آفتابنیوز : آفتاب: صفار هرندی گفت: ندای این عمّار مقام معظم رهبری صرفاً به مقطع سال 88 ربط ندارد. در آنجا كارد به استخوان رسید كه این ندا با عمق خودش شنیده شد و الّا سالها بود كه ایشان این ندا را سر میدادند. "أین عمّار " رهبری "هل من ناصر " حسین(ع) بود.
به گزارش آینده ، اهم اظهارات وی در گفت و گو با خبرگزاری فارس بدین قرار است :
• به گمان من رأی مردم در 22 خرداد مدیون چند محور است كه بخش اول آن حاكم شدن گفتمانی در كشور است كه آغاز شكلگیری آن را باید در بحبوحه حاكمیت اصلاح طلبان و در ابتدای دهه 80 دانست. در آن مقطع یك حالت جنبشگونه برای بازگشت و رجوع افتخارآمیز به ارزشهای صدر انقلاب در میان مردم آغاز میشود كه ثمره تربیتی است كه مقام معظم رهبری به عنوان امام امت از چند سال قبل روند آن را آغاز كرده بودند.
• این جنبش با موفقیت اصولگرایان در انتخابات دوره دوم شورای شهر آغاز شد و پس از آن با موفقیت در مجلس هفتم پیشرفت كرد و با به دست آوردن كرسی ریاست جمهوری در سال 84 توسط نماینده این جبهه كه آقای احمدینژاد بود، این حلقه تكمیل شد.
• باید بگوییم كه كارنامه 4 سال حضور جریان اصولگرایی در عرصه مدیریت كشور و در عرصههای دولت و مجلس سبب شد كه كارنامه موفقی از این جریان در ابتدای سال 88 بر جای بماند، پس باید گفت كه بخشی از موفقیتی كه در 22 خرداد سال 88 رخ داد مدیون پیروز و سرافراز بیرون آمدن جریان اصولگرایی از آزمون سخت و دشوار اداره كشور است.
• دلیل دیگر پیروزی قاطع و با رأی بالای گفتمان اصولگرایانه و شخص دكتر احمدی نژاد شكل گیری همین تقابلات بود كه همواره شرایط را به نحو برجستهای به نفع یك كاندیدا و به ضرر دیگری رقم میزند.
• البته رفتارها و تاكتیكهای انتخاباتی دو طرف و گروههای هوادار را نیز نباید از یاد برد زیرا در برنده شدن یك جریان تأثیراتی را دارد.
• من معتقدم كه فتنه را باید یك جریان مستمر تاریخی دید كه همواره بوده است و از آنجا كه خاستگاه فتنه، وسوسههای شیطانی است و شیطان هیچگاه بیكار نخواهد نشست، باید دانست كه این جریان هیچگاه به صورت كامل خاموش نخواهد شد بلكه در جاهایی نوساناتی دارد كه تند و باشتاب است و در نقاطی هم این منحنی نزولی یا حتی بسیار كند میشود اما نكته اصلی، ادامهدار بودن آن است.
• اگر ما روند فتنهها را به ویژه از ابتدای انقلاب تاكنون مورد مداقّه قرار دهیم، میبینیم كه دائم در حال درس گرفتن و عبرتگیری بودهایم. در واقع جامعه ما علیالدوام در حال تجهیز خود برای مقابله با فتنههای مختلف بوده است.
• در تمام طول سالهایی كه سپری شد، اتفاقاتی مثل تیرماه سال 78 و . . . ما را بسیج كرد تا برای مقابله با فتنههایی بزرگتر آماده باشیم و اگر این آمادگی نبود، ما هرگز نمیتوانستیم این فتنهها را شكست بدهیم.
• اگر مردمی كه پای كار دفاع از گفتمان اصولگرایی حاضر شده بودند و مقابل همه فتنهها ایستادند؛ عدهای بیایند و بگویند این حضور و ایستادگی بر اثر احساساتی شدن بود و مردم با واقعهای مثلاً مثل انحراف، دست از احساساتشان! برمیدارند؛ هرگز اینطور نیست. این اندیشه مردم است كه حركت كرده و پیرو یك گفتمان بوده است.
• پیروی مردم از گفتمان، با انحراف یا اشكال در عملكرد برخی، تعطیل نمیشود. علت اینكه میگوییم جامعه حتی اگر ببیند كه منتخبش هم غایب است پای انتخاب خود ایستاده، جریانی مثل 9 دی است كه طی آن میبینیم در حضور مردم، حرفی از شخص منتخب نیست بلكه مردم در حال مقابله با جریانی متهتّك و متجاسر هستند كه پنجه به اعتقاداتشان میكشد.
• این پایمردی مردم بر سر گفتمان منتخبشان، چندین سال و به اندازه عمر انقلاب اسلامی و حتی بیشتر از آن، پشتوانه نظری و عملی دارد. همواره این تقابل میان دو خط خواستار حاكمیت دینی و خط خواهان منزوی شدن دین از عرصه اداره جامعه وجود داشته و مردم این را میبینند و متوجهند كه دعوا بر سر چیست. حال اگر در عمل برخی فعالان این ماجرا و حتی در عده بیشتری هم از كارگزاران، انحراف و سستی پیش بیاید، قابل تصور است كه باز هم مردم با هیجان و بصیرت عمیق برای دفاع از گفتمان دینی در عرصه حكومت و اصلی كه پیرو آن هستند، حركت خواهند كرد.
• این مسئله درست بر خلاف نظر آنهایی است كه میگویند همه این هیجاناتی كه وجود داشت معطوف به انتخاب یك شخص بود در حالی كه ما معتقدیم اصلاً همان شخص نیز در درون این فرآیند جا میگیرد نه به عنوان خالق اصل ماجرا. اگر كسی این مسئله را درست نفهمیده باشد آنوقت است كه باید منتظر اشتباهات او بود.
• اولین رئیس جمهور كشورمان نیز با رأی بالایی بر سر كار آمد. اما او دچار این توهم شد كه همه چیز معطوف به شخص اوست در حالیكه اینگونه نبود و بعدها نیز اشتباه او محرز شد.
• در واقع مردم اگر هم به كسی اقبال میكنند به این دلیل است كه برآوردشان این است كه این فرد با مضمون حركت مردم فاصلهای ندارد و در راستای همین مضامین در حركت است. باید دقت داشت كه علقه مردم نسبت به یك فرد و در ادامه انتخاب او، به هیچ وجه برجستهتر از اعتقاد و علاقه مردم به این اصل و مضمون محوری حركت آنها نیست و نخواهد بود.
• در اوایل دهه 70 با جمعی از برادران دفتر سیاسی سپاه به خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. ایشان میفرمودند در زمان حیات امام راحل، هرگاه ایشان مفهومی را مطرح میكردند ما به همراه تنی چند از مسئولان كشور، هریك به نقاط مختلف میرفتیم و این صحبت امام(ره) را برای مردم بیشتر تبیین میكردیم اما الآن این اتفاق رخ نمیدهد. ما و برادرانی كه در آن جمع بودیم احساس كردیم كه این كلام مقام معظم رهبری در واقع یك ندای هل من ناصر است كه باید به آن توجه جدی داشت و یك دعوت است كه همچنان بر زمین مانده.
• شرایط امروز ما در مورد رابطه توده مردم با رهبری و جایگاه ولایت فقیه، بسیار بسیار بهتر از 10 سال قبل است. میتوان گفت مقام معظم رهبری قبلاً واسطههای قوی برای تبیین بیشتر گفتمانهایشان نداشتند اما پس از طنین ندای این عمار، شاهد به صحنه آمدن كسانی هستیم كه فریاد انا عمار سر داده و به صحنه آمدهاند.
• لذا ما الآن در یك پله بالاتر قرار داریم. هماكنون مقام معظم رهبری با مردم همان رابطه قبل را ادامه میدهند و در كنار آن كسانی هم آمادهاند كه گفتمان رهبری را بیشتر در جامعه تبیین میكنند.
• البته این پیشرفت نباید ما را فریب دهد. به موازات رشد ما، دشمن نیز به سرعت در حال بازسازی خویش است. مثلاً ممكن است برود سراغ همین افرادی كه میگویند انا عمار و از بین آنها یارگیری كند و به بعضیشان آدرس غلط بدهد تا آنها هم به مردم آدرس غلط بدهند.