آفتابنیوز : آفتاب: کتاب مجموعه مقالات طنز ابوالفضل زرویی نصرآباد با عنوان «حدیث قند»، که «کتاب نیستان» با قیمت ۶۵۰۰ تومان منتشر کرده، سعی دارد تا بخشهایی تاثیرگذار از تاریخچه طنز مکتوب ادبیات فارسی، همراه با کلام بزرگان این عرصه را مرور و تحلیل کند.
ابوالفضل زرویی نصرآباد تلاش دارد در این کتاب به سوالاتی چون «طنز چیست؟ فرق آن به هزل و هجو و فکاهه چیست؟ چگونه میشود در یک متن یا فیلمنامه، خنده آفرینی کرد؟ آیا حافظ هم در غزلهای عارفانه و عاشقانهاش طنزآوری کرده است؟ چه کنیم تا مثل کیومرث صابری (گل آقا) طنزهایمان خواندنی و ماندنی شود؟ و...» پاسخ دهد.
از مطالب موجود در این کتاب میتوان به «طنز و جهانی شدن»، «نگاهی گذرا به طنز در عرصه مشروطیت»، «نگاهی گذرا به مفاهیم طنز و انواع شوخطبعی»، «روحانیون شوخ طبع»، «طنز انتقاد و رندی در غزلیات لسانالغیب حافظ شیرازی»، «مقدمهای بر سبکشناسی دو کلمه حرف حساب»، «تاملی کوتاه در باب کمدی و روشهای ایجاد فضای کمیک»، «هزار نکته باریکتر ز مو»، «مقدمه کتاب یک بغل کاکتوس» و «یادها» اشاره کرد.
«طنز و جهانی شدن» نام اولین مقاله این کتاب است که در بخشی از آن آمده است: «برخی از فلاسفه؛ خنده را همچون نطق وجه ممیزه انسان و حیوان میدانند. اصولا لبخند زبانی جهانی است. وقتی غیر هم زبانی با لبخند به شما مینگرد یا با لبخند با شما حرف میزند، بیآنکه دریابید چه میگوید، میفهمید که نظر سویی نسبت به شما ندارد یا از ناحیه او زیانی متوجه شما نخواهد شد. طنز یکی از عوامل ایجاد خنده و نشاط است. به علت گرایش آدمی به نشاط و لبخند، برخی حتی برای فراگیری یک زبان جدید، ترجیح میدهند با روخوانی لطایف کوتاهی به زبان جدید، آموزش ببینند. به همین ترتیب حتی نسبت شهرت طنزآوران و کمدینهای سایر کشورها هم به سایر هنرمدان بیشتر است مثلا در میان نویسندگان، موسیقیدانها، فیلم سازان و نقاشان ترکیه، کدامیک به اندازه عزیز نسین در ایران و سایر نقاط شهرت دارند؟ از همین قبیل است شهرت شبه اساطیری چون ملانصرالدین و جوحی و مک تاویش. طنزآوران جهان در یک نقطه اتفاق نظر دارند: جهان کنونی لبریز از تلخی است و میبایست این تلخی غیرقابل تحمل را همچون قرصهای روکشدار و فشرده در کام جهانیان خوشگوار کرد.»
زرویی نصرآباد همچنین با مروری بر آثار برخی از طنزپرازان معاصر در بخشی مفصل، به آثار کیومرث صابریفومنی (گل آقا) پرداخته است. دو فصل پایانی این کتاب نیز به مقالاتی با نام «یادی از مرتضی فرجیان» و «محمد قاضی» اختصاص یافته است.
در بخشی از این کتاب با عنوان مقدمهای بر سبکشناسی دو کلمه حرف حساب در زیر بخش «شخصیت آفرینی» میخوانیم:
«از مهمترین ویژگیهای نگارشی صابری، قدرت قلم و احاطه او بر خلق شخصیتهایی است که علاوه بر ایجاد ارتباط با مخاطب بیش از اندازه واقعی و حقیقی جلوه میکنند. هنوز حتی بسیاری از خوانندگان دائمی دو کلمه حساب نمیدانند که گل آقا، مش رجب، غضنفر، شاعلام، ممصادق و کمینه (عیال ممصادق) وجود خارجی ندارند و آفریدی پندار طنزپردازی به نام کیومرث صابری فومنی هستند...
صابری در زمان همکاری با توفیق، اسامی مستعار متعددی داشت: «گردن شکسته فومنی، لوده، ابوالپیاده و عبدالفانوس» از عمدهترین و معروفترین اسامی مستعار او در آن زمان بود. در کنار اینها صابری از اسامی دیگری هم استفاده میکرد که «میرزا گل آقا» یکی از آنها بود. به درستی نمیدانیم که آیا صابری، با توجه به همین نام، اسم مستعار «گل آقا» را برای امضای ستون دو کلمه حرف حساب برگزید یا به جهت وجه تسمیه معنی دار این نام یا به خاطر گرایشات اقلیمی؟! (میدانیم که صابری گیلانی است و نام «گل آقا» در خطه شمالی ایران مرسوم و معمول است.) به هر تقدیر آنچه که تحت عنوان «دو کلمه حرف حساب» از ۲۳ دی ماه ۱۳۶۳ در صفحه ۳ وزنامه اطلاعات چاپ شد به امضای گلآقا بود...
شخصیت گلآقا هیچگاه به صراحت در ستون دو کلمه حرف حساب تعریف و تبیین نشده است. آنچه خواننده گلآقا از شخصیت او میداند، اشارات گذرایی است که هر از چندی از جانب اصحاب و اذناب گلآقا ابراز میشود... گلآقا مغرور، کلهشق و مقتدر است. گلآقا از روسایی است که حوزه اقتدارشان از چهاردیواری تحت امرشان فراتر نمیرود ول با این همه خود را نقطه ثقل عالم و آبدارخانهاش را مرکز جهان میداند، در حالی که در خارج از آبدارخانه هیچکس برای حرفش تره خرد نمیکند!
گلآقای خودرای و مستبد اگرچه میداند که پارهای اوقات اشتباه میکند و بند را به آب میدهد اما هیچگاه پیش اصحاب، این نقیصه را به روی خود نمیآورد و بر حرف خود هرچند که اشتباه باشد، پافشاری میکند. گلآقای سال ۱۳۶۳ با گلآقای سال ۱۳۷۲ یکی نیست. گل آقای اول پیرمرد ۶۰-۷۰ سالهای است- که بیان پختهای هم ندارد- به این قسمت از دو کلمه حرف حساب که خطاب گلآقا به مشرجب است، توجه بفرمایید: «اگر این طوری است که باید همان مطالب کلاس اول ابتدایی را که پنجاه شصت سال قبل، پشت یک نیمکت با هم خوانده بودیم برایت تکرار کنم که...»
این گلآقای شصت - هفتاد ساله، بعدها آنقدر با شخصیت خود صابری تلفیق میشود که همه خصوصیاتش با او یکی میشود، من جمله سن و سالش. حال به این قسمت از دو کلمه حرف حساب (چهار سال بعد آن تاریخ) از زبان گل آقا توجه فرمایید. (البته با در نظر گرفتن این مسأله که صابری در سال ۱۳۲۰ متولد شده و سال ۱۳۷۰ در آستانه پنجاه سالگی بوده است): «اگر از ما که گل آقاییم، بپرسند «در این نیم قرن اخیر که در قید حیات بودهای، آیا سازمانی بیمصرفتر از «استاد بسیج اقتصادی» دیده یا شنیدهای؟» البته خواهیم گفت: نه!...» دیگر از خصوصیات ظاهری گل آقا اینکه سبیل دارد. به تعبیر شاغلام: «سبیل گل آقا، مخملی فلفل نمکی است!»
گلآقا در سمت راست سبیلش، گوشه لبش یک خال هندو(!) هم دارد که دوبار در ستون دو کلمه حرف حساب به آن اشاره شده است. چشم گلآقا کمسو و ضعیف است. نمره عینک گلآقا ۴ است و بدون عینک نمیتواند چیزی بخواند. گلآقا سالهاست که ساعت به دست نمیبندد. اصولا لوازم گل آقایی عبارتند از قلم، عصا، عینک و جوهر که این اواخر یعنی از سال ۱۳۷۲ «کشک» جای «جوهر» را میگیرد. از دیگر خصایص گلآقا ناخن خشکی اوست؛ هم مادی و هم معنوی. این صفت گلآقا بارها توسط اصحاب و اذناب او تصریح شده است.
اولین باری که گلآقا رسما نام اصلی خود را به خوانندگانش اعلام کرد، روز پنجشنبه ۲۷/۱۲/۱۳۷۱ بود. در این روز صابری حلول سال جدید را به خوانندگانش تبریک گفت و برای اولین بار نام اصلی خود را مقدم بر اسم مستعار «گلآقا» در پایان مطلب آورد. البته پیش از این تاریخ، در حدود اواسط دی ماه ۱۳۶۷، روزنامه اطلاعات برای درج توضیحی از حجتالاسلام خلخالی نام واقعی گلآقا را در کنار نام مستعارش آورده بود. تا پیش از آن تاریخ حتی خانواده صابری نیز از اینکه او گلآقا و نویسنده دو کلمه حرف حساب است، بیاطلاع بودند! از تیرماه و مرداد ماه ۱۳۷۰ به بعد، خشونت و تنبیهات گلآقایی کم کم اوج گرفت و ماهیت مستبد و خودرای گلآقا از آن پس به دیکتاتوری قدرتمند تبدیل شد.»