آفتابنیوز : آفتاب- سید ابراهیم علیزاده(خبرآنلاین): نگاه معاون امور اجتماعی و فرهنگی وزارت کار به مقوله اعتصاب کارگران این است که «اعتصاب یک کلمه وارداتی است و مطالبه صنفی جزوی از حقوق کارگران هست که قانون مجوز این کار را داده است.»
به گفته زارعی، بستر این کار هم دست وزارت کشور است که هر صنف و هر گروهی این را در بستر قانونی دارد. با وجود این، وی معتقد است: خود کارگر به این تجربه بیش از 30 ساله رسیده که کارهای تخصصی را در سطح خیابان پیگیری نمیکند.
متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
پیش از این شما در نشست خبری خود از این موضوع صحبت کرده بودید که به دنبال کرامت کارگران هستید. احتمالا در جریان هستید که در حال حاضر در واحدهایی مانند پتروشیمی ماهشهر تعدادی کارگران به دلایل صنفی تجمع کردهاند. اینها را میگویم که در مجموع بپرسم نگاه شما به عنوان معاون وزیر کار به مقوله اعتصاب چیست؟ چرا از کلمه وارداتی استفاده میکنید. اعتصاب یک کلمه وارداتی است. مطالبه صنفی جزوی از حقوق کارگران است و قانون مجوز این کار را داده و بستر این کار هم دست وزارت کشور است. یعنی هر صنف و هر گروهی این را در بستر قانونی دارد.
شما فکر میکنید این نحوه مطالبه چگونه باید باشد که اعتراض کارگران نتیجه بدهد؟ فکر میکنید ترک کار نتیجه بدهد؟ اصلا کارگران ایرانی ترک کار را اولویت خود ندیدهاند. مثال برای شما بزنم؟ حتی یک واحد تولیدی هم در اتفاقات بیش از یک سال گذشته کاری نکردهاند که در واقع ترک کار جلوه کند و در هماهنگ با یک فرهنگ غیربومی این اتفاق نیفتاده است.
آقای زارعی مثلا در یک سال گذشته کارگران کیان تایر را داشتیم که تاکنون چند مرتبه دست به تجمع زدند و ترک کار کردند و حتی خیابان را بستند اما اعتراضهای آنان جواب نداد. برای چی؟
به دلیل واگذاری که صورت گرفته بود و ناشی از آن کارگران بیکار شده بودند. اکنون این واگذاری که میگویید یک بحث تخصصی است و ما در این باره که نمیتوانیم بحث کنیم. در مجموع خود کارگر به این تجربه بیش از 30 ساله رسیده که کارهای تخصصی را در سطح خیابان پیگیری نمیکند. ممکن است که رسانهها این را بخواهند دامن بزنند اما من با علم و اطلاع میگویم که این چنین نیست.
به نظر شما پس برای اینکه کارگری که حقوقش ضایع میشود بتواند حقوق خود را مطالبه کند، چه باید کند؟ ما معاونت تخصصی روابط کار داریم که از حقوق کارگر دفاع میکند، از حقوق کارفرما هم دفاع میکند؛ یعنی رابطه دوگانهای است که مثلا فرض کنید نمایندگان 3 ضلع کارگران، کارفرمایان و دولت مینشینند و در کمال مودت در مورد مزد تصمیم میگیرند. آیا این رقمی که به آن میرسند یک نقطه آرمانی است؟ کارگران، تشکلها، نمایندههای آنان، توان و ظرفیت واحدهای تولیدی مجموع اینها یک رابطه سه جانبهای منطقی میشود که توام با انصاف و عدل است.