کد خبر: ۱۲۵۸۳۶
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۴

کروش: قرارمان؛ ان‌شاالله رفتن به جام جهانی

همسرم اینجا احساس آرامش می‌کند
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- مسعود اکبری(خبرآنلاین): سفر اینگونه شروع می‌شود؛ همه چیز بعد از یک صبحانه مفصل در رستوران هتل المپیک. کروش‌، همسرش‌، سیموئز و دن گسپر به همراه عباس ترابیان و زبان فارسی گروه! حامد مومنی که قرار است بزودی چلنگر جدید فوتبال ایران شود.

کروش به اصفهان رفت تا دومین بازی لیگ را خارج از تهران به تماشا بنشیند. او که قرار بود اولین بازی خارج از تهرانش را در اهواز به تماشا بنشیند و در آن سفر با مجید جلالی که برنامه اش را برای تیم امید داده، حرفی بزند به دلیل غبار هوا و لغو پروازش از این سفر باز ماند و به جایش رفت تا در قزوین بازی پیکان را ببیند. حالا اما بازی حساس صبا و سپاهان، مجالی شده تا او رودرروی امیر قلعه نویی بنشیند. دیدار با سرمربی تیم قهرمان لیگ که پیروزی اش در بازی با صبا می توانست به مفهوم سومین قهرمانی متوالی او در لیگ باشد. قلعه نویی که وقتی شنید کروش به تماشای بازی تیمش می رود به خبرآنلاین گفته بود: «قدم شان روی چشم. بیایند و ببینند. انشاالله که خوش شان می‌آید. با این وجود من تمام تمرکزم روی بازی است چون در این بازی به دنبال تثبیت صدرنشینی‌مان هستیم.»

قلعه نویی که خود یکی از اعضای کمیته تیم‌های ملی است و جدی‌ترین گزینه ایرانی برای نشستن روی نیمکت تیم ملی تا قبل از بازگشت کروش به ایران. او که روز آمدن کروش گفت: «خودم از کفاشیان خواستم یک مربی بزرگ مثل او برای فوتبال مان بیاورد اما این پایان کار نیست و ما مشکلات ساختاری زیادی در فوتبال مان داریم. مربی فقط 10 درصد کار است.»

صبحانه تمام می‌شود و حالا موعد سفر است. فدراسیون حسابی سنگ تمام گذاشته. سفر زمینی انجام می شود تا خبرنگاران این مجال را داشته باشند و بنویسند سرمربی پرتغالی از سفر با پروازهای داخلی هراس داشته اما خود آنها نظری غیر از این دارند. مهدی تاج، نایب رئیس فدراسیون نظر فدراسیون را اینگونه طرح می‌کند: «خواستیم او زمینی برود تا همراه با خانواده اش بتواند از زیبایی‌های مسیر هم استفاده کند.»

دو دستگاه سانتافه شیک برای این سفر تدارک دیده شدند تا 6 مسافر فدراسیون سختی مسیر 5 ساعته را حس نکنند. البته هماهنگی های لازم در مسیر هم انجام گرفته که اگر سرعت ماشین‌ها کمی بالاتر از 120 کیلومتر هم رفت، مشکلی ایجاد نشود. کروش، همسرش و عباس ترابیان سوار بر سانتافه مشکی و مسافران سانتافه سفید هم گسپر، سیموئز و آقای مترجم هستند.

درست جلوی در؛ کروش و همسرش با رویی گشوده، رودرروی خبرنگاران خبرورزشی قرار می‌گیرند. یک خوش و بش ساده و مجالی کوتاه برای گفت‌و‌گو که از سوی عباس ترابیان، سرپرست تیم ملی در اختیار همکاران ما قرار می‌گیرد. گفت‌و‌گویی که در بخش‌هایی از آن کروش درباره علایقش برای رسیدن رئال و منچستر به فینال لیگ قهرمانان می‌گوید و اینکه دوست دارد در این مصاف، تیم پیروز، منچستر باشد. اما آیا ممکن است، همسرش هم در این گفت‌و‌گو شرکت کند؟ با لبخند پاسخ می‌دهد: «زندگی کاری‌ام فوتبال است و همسرم زندگی شخصی. هیچ وقت کارم را با زندگی ام مخلوط نمی‌کنم.»

قبل از ساعت یک ظهر است که ماشین‌ها به رستوران مارال می‌رسند. آنها حالا در فاصله 50 کیلومتری کاشان هستند. رستورانی در دل کویر مرکزی ایران. یک رستوران مجلل که فرصتی مناسب است برای صرف نهار. با ورود سرمربی تیم ملی و همراهان، توجه همه مسافران به آنها جلب می‌شود. یک گروه کوچک از مسافران توری گردشگری. چند هموطن با لباس‌های بلوچی و گروهی از مسافران عادی مسیر اصفهان در بازارچه و رستوران نشسته‌اند و پرسنل هم که به کار عادی‌شان مشغولند.

حالا نوبت خوردن غذاست و دو مهمان ویژه پرتغالی، از میان منوی غذایی، جوجه کباب و ماهی قزل آلا را بر می‌گزینند. کباب برگ و چنجه، انتخاب دیگر مهمانان است. چند فریم عکس جمعی از دور میز و بعد خواهش سرمربی برای اینکه غذا را بدون دوربین به پایان ببرند.

لباس های بلوچی چند مسافر نظر همسر کروش را به خود جلب کرده. او همه چیز را می بیند و نگاهش نشانی از نارضایتی ندارد. غذایش را می خورد و چرخی را به تنهایی در مجموعه می زند. انتخابش برای دسر، بستنی مگنوم است و درحالی که که مردها دور میز مشغول خوردن قهوه و نسکافه هستند، او به همراه مترجم گروه چرخی می‌زند و همه چیز را به دقت زیر نظر دارد. لبخند رضایت بانو کروش، می‌تواند به معنای لبخند رضایت برای همه فوتبال دوستان ایرانی باشد.

خانواده کروش به نظر راضی می رسند و این پایانی است بر بازار شلوغ شایعات درباره نارضایتی آنها. اگر تنها مساعدت سازمان ورزش هم زودترفدراسیون شود دیگر می‌توان امید داشت بعد از مرحله شناخت افزایی کروش از فوتبال ایران ، او شروعی رویایی با فوتبال ایران داشته باشد.

«چقدر عکس می‌گیری؟» با خنده این جمله را به عکاس خبرورزشی می‌گوید. البته او انگلیسی می‌گوید و ترابیان برگردانش می‌کند. می‌گوید قرار‌مان فقط همین امروز نیست که این قدر عکس می‌گیری. دن گسپر می‌گوید: «بهتر است بعد از عکاسی امروزت، دوربین و حافظه‌هایت را بگیریم و یک آلبوم خوب از سفرمان داشته باشیم. این جمله خنده جمعی را به همراه دارد. اما قرار ما برای همراهی سرمربی فقط همین امروز نیست. هنوز سه سال از مسیری که با او تا جام جهانی داریم‌، باقی مانده. نکته‌ای کروش درباره‌اش می‌گوید: «من و همسرم از این سفر لذت بردیم. او اینجا احساس آرامش می‌کند و می‌گوید ایران زیباست.» حرف‌هایش را ادامه می‌دهد و می‌رسد به ماجرای جام جهانی؛ «قرارمان انشاالله با هم تا جام جهانی.» او باری دیگر «انشاالله» اش را فارسی می‌گوید. همان طور که در لحظه اولین ملاقات‌مان گفته بود: «سلام».
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین