آفتابنیوز : آفتاب: امروز پس از قرائت گزارش کمیسیونهای 5گانه درباره حوادث 25 بهمن و تذکری که علی مطهری درباره عدم قرائت گزارش مربوط به حوادث کوی دانشگاه ارائه داد، بیشترین تهاجم لفظی از سوی فراکسیون انقلاب اسلامی به علی مطهری صورت گرفت و حاشیههایی را به دنبال داشت.
درحالی که علی مطهری در حال ارائه تذکر خود بود عدهای از نمایندگان از جمله مهدی کوچکزاده، جواد کریمی قدوسی و یکی دیگر از نمایندگان با فریادهایی قصد قطع صحبتهای وی را داشتند به گونهای که یکی از نمایندگان با فریاد میگفت: مطهری چرت و پرت میگوید.
این رفتار بارها تکرار شد تا آنکه مطهری در میان صحبتهای خود یک لحظه تذکر را قطع کرده و با آرامش خطاب به این نماینده گفت: ساکت باش.
همچنین بار دیگر که مطهری در حال ارائه تذکر بود کوچکزاده با فریاد بلند خطاب به وی گفت: دروغ میگویی!
کواکبیان نیز در حال ارائه تذکری بود که کوچکزاده با فریاد خطاب به دیگر نمایندگان گفت: این فرد دارد از ضد انقلاب در مجلس دفاع میکند.
کرمیراد نیز با فریاد میگفت: از اینها حمایت کرده و برای اینها زور دارد.
کواکبیان نیز با آرامش به این افراد نگاه کرد و هیچ پاسخی نداد.
مطهری نیز هیچ پاسخی به صحبتهایی که علیه وی میشد، نداد. از جمله آنکه رسائی گفت تذکر مطهری همچون انداختن فضله موش در غذای پاک بود. بااین حال مطهری بازهم هیچ واکنشی نشان نداد.
با سلام و تشكر، اگر مايل بوديد اين نوشتار را با عنوان يادداشت وارده منعكس فرماييد.
سلام بر شهيدان و درود بر همه وفاداراران به مرام و آرمانهاي شهيدان
و سلام و درود بر آقاي علي مطهري، مردي كه بحق فرزند كسي است كه آبروي روحانيت بوده و يكي از ستارگاني است كه خوش در آسمان انديشه شيعه درخشيد. گوارايت باد رايي كه به شما دادم، رايي كهآن زمان نه بر اساس شناخت از شما بلكه بر اساس علاقه و شناختي كه به نيك انديشي پدر شهيدت و اميدي كه به حاصل تربيت او داشتم. آرامشت قابل تحسين ودرخور مردي چون توست. اگر چنين نبودي سزاي تو نبود. متانتت را حفظ كن همچنانكه كرده اي و زيبنده توست، كه داغ توهين كوچك ها و زاده هايشان و دار و دسته آنها چون شخصيت شان بر پيشاني آنها خواهد ماند و صداي رساي ناحق شان جز بر بي آبرويي شان نخواهد افزود.
جاي تاسف و اندوه فراوان است كه علي رغم فراواني افراد انديشمند و منطقي در كشور، امروز مجلس ما فقط يك مطهري دارد و بس. بسياري از نمايندگان فعلي مجلس در اندازه جايگاه خود نبوده و فاقد بينش و نگرش همه سونگر و دورانديشي لازم هستند، هرچند تعدادي افراد نيك انديش، باهوش و صاحب انديشه داريم. مثلا فرد مصلح و دلسوزي مانند آقاي اكرمي علي رغم تفكر معتدل و موضع گيري هاي دلسوزانه و بدور از افراط و تفريط، معهذا قادر به انعكاس كافي انديشه خود و تاثير گذاري لازم نيستند. تعدادي افراد با هوش و تجربه كافي نيز هستند كه بيش از آنچه سياستمدار دين و اخلاق و انصاف محور باشند، اول به دنبال حفظ خود و سپس تا حد ممكن با اصالت حفظ خود به حق و ناحق مي پردازند. فردي مانند آقاي لاريجاني علي رغم هوش و دانش قابل قبول معهذا در بايد و نبايدها و مصلحت انديشي هاي كوتاه مدت گير كرده و كساني مانند آقاي توكلي (و يا در ابعاد كوچك تر آقاي غفوري فرد) هم گاهي كاتوليك تر از پاپ و گاهي پروتست تر از رهبر پروتستان ها مي شوند و واقعا اين رويه را چه مي شود ناميد، نمي خواهم بگويم. اين افراد بيشتر در زمان سنگيني وزنه جريانات به آن سو مي غلطند تا متهم به انفعال و غير فعالي نشوند و برخي نيز اساسا وجود خارجي ندارند و برخي هم فقط اهل ...
من شخصا از داشتن چنين مجلسي احساس ...حق ملت ريشه دار و بزرگي كه تنها كشور شيعه جهان است، اين نيست. اين مجموعه حاصل تنگ نظري ها و تفكر جامدي است كه برداشت خود از مسائل را عين حق مي داند و بقيه را عين ناحق. اينكه برداشت من از منابع فقه و حديث و ... عين اسلام است، غلط و خطرناك است و فعلا چنين چيزي معمول و حاكم است. حاصل كار هم دشمني ها و معصيت ها و اتهمام زني ها و دروغ گويي ها... هر چند كه قطعا دشمناني هم در اين ميان بوده و خواهند بود كه در لباس دوست به هر دو تفكر اصولگرايي و اصلاح طلبي خيانت مي كنند. من شخصا با تفكر و دار و دسته اصلاحات مخالف بودم و هيچگاه به يك اصلاح طلب راي ندادم و عملا در گروه اصولگرايان هستم، اما نه اصولگراياني قدرت و حفظ آن را در عمل باور خود دارند. من تفكر غالب فعلي را اصولگرايي نمي دانم، بلكه بيشتر اين مشي بيشتر متهم ... كه عاقبت خوشي ندارد. بدانيد كه خداوند نعمتش را به كساني كه قدر نعمتش را ندانند مستدام نخواهد داشت، خدا را بخاطر منتي كه بر ما دارد سپاس گزار بوده و از او مي خواهيم كه كجروي هاي هر دو گروه را به بزرگي خود ببخشد و ما را مستوجب عذاب نكند و اين تفرقه نابخردانه را از جامعه ما بزدايد.
مجلس امروز ما چيزي شبيه مجلس دوره ششم است(مجلس اصلاح طلبان متحصن اگر اشتباه نكنم)، با اين تفاوت كه آنها مدعي حمايت از تفكر اصلاحات بودند در حالي كه نه در ادب و نه در تامل و تدبير و مصلحت انديشي درست، شباهتي به رهبر اصلاحات آقاي خاتمي نداشتند، و اينها مدعي اصولگرايي هستند در حالي كه هيچ مايه اي از اصولگرايي و احتياط ديني و اخلاق سياسي كه نماد آن مقام معظم رهبري است، ندارند.
به نظر من آنها را بدرستي ...ناميدند، و من هم اين مجموعه را ... سياسي مي نامم و هر دوي اينها ...
از آنجا كه هر عملي عكس العملي متقابل دارد، لذا دولت امروز جواب طبيعي دولت اصلاحات بوده و جواب مجلس اصلاحات هم مجلس امروز است. مشايي امروز جواب مهاجراني ديروز است، با اين تفاوت كه مدعيان ديروز حداقل بهره اي از تلاش تحصيلي و حضور در دانشگاهها داشتند و انديشمند بودند ولي از نوع منحرف آن، اما امروزي ها اصلا خودشان هم نمي دانند كه چه هستند و چه مي خواهند و ايده هايشان را از كجا گرفته و به كجا مي برند. گويا فقط ماموريت بر هم ريختن نظم و تفكر موجود را دارند و كم و بيش موفق هم بوده اند و خود نيز قرباني آن خواهند بود، اما چه چيزي جاي آن دارند، قطعا نه دارند و نه فكرش را كرده اند.
حال سوال اين است كه گر افراط ديروز با تفريط امروز جواب داده شد، پس افراط و تفريط ديروز امروز جمعا چه پاسخي خواهد داشت؟
من معتقدم كه بايد دعا كنيم كه .... كه جواب حداكثري آن در جامعه ظهور نكند كه چيزي جز دين ستيزي ومشي سياسي ضد ديني در جامعه و محيط سياسي آتي نخواهد بود.
آقايان مجلسي هاي ما و بسياري مسئولين سخت در اشتباهيد، عاقبت رفتار غير معقول و افراطي چيزي جز حذف از صحنه بازي و سرافكندگي نخواهد بود. من معتقدم سرنوشت فردي مانند هاشمي كه امروز هر كس و ناكسي براي قرب خود به اصحاب قدرت فحشي به او و يا ناسزا و كتكي به خانواده اش نثار مي كند، جز عدم تلاش كافي براي باز كردن فضاي سياسي در كنار تلاش قابل تقدير براي آباداني عمراني كشور نبوده است.
او مي توانست و ظرفيت اين كار را داشت، هاشمي بازيگر خوب و سياستمدار قابلي است، اما خطاهاي يك سياستمدار بزرگ همانند بزرگيش بزرگ است.....
....
يك شهر فاقد دسته جات و احزاب قوي را با چند صد نفر نفر افراد فرصت و قدرت طلب مي توان به نحو مبتني بر منفعت گروهي مي توان اداره كرد، اما با حضور احزاب و گروههاي قانوني ومردمي ريشه دار، يك كشور را هم با چند ميليون ...متحد نمي توان براي مدت چند روز ناامن كرد. با وجه به اينكه صد البته اداره كردن يك شهر صدها بار دشوارتر از ناآرام كردن يك كشور است.