آفتابنیوز : آفتاب: سایت آینده نوشت: با گذشت ۶ سال از ریاستجمهوری محمود احمدی نژاد، سرنوشت دو وعده اصلی وی به تراژدی حامیانش تبدیل شده است. محمود احمدینژاد در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ دو وعده اصلی داد که با توسل به آن موفق به جذب بخش قابل توجهی از آرای مردم شد.
وعده نخست مبارزه با مافیای نفتی بود و وعده دوم آوردن پول نفت بر سر سفره مردم؛ بدیهی بود که این دو وعده با هم ارتباطات ناگفته ای داشتند و قرار بود جناب احمدی نژاد پول نفت را از حسابهای مافیای نفتی خارج و به سفره های مردم بیاورد.
اما در طول ۶ سال گذشته چه اتفاقی افتاده است؟ آیا با مافیای نفتی مبارزه شده یا پول نفت سر سفره مردم آمده است؟
آمار رسمی بانک مرکزی نشان میدهد مجموع درآمد نفتی دولت طی ۶ سال گذشته شامل فروش نفت و محصولات حاصل از نفت به رقمی بالغ بر ۶۰۰ میلیارد دلار بالغ می شود. این در حالی است که مجموع درآمد نفتی کشور طی ۲۶ سال پس از انقلاب تا دولت نهم کمتر از ۵۰۰ میلیارد دلار بوده که شامل هزینه های جنگ نیز میشد.
این به معنای آن است که دولت احمدی نژاد نه تنها کل درآمد نفتی بعد از انقلاب را در این ۶ سال کسب کرده، بلکه ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد اضافی نیز داشته است و با این وجود، نه هزینه جنگ و نه هزینه مسایل بعد از انقلاب را پرداخت کرده و بنابراین باید به این سوال پاسخ گوید که پول نفت واقعا چه شده است؟ سراغ حساب ذخیره ارزی هم نروید که طبق اظهارات برخی مسئولان ظاهرا موجودیش منفی و یا حداقل مخفی است!
اکنون با گذشت این ۶ سال، استفاده از جوابهای قبلی نظیر آن که پول نفت مطابق قانون هزینه میشود، دیگر قابل قبول نیست؛ چرا که براساس گزارش تفریغ بودجه، بخش زیادی از بودجه کشور خارج از مصوبات قانونی هزینه میشود.
از سوی دیگر تولید نفت که درآمد اصلی کشور را ایجاد کرده است، در طول این ۶ سال کاهش یافته است و تولید نفت از حدود ۴ میلیون بشکه در آغاز دولت احمدینژاد به ۳ میلیون و دویست هزار بشکه رسیده است که این به معنای کاهش تولید است.
اما از مافیای نفتی چه خبر؟ با وجود وعده برخورد با مافیای نفتی، طی ۶ سال گذشته نه تنها برخوردی با این مافیا نشده، بلکه برخی شواهد نشان میدهد فعالیت آن به رونق رسیده است.
گفته میشود تعداد شرکتهای فعال در صنعت نفت کشور که در سال ۱۳۸۴ حدود ۲۵ شرکت بوده هم اکنون سه رقمی شده است، یعنی با وجود کاهش تولید تعداد شرکتها چند برابر شده است. حال آن که کاهش تولید در کنار اخباری مبنی بر این که یکی از عناصر با نفوذ در صنعت دارای ۱۵ شرکت نفتی است، از جمله این شواهد است.
اگر افزایش شرکتهای فعال در صنعت نفت به معنای افزایش توان تولید کشور بود این را باید موفقیتی بزرگ محسوب میکردیم اما با توجه به کاهش توان تولید مشخص است که بخش قابل توجهی از شرکتهای افزایش یافته شده به حرفه شریف دلالی و واسطه گری مشغولند.
و الا این چه معنایی میتواند داشته باشد جز آنکه برخی شرکتهای فعال در صنعت نفت با ارتباط ویژه با برخی مقامات به شغل شریف دلالی و رانتخواری مشغولند؟
اکنون که سردار رستم قاسمی به عنوان وزیر نفت وارد میدان شدهاند و انشاءالله اجازه رسیدگی به خط قرمز مافیاها را دارند، بهتر است تکلیف شعار مافیای نفتی را مشخص کنند. چرا که مردم خود تکلیف شعار دیگر را مشخص کردهاند و مشاهده نمیکنند که دولت عدالتمحور پول نفت را بر سر سفرههای آنان آورده باشد.
حالا چه فرقي مي كند به نام كي باشد شخص حقوقي يا حقيقي