت و هنوز مستقر نشده، از سوی برخی گروه‌ها به آن اعلام نبرد مسلحانه شد و بدین ترتیب فضا امنیتی و به تدریج امنیت نهادینه ‌شد. هنوز با داستان گروه‌های مسلح کنار نیامده بودیم که جنگ تحمیل شد و باز هم فضا سخت‌افزاری و نظامی شد و در پس همه این داستان‌ها، آمریکای تعریف شده‌ای وجود داشت که به آزادی و دموکراسی در فضای داخلی خود تا حدودی تن می‌دهد ولی در خارج ارادتی به این مساله ندارد و این‌ها ابزاری برای استحکام نفوذ بیشتر برای او می‌شود.

وی افزود: متاسفانه این اتفاق رخ می‌دهد و به تدریج به یک اصل تبدیل می‌شود، انگار از ابتدا قرار بوده فضا سخت‌افزاری شود در حالی که می‌توانیم به اول انقلاب نگاه کنیم یعنی به زمانی که فضا امنیتی نبود و مسوولان ما با دوچرخه سرکار می‌رفتند و مصداق یک ساده‌زیستی انقلابی مثال‌زدنی بود. باید ببینیم چه کسانی موجب شدند که آن فضای روان، آزاد، شجاعانه و حقیقت طلبانه تغییر کرد.

همیشه در غبطه روزهای اول انقلاب هستم

وی با بیان این‌که «همیشه در غبطه روزهای اول انقلاب هستم» اظهارکرد: ما با انقلاب تعریف شدیم و با انقلاب به دست آمدیم. آن زمان مساله آزادی یک معما نبود. شاید برخی شتابزدگی‌ها و برخوردهای احساسی وجود داشت ولی این مساله می‌رفت که به صورت فرآیندی حل شود ولی به یکباره فضا عوض شد و طبیعی است که در یک فضای امنیتی، سخت‌افزاری و جنگی نمی‌توانیم بحث آزادی‌طلبی‌ها و آزادمنشی‌های تعریف شده و قانونی خود را داشته باشیم. بحث من این است که آیا این نوع مواجهه یک اصل ضروری بود یا یک اصل اقتضایی؟ فراموش نکنیم که یک اصل اقتضایی بود، و باید آن را کنار بگذاریم و به یک دنیا، شرایط و فضای جدید وارد شویم.

باید یک نگاه زمینی هم به این انقلاب داشته باشیم

این پژوهشگر مسایل سیاسی و اجتماعی با تاکید بر این‌که «باید رجوعی به انقلاب کنیم» تصریح کرد: باید هم به ماهیت، جوهره و پیام‌های این انقلاب و هم به عوامل ساختاری و پیدایی انقلاب رجوع کنیم و ببینیم چه شد که انقلاب شد. اگر ما آزادی و عدالت می‌داشتیم، اخلاق و استقلال بود، وابستگی به بیگانه نبود و کشور ما یکی از اقمار نظام سرمایه‌داری نبود، انقلاب می‌شد؟ باید یک نگاه زمینی هم به این انقلاب داشته باشیم و همواره نگاه آسمانی با قرائت خاص نداشته باشیم.

این استاد دانشگاه افزود: متاسفانه یک عده فقط نگاه آسمانی می‌کنند، آن هم نگاهی خاص که متاسفانه این را به رهبران ما هم تسری می‌دهند. در مقابل، آموزه‌های امام(ره) را نگاه کنید که همواره مراقب هستند که این اتفاق رخ ندهد و همواره پای ملت و حقوق ملت را به میان می‌کشند و حتی وقتی بحث احکام حکومتی مطرح می‌شود، از حالت شخصی خارج می‌کنند و سعی می‌کنند آن را نهادینه کنند.

ممکن است انقلاب با تاریخ انقلاب خلط شود

وی با بیان این‌که «باید یک بازنگری انجام دهیم» اظهار کرد: باید اتفاقاتی که در جمهوری اسلامی رخ می‌دهد را مورد ارزیابی قرار دهیم و سره از ناسره کنیم. بسیاری از این اتفاقات اقتضایی و حسب شرایط بودند و مبادا این اتفاقات جنبه جوهری پیدا کند. آن چیزی که در اسلام هم گذشته است همین است و اسلام با تاریخ اسلام خلط می‌شود و ممکن است انقلاب هم با تاریخ انقلاب خلط شود و ما نفهمیم که خیلی از اتفاقاتی که افتاده، غلط و یا اقتضایی بوده است. آیا برای این‌که بفهمیم سیاست‌های متناقضی داشته‌ایم، باید صبر کنیم که زمان بگذرد و آزمون و خطا کنیم یا این‌که انقلاب را خوب فهم کنیم، نظریه‌پردازی داشته باشیم و با آن‌ به ارزیابی سیاست‌ها و رفتارهای‌مان بپردازیم و پیشگیری کنیم از این‌که حادثه ناگوار دیگری رخ دهد؟

یکی از زمینه‌های پیدایش انقلاب، محرومیت‌های زمان رژیم پهلوی بود

وی در ادامه، به مساله محرومیت‌زدایی به عنوان یکی از آرمان‌ها و شعارهای انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: محرومیت‌زدایی یک شعار نظری، مبنایی و ریشه‌ای انقلاب بود – که در همین راستا امام(ره) می‌فرمودند هدف ما بسط عدالت است و ما می‌خواهیم با هدف بسط عدالت، حکومت تشکیل دهیم- و هم این‌که یکی از زمینه‌های پیدایش انقلاب، محرومیت‌های ناشی از سیاست‌های شبه سرمایه‌داری یا سرمایه‌داری پیرامونی رژیم پهلوی بود و حتی عده‌ای معتقدند که بخش عظیمی از افرادی که به این انقلاب پیوستند و وجه بسیج توده‌ای انقلاب را رقم زدند، همین حاشیه‌نشین‌ها و زاغه‌نشین‌ها بودند که وقتی شعار عدالتخواهی امام(ره) را دیدند به این انقلاب پیوستند.

این نماینده پیشین مجلس افزود: خود این مساله یک تحلیل تاریخی ریشه‌دار می‌طلبد؛ چراکه به اصلاحات ارضی رژیم پهلوی، صنعت مونتاژ، نیروی انسانی ارزان قیمت و تحول در بافت سکونت‌گاه‌های روستایی بر می‌گردد و بدین ترتیب جامعه متشکل از روستا و شهر، به جامعه‌ای متشکل از روستا، حاشیه‌نشینی و شهر تبدیل شد. ما پیش از پهلوی حاشیه‌نشینی نداشتیم و اساسا حاشیه‌نشینی یکی از عناصر ذاتی نظام سرمایه‌داری است.

وی در برابر این پرسش که «تا چه اندازه محرومیت‌زدایی شده است؟» پاسخ داد: در طول ۳۰ سال انقلاب اتفاقات مبارکی رخ داده است ولی در عین حال نمی‌توانم بگویم که محرومیت کاملا رخت بربسته است. اگر ریشه‌یابی این محرومیت را به نظام سرمایه‌داری پیرامونی برگردانیم، باید گفت که اگر نتوانسته‌ایم محرومیت‌ را محو کنیم به این دلیل است که هنوز خود را از نظام سرمایه‌داری جدا نکرده‌ایم.

وی افزود: واردات و مصرف ما حکایت از این دارد که هنوز به لحاظ اقتصادی نتوانسته‌ایم رابطه مرکزپیرامونی خود را با نظام سرمایه‌داری دگرگون کنیم. تلاش‌هایی همراه با فراز و فرودهایی شده است ولی هرگاه که توانستیم وضع واردات خود را عوض کنیم، فرهنگ مصرف را دگرگون کنیم تا کسی در آرزوی استفاده از کالاهای خارجی نباشد و حمایت‌های سیاسی ما متوجه خارج نبود آن وقت می‌توان گفت که به تدریج بستر برای رفع محرومیت و عمدتا رفع محرومیت‌های نسبی فراهم شده است.

در مورد مردم‌سالاری دینی فراز و فرود داشته‌ایم

این پژوهشگر مسایل سیاسی و اجتماعی همچنین، به مردم‌سالاری دینی به عنوان یکی دیگر از اهداف انقلاب اسلامی اشاره کرد و با بیان این‌که «در مورد مردم‌سالاری دینی نیز فراز و فرود داشته‌ایم» ‌گفت: ابتدا باید مردم‌سالاری دینی را معنا کنیم. مردم‌سالاری دینی در واقع یک تعریف جدید از مشروعیت و قانونیت است، یعنی هم باید به ابعاد حقانی و شرعی قضیه توجه کرد و هم به ابعاد معطوف به رضایت و مقبولیت. این دو مفهوم با هم، مشروعیت یا قانونیت یک نظام سیاسی را می‌سازند و هر کدام قابلیت‌های و محدودیت‌هایی برای دیگری ایجاد می‌کند؛ چراکه اگر بپذیریم که حکومت یک وجه حقانی دارد، پس نمی‌توانیم به دور هر کسی حلقه بزنیم و محتوای حکومت را هر طور که خواستیم انتخاب کنیم.

قید اسلامیت بر انتخاب ویژگی‌های حکمرانان و محتوای حکومت اثر می‌گذارد

وی ادامه داد: قید اسلامیت قیدی است که بر انتخاب ویژگی‌های حکمرانان و محتوای حکومت اثر می‌گذارد و قید مردم‌سالاری نیز وضعی ایجاد می‌کند که فرد نمی‌تواند به هر طریقی حکومت کند و مثلا نمی‌تواند کودتا کند یا نمی‌تواند به قیمت سلب رضایت از مردم، حکومت موجهی را دنبال کند. به هر حال اگر این قیدها را پذیرفتیم باید بدانیم که التزام‌هایی دارد و باید به آن‌ها توجه شود.

یک پای حکومت، مردم هستند

افروغ با اشاره به اهمیت نقش و خواسته مردم در سیره بزرگان دینی اظهار کرد: ما رگه‌هایی از این التزام‌ها را در سیره بزرگان خود داریم به طوری که وقتی مردم فوج فوج به امام علی(ع) رجوع می‌کنند ایشان به رغم این‌که حقانیت بالایی داشتند، در ابتدا نمی‌پذیرند ولی وقتی مردم می‌آیند ایشان هم احساس می‌کنند حجت تمام است. معنای چنین رفتاری این است که یک پای حکومت، مردم هستند و اگر مردم نباشند، تکلیفی ندارید و تنها تکلیف آگاهی‌بخشی دارید ولی وقتی مردم آگاه می‌شوند و به دور تو حلقه می‌زنند، حجت تمام است.

نمی‌توانیم به قیمت القاء، مردم‌سالاری را محقق شده بدانیم

وی افزود: باید توجه کنیم که مردم‌سالاری فقط یک ظاهر و شکل نیست بلکه باید با یک محتوا و جوهر پیوند بخورد و تاثیری بر روی مواجهه و تعامل دولت با مردم داشته باشد. ما نمی‌توانیم به قیمت القاء، مردم‌سالاری را محقق شده بدانیم و به قیمت القائات مختلف بگوییم مردم‌سالاری کاملا لحاظ شده است بلکه باید یک نگاه سیال و منعطف به این مساله شود و این امر را در ابعاد مختلف از جمله تضارب افکار، تضارب اندیشه‌ها، نظریه‌پردازی‌ها، نظام‌های رقابتی، مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها، اجراها و نظارت‌ها، نگاه حق مدارانه به انسان و توجه به کرامت و عزت انسانی ببینیم.

اسلامیت ما با قرائتی در خطر است که متوجه وجه مردم‌سالاری است

این پژوهشگر مسایل سیاسی و اجتماعی در ادامه با بیان این عقیده که «اسلامیت ما با قرائت دیگری در خطر است و آن قرائت نیز متوجه وجه مردم‌سالاری است» گفت: عده‌ای امروز با یک قرائت خاص از اسلام سعی می‌کنند که آن قرائت ناب معطوف به انقلاب زیر سوال برود و این، همان قرائتی است که انسان در آن جایگاهی ندارد، یعنی همان قرائت منقاد و قرائتی که نگاه صرف از بالا به پایین را دنبال می‌کند. این قرائت با روح اسلام منافات دارد؛ چراکه سیره بزرگان و آموزه‌های دینی ما همگی از یک حضور با نشاط و یک حق‌طلبی موجه حکایت می‌کند.

انقلاب اسلامی، انقلاب جوانان بود

وی در ادامه گفت‌وگو با ایسنا، به وجود نسل‌ جوان در جامعه اشاره کرد و یادآور شد: ابتدا باید بپذیریم که انقلاب اسلامی را جوانان رقم زدند و در واقع انقلاب اسلامی، انقلاب جوانان بود و این مساله محدود به عدد و رقم نمی‌شود بلکه به لحاظ کیفی هم انقلاب جوانان بود به طوری که خود امام(ره) هم به رغم سن و سالی که داشتند مثل یک جوان برخورد می‌کردند. انقلاب برای جوانان است؛ چراکه شرایطی را فراهم کرد که افراد احساس خودیابی بیشتری کردند و احساس کردند که با این انقلاب بهتر می‌توانند بالقوه‌های خود را به فعلیت برسانند و بر همین اساس شاهد خلاقیت‌های جوانانه زیادی هم بودیم.

در انتقال انقلاب به نسل جدید چندان موفق نبوده‌ایم

وی با بیان این‌که «جوانان در بدو انقلاب به پختگی رسیده بودند؛ چراکه خود را باور کرده بودند» افزود: باید همان انقلاب را با همان بستر، مولفه‌ها و دستاوردها به جوانان منتقل کنیم ولی سوال اینجاست که این انتقال چگونه باید انجام شود؟ آیا صرفا دستوری می‌خواهیم این انتقال را انجام دهیم با با عمل خود؟ آیا این عمل باید سیاسی، ظاهری و برای گرفتن رای باشد یا جوهری و با نیت صادقانه باشد؟

وی ادامه داد: ‌زمانی از من سوال شد که آیا در انتقال انقلاب به نسل جدید موفق بوده‌ایم؟ و من پاسخ دادم که اگر موفق بودیم که این سوال را مطرح نمی‌کردید، پس در انتقال انقلاب به نسل جدید چندان موفق نبوده‌ایم؛ چراکه عامل به انقلاب و شعارهای آن نبودیم و به این آموزه دینی که می‌گوید “کونوا دعاة الناس به غیر السنتکم” (مردمان را به غیر گفتارتان به سوی خوبی‌ها فرا خوانید) یا این آیه که ” لِمُ تقولون ما لا تفعلون” یعنی چرا چیزی می‌گویید که به آن عمل نمی‌کنید، توجه نکرده‌ایم.

کاش وقتی چیزی را عمل نمی‌کنیم، آن را بیان نکنیم

افروغ در تشریح مفهوم این آیه قرآن اظهار کرد:‌ مفهوم این آیه این است که کاش وقتی چیزی را عمل نمی‌کنیم، آن را بیان نکنیم؛ چراکه وقتی نگوییم، مردم و به ویژه جوانان می‌گردند و حقیقت را پیدا می‌کنند ولی وقتی می‌گوییم و عمل نمی‌کنیم، آن‌ها هم به دنبال حقیقت نمی‌گردند و می‌گویند آن حرف، این عمل را هم به دنبال داشته است. جوانان ما در انقلاب، حقیقت انقلاب را پیدا کردند و ما باید همواره شرایط کشف انقلاب را برای جوانان فراهم کنیم و این امر زمانی ممکن می‌شود که به او شخصیت بدهیم و این‌قدر همه چیز را دستوری و شکلی نکنیم.

بسیاری از آموزهای دینی خود را شکلی و فرمی کرده‌ایم

وی با بیان این‌که «متاسفانه بسیاری از آموزهای دینی خود را شکلی و فرمی کرده‌ایم»، تصریح کرد: ‌بدین ترتیب بیش از آن‌که جوهر برای ما اصالت داشته باشد، نماد و منسک و رفتار اهمیت پیدا کرده است. باید ببینیم شیوه تربیتی ما چه شیوه‌ای است، آیا شیوه منسکی و رفتاری است یا شیوه شناختاری و ارزشی است؟ اگر شیوه دوم است، راه‌های مختص خود را دارد. با برخوردهای فرمالیستی نمی‌توان توقع جوهر داشت. البته چه بسیار کسانی که نماد نامناسب دارند ولی در لایه‌های زیرین به جایگاه‌های متعالی رسیده‌اند و چه بسا کسانی که ظاهر خوب دارند ولی از جوهر اصلی دور شده‌اند.

وی افزود: باید ببینیم ما به دلیل این‌که قدرت داریم چگونه برخورد می‌کنیم. آیا صرفا رفتارگرایانه و نمادگرایانه برخورد نمی‌کنیم؟ البته منظور من شکل‌گرایی محض است نه بی‌توجهی به شکل. ظاهر و شکل باید معرف لایه‌های زیرین باشد ولی شکل‌گرایی و توجه به شکل دو مقوله متفاوت هستند. به هر حال من معتقدم که باید فرآیند کشف انقلاب را برای جوان‌ها فراهم می‌کردیم ولی این کار را نکردیم.

وقتی جوانان به انتخاب رسیدند، به انتخاب آن‌ها تن بدهیم

این استاد دانشگاه با تاکید بر این‌که «باید همواره به آگاهی‌بخشی توجه کنیم» تصریح کرد: ‌نباید این‌قدر عامل به نتیجه باشیم بلکه باید وظیفه‌گرایانه وارد انقلاب شویم و تا آخر ادامه دهیم. باید به گونه‌ای فرآیند کشف لایه‌های تو در توی انقلاب را برای جوانان خود فراهم کنیم که خود آن‌ها به انتخاب برسند و وقتی هم که به انتخاب رسیدند، به انتخاب آن‌ها تن بدهیم و سد راه آن‌ها نشویم.

نمی‌توانیم از یک طرف بگوییم امید و از طرف دیگر بگوییم سکوت

وی همچنین اظهار کرد: بارها از سوی مقامات و بزرگان ما گفته می‌شود که باید امید را در جامعه نشر داد. این حرف کاملا درستی است ولی باید به لوازم نشر و بسط امید هم توجه داشت. من احساس می‌کنم که نسبتی بین امید با نظارت و امید با نقادی وجود دارد. نمی‌توانیم از یک طرف بگوییم امید و از طرف دیگر بگوییم سکوت. این دو قابل جمع نیستند؛ چراکه امید با فریاد همراه است و فرد باید حرف خود را بزند و آزاد باشد و بعد، بحث و گفت‌وگو کنیم.

وی انقلاب اسلامی را یک نرم‌افزار جامع توصیف کرد و گفت: دلم به حال این انقلاب می‌سوزد؛ چراکه من انقلاب را نرم‌افزار جامع و فراگیری می‌بینم که متاسفانه به خوبی به آن توجه نشده است و اگر خوب توجه می‌شد، نسبت به صدور و فهم آن تا به امروز گام‌های بزرگی برمی‌داشتیم ولی متاسفانه اتفاقات اقتضایی ما را به واقعیتی کشانده است که فراموش کرده‌ایم این واقعیت‌ها ضروری نیستند بلکه اقتضایی هستند.

با عصبانیت یا اخلاق‌های تندمزاج عده‌ای، جذب انقلاب نشدیم

افروغ در ادامه با تاکید بر این‌که «انقلاب یک فرآیند بود نه یک حادثه»، یادآور شد: ما چگونه، توسط چه کسانی و با چه منش و خلق و خویی جذب انقلاب شدیم؟ ما با عصبانیت یا با اخلاق‌های تند مزاج عده‌ای، جذب انقلاب نشدیم بلکه با محبت و عشق وارد انقلاب شدیم. کسی برخورد شکل‌گرایانه با ما نکرد و ما پیش از انقلاب، جذب انقلاب شدیم. با ما برخورد انسانی و برخوردی از روی محبت و شفقت شد و ما جذب انقلاب شدیم. ما به حساب آمدیم، انسانیت ما بارور شد و “خود” واقعی ما مورد عنایت قرار گرفت و فهمیدیم که ما لایه‌های زیرین و قابلیت‌هایی داریم که باید به آن‌ها توجه شود.

وی افزود: من در فرآیند انقلاب در خارج از کشور بودم و می‌دیدم که بسیاری از افراد مذهبی می‌رفتند و افراد را از محافل غیرموجه بیرون می‌کشیدند و متحول می‌کردند و مبادا کاری کنیم که امروز بچه‌های مسجدی به خاطر رفتارهای ما جذب این محافل غیرموجه شوند. ما به همان نگاه مردمی و نگاه از روی صداقت، عشق، محبت و ایثاری که در دفاع مقدس شاهد بودیم نیاز داریم. ما باید رابطه دوستانه با یکدیگر داشته باشیم و این یک راه گرم، اجتماعی و قابل دسترس است. آن زمان وقتی افراد را جذب می‌کردند منفعت نداشتند و اهل مصلحت هم نبودند، پس منفعت‌گرایی و مصلحت‌گرایی راهی نداشت.

وی با اشاره به این‌که «افراد در بدو انقلاب اهل حقیقت و ایثار بودند» اظهار کرد: بین نظر و عمل افراد در آن زمان شکافی نبود و طبیعی است که وقتی انسان یک چنین تجانس‌ها و هماهنگی‌هایی را می‌بیند جذب می‌شود. معتقدم که امروز هم مردم جذب همین مسایل هستند نه جذب شعارهای صوری و رفتارهای کاسب کارانه و سیاسی.

استقلال برخی نهادهای دینی ما به وابستگی نزدیک شده است

این نماینده پیشین مجلس با تاکید بر این‌که «به لحاظ نظری باید بین گفتمان انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی به ویژه سیاست‌ها و رفتارهای آن تفاوت قائل شد» تصریح کرد: من نمی‌گویم که جمهوری بیگانه با انقلاب است بلکه جمهوری نمود سیاسی انقلاب است. هر کدام از سیاست‌ها و رفتارهای جمهوری اسلامی که منطبق با انقلاب اسلامی و اهداف، شعارها، مبانی و لایه‌های آن بود باید مورد تایید قرار بگیرد و هر جا منطبق نبود باید نقد شود. این اتفاق باید در جامعه رخ دهد و شاهد یک نقد درون گفتمانی هم از سوی بخش رسمی قدرت و هم از سوی بخش غیر رسمی قدرت باشیم.

وی افزود: برای ضمانت بخشیدن به این نقد درون گفتمانی باید یک ظرف مدنی استوار داشته باشیم و من احساس می‌کنم یکی از آسیب‌هایی که وجود دارد همین است که ظرف مدنی ما متناسب با مظروف گران‌سنگ انقلاب اسلامی توسعه پیدا نکرد و حتی استقلالی که برخی از نهادهای دینی ما در گذشته داشتند متاسفانه به وابستگی نزدیک شد و نقش نظارتی و نظریه‌پردازی، پیش پای نقش تصدی‌گری – که یکی از لوازم آن، نوعی توجیه‌گری است- ذبح شد.

وی خاطرنشان کرد: امیدوارم وقتی این مسایل را می‌گوییم، توجه شود و متوجه بشوند که مشکل کار کجاست و مخصوصا نهادهای ریشه‌دار و سنتی ما اهمیت نقد و نظارت را درک کنند تا این تفکیک ظریف صورت بگیرد.

نباید نگاه طلبکارانه به مردم داشته باشیم

این پژوهشگر مسایل سیاسی و اجتماعی، نکته قابل توجه دیگر در خصوص انقلاب اسلامی را نوع مواجهه با مردم و جوانان عنوان کرد و گفت: نباید نگاه طلبکارانه به مردم داشته باشیم؛ چراکه نگاه طلبکارانه آفت انتقال ارزش‌های انقلابی به جوانان است.

افروغ تاکید کرد: اگر جوان احساس کند وکیل و وصی دارد، به حرف‌ها گوش نمی‌دهد و متاسفانه ما انواع و اقسام وکیل و وصی در جامعه داریم. احساس می‌کنیم دیگران باید برای ما تصمیم بگیرند و به ما بگویند چگونه فکر کن و بدین ترتیب دیگر آزاد نیستیم که فکر کنیم و حتی راجع به انقلاب حرف بزنیم چراکه ممکن است خوشایند عده‌ای نباشد و در واقع عده‌ای وکیل و وصی مردم شده‌اند.

وی با بیان این‌که «ما وکیل و وصی نمی‌خواهیم» اظهار کرد: ما با یک آزادی کرامت و عزت وارد این انقلاب شدیم و می‌خواهیم با عزت هم ادامه دهیم و با عزت هم از این دنیا برویم ولی عده‌ای در همین جا دچار تعارض هستند یعنی از یک طرف می‌گویند انقلابی باشید و از طرف دیگر به محض اینکه خواستید انقلابی باشید می‌گویند چرا انقلابی هستی و یا حتی همین را هم نمی‌گویند و در عوض با فشارهایی تلاش می‌کنند محدودیت‌هایی ایجاد کنند.

اجازه بدهید زمینه شجاعت‌ها و صراحت لهجه‌ها فراهم شود

این استاد دانشگاه در پایان تصریح کرد: ‌اگر لازمه انقلابی بودن، شجاعت و صراحت لهجه است، پس اجازه بدهید که زمینه این شجاعت‌ها و صراحت لهجه‌ها فراهم شود و این‌قدر با تفسیرهای غلط یا منفعت‌طلبانه خود به نام انقلاب و اسلام، به جان انقلاب اسلامی، اسلام و جوانان ما نیفتید.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین