آفتابنیوز :
آفتاب: رجانیوز نوشت: اظهارات مکرر رئیسجمهور در چند ماه اخیر درباره رشد اقتصادی کشور، موج جدیدی از هجمههای رسانهای به دولت را ایجاد کرده است. آقای احمدینژاد در جلسه یکشنبه هیأت دولت، موضوع رشد مطلوب و بالای اقتصادی کشور تا بالای 10 درصد را برخلاف آمارهای رسمی که البته تا ماه گذشته نیز منتشر نشده بود، مطرح کرد و گفت عدهای میترسند که این آمارها را بیان کنند.
برای واکاوی ریشههای این چالش آماری، به بررسی برداشتهای رئیسجمهور از مفهوم رشد اقتصادی از یک سو و تفاوتهای این برداشتها با واقعیات علمی شاخص رشد اقتصادی از سوی دیگر میپردازیم.
برداشت رئیسجمهور از شاخص رشد اقتصادی
در ابتدای این نوشته، ادله آقای احمدینژاد درباره رشد بالای اقتصادی کشور طبق اظهارات چند ماه اخیر ایشان جهت یادآوری ذکر میشود:
* نشست خبری 15 فروردین 1390: «رشد اقتصادی کشور که به عینه قابل مشاهده است. البته رشد دو بخش دارد؛ بخشی که ما دخیل هستیم و کار میکنیم و حاصلش را میبینیم. یک بخش که ناشی از تحولات جهانی است، مثل قیمت نفت. آنچه مربوط به کار ملت است، رشد شتابان بسیار بالایی دارد و به گمانم آمارش هم اعلام شدهاست...... در کشوری که سالی یک میلیون و دویست هزار واحد مسکونی ساخته میشود، صادرات غیرنفتی از هفت میلیارد دلار به 30 میلیارد دلار رسیده، ورودی نیروی کار سالانه بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر است و نرخ بیکاری رو به کاهش است، در کشوری که شاخص بورس با حجم معاملة بسیار بالاست، یعنی سال گذشته بیش از بیست هزار میلیارد تومان حجم معاملات بوده است، من نمیدانم از کجا متوجه میشویم که در این کشور رکود اقتصادی است؟... اگر حجم معاملة بورس بالا نبود، اما شاخص بالا میرفت، معنایش این بود که حباب است، اما وقتی حجم بالای معاملات روزی هشتاد میلیارد، صد میلیارد، صد و بیست میلیارد تومان دارد معامله میشود، و حجم واگذاریهای دولت نزدیک به 25 برابر کل هفده سال قبل از این دولت است و تمام آن در بورس جذب میشود. این اسمش رکود است یا شکوفایی؟ روشن است که اقتصاد ما خیلی فعال است. حجم خریدهای نوروزی مردم بسیار بالاست. اینها از کجا آمده؟ در یک جا تولید شده، در کجا تولید شده؟ در کارگاهها و در مزارع داخل کشور. آیا اسم اینها رکود است؟ حتماً رکود نیست. ما در یک دورة فعال و شکوفایی اقتصادی به سر میبریم.....»
* نشست خبری 17 خرداد 1390: «اقداماتی که دولت انجام میدهد قابل اندازهگیری است و میتوان آنها را از نزدیک مشاهده کرد و مردم میتوانند فعالیتهای انجام شده از سوی دولت را با گذشته مقایسه کنند و نظرات افراد و مراکز مختلف تغییری در وضعیت حرکت دولت و ملت ایجاد نمیکند.... از نظر دولت اظهارات غیر کارشناسی ارزش حقوقی و سیاسی ندارد که بخواهیم آن را دنبال کنیم....گفتند جادة قم به گرمسار با 153 کیلومتر افتتاح شد. گفتند این آمار غلط است، شصت کیلومتر بیشتر نیست. این که دیگر قابل اندازهگیری است. همة کارهای دولت روی زمین و قابل اندازهگیری است.... ما از حدود 8-37 هزار مگاوات ظرفیت تولید برق تحویل گرفتیم و الان از 62 هزار مگاوات عبور کردهایم.... گفتیم در فلان شهر نیروگاه ساخته شده است. این که دیگر موجود و قابل دیدن است. حالا بعضیها انکار میکنند و مشکلی نیست. اینها از نظر ما مهم نیست.... افرادی هم اظهار نظر میکنند. اشکال ندارد. اظهار نظر کنند. اینها تغییری در واقعیت جامعه ایجاد نمیکند. بالاخره وضع کشور معلوم است.... تولید سیمان از 32 میلیون تن به 75 میلیون تن رسید و کارخانهها هشت میلیون تن سیمان در سال گذشته صادر کرد. اینها اسناد گمرک است و پول گرفته است.... ظرفیت تولید فولاد کشور از کمتر از 10 میلیون به بالای 19 میلیون تن رسید. موج شکنها ساخته شد. سد کمال صالح و گتوند و کارون 4 و … ساخته شد و آبگیری شد و نیروگاه آنها هم راه افتاد. اینها اصلاً نیاز به آمار ندارد.... کسانی اگر هستند که تردید دارند، ما از همکاران بخواهیم توری بگذارند و اینها را در همه جای ایران بگردانند. میگویند در خراسان شمالی این کارخانه ساخته شد. میگویند نه ساخته نشد. مردم خراسان شمالی میدانند که ساخته شده است.... البته از نظر ما این نوع اظهارات ارزش حقوقی و سیاسی ندارند. حالا آزاد است و بگویند، مهم نیست. هرکس در حد دریافت خودش از جامعه صحبت میکند و اشکالی ندارد.»
* جلسه هیأت دولت 20 تیر 1390: «در نتیجه تلاش دولت نهم و دهم تولید ثروت ملی رشد مطلوبی یافته است و تلاش وافری برای توزیع عادلانه آن صورت میگیرد... افزایش ١٣ درصدی تولید فولاد، لوازم خانگی، سیمان و نیز افزایش قابل توجه بودجههای عمرانی و بخش مسکن، افزایش ٢٧ درصدی صادرات غیرنفتی و نیز افزایش ١٤ درصدی تولیدات بخش کشاورزی [نشانه رشد اقتصادی است] .... وقتی آمار افزایش تولیدات در همه بخشها بیش از 10 درصد است، بر چه مبنایی رشد اقتصادی کشور را 4 درصد اعلام میکنند، این موضوع نشان میدهد که عدهای میترسند، اعلام کنند رشد اقتصادی ایران بالای 10 درصد بوده در حالی که این اتفاق در واقعیت رخ داده است و میتواند چند سال متوالی ادامه یابد....»
همانطور که از اظهارات اخیر آقای احمدینژاد برمیآید، ایشان رشد صادرات غیرنفتی، رشد شاخص بورس، واگذاری شرکتهای دولتی، تولید مسکن، رشد تولید سیمان و فولاد و .... را ادله رشد بالای اقتصادی کشور میدانند و مطابق همین شواهد در آخرین اظهارنظر خود از رشد بالای 10 درصدی اقتصاد کشور سخن گفتهاند که تعجب و حیرت همه کارشناسان و البته سکوت مردان اقتصادی کابینه را به دنبال داشته است.
واقعیت تلخ آن است که ادله آقای احمدینژاد برای اثبات رشد بالای اقتصادی کشور نشان میدهد ایشان با مفهوم شاخص رشد اقتصادی و نحوه محاسبه آن بیگانهاند که در ادامه به این شاخص و تفاوت آشکار نحوه محاسبه آن با ادله رئیسجمهور اشاره میشود.
تعریف شاخص رشد اقتصادی شاخص رشد اقتصادی همان رشد تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product – GDP) است و ابتدا باید تولید ناخالص داخلی را تعریف کرد. طبق تعریف بانک مرکزی، کل ارزش ریالی محصولات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین (سالانه یا فصلی) را تولید ناخالص داخلی مینامند.
هریک از محصولات تولید شده در اقتصاد بهمنظور تبدیل به محصول نهایی چندین مرحله را طی میکنند. مثلاً نان، بهعنوان یک محصول نهایی که مستقیماً به مصرف میرسد، از مراحلی مانند تولید گندم و آرد میگذرد. روشن است که در محصولات پیچیده صنعتی تعداد مراحل تبدیل یا فراوری بیشتر است. به هرحال در برآورد تولید ناخالص داخلی باید ارزش محصول نهایی (در این مثال: نان) را مورد استفاده قرار داد، زیرا ارزش آرد در آن مستتر است، چنانکه ارزش گندم بطور ضمنی در آرد وجود دارد. اگر ارزش هر یک از این مراحل را جداگانه در تولید ناخالص داخلی منظور کنیم در واقع ارزش محصولات تولید شده در اقتصاد را بیشتر از میزان واقعی برآورد کردهایم. به همین دلیل در تعریف، بر کلمه نهایی تاکید شده است.
در عمل میتوان ارزش محصول تولیدی در هر مرحله را منظور کرد بهشرطی که در هر مرحله تنها ارزش جدید تولید شده را به ارزش مرحله قبل اضافه نمود. در مثال نان، در صورتی که ارزش گندم و آرد تولید شده برای تولید یک قرص نان به ترتیب برابر 10 و 15 ریال بوده و ارزش یک قرص نان نیز 20 ریال باشد، در آن صورت میزان ارزش جدید ایجاد شده در هر مرحله برابر با 10 ، 5 (=10-15) و 5 (=15-20) ریال خواهد بود که جمع آن 20 ریال و برابر با ارزش محصول نهایی (نان) میباشد. با این مثال روشن میشود که جمع ارزشهای جدید ایجاد شده در هر مرحله، معادل ارزش محصول نهایی است.
مطابق با مثال بالا، گندم در تولید آرد و آرد در تولید نان مورد استفاده قرار میگیرد. آرد و نان ستاندههای هر مرحله از تولید هستند. از طرف دیگر به محصولی که خود بهمنظور تولید محصول دیگر مورد استفاده قرار گرفته و در فرایند تولید کلاً به مصرف میرسد، محصول واسطه و به این فرایند مصرف واسطه گویند. تفاضل ارزش ستانده و مصرف واسطه همان ارزش جدید ایجاد شده یا ارزشافزوده است. بهمنظور محاسبه تولید ناخالص داخلی ارزشافزوده هر فعالیت بر اساس روش فوق استخراج شده و در نهایت از جمع ارزشافزودههای کل اقتصاد، تولید ناخالص داخلی بدست میآید.
در صورتیکه در یک اقتصاد فرضی دو نوع کالای نهایی (نان و گوشت) تولید شود، ارزش تولید ناخالص داخلی برابر خواهد بود با ارزش واحد دو محصول مذکور در مقدار تولیدی آنها. به بیان دیگر اگر در همان اقتصاد فرضی 1000 قرص نان و 500 کیلو گوشت به ارزش واحد 20 و 40 ریال تولید شود، ارزش تولید ناخالص داخلی عبارتست از:
40000 = (40*500) + (20*1000)
به عبارت دیگر ارزش تولید ناخالص داخلی به قیمتهای جاری 40000 ریال میباشد، زیرا قیمت نان و گوشت، قیمت دوره یا سال جاری است. اگر در سال بعد 1000 قرص نان و 500 کیلو گوشت به قیمتهای 25 و 50 ریال تولید شود، ارزش تولید ناخالص داخلی برابر خواهد بود:
50000 = (50*500) + (25*1000)
مقدار بدستآمده نسبت به سال قبل از رشدی معادل 25 درصد برخوردار میباشد. با این وجود رشد فوق حاصل افزایش مقدار تولید محصولات نبوده، بلکه حاصل افزایش قیمت محصولات به علت تورم است. اگر بخواهیم اثر افزایش قیمت را از محاسبات سال بعد حذف کنیم باید مقدار تولید محصولات را در قیمتهای معیار یا قیمتهای پایه (در این مثال قیمتهای سال قبل) ضرب کنیم. در این صورت به همان رقم 40000 ریال می رسیم که گویای این است که تولید واقعی اقتصاد صفر درصد رشد داشته یا اصلاً رشدی نداشته است. به فرایند حذف اثر تغییرات قیمت محصولات از نتایج محاسبات ملی، محاسبات به قیمتهای ثابت میگویند. آنچه که در ادبیات اقتصادی به رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی موسوم است، بر محاسبات به قیمتهای ثابت استوار است. بنابراین وقتی گفته میشود در برنامه پنجساله توسعه اقتصادی رشد متوسط تولید ناخالص داخلی 8 درصد هدفگذاری شده است منظور رشد 8 درصدی بر اساس محاسبات به قیمتهای ثابت است.
به روش محاسبه یا برآورد تولید ناخالص داخلی که توضیح ساده آن ارائه گردید، روش تولید گفته میشود. در حسابهای ملی ایران روش تولید (جمع ارزشافزودهها) بهعنوان روش اصلی محاسبه تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار میگیرد.
اشکالات ادله رئیسجمهور با توجه به تعریف علمی شاخص رشد اقتصادی و اظهارات چند ماه اخیر آقای رئیسجمهور، موارد ذیل یافت میشود:
1- شاخص رشد اقتصادی برای یک دوره یک ساله محاسبه میشود، در حالی که استنادات آقای رئیسجمهور عمدتاً بر مبنای مقایسه وضعیت ابتدای دوره ریاست جمهوری ایشان (1384) تاکنون است. به این مقایسهها توجه کنید:
«ما از حدود 8-37 هزار مگاوات ظرفیت تولید برق تحویل گرفتیم و الان از 62 هزار مگاوات عبور کردهایم... تولید سیمان از 32 میلیون تن به 75 میلیون تن رسید....» طبق این مقایسههای آقای رئیسجمهور، به عنوان مثال رشد تولید سیمان 134 درصد است. اما واقعیت آن است که این رشد در یک دوره پنج ساله (1384 تا 1389) رخ داده است، اما برای محاسبه رشد اقتصادی، صرفا میزان افزایش تولید سال مدنظر مورد محاسبه قرار میگیرد. بر این اساس، به طور میانگین رشد تولید سیمان در 5 سال اخیر 27 درصد بوده است که با رقم 134 درصدی که احتمالا مدنظر آقای رئیسجمهور است بسیار فاصله دارد. بیگمان توجه آقای رئیسجمهور به رشدهای خیرهکننده 134 درصدی در استدلالهای ایشان اثر اشتباه گذاشته است.
2- در محاسبه رشد اقتصادی، مجموع ارزش افزوده تولیدات یک کشور محاسبه میشود. اما با توجه به مثالهایی که آقای رئیسجمهور زدهاند، مشخص است که ایشان فقط بخشها و کالاهایی که رشد آنها مثبت بوده را مورد توجه قرار میدهند و به این واقعیت توجه ندارند که در برخی بخشها، رشد تولید منفی بوده است: مثلا تولید شکر در برخی سالهای اخیر یا تولیدات کشاورزی به علل مختلف همچون واردات یا خشکسالی، منفی بوده است. گویا آقای احمدینژاد توجه ندارند که این رشدهای منفی، بر نتیجه نهایی رشد اقتصادی اثر میگذارند و رشدهای مثبت سایر بخشها را خنثی میکنند یا از آن میکاهند. شاخص رشد اقتصادی از مجموع رشد بخشهایی که رشد مثبت دارند محاسبه نمیشود، بلکه همه رشدها چه مثبت و منفی مدنظر قرار میگیرند.
3- در محاسبه شاخص رشد اقتصادی، ارزش واقعی تولیدات محاسبه میشود و نه ارزش اسمی آنها (یعنی لحاظ شدن تورم). این اشتباهی است که در اشارههای مختلف رئیسجمهور به رشد بودجه عمرانی (به عنوان یکی از مستندات رشد اقتصادی) بروز کرده است. آقای احمدینژاد باید توجه داشته باشند از آنجا که بودجههای عمرانی عمدتا از طریق تزریق پول جدید حاصل از درآمد نفت تامین میشوند، علاوه بر توسعه و آبادانی کشور، در هر حال اثر تبعی تورمی هم دارند. رشد تورم هم به نوبه خود از ارزش افزوده اسمی تولیدات میکاهد. مثلا در سالی که تورم 20 درصد است، رشد 20 درصدی بودجه عمرانی، عملا به معنای افزایش فعالیتهای عمرانی نیست بلکه خدمات در همان سطح سال گذشته است که احتمالاً 20 درصد گرانتر بار میآید.
4- شاخص رشد اقتصادی بر مبنای ارزش تولیدات نهایی محاسبه میشود. یعنی ارزش تمامی کالاها و خدمات تولیدشده، و نه قابلیتها و ظرفیتهای تولید. این اشتباه نیز در کلام آقای رئیسجمهور بسیار تکرار شده است. مثلا ایشان بارها با ذکر این مثال که «ظرفیت تولید فولاد کشور از کمتر از 10 میلیون به بالای 19 میلیون تن رسید» آن را مبنای افزایش رشد اقتصادی میدانند. این در حالی است که رقم 19 میلیون تن، ظرفیت تولید فولاد است وگرنه طبق آمارهای رسمی تولید واقعی فولاد کشور سالانه بین 10 تا 11 میلیون تن است و مابقی ظرفیت تولید هنوز مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است. بنابراین هرچند دولت محترم در این سالها کارخانههای فولاد متعددی افتتاح کرده، اما این کارخانهها هماکنون با سطح پایینی از ظرفیت کار میکنند و آنچه که در محاسبه شاخص رشد مدنظر قرار میگیرد، تولیدات قطعی آنهاست، نه ظرفیت آنها. به نظر میرسد علت بروز این اشتباه در آقای رئیسجمهور، سفرهای متعدد ایشان به نقاط مختلف کشور برای افتتاح کارخانجات جدید است. معمولا در مراسمهای افتتاحیه، ظرفیت تولید مدنظر قرار میگیرد و اعلام میشود که مثلا با افتتاح این کارخانه فلان مقدار به ظرفیت تولید فلان محصول افزوده میشود. این در حالی است که چنین کارخانجاتی تا بهرهبرداری کامل از ظرفیت خود، چند ماه تا چند سال زمان لازم دارند. آما آنچه که ملکه ذهن آقای رئیسجمهور قرار گرفته همین ظرفیتها است که ایشان را به اشتباه انداخته است.
با استناد به موارد فوق، آقای احمدینژاد میتوانند مدعی باشند که فعالیتهای عمرانی دولت ایشان بسیار بیشتر از دولتهای قبل است، میتوانند ادعا کنند که ساخت و افتتاح کارخانجات و واحدهای صنعتی جدید در این دوره چند برابر دولتهای قبل بوده است، میتوانند از تلاش فراوان دولت برای خدمتگزاری به مردم سخن بگویند، میتوانند به درستی از چند برابر شدن حجم واگذاریها نسبت به دولتهای قبل سخن بگویند، به رشد چند برابری شاخص بورس ببالند، افزایش خیرهکننده صادرات غیرنفتی را نشانه عملکرد مثبت دولت بدانند، از خریدهای نوروزی مردم تمجید کنند و به بر نوکری دولتمردان به مردم اصرار کنند ..... اما حقیقت آن است که هیچیک از این گزارهها نمیتوانند اثباتکننده رشد بالای اقتصادی کشور باشند. آقای رئیسجمهور باید توجه کنند که مولفههای اثرگذار بر شاخص رشد اقتصادی، فقط این موارد مدنظر ایشان نیست و حتی برخی از این مثالها طبق نحوه محاسبه این شاخص، تاثیری بر رشد اقتصادی ندارند.
نکته پایانی: با توجه به واقعیتهای یادشده، این حقیقت را نیز نمیشود انکار کرد که اگر همچون دولت نهم، استاد اقتصاد باسوادی همچون دکتر داوودی یا حتی مدیران صرحاللهجهای چون مظاهری در دولت حاضر بودند و نسبت به اشتباههای لفظی و محاسباتی، منصفانه و دوستانه و بدون رو در بایستی واکنش نشان میدادند، چنین مواردی رخ نمیداد اما متاسفانه، اکنون در هیئت دولت، اعضا خود را به تمجید و تایید اظهارات آقای رئیس دولت، موظف میدانند حتی اگر خلاف واقعیت باشد.
ضمنا هدف از این مطلب، اثبات ناآگاهی آقای رئیسجمهور نبود، بلکه متاسفانه به علت نبود افرادی که منصفانه و بی رو دربایستی حقایق را با ایشان مطرح کنند، شاهد آن هستیم که تفکرات اشتباهی در ذهن ایشان درباره وضعیت اقتصادی کشور ملکه شده است و تاکیدات مکرر بر این تفکرات و استدلالهای ناقص در سخنرانیها و مصاحبههای چند ماه گذشته نشان میدهد آقای رئیسجمهور واقعا بر این گزارههای نادرست، باور دارند که مثلا چون ظرفیت تولید سیمان رشد مطلوبی کرده، رشد اقتصادی کشور هم باید بالا رفته باشد. به نظر میرسد چون خود ایشان بسیار سختکوش و فعال هستند و نمیتوانند باور کنند برخی بخشهای اقتصادی کشور دچار مشکل و رکودند و واقعا، از رشد و رونق، خبری نیست.