آفتابنیوز : آفتاب- علیرضا خامسیان: جمله معروف از من بپرسید قبل از اینکه مرا از دست بدهید را که علی(ع) به مردم زمانهاش فرموده تنها ناظر به نادانستهها، بیسوادی و عدم دانش مردم نیست. این مقابله و خود را در معرض سوالات مردم گذاشتن، نظیر همان رویارویی پیامبر است که در اواخر عمر در احقاق حق مردم و پرداخت مطالباتشان فرمودند: اگر حق از کسی ضایع شده است و او مرا مسوول آن میداند مطالبه کند و حقش را بگیرد. مردی در همان اجتماع مدعی شد که روزی چوبدستیات را به عمد یا به سهو به من زدی و من خواهان قصاص آن هستم. پیامبر بطور جدی آماده قصاص شد. به نظر میرسد علی (ع) در کلامی که فرمود: «بپرسید پیش از آنکه در بین شما نباشم.» عین موضعگیری پیامبر اکرم(ص) است.
احقاق حق مردم، آمادگی پاسخگویی مطالبات و مردم را محق دانستن. هر انسانی حق دارد نسبت به پیشوا و مسوول بالادستی اش که باید ادا شود. پیام جمله علی(ع) تشکیل هسته اولیه جامعه مدنی در جمعیت امت مسلمان زمانه اش است.
به این نحو که اولامردم حق دارند بدانند و با سوال کردن از امامشان که او را به رهبری برگزیدهاند از تمام امور آگاه شوند و چیزی برایشان مجهول نماند. ثانیاً مردم تنها مکلف به فرمانبری و اطاعت بیچون وچرا و مامور به انجام وظیفه شرعی نیستند بلکه در جامعه مدنی ضمن «آگاهی» محقند. همانطور که علی(ع) فرمود: «ای انسان تو آزاد به دنیا آمدهیی خدا تو را آزاد آفریده بنده دیگری نباش.» پس انسان آزاد است و حق دارد و حق طبیعی و فطریاش ایجاب میکند که مطالباتی داشته باشد.
ذایقهها، افکار، سلایق و خواستههایش را برای بهتر زندگی کردن و تعیین سرنوشت خوبش بروز دهد و چنانچه حاکم حقش را تضییع کند، بتواند از او بگیرد. آنچنان که پیامبر(ص) و علی(ع) به او یاد دادند و او را محق دانستند و نگفتند تو باید مکلف باشی چون نمیدانی و به امور جاهلی و باید مطیع باشی و بس!
علی(ع) در فرمانی به مالک اشتر که از طرف ایشان به فرمانداری مصر منصوب شد، فرمودند: «ای مالک در برخورد با مردم لازم است که حقوقشان را یکسان و برابر ادا کنی، زیرا انسانها دو دستهاند یا مسلمان و همکیش و آیین تواند یا در خلقت و آفرینش مانند تو انسانند. پس همسان و مساوی تو هستند و تو حق نداری بینشان به تبعیض و تفاوت حکم کنی.»
پیام این فرمان مولاناظر به دفاع از آزادی، حقوق بشر و عدالت است و تمام موضوعاتی را در بردارد که گذار از سنت به مدرنیسم را ممکن میسازد: نو شدن انسان، جهان و هستی، برداشت او از طبیعت، معنویت، علم و عقلانیت قانونمدار.
علی(ع) شخصیتی است نوگرا و متفکر. دیدگاه او خطاب به انسان است. انسان بماهو انسان، انسان و عقل و فردیت انسانمحور اصل و بنیان تفکر مدرنیسم است. چیزی در این ایدئولوژی برتر و ارزشمندتر و مقدستر از «انسان و تفکر» او نیست. چه آنکه مدرنیته اصولاً به امر قدسی اعتقادی ندارد و نگارنده فعلاً در بحث حق و باطل، روا یا ناروا دانستن مدرنیسم و دنیای مدرنیته نیست. فقط اشارهیی گذرا و تعبیر معرفتشناسانهیی است از این الگوی فکری که اکثر ملل جهان به قبول و زندگی در فضای آن رضایت دادهاند.
علی(ع) باور دارد و فرماندارش مالک اشتر را در حکمی الزام میکند که دیدگاهت در برخورد با مردم طبقاتی، مسلکی، قشری و متعصبانه نباشد. فراتر از مذهب، نژاد، قومیت و رنگ پوست نگاه کن و احقاق حق نما.
علی(ع) بیش و پیش از آنکه اسلامیتش جاذبه داشته باشد و از این زاویه قابل بررسی باشد، انسانیت و انسان دوستی و اندیشه حقوق بشریاش مطرح و مورد توجه است. این است که علی(ع) میتواند به صورت یک چهره شاخص و قهرمان و آغازگر مدرنیزاسیون قلمداد و به دنیای مدرنیته معرفی و مورد بهرهبرداری بهتر در دین باوری و حکومت قرار گیرد. البته علی(ع) که جمع اضداد است و انسان کامل معرفی شده است و جلوه تمام عیار خلیفه الهی تبیین میشود و در بحثهای کلامی مورد کنکاش عمیق و دقیق عالمانه پژوهشگران ادیان و مکاتب قرار گرفته است که هیچ جنبهیی از جنبههای متعالی اسطورهیی، معنوی، الهی، عصمت و قداست او را از نظر دور نداشته و انکار نمیکند.
علی(ع) در قرائت مدرنیته شناخته نشده و ماهیتش تعریف نشده است و صفتی از فضایل او نادیده گرفته نمیشود. قرائت مدرنیسم، عقل منطبق و عالمانهیی میدهد که در علیشناسی و بازخوانی علی(ع) بتوان او را از هالهیی از ابهامات و رازهای نامکشوف و متعصبانه به در آورد.
علی را باید به خوبی شناخت و به خوبی معرفی کرد تا برای انسانهای خطاکار، اما حقیقتجو، واقعگرا، خاکی و قابل فهم و سرمشق شود. نزدیک شدن به او را ممکن سازد و انس با او را آسان کند.