آفتابنیوز : آفتاب-سید شیرازی: دیر زمانی است که مردم مسلمان ایران اسلامی در راهپیمیائیها و تجمعات خود با سردادن شعار های انقلابی من جمله «مرگ بر منافق» آرزوی نابودی و مرگ را برای آنان از خداوند منان طلب میکنند. شاید تا قبل از حوادث پس از انتخابات سال گذشته کمتر کسی با سردادن و یا شنیدن این شعار ذهنش به سمت کسانی غیر از مسعود رجوی، مریم رجوی و دارودسته ملعونش متمرکز میشد. اما بعد از حوادث سال گذشته نوک پیکان این شعار از سمت مجاهدین خلق به سمت کسانی نشانه رفت که دچار اختلاف با جریان سیاسیای شدند. کسانیکه به نام سران فتنه نامگذاری شدند.
در این مقاله درصددیم بدون اینکه قضاوتی در مورد نحوه استفاده از این قبیل واژه ها داشته باشیم صرفا با بررسی معنای محتوایی و سیاسی این قبیل واژه ها کمک شایانی به استفاده مناسب آنان در موقعیتهای مخصوص خود کرده باشیم. از اینرو به بررسی این واژهها میپردازیم:
1- منافق؛ کسی که کفر خویش را در پوشش ایمان ظاهری و تصنعی پنهان نموده است. کسی که نقاب دوست بر چهره زده است ولی با گفتار و رفتار خود به نفع دشمن کار میکند. گرگی که لباس میش بر تن کرده تا راحتتر بتواند طعمههای خود را شکار کند و یا راه را برای همنوعان خود فراهم سازد و کسیکه بیشتر از آنچه عمل کند، حرف میزند. اینان هیچگاه دوست ندارند و مایل نیستند تا شناسایی شوند چراکه شناسایی آنان یعنی پایان کار و مرگ. از اینرو اینان بیشتر بازیگردانان پشت صحنه هستند تا بازیگران صحنه. جا دارد برای اینکه ویژگی این منافقین را بهتر بشناسیم و شیوههای عملکردی آنان را راحتتر شناسایی کنیم به گوشههایی از وصیتنامه آگاهیبخش شهید بزرگوار سیداسدالله لاجوردی (رضوان الله تعالی علیه) نگاهی بیاندازیم تا با مرور دوباره آن، چراغی فرا روی خود داشته باشیم. ایشان دروصیت نامه خود مرقوم فرمودند: «خدايا! تو شاهدی چندين بار به عناوين مختلف، خطر منافقين انقلاب را، همانان که التقاط، به گونه منافقين خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که رياکارانه برای رسيدن به مقصودشان، دستمال ابريشمی بسيار بزرگ به بزرگی مجمع الاضداد، به دست گرفتهاند، هم رجايی و باهنر را میکُشند و هم به سوگشان مینشينند، هم با منافقين خلق، پيوند تشکيلاتی و سپس ... ! برقرار میکنند، هم آنان را دستگير میکنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئوليت بدانان تلاش میکنند و از افشای ماهيت کثيف آنان سخت بيمناک میشوند، هم در مبارزه عليه آنان و در حقيقت برای جلب رضايت مسئولين و نجات بنيادی آنان خود را در صف منافقکُشان میزنند و هم در حوزههای علميه به فقه و فقاهت روی میآورند تا مسير فقه را عوض کنند، به مسئولين گوشزد کردهام ولی نمیدانم چرا؟ ( گرچه نسبت به بعضی، تا اندازهای میدانم چرا!) ترتيب اثر ندادهاند.
به مسئولين بارها گفتهام که خطر اينان بهمراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است، چرا که علاوه بر همه شيوههای منافقانهی منافقين، سالوسانه در صف حزباللهيان قرار گرفته و کمکم آنان را در صفوف آخرين و سپس به صف قاعدين و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآوردهاند، به گونهای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصميمگيرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاها دست به تخريب میزنند و اعمال قدرت میکنند.
اينها همه پوچ است و بیاهميت! مهم و بسيار مهم اين است که هدف غايی از همه اين تلاشها، گسترش فکر التقاطی و انحرافی سازمان ضد خدايیشان است که جز انديشههای مادیگرايانه و ماترياليستی، چيز ديگری نيست و با بهره گيري از تجربيات مثبت و منفی همپالگیهای چپ و منافقشان توانستهاند متاسفانه به نسبت بسيار زيادی (زيادتر از توفيق منافقان خلق در سالهای 51 تا 54، تعداد کثيری از روحانيون را تحت تاثير قرار دهند و با لطايف الحِيَل، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا که بر اعمال جنايتکارانه آنان با ديده اغماض بنگرند. باز مهمتر از همه اينکه با کمال تاسف، توانستهاند تعداد فراوانی از جوانان مسلمان را جذب کرده منحرف نمايند.
هان ای خانواده عزيزم! بههوش باشيد مبادا که فريب تاييد و تکريمهای رياکارانه اين منافقان جدا از دين را بخوريد. چه بسا با ظاهری چاکرانه و دلسوزانه به سراغتان بيايند و خود را چنان حزباللهی جا بزنند که سلمانها و ابوذرها را جرئت لحظهای هملباسی و همشکلی با آنان نباشد!»
2- معاند؛ کسانیکه از اساس با نظام اسلامی دشمنی دارند و لحظهای وجود این نظام را بر نمیتابند. کسانیکه به کمتر از سرنگونی نظام اسلامی راضی نیستند و برای رسیدن به هدف شوم و شیطانی خود از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند. معاندان عملا در شیوه عملکردی خود به دو دسته کلی تقسیمبندی میشوند؛
الف- کسانیکه ابزار دشمنی خود را در مبارزات مسلحانه و اقداماتی همچون بمبگذاری، ترورهای فیزیکی شخصیتها و از این قبیل اقامات مسلحانه، انتخاب نمودهاند. گروههای منحرفی مانند مجاهدین خلق، تندر، پژاک، کوموله، جند ا... و امثالهم. این افراد را بهتر است معاند مسلح بنامیم تا منافق. چراکه دشمنی و عناد خود را علنا فریاد میزنند و نقاب از چهره برانداختهاند. لازم بذکر است که این افراد از روشهای منافقانه نیز برای نیل به اهداف خود یاری میجویند و حتی نیروهای خود را به روشهای منافقانه جادهی مینمایند، اما به دلیل نحوه عملکرد، معاندین مسلح اسم مناسبتری برای اینان است. اینان تحت حمایتهای نظامی، اطلاعاتی کشورهای متخاصم و نظام سلطه نیز قرار دارند.
ب- کسانیکه ابزاردشمنی خود را در مبارزات نرم مانند تهاجم، شبیخون و نهایتا ناتوی فرهنگی، جنگ نرم، ترورشخصیتی موثرین نظام و اقداماتی از این سنخ، انتخاب نمودهاند. گروههای منحرفی مانند سلطنتطلبها، فرماسسونرها، بهائیها و مزدوران جیرهخواری که تحت فرمانبری سرویسهای اطلاعاتی سیا، موساد و MI6 نفس میکشند. این افراد و گروهها معاند غیرمسلح نامیده میشوند. چراکه ضمن اعلان علنی دشمنی خود با نظام اسلامی، معمولا اقدامات پنهانی و بیسروصدا و یا بعضا پرسروصدا مانند رسانههای صوتی، تصویری را پیشه خود قرار دادهاند. اینان بیشتر از آنکه اقدامات مسلحانه را بپسندند به فروپاشی زیربنایی و فرسایشی از درون روی میآورند. البته انجام رفتارهای منافقانه توسط عوامل این گروهها دور از انتظار نیست اما تابلویی را که در بالای سر خود نصب کردهاند به روشنی خطوط و اهدافشان را برای آگاهان نمایان مینماید.
3- مخالف؛ شاید بهترین تعریف را برای این گروه اخیرا حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی داشتهاند که فرمودند: «نظرم این است اكثریت قاطع مردم طرفدار براندازی در ایران نیستند. نظام جمهوری اسلامی را میخواهند بماند. آنهایی كه مخالفت میكنند اختلاف دارند با ما بر سر بعضی كارهایمان. یا آزادیها، یا رسانهها، یا احزاب، یا انتخابات. اصل انقلاب را اكثریت قاطع مردم میخواهند». مخالفین برخلاف منافقین شعار و مواضع خود را خوب یا بد صریحا اعلان میکنند و هرگز لاپوشی نمیکنند. از طرفی برخلاف معاندین خواهان سرنگونی نظام اسلامی نیز نیستند و در موقع خطر تا پای جان نیز پای نظام در برابر دشمن خواهند ایستاد. اینان اختلافنظر در موضوعات مختلف با جریانی سیاسی دارند که اعلام نیز میکنند. آیا با آنچه تاکنون بیان شد اینان منافقند؟ شاید جواب این سوال را بهتر است چند ماه قبل رهبری معظم انقلاب در در حاشیه دیدار با بسیجیان که با نام بردن از فردی و سردادن شعار مرگ بر منافق روبرو شدند، جستجو کرد که ایشان فرمودند: «به همین راحتی نمیتوان افراد را منافق خواند»(نقل به مضمون). البته ذکر این نکته ضروری است که اگر این مخالفین سعی نکنند که مرزبندی خود را با منافقین و حتی معاندین و سرکردهها و حامیانشان جدا سازند، اگرچه در اسم با آنان متفاوتند اما در رسم مانند آنان قلمداد خواهند شد. در خصوص مخالفین به نظر میرسد که این توصیه اخلاقی امام راحل(ره) ضروریست که مورد دقت قرار گیرد. ایشان فرمودند: «استاد ما مرحوم آیتالله شاه آبادی میفرمودند: هیچوقت لعن شخصی نکنید، گر چه به کافری که ندانید از این عالم (چگونه) منتقل شده، مگر آن که ولی معصومی از حال بعد از مردن او اطلاع دهد. زیرا که ممکن است در وقت مردن، مؤمن شده باشد. پس لعن به عنوان کلی بکنید»
در پایان ذکراین مطلب لازم است که منافقین، معاندین(مسلح و غیرمسلح) اگرچه روشهایی متفاوت دارند ولی اهداف مشابهی دارند و آبشخور همه آنان یکجاست، نظام شیطانی سلطه.