آفتابنیوز : آفتاب: عماد افروغ گفت: اینکه اصولگرایان خودکشی دسته جمعی نکردند و در انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری با یک کاندیدا وارد مبارزات انتخاباتی نشدند، یک اتفاق مبارکی بود که بعدها اهمیتش بیشتر معلوم خواهد شد.
اهم اظهارات وی در گفتوگو با فارس به شرح زیر است:
* تمام تلاش من این بود که برای حضور حداکثری مردم کاندیداهای متعدد بیایند و واقعیت طیفی جامعه نمود پیدا کند . احساس میکردم اگر آقای خاتمی بیاید هم باعث اجماع در اصولگرایان و هم اصلاحطلبان میشود و این مغایر با واقعیت طیفی جامعه و حضور حداکثری است. لذا در نمایشگاه مطبوعات از آقای میرحسین موسوی دعوت کردم، چون میدانستم در این صورت با تکثر کاندیداها در دو جناح روبرو خواهیم شد و همین اتفاق هم افتاد. راجع به بقیه موارد و ویژگی های مثبت و منفی شما را به همان منبع قبلی ارجاع میدهم.
*در خصوص جریانات بعد از انتخابات 88 یک پروندههایی باز شده است، اینها باید تکلیفشان یا حقوقی یا اخلاقی معلوم شود. قابل توجیه نیست که بعد از 32 سال از پیروزی انقلاب، شاهد یک قوه قضائیه مقتدر و مستقل نباشیم تا تکلیف را مشخص کند، محاکمه چیز بدی نیست. کیفر خواستهایی تنظیم شده است و این کیفر خواست عمدتا حکایت از مخملی بودن اعتراضات میکند و عدهای در مظان اتهام هستند. خوب، باید دادگاه تشکیل شود و به آن رسیدگی شود. اسناد محکمهپسند رو شود و افراد نیز فرصت دفاع داشته باشند و احکام لازم صادر و اجرا شود و اگر سند محکمهپسندی در مورد طرفین دعوا وجود ندارد، اعلام کنیم و قضیه را فیصله دهیم.
*فتنه یک سر ندارد، فتنه دو سر یا چند سر دارد و ریشههای فتنه را هم باید مشخص کرد. فتنه آمیزش حق و باطل است، لذا فضای فتنه پیچیده است و با توجه به چند سویگی فتنه هر جا پروندهای باز شده است و تهمتی به افرادی زده شده باید رسیدگی شود. هر چند آن افراد نیز میتوانند علیه فرد اتهام زننده شکایت کنند. با این کار مشخص میشود که بالاخره یک دستگاهی در رسیدگی به این مسائل وجود دارد. بنابراین تا موقعی که این پروندهها نیمه باز هستند، چه موضعی میتوان گرفت؟ این مسائل اخیر، متهمان مختلفی دارد، لذا همه کسانی که متهم هستند باید تکلیفشان مشخص شود و نباید فلهای با آنها برخورد کرد. قانون و نظام قضایی مشخص کند که چه کسانی مجرم هستند و اگر کسانی مجرم نیستند، چرا نباید از حق قانونی خود استفاده کنند و کاندیدا نشوند؟
* کسانی که مقابل نظام ایستادند و آبروی نظام را بردند، صلاحیت ندارند. آنها اپوزیسیون نظام هستند، اما باید از تفسیرهای سلیقهای در تعریف ایستادگی مقابل نظام پرهیز کرد. برای مثال چون بنده گفتهام که در شبهه تقلب، فرآیند اقناعی طی نشده است، پس اپوزیسیون هستم؟ اما کسی که میگوید تقلب شده، در حالی که شورای نگهبان سلامت انتخابات را تائید کرده و سند و مدرکی هم دال بر تقلب نمیتواند ارائه کند، وضعش فرق میکند. یعنی به نظر شما هرکس که معتقد باشد در شمارش آرا خطاها و حتی تقلبهایی صورت گرفته و البته هیچ اقدام جمعی نیز از خود نشان نمیدهد، مصداق اپوزیسیون است؟ در این صورت دایره اپوزیسیون که خیلی تنگ میشود.
* من در مقام صدور حکم نیستم، اما قبلا گفتهام هرکس و هر کانونی که اعلام زود هنگام نتیجه انتخابات کرد، کار غلط و ناصوابی کرد. هرکس میخواهد باشد. چرا که به راحتی قابل پیشبینی بود که اعلام زود هنگام، تبعات سویی در پی خواهد داشت و ما همان موقع و قبل از اتفاقات ناگوار نگرانی خود را منتقل کردیم.
* کسی که اصل شورای نگهبان را قبول ندارد، نمیتواند در انتخابات شرکت کند.(البته می تواند ثبت نام کند اما نباید توقع داشته باشد که صلاحیتش تایید شود). شورای نگهبان یک ساختار رسمی و قانونی دارد و کسی که ساختار را نپذیرد نباید تایید شود. البته ممکن است نقدهای شکلی و غیر شکلی به شورای نگهبان داشته باشیم، اما این فرق میکند. کسی ساختار شورای نگهبان را زیر سؤال میبرد، مسلماً صلاحیت کاندیدا شدن برای انتخابات را ندارد.
* ممکن است کسی مستقیم آبرو و حیثیت نظام را ببرد و کسی دیگر زمینه این آبروریزی ها را فراهم کرده باشد. کسی که آبروی افراد را هم میبرد، آبروی نظام را برده است.
*آن کسی هم که فساد اقتصادی میکند و از روابط قدرت - ثروت بهرهمند میشود و مالاندوزی میکند او نیز آبروی نظام را برده است. آبروی نظام بردن مراتب دارد وقتی مراتب آن را دیدید، من هم تائید میکنم. بله یک مصداق آن کسانی هستند که مشروعیت و مقبولیت نظام را زیر سوال بردند.
*در انتخابات هشتاد و هشت هیچکس برد نکرد، همه بازنده بودند. بازی برد- باخت نبود بازی باخت - باخت بود. تنها مردم بودند که با حضور چشمگیر خود در انتخابات برنده اصلی به شمار میروند. چرا که در کل هیمنه و وقار نظام فرو ریخت. آن عقبه تاریخی و نقطه ارجاع همه ذیل گفتمان انقلاب اسلامی فرو ریخت و همه چیز زیر سؤال رفت. باید تمام تلاش خود را معطوف احیای این نقطه ارجاع کنیم.
*همیشه کاندیداها بحث تقلب را مطرح میکردند، اما هیچگاه این حوادث رخ نداد چرا توجه نمیکنیم که در چهار سال گذشته قبل از انتخابات چه رخ داده است؟ نباید بدون توجه به این ریشه ها تنها به نمودهای ناموجه و موجه آن توجه کرد. در این 4 سال هرکه در این بزم متملقتر بود مقربتر بود. اینها را باید دید.
*مدعیالعموم اخلاقی ما که قوه قضائیه است باید وارد عمل شود و با این بی اخلاقی ها برخورد کند. شورای نگهبان باید وسعت نظر داشته باشد و از روشها و مکانیزمهای صحیحی برای تایید صلاحیت استفاده کند و اگر کسی رد صلاحیت میشود مستند باشد و کاندیدای رد صلاحیت شده نیز از دلایل مطلع باشد.
*نکته دیگر اینکه به پروندههای باز رسیدگی شود. در محاکمه تسریع شود و تکلیف آنها مشخص شود. در این صورت قطعاً در انتخابات شرایط خوبی خواهیم داشت و استقبال هم خوب خواهد بود.