کد خبر: ۱۲۹۶۴۹
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۰ - ۱۳:۱۹

برادر حسینیان! بی‌بصیرتی خود را به پای رهبری ننویسید

شهاب احمدی
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: یکی از شاخص‌های روحی و شخصیتی افراط‌گرایان این است که نگرش‌های آنان کوتاه بینانه، بی‌بنیاد و مبتنی بر احساسات و افکار انحرافی است. آنان فاقد بصیرت‌اند، زیرا با نگاهی جامع و همه جانبه نگر و مبتنی بر تحلیل دوراندیشانه و باورهای متراکم و اصولی موضع نمی گیرند. 

اساسا بصیرت یعنی همین که انسان با تکیه بر بینش و باورهای متین و مستحکم و با توجه به شاخص‌های حکمت و نشانه‌های عقلانیت و در نظر گرفتن عبرت‌های تاریخی و بر پایۀ مطالعه و پژوهش عمیق و شناخت، سیر منطقی حوادث و روندهای تحول و تطوّر جامعه و نیز بر اساس مبانی نظری متین سیاسی و اجتماعی با رویکردی آینده نگرانه و پیش بینانه، موضع گیری کند. 

جناب آقای روح الله حسینیان، در سخنانی در باره توجیه مواضع افراطی و تند خود در طرفداری از «احمدی نژادیسم» می‌گوید: « ما در آن زمان اگر حمایت کردیم، با استنباط این که نظر رهبری این است این کار را کردیم»!
 
ای کاش و ای هزار کاش یکی از این مدعیان بصیرت و ولایت چنین عبارتی را هم می‌گفت: «ما در نوع مواضع ولایت دقت کافی نکردیم و با بصیرت و عمق بینش پشت سر رهبری نرفتیم و متأسفانه با برخورد گزینشی و افراطی از فرمایشات ایشان از رهبری جلو تر افتادیم. رهبری در جریان فتنه نسبت به آقای هاشمی و موسوی و امثال آنان طوری موضع گرفتند و ما طور دیگر. رهبری در خصوص مناظره احمدی نژاد طوری قضاوت کردند و ما طور دیگر. ما اصولا از مواضع رهبری یا یهره می‌بریم و یا قدرت تمسک حکیمانه و با بینش عمیق به فرمایشاتشان را نداشتیم ...». 

آری؛ چنین اعترافاتی است که می‌تواند ما را به عدم تکرار این فتنه که این بار از زیر عبای افراطیون بیرون زد امیدوار کند. نه این که با این ادبیات نامقبول و غیر منطقی اشتباهکاری خود را به دوش استنباط از رهبری و حمایت او بیندازند. جناب آقای حسینیان! اگر در کربلا هم بودید و حسین (ع) در نماز بود و کاندیدای حمایت از رهبری و تیم حفاظت از امام می‌شدید، هنگام تیرباران امام جا خالی می‌کردید تا تیر به امام بخورد؟! 

آقای حسینیان! شجاعت داشته باشید و بگویید اشتباه کردیم و به درستی مواضع رهبری را نفهمیدیم و به آن عمل نکردیم و در گرماگرم حرارت جنگ قدرت به نصایح پدرانه او توجه نکردیم. بگویید ما به اشتباه و بر اثر یک خطای فاحش راهبردی فکر می‌کردیم توصیه‌های ولایت در ضرورت بابصیرت بودن خواص فقط برای هاشمی و امثال او گفته شده است و حالا می‌فهمیم رهبری تمام اطراف و جریان ها را به بصیرت و حکمت و درایت دعوت می‌کردند تا « نظام جمهوری اسلامی» از مهلکه بیرون رود؛ نه این که حزب و جریانی بر حزب و جریان دیگری غالب گردد».
 
در جریان‌های اخیر مظلومیت رهبری در موقعیت‌های مختلف پیش چشمان ما نمایان شد. اما بیش از همه زمانی بود که من از تلویزیون به سخنان آقای احمدی نژاد گوش می‌دادم. 

او می‌گفت: من وظیفه خود می‌دانم از رهبری دفاع کنم! عجیب این است که جناب احمدی نژاد دقیقا زمانی این حرف را می‌زد که خودش در موقعیت متهم بود! زمانی که با تمرّد از رهبری و رها کردن پست اول اجرایی کشور، سنگری را که رهبری برای او مستحکم کرده بود و مشروعیت بخشیده بود، خالی کرده بود! ظاهرا آقای احمدی نژاد فراموش کرده اند که ایشان اساسا هم از نظر مردمی و حمایت‌های عمومی و هم از نظر قانون اساسی نظام، محمیّ رهبری هستند نه حامی! 

غرض این که گاه جریان‌های سیاسی در بالارفتن و به قدرت رسیدن، خود و تلاش‌های خود و جایگاه و پایگاه خود را علت رشد خود می‌دانند و در سقوط و فرود، فرافکنی می‌کنند و مشکل را یا به جن و پری نسبت می‌دهند و یا با اصرار بر مواضع قبلی خود، پشت حمایت‌های رهبری مخفی می‌شوند! و به طور غیر مستقیم خطای خود را به دوش دیگران می‌اندازند . 

امّا حقیقت این است که رهبر معظم انقلاب به خاطر جایگاه بلند و رهبری کشور و نظام و نیز بر پایه مأموریت خویش یعنی تقویت قوای نظام و تلاش برای حل و فصل معضلات و بحران ها از راه‌های غیر رسانه ای، همواره هم نقطه‌های قوت را گوشزد کرده اند و نسبت به بحرانی کردن فضای کشور هشدار داده اند و هم نسبت به نقاط ضعف تمام جریان ها از جمله جریان «احمدی‌نژادیسم» و ضرورت اصلاح آنان حرف زده اند. 

حال چرا امثال آقای حسینیان و جریان افراط گری سیاسی کشور فکر می‌کنند رفتار و مواضع آنان طابقَ النّعل بالنّعل با رفتار و موضع و عملکرد رهبری یکسان بوده است تا اکنون که خلل بزرگی در مدیریت کشور پیش آمده به جسارت بگویند ما به خاطر حمایت رهبری از احمدی نژاد حمایت کردیم! 

مفهوم این عبارت آن است که رهبری هم ملتفت این ظرفیتهای فتنه نبودند! و حال این که پیگیری دقیق و منطقی مواضع رهبری نشان می‌دهد ایشان از آغاز آمدن احمدی نژاد تا امروز به طور مطلق کسی را نپذیرفتند و همواره بر این امر تکیه کرده اند که افراد شاخص حق و حقیقت نیستند و شاقول و معیار حقایق نیستند. 

بلکه باید ابتدا حق را شناخت و بر اساس آن اهل آن را معرفی کرد. همچنین ایشان همواره از برنامه‌های احمدی نژاد که با فلسفه و غایات انقلاب و نظام هماهنگ بوده دفاع کرده اند نه از شخصیت و طرز تفکر و جریان فکری ایشان و حاشیه آنان. 

اما در نقطه مقابل این حرکت رهبری و در تباین با آن، گروهی هستند که از احمدی نژاد بتی ساختند که در برابر آن، همه مقدسات و اصول را سر بریدند و حال که ماجرا به این طرز فضیحت بار و تراژدی مشایی و جریان اتحرافی ختم شده است، و نظام و ارکان آن، آماج تیر قرار گرفته، جا خالی می‌دهند تا تیر و دشنه به موقعیت رهبری اصابت کند. به نظر من بدترین و خطرناکترین بی بصیرتی این است که امامت و مصالح اصلی بنیادین نظام را برای تبرئه خود و جریان خود و حزب خود فدا کنیم! 

موضع گیری مقام معظم رهبری در حمایت از آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری، حمایت قاطع از آقای هاشمی در زمان انتخابات بعد از هاشمی، حمایت از هاشمی در خطبه مشهور جمعه پس از انتخابات اخیر و آغاز حوادث بعد از انتخابات، نقد تند و حکیمانه و حیات بخشِ پخشِ عمومی و رسانه ای کردنِ مضمون دادگاه عناصر دستگیر شده در جریان حوادث انتخابات از تلوزیون قبل از اثبات جرم متهمان و تحریم این عمل، بی اعتبار دانستنِ مواضع زندانیان در زندان علیه دیگران و هم قطاران خود، تعریف از آقای موسوی در همان خطبه نماز جمعه و دشمن ندانسنن او، جنایت دانستن ماجرای کهریزک و دستور محاکمه مسببان آن، تقبیح و محکوم کردن مسبّبانِ جنایت هایِ کوی دانشگاه، دستور ولایی به احمدی نژاد در عدم استفاده از مشایی در جایگاه‌های حساس (که مورد اهمال و بی توجهی قرار گرفت و به رخنه انحراف در تمام لایه‌های نظام منجر شد) و دهها موضوع دیگر که هیچ کدام ازدو طرفِ اصولگرایان تند رو مانند افرادی که امروز شانه از تحمل مسؤولیت بی بصیریتی خود خالی می‌کنند و جریان انحرافی مورد حمایت رییس جمهور نسبت به این مواضع رهبری التزام نداشتند، همه امور نشان می‌دهد که سمت و سوی جهت نمای رهبری درست کار کرد و با دقت در صدد فرونشاندن فتنه و خاموش کردن جریان انحرافی بودند. 

اما متأسفانه می‌بینیم که دیروز آقای احمدی نژاد در مقام یک متهم به بی توجهی و عصیان از ولایت، به دنبال بازی کردن نقش یک وکیل مدافع برای رهبری حرف زد و امروز هم خواص بی بصیرت به جای اقرار به بی توجهی به خط روشن و دقیق و حکیمانه رهبری و توبه کردن از روش انحرافی خود دنبال این هستند که شیشه ها را بر سر رهبری خرد کنند، البته ولایتمداران حقیقی می‌دانند آسیبی که منسوبان به خط ولایت بر اثر بی بصیرتی خود و نشناختن و یا تخلّف از خط رهبری یا به هر دلیل دیگر،به این موقعیت زدند جریان انحرافی نزد. 

در تمام این مدت هیچ فردی از داخل وخارج افاضات عجیب و غریب آقای مشایی و حمایت‌های جانفشانانه احمدی نژاد از او را به نام رهبری تمام نکرد. اما جریانی که اصولا بخشی از فتنه آفرینی بود و با سرپیچی از خط روشن رهبری به آتش فتنه دامن زد و تمام حرکت خود را هم به نام و اعتبار رهبری می‌کرد، امروزه با رفتاری خطرناک خط و منش و روش غلط خود را در تقیّد به تبعیت از رهبری می‌داند! 

آیا خطِ رهبری در حرکت تند و افراطی آقایان رسایی، پناهیان، حسینیان، طائب، شریعتمداری، صدیقی، سعیدی و امثال آنان قابل بازشناسی و فهم است؟ 

در آغاز دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ایشان در سطح ملی و بین المللی فراتر از یک رییس جمهور، در قامت یک ولی خدا، جانشین امام زمان، مصلح روی زمین حرکت خود را آغاز کرد. 

در همان زمان در جلسه‌های دوستانه همواره اظهار می‌کردیم آقای احمدی نژاد با این ادبیات و مواضع خود جایی برای ظهور و بروز نقش ولایت نگذاشته اند و خواستار محدود کردن ایشان شدیم، اما بی توجهی همین جریانی که امروزه انحراف از خط رهبری را می‌خواهد به نام خود رهبر معظم انقلاب تمام کند، خطر این ادبیات و منش غیر حکیمانه آقای احمدی نژاد، خلل ها و بحران هایی در عرصه فرهنگ و امنیت و سیاست و اقتصاد برای نظام ما درست کرد که سالهای سال باید کار کنیم تا جایگاه نظام و اعتبار و موقعیت نظام را به قبل از ایشان برگردانیم. 

تمام جریان‌های اصولگرا لازم است در نحوه اطاعت پذیری خود نسبت به رهبری و اطاعت گزینشی و مقطعی و به تعبیر قرآن «عضینی» یا پاره پاره خود تجدید نظر کنند. 

اطاعت از رهبری باید در قالب پیروی از خط و منش و منهاج کامل و فراگیر ایشان متجلی گردد و آنچه می‌تواند به این وضع پایان دهد، ضرورت تلبّس به بصیرت است. بصیرت یعنی نگاه داشتن، درک عمیق از خط رهبری داشتن، جامع نگری در اطاعت از رهبری و پرهیز از برداشت‌های مقطعی و التقاطی از بیانات ایشان و اجتناب از رویکرد بهره برداری جریانی و حزبی از ولایت. 

برای نمونه، رهبری انقلاب در مراسم بزرگداشت امام دو تعبیر و موضع تاریخی و کلیدی داشتند که به نظر می‌رسد هر دو در بیمه کردن آینده انقلاب و ترویج روحیه پارسایی سیاسی تعیین کننده است. 

یکی این که تأکید کردند وجود مخالفت فکری و سیاسی با نظام نباید باعث سلب امنیت از این افراد بشود( واژگان از ایشان نیست بلکه مضمون کلی فرمایشات ایشان بود). دوم این که در جسارت و شجاعت قبول اشتباه به صراحت به اعتراف امام خمینی با آن عظمت استثنایی و مقام بی بدیل، به اشتباهات خود اشاره کردند. 

دو موضوع راهبردی نظام که از طرف همین جریان خواص بی بصیرت در سایت ها و سخنرانی هایشان حتی به آنها اشاره هم نکردند! 

این حقیقت تلخ نشان می‌دهد آقایان این حزب (نو عمّاران عصر ما) یا به قول یکی از نویسندگان (خود عمارپنداران) دقیقا بر خلاف حضرت عمار یاسر که در اوج بصیرت و اخلاص بود و عنصر کلیدی بصیرت ولایی بود، در دوران فتنه و شدائد که باید خود را فدایی رهبر کنیم و برای اعلای مقام ولایت حرف و موضعی در تبرئه خود و تضعیف رهبری نزنیم به دنبال فدا کردن اعتبار رهبری هستیم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۴
0
0
کی گفته حمایت از آقای احمدی نژاد اشتباه بوده است؟ شما ظاهرا این را مسلم گرفته اید؟ خیر دفاع از احمدی نژاد در آن موقعیت خوب بود ولی حالا با انحراف ایشان بد است و ایندو هیچ ربطی به هم ندارد چرا که ملاک حال فعلی افراد است. همانطور که امام علی از طلحه و زبیر حمایت کرد و پس از انحراف انها را طرد نمود
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین