آفتابنیوز : آفتاب: آیتالله العظمی عبدالله جوادی آملی در دیدار مدیران سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران اظهار داشت: درباره جریان مهدویّت اصلِ قاطع ما این است که هر وقت فریب و دغل و این گونه از مسائل پیدا شد یقین داریم که ظهور نزدیک نیست چرا؟ برای اینکه حضرت وقتی ظهور میکند که عقلِ مردم بیاید بالا.
وی ادامه داد: در روایات ظهور حضرت هست که "وضع الله یَدهُ علی رئوس الأعلام فَیَکمُل بها عقولهم" به برکت حضرت دست روی سرِ مردم کشیده میشود فهم و عقل مردم بالا میآید.
این مرجع تقلید اضافه کرد: الآن اگر حضرت ظهور بکند، هفت میلیارد بشر وجود دارد، مگر اینها را میکشد؟ بر فرض چهار میلیارد را بکشد، سه میلیارد دیگر باز دست به ترور و جنگ میزنند و مگر با کشتن، جهان اصلاح میشود.
آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه اوّلین نشانه اینکه ظهور نزدیک نیست همین فریب است، اظهار داشت: روایت دارد وقتی حضرت ظهور میکند عقل مردم بالا میآید.
حضرت 313 شاگرد مثل امام دارد با این جهان را اصلاح میکند نه با شمشیر نه با کشتن بله، چند نفری اگر مزاحم بودند آنها مورد جهاد قرار میگیرند اما در زمان حضرت "وضع الله یَدهُ علی رئوس الأعلام فَیَکمُل بها عقولهم" عقلِ مردم میآید بالا، آن وقت مردمِ عاقل را ادارهکردن سخت نیست.
وی بیان داشت: الآن شما ببینید خاورمیانه روزانه کشتار است. اگر همین مردم عاقل بشوند اداره هفت میلیارد آدمِ عاقل هم با داشتن 313 شاگردی مثل امام سخت نیست. عقلِ مردم بالا آمده معاونان و مدیرانی مثل امام(رضوان الله علیه) هستند، خب آسان است دیگر. بنابراین این را از اذهان شریف آقایان باشد که با فریب و امثال ذلک هرگز نمیشود جریان ظهور را مشخص کرد.
وی ادامه داد: ما نمیدانیم ظهور الآن است یا یک لحظه بعد است، یک سال بعد است. این را هیچگاه نمیدانیم. ما همیشه باید آماده باشیم اما با این علامت تعیین کردن آدم میفهمد درست نیست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: یکی از نامهای قیامت "یومالحسره" است، یومالحسرهبودن برای دیگران مشخص است برای اینکه بیراهه رفتند، اما برای ماها که انشاءالله امیدواریم در اثر پیروی قرآن و عترت در راه باشیم یومالحسره به این معنا است که چرا به مقام بالاتر نرسیم.
وی ادامه داد: خیلی از بهشتیها حسرت میخورند که چرا به مقام بالاتر نرسیدهاند. اینکه در قرآن کریم میفرماید اینها "غُرف مبنیه" دارند "غُرف مبنیه" بهشت نظیر برجهای دنیا نیست، در برجهای دنیا اگر کسی در طبقه پنج است میتواند به مهمانی همسایه طبقه شش، هفت یا هشت برود و آنان نیز میتوانند به او سر بزنند اما در بهشت کسی که در یک غرفه از غُرف مبنیه است توان آن را ندارد که بالا برود.
این مرجع تقلید بیان داشت: کسی که غُرف مبنیه است و میخواهد بالا برود، جلوی او را نمیگیرند اما او نمیتواند برود به دلیل اینکه او در دنیا نتوانست نماز شب خود را حفظ کند اما یک عدّه هستند میگویند "اگر سَر برود سحر نرود" آنها تاب آن را دارند که هم بالا باشند هم "دانٍ فی علوّه عالٍ فی دنوّه"، بنابراین غرف مبنیه بهشت این طور نیست نظیر برجهای دنیا نیست که اگر کسی مثلاً در طبقه پنج بود اگر خواست مهمان طبقه شش و هفت بشود بتواند، این طور نیست و توان آن را ندارد، آن توان را میشود در دنیا تهیه کرد.
مفسر بزرگ قرآن کریم ابراز داشت: مطلب دیگر آن است که گاهی شخصی کالایی را میفروشد یا فرشی یا ظرفی را میفروشد همین که تبلیغِ او در رسانهها به سطح چشم و گوش مردم برسد کافی است، چون آنها ظرفی را میخواهند که چشمشان بپذیرد، برهانی ندارند که به چه دلیل این ظرف خوب است، این رنگ خوب است از آنها سئوال بکنید که به چه دلیل رنگ این پارچه خوب است میگوید من پسندیدم هر چه هم از آنها استدلال بکنید میگویند خوشم آمد.
آیتالله جوادی آملی ادامه داد: این یک امر عقلی نیست که برهان اقامه کند که بنابراین تبلیغ کالا تا به سطح چشم و گوشِ خریدار برسد کافی است، اما تبلیغ معارف تا به جان آنها نرسد این باور نمیکند آنها که نمیخواهند بخرند که میخواهند باور کنند، باور هم یک امر قلبی است، امر قالبی نیست.
استاد برجسته حوزه علمیه قم گفت: ما تا به درون جانِ مردم راه پیدا نکنیم نمیتوانیم باور آنان را به دست بیاوریم، آنان ممکن است ساکت بشوند اما ساکن نمیشوند، آن سَکینت و ثبات پیدا نمیشود و ایمان همان سکینه است که "أَنزَلَ السَّکینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِین".
وی افزود: قرآن کریم درباره این مطلب دوم فرمود "وَقُل لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً" نه "فی آذانهم و أسماعهم" سخنرانی کردن، کتاب نوشتن و درس گفتن به سطح گوش مردم میرسد اما برای اینکه به جان مردم برسد میگوئیم چه کنیم، اگر مقدورمان نبود خدا دستور نمیداد، پس معلوم میشود راهی هست که ما با آن راه میتوانیم به قلب مردم نفوذ بکنیم و آن از راه گفتن نیست، از راه سخنرانی نیست، از راه درس و بحث نیست، از راه کتاب نوشتن نیست.
آیتالله جوادی آملی تصریح کرد: اگر "الأرواح جنودٌ مُجَنّدة" اینجا هم که آمدند جنود مجنّده هستند، دیگر نه این طوری که قبل از خلقت جنود مجنّده بودند، الآن اینجا هستند فاصله دارند. این طور نیست، پس اینکه گفتند حرف اگر از دل برخیزد در دل مینشیند برای اینکه دلها واقعاً هر دو مجرّدند، هر دو از عالَم ملکوتاند، هر دو با هم رابطه دارند. حرف میتواند از قلب برخیزد به قلب، اگر از قالب برخاست به قالب مینشیند اگر از قلب برخاست به قلب مینشیند. فرمود: ﴿قَوْلاً بَلِیغاً﴾ آن وقت اینها باور میکنند وقتی باور کردند چیزی نمیتواند آنها را از راه راست باز دارد.
وی گفت: مطلب دیگر این است که شما فرمودید ما مشغول کارهای اجرایی هستیم از خودمان غافلیم، این ابتلا برای همه ما هست، حال کسی به درس و بحث مشغول است، کسی به تألیف و تصنیف مشغول است اما بالأخره رسیدن به خود آدم این یک اصل است.
این مرجع تقلید ابراز داشت: وقتی به درون خودمان سَری میزنیم میبینیم که یک سلسله حرفهایی را آیات قرآن کریم درباره درون ما دارد که کمتر روی آنها حساب کردیم، یک سلسله حرفها را در حوزهها میشناسیم و ظاهراً قابل فهم است، اگر اتّحاد عاقل و معقول، اتّحاد عالِم و معلوم اینها را ما میفهمیم اتّحاد عالِم و معلوم را ما میفهمیم، مثلاً کسی که به خودش علم دارد حضورِ ذات برای ذات است این معنا را ما میفهمیم که عالِم و معلوم یکی است.
وی ادامه داد: در جایی که انسان به خودش علم دارد، اما اتّحاد ظالم و مظلوم را ما واقع نمیفهمیم این یعنی چه؟ چون ظالم یعنی از مرز خودش تجاوز کرده، مظلوم یعنی محدوده او مورد تجاوز شده، اینها حتماً باید دو نفر باشند، اگر الف ظلم کرد یعنی از حدّ خودش خارج شد عداوت را که عداوت میگویند یعنی تعدّی کرد دیگر، الف اگر ظلم کرد یعنی از حدّ خود خارج شد باء اگر مظلوم شد یعنی حدّ باء مورد تجاوز قرار گرفت، پس حتماً ظالم و مظلوم باید دو نفر باشند مثل خالق و مخلوق، محرّک و متحرّک، فاعل و قابل اینها الفاظیاند که دوتایی یک جا جمع نمیشوند بر خلاف عالِم و معلوم، عالم و معلوم یک جا جمع میشود اما ظالم و مظلوم یک جا جمع نمیشود این معنایی است که ما میفهمیم.
آیتالله جوادی آملی بیان داشت: قرآن کریم در خیلی از جاها دارد اینها به خودشان ظلم کردند این یعنی چه؟ مگر ما چندتا خود داریم آن ظالم چه کسی است آن مظلوم چه کسی است؟ اگر به این درون سری بزنیم معلوم میشود ما چند لایهایم این چند لایه مثل اینکه یک کسی یک بخشندهای به ما بگوید آقا این فرش برای شماست مِلک شماست ولی آن فرشی که دادم این امانت است مواظب باشید به این امانت آسیب نرسد پس دو چیز به ما داد یکی را مِلک ما کرد یکی را امانتِ ما.
وی اظهار داشت: خدای سبحان این شهوت را این غضب را در بخش انگیزه، آن وهم را آن خیال را در بخش اندیشه به ما داد مِلک ما کرد، آن فطرت را به ما نداد که مِلک ما باشد، آن را امانت به ما داد. فرمود مبادا به آن امانت آسیب برسانید اگر این شهوت تعدّی کرد از جای خودش عبور کرد از حلال گذشت به آن امانت الهی آسیب میرساند. این است که فرمود: "وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلکن کانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُون" این، آن نفسِ دومی لایه آن خودِ خود است آن درونِ ما درون است آن امانت خداست برای ما نیست اگر برای ما بود، ما به او ستم میکردیم معنا نداشت که ما خودمان را، مِلک ماست دیگر.
وی ادامه داد: معنای ظلم این است که از حدّمان تجاوز کردیم معلوم میشود، آن برای ما نیست بلکه امانت الهی است. در سوره مبارکه بقره دارد اینهایی که در ماه مبارک رمضان برخلاف انجام میدهند "یَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ" به خودشان خیانت میکردند، معلوم میشود آن لایه دوم برای ما نیست دیگر اگر آن لایه دوم برای ما باشد خیانت نیست که ما در مال خودمان تصرّف کردیم.
آیتالله جوادی آملی اضافه کرد: آن امانت را اگر ما حفظ نکنیم ظالم و خائن میشویم ولو مردم نمیدانند و به ما اقتدا میکنند و در فقه هم ما عادلیم برای اینکه ما معصیت نکردیم که فرض کسی بخیل است، بخیل زکاتش را میدهد، اما آن وصفِ جود را ندارد این بُخل ظلمی است اما ظلم است به آن لایه دوم، یا کسی ترسوست و شجاع نیست جبهه نرفته آن شهامت را ندارد ولی بالأخره یک عدلِ ظاهری را دارد اما در این دیدِ دقیق او دیگر عادل نیست، برای اینکه این به امانتِ الهی ظلم کرده، اگر ما ظالم باشیم حرفِ ظالم اثر ندارد چون ظلم گفتند ظلمات یوم القیامه است دیگر تاریک است.
وی با بیان اینکه یک آدمِ تاریک سراجِ مُنیر نیست و در تاریکی تیرزدن به هدف نمیرسد اظهار داشت: معلوم میشود یک لایه درونی دیگر است که باید برای او جداگانه شناسنامه بگیریم و پرونده داشته باشیم که آن در صندوق امانات نگهش میداریم. فطرت و عقل این است، خودِ خود این است.
مفسر بزرگ قرآن کریم افزود: مطلب دیگر این است که از مجموع سوره مبارکه نساء و حشر برمیآید که ما دو تا خود داریم یک خودی است که همه ما میفهمیم. همین خوردن و پاشیدن و زندگی کردن و اینهاست، یک خودی است که قرآن کریم آن را به عنوان امانت به ما داده است. در سوره مبارکه حشر فرمود: "نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُم" اینها در اثر بدرفتاری خدا اینها را از یاد خودشان برده اینها به فکر همه چیز هستند به فکر خودشان نیستند.
وی افزود: در سوره مبارکه نساء اینها میفرمایند هر وقت سخن از جبهه میشود اینها فقط به فکر خودشاناند "أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ" حال چطور میشود که خدای سبحان درباره همین تبهکارها میفرماید اینها فقط به فکر خودشاناند بعد درباره همین گروه میفرماید اینها خودشان را فراموش کردند، "نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ" یا "نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ" اینها به فکر خودشان نیستند، بعد در آن سوره میفرماید که وقتی صحبت جنگ و اینها میشود اینها فقط به فکر خودشاناند "أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ" معلوم میشود یک خود دیگری داریم که آن امانتِ الهی است این "إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ" به آن برمیگردد اگر ما او را بشناسیم و حفظ بکنیم واقعاً امانت خدا را حفظ کردیم.
وی ادامه داد: اگر کسی گفت آسمان بارِ امانت نتوانست این برای آن است این خلیفةالله است این "وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی" است. یک وقت خواستند کعبه را با پوششهای پَرنیانی و زَربَفت و ابریشمی زینت کنند عدّهای گفتند کعبه را که نمیشود زینت کرد آخر زینت کعبه چیز دیگر است. سنایی میگوید که "کعبه را جامه کردن از هوس است" خب دنبال چه چیزی هستید میخواهید ابریشم کنید "یایِ بیتی جمالِ کعبه بَس است" کعبه یک زینت دارد و آن یاء بیتی است که خدا فرمود: "طَهِّرَا بَیْتِیَ" همین، شما میخواهید با ابریشم کعبه را زینت کنید این نمیشود.
آیتالله جوادی آملی گفت: کعبه یک زینت دارد آن هم یاء بیتی است همین یاء بیتی را ذات اقدس الهی به ماها هم داد فرمود: "وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی" لذا مرحوم کلینی نقل کرد دیگران هم نقل کردند که آبروی مؤمن به اندازهٴ کعبه است برای اینکه این یاء بیتی را دارد دیگر یاء "وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی" را دارد دیگر آنکه به یاء وابسته است آن دیگر امانت است برای ما نیست که هر بلایی بخواهیم به سرش در بیاوریم بگوییم من به خودم کردم به شما چه؟! چرا انسان حقّ خودکشی ندارد برای اینکه آن امانت است دیگر، چرا حقّ گناه ندارد؟ برای اینکه "مَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلکنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ" چرا حقّ خیانت ندارد "عَلِمَ اللّهُ أَنَّکمْ کنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکمْ" ما اگر آن امانتِ را حفظ بکنیم کاری که از ما ساخته است از آسمان و زمین هم ساخته است برای اینکه آسمان و زمین درست است که بزرگاند ولی بالأخره یک روزی بساط اینها برچیده میشود.
این مرجع تقلید ادامه داد: "وَالْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَالْسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ"، "إِذَا الشَّمْسُ کوِّرَتْ" هم در آن هست اما «إذا الانسان کوّرت» نیست ما هستیم که هستیم، اگر ﴿إِنَّک کادِحٌ إِلَی رَبِّک کدْحاً فَمُلاَقِیهِ﴾ خوب به مراتب بالاتر از شمس و قمریم برای اینکه درست است این الآن نور دارد اما پسفردا بساطش برچیده میشود دیگر ما هستیم و در جریان آفرینش شمس و قمر هم فرمود فکر نکنید که حالا اینها از ملکوتاند نه، یک مُشت دود را من شمس و قمر کردم ﴿ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّماءِ وَهِیَ دُخَانٌ﴾ این دخان را ﴿فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ﴾ یک مُشت گاز بود که ما به این صورت در آوردیم اما شما ﴿نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی﴾ هستید خیلی فرق است بین انسان و آسمان، بین انسان و شمس و قمر خیلی فرق است انسان کجا آفتاب کجا! لذا اینها از بینرفتنی است و آنها ماندنی است ما اگر انشاءالله این راه را داشته باشیم.
وی افزود: همان آیهای که دستوری به ما دادند "وَقُل لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً" در جان مردم اثر میگذارد الآن اینکه فرمودند چند میلیون خوب چند میلیون جانها در اختیار ماست دیگر اگر ما اینها را بتوانیم اصلاح کنیم نه ماهواره میتواند اینها را منحرف بکند نه تبلیغات دیگر چون یک انسانِ موحّد بوی بد گناه را استشمام میکند. خیلیها هستند که وقتی کنار این سطل زباله میروند چرا بینیشان را میگیرند؟ چون بدشان میآید. واقع بویِ بد گناه را یک عدّه استشمام میکنند منزجرند حالا اگر به آن حد هم نرسد لااقل انزجارش را احساس میکنند.