نخستوزیر لبنان، نواف سلام، در گفتوگو با روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» مدعی شد که سخنان قاطع شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزبالله لبنان «تهدید به جنگ داخلی» است.
دبیرکل حزبالله لبنان ساعتی پیش در واکنش به طرح خلع سلاح حزبالله گفته بود: «مقاومت سلاح خود را تحویل نخواهد داد؛ تجاوز ادامه دارد و اشغالگران هنوز حضور دارند. اگر لازم باشد، این مبارزه را به سبک کربلا پیش خواهیم برد تا در برابر این پروژه اسرائیلی–آمریکایی بایستیم و اطمینان داریم که در این نبرد پیروز خواهیم شد».
نواف سلام در سخنان خود مدعی شد که دولت لبنان در حال اجرای طرح آمریکایی-اسرائیلی نیست و گفت: «تصمیمات ما کاملاً لبنانی است، در شورای وزیران گرفته میشود و هیچکس آن را به ما دیکته نمیکند».
این ادعا در حالی است که مصوبه شورای وزیران لبنان پس از دریافت طرح «تام باراک» فرستاده دونالد ترامپ انجام شد، طرحی که اصلیترین بند آن مربوط به «خلع سلاح حزبالله» بود.
نکته مهم فوق در سخنان دو روز پیش دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنتی ملی در سفر به بیروت نیز بیان شد؛ او گفت: ما طرحی برای لبنان نیاوردیم ولی آمریکاییها برای شما طرح آوردند. ما میگوییم خودتان تصمیم بگیرید. ما دخالتی در تصمیمگیری لبنان نداریم».
او با اشاره به بحث «انحصار سلاح در دست دولت» افزود: «این موضوع از زمان توافق طائف مطرح بوده و اصل میثاقی مهمی است. همه ما در طائف توافق کردیم که دولت لبنان با توان خود بر سراسر خاک کشور حاکمیت داشته باشد، اما سالها در تحقق این هدف تأخیر کردهایم. هیچ حزبی در لبنان مجاز به حمل سلاح خارج از چارچوب دولت نیست».
سلام در ادامه گفت: «هیچکس خواستار تحویل سلاح حزبالله به دشمن اسرائیلی نیست، بلکه به ارتش لبنان که ملیگرایی آن غیرقابل تردید است».
حزبالله لبنان بارها اعلام کرده است که دوگانگی ارتش-مقاومت مردود است و سه ضلع «ارتش»، «ملت» و «مقاومت» در همپوشانی با یکدیگر تنها گزینه حمایت لبنان از تجاوزات رژیم است. در این میان تحویل سلاح به ارتش لبنان به سه دلیل اساسی امکانپذیر نیست.
نخستین و مهمترین استدلال این است که ارتش لبنان، با وجود میهندوستی و فداکاری نیروهایش، از نظر تسلیحاتی و مالی بهشدت وابسته به کمکهای خارجی است. این کمکها عمدتاً از سوی آمریکا و برخی کشورهای غربی تأمین میشود که سیاستهای آنها آشکارا در راستای منافع اسرائیل است. در چنین شرایطی، حزبالله معتقد است که اگر سلاح مقاومت بهطور کامل به ارتش واگذار شود، این ارتش تحت فشار سیاسی و شروط کمککنندگان خارجی، در بزنگاههای حساس توان یا اجازه مقابله با تجاوزات اسرائیل را نخواهد داشت.
دومین استدلال به تجربه تاریخی لبنان مربوط میشود. حزبالله یادآوری میکند که اسرائیل در دهههای گذشته بارها به لبنان حمله کرده، بخشهایی از خاک آن را اشغال نموده و حتی پایتخت را بمباران کرده است، بدون اینکه جامعه جهانی واکنش مؤثری نشان دهد. تنها پس از شکلگیری مقاومت مسلحانه، این حملات با هزینه و تلفات سنگین برای اسرائیل همراه شد و در نهایت اشغال جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ پایان یافت. از دیدگاه مقاومت، این تجربه ثابت کرده که عامل بازدارنده واقعی، سلاح و توانایی عملیاتی حزبالله است، نه وعدههای بینالمللی یا قطعنامههای سازمان ملل.
سومین استدلال به ماهیت تهدیدات فعلی بازمیگردد. حزبالله تأکید دارد که اسرائیل همچنان بخشهایی از خاک لبنان از جمله مزارع شبعا و تلال کفرشوبا را در اشغال دارد و هر از گاهی حریم هوایی و زمینی لبنان را نقض میکند. از نظر حزبالله، در چنین وضعیتی خلع سلاح مقاومت به معنای برهنه کردن لبنان در برابر دشمنانی است که هیچ تعهدی به قوانین و توافقات ندارند.