کد خبر: ۱۲۵۸۲۴
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۸:۲۷

چرا علیرغم وجود نیروی انسانی و منابع زیرزمینی کافی، اقتصاد ما بیمار است؟

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- حسن فاتحی: قبل ازشروع بحث یادآوری می‌نمایم که بنده قصد ندارم مقوله تخصص و رابطه آن با نظریه‌پردازی‌ها را نقض نمایم، بلکه به عنوان شهروندی از جامعه اسلامی که باتجربه سوء‌مدیریتها و فرصت‌طلبی‌ها، انگیزه بیان حقایق پیدا کرده‌ام، دیدگاهم را مطرح می‌نمایم. 

بنده وقتی الگوی پیشرفت کشوری مانند ژاپن را بعدازجنگ جهانی دوم، علیرغم پذیرش شکست در میدان جنگ به نظاره می‌نشینم و زمانیکه الگوی پیشرفت اقتصادی کشوری مانند کره جنوبی را مورد توجه قرار می‌دهم، و از طرفی اقتصاد بیمار جامعه خودمان را حتی با برخی کشورهای همسایه مثل ترکیه مقایسه می‌کنم عوامل زیر را سر منشاء گرفتاری‌های اقتصادی تصور می‌نمایم:

1-تعریف مشخصی از اقتصاد اسلامی بعد از انقلاب اسلامی ارائه نشده است؛ متاسفانه اختلاطی از نظریه‌های سوسیالیستی و نظام سرمایه‌داری و آن‌هم به شکلی سطح پایین و سلیقه‌‌ای به عنوان شاخص‌های اقتصادما معرفی شده است. 

عدالتی که هم اکنون، برخی دوستان از آن دم می‌زنند، عدالتی شبه‌سوسیالیستی است که لایه‌های فقر را توزیع می‌نماید و باعوا‌م‌فریبی دنبال نتایج زود‌رس انتخاباتی می‌باشد، پس تا زمانیکه فقهای ما و یا دانشمندان علم اقتصاد در جامعه ما، تعریف مشخصی از اقتصاد اسلامی نداشته باشند، اقتصاد ما جایگاهی نخواهد داشت.

تعریف هم به این سادگی‌ها نباید باشد که برادری بیاید باورهای خود را به عنوان اقتصاد اسلامی مطرح نماید، بلکه برای تعریف جامع، نیاز ضروری به همگرائی علمی و دینی مراجع از یک طرف و نیز کارشناسان زبده مربوط داریم.

2-در کشور ما، علیرغم تبلیغات کاذب برای خودارضائی‌ها، ثبات سیاسی کافی و امنیت روانی پایداری وجود ندارد و هر چند میزان امنیت نسبت به برخی کشورهای منطقه در سطح بالایی است، ولی نگرش‌های مدیریتی خیال‌پردازانه و فرصت‌طلبانه، مانع جذب سرمایه‌های خارجی و رونق بخشیدن به اقتصاد آحاد جامعه می‌شود.

بطور مثال، ادعای مدیریت جهانی و از طرفی اقتدارگرایی مرضی در درون جامعه اسلامی باهم تناقض دارند، چطور می‌شود با نظر ناقص تیمی فرصت‌طلب و آن‌هم به نام اسلام و به پای اسلام، وارد مسابقه در عرصه جهانی شد؟ 

مدیرانی که از انتقاد وحشت دارند و مدیران نالایقی که انسان‌های صاحب‌نظر و ایده را با دوست‌بازی‌ها و باندگرائی‌ها فراری می‌دهند تا به زعم خود از شر آنها راحت شوند، چطور خواهند توانست در عرصه جهانی سخنی برای گفتن داشته باشد؟!

زمانیکه با نگرش‌های مدیریتی بیمار و فرصت‌طلبانه و از باور من تبه‌کارانه، به رقبای خود و در واقع وزنه‌های تعادل سیاسی و اجتماعی برچسب فتنه‌گر ومنافق و ضد ولایت و....می‌دهیم، چطور می‌توانیم از نخبگان و اندیشمندان انتظار تفکری واگرا و خلاق داشته باشیم؟

همه این برچسب‌ها برای این طراحی شده و می‌شود که رقبا را بترسانیم و آنها را مجبور به سکوت نمائیم و باچنین نگرش مدیریتی، تحول اقتصادی اگر محال نباشد، سخت خواهدبود.

3-نمی دانم چرا؟ ولی نگرش تنگ نظری وحسادت درمدیران ما موج می‌زند، و البته درقسمتی از آحادجامعه نیز متاسفانه به شکلی انبوه دیده می‌ شود، به شکلی که رشد مادی ومعنوی افراد ویاجریاناتی را نمی‌توانند تحمل نمایند، فلذا دراین راستا اگر کسی حتی قبل انقلاب سرمایه‌ای داشته و حتی سرمایه او برای انقلاب نیز مفید و موثر واقع شده، برچسب سرمایه‌دار وفساد و... بکار می‌بریم و بدین شکل عملاً سرمایه داران را وادار می‌کنیم که جهت رهایی از تهمت‌ها، سرمایه خودشان را نه در جامعه خودمان و بلکه در ممالکی دیگر بکار اندازند.

بنابراین اقتصادی که می‌خواهد بیمار نباشد باید بدنه توانمند مستحکمی نیز داشته باشد و بجای حسادت‌ها در این مورد وظیفه ما بسترسازی‌های سرمایه‌گذاری امن برای آنها می‌باشد.

اگر حسادت ما اجازه دهد، جامعه ازوجود آنها و تفکر بازشان قطعاً بهره‌مند خواهدشد، به شرطی که باز فرصت‌طلبانی پیدا نشوند که به بهانه سرمایه‌گذاری، وام‌های میلیاردی از سیستم بانکی بگیرند ولی چون وابسته به جریانات و یا شبه‌نظامیانی ذی‌نفوذ هستند، زرنگ‌بازی در آورند، بلکه منظور من از سرمایه‌داران داخلی آنهائی هستند که فکر تولید و کار دارند و سرمایه واقعی وارد چرخه اقتصاد اسلامی می‌نمایند.

4- با پدیده فساد و عوامل سوء‌استفاده کننده از موقعیت قانونی در جامعه ما به شکل گزینشی برخورد می‌شود، البته بنده نمی‌خواهم مطالب بند 3 یادداشت حاضر را نقض نمایم و بلکه منظور من این است که نقش نظارتی حاکمیت اسلامی بر چرخه اقتصاد اسلامی باید در شکلی باشد که برازنده حکومت اسلامی باشد.

نمی‌شود فساد مدیران اجرائی ارشد را با انشاء الله وماشاءالله تطهیر نمود ولی از سیستم‌های پایین‌تر انتظار جهاد و ایثار داشت.

شرط اول موفقیت اقتصاد اسلامی وجود الگوهای سالم مدیریتی در درجه اول می‌باشد وگرنه با الگوهای بیمار، اقتصاد بیماری را نیز شاهد خواهیم بود.

5-متاسفانه از باور من قسمتی از مدیران و تصمیم‌گیرندگان عرصه اقتصادی ما، یا مدیران سفارشی و جناحی هستند و یا اینکه مدیران باندی که با بده و ستان‌های نامشروع رشد یافته‌اند، درحالیکه اقتصاد پویای اسلامی نیاز به عوامل انسانی متخصص باتقوا دارد، به شکلی که از لحاظ رشد اخلاقی و انسانی، به مرحله کار برای کار برسند.

6-ورود نظامیان و شبه‌نظامیان به عرصه اقتصادی، بخاطر قدرت سیاسی آنها، رقابت سالم را محدود و در نتیجه بیماری‌های اقتصادی را رونق خواهد بخشید و نگرش مدیریتی که مبانی قدرت خود را خودی ولی بدنه مهم اقتصاد اسلامی را که همان مردم هستند غیرخودی تشخیص بدهد، ویرانگر خواهد بود و خود چنین نگرش‌ها، اقتصاد اسلامی را شبه مافیاهای آلوده معرفی خواهد نمود.

7-شبکه واسطه‌گری و رونق دلال‌بازی در اقتصاد ما، شیوع سرطانی داشته و دارد، به شکلی که در کنار خود فسادهای مثل رشوه، تبانی و بداخلاقی‌ها را نیز رونق می‌بخشد، برای رهایی از واسطه‌گری نیز باید قوانینی صریح داشت، به شکلی که به فرصت‌طلبانی صاحب قدرت، امکان درست کردن کلاه شرعی نیز ندهد.

8-مدیران اقتصادی توانمند و پاک را باید تربیت نمود، و برای استفاده از توان علمی آنها نیز باید با نگرش فراجناحی اقدام نمود، به شکلی که کارشناسانی توانمند در کنار قوانینی شفاف و روشن با اعتماد بنفس به قانون جواب پس دهند، نه اینکه به فلان برادر یا خواهر هیاهوسالار که وجودش معمای زرنگ بازی‌های آلوده است. 

مخلص کلام اینکه: اقتصاد جامعه ما بیمار است، چراکه نگرش‌های مدیریتی فرصت‌طلبانه بجای اندیشمندان تصمیم می‌گیرد، اقتصاد ما بیمار است بخاطر اینکه اقتصاد اسلامی تعریف مشخصی ندارد و یا اینکه در این مورد قصور شده است، اقتصاد ما ناتوان است، چون از روان‌شناسی مدیریت بهره نمی‌برد و....
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین