آفتابنیوز : آفتاب: در حالی كه رسانههای رسمی كشور با تمركز طولانی بر برخوردهای دوگانه غرب به ویژه دولت آمریكا با موضوعاتی نظیر حقوق بشر و دموكراسی این موضوع را در افكار عمومی داخل تثبیت كردهاند، عدم توجه به این موضوع درباره سایر مسایل به صلاح منافع ملی كشور نیست.
حتی قبل از پیروزی انقلاب چهرههای متفكری نظیر شهید مطهری با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فسطین، از سكوت غرب و مدعیان دموكراسی درباره این جنایات انتقاد میكردند و بعد از پیرزوی انقلاب اسلامی نیز امام خمینی(ره) دهها بار موضوع برخورد دوگانه ابرقدرتها به ویژه آمریكا را در موضوعاتی نظیر حقوق بشر و دموكراسی به نقد كشیدند.
شعارهای فراوان در دفاع از حقوق بشر در كشورهای اسلامی و سكوت در برابر جنایات اسرائیل، دم زدن از دموكراسی در جهان و حمایت از دیكتاتورهای وابسته عرب و ارتكاب جنایات جنگی از جمله بمبهای رادیواكتیو و شكنجه در زندانهایی نظیر ابوغریب و گوانتانامو در كنار عدم اجازه به سخن گفتن درباره هولوكاست در حالی كه زیر سوال بردن مقدسات ادیان آزاد است، تنها گوشهای از برخوردهای دوگانه غرب طی دهههای گذشته است كه درباره هریک صدها بار در سخنرانیهای مسئولان نظام و برنامههای صداوسیما و مطبوعات رسمی دلایل و اشارات فراوانی گفته شده است؛ به نحوی كه انتقاد از برخوردهای دوگانه غرب را به یک اصل در افكار عمومی داخل كشور تبدیل كرده است.
با این وجود اخیراً برخی از موضعگیریهای رسمی و برخوردهای رسانه ملی در موضوعات بینالمللی شائبه برخوردهای دوگانه در ایران را پدید آورده است.
برای مثال در موضوع بیداری اسلامی و قیامهای مردمی در منطقه، موضع تبلیغات رسمی به درستی حمایت از اعتراضات مردمی بود و این موضوع در مصر، تونس و یمن اثرات بسیار مثبتی داشت.
در مورد لیبی نیز با وجود ارتباطات دولتها با یكدیگر، موضع بجا و سریع نظام درباره حمایت از مردم این كشور دربرابر دیكتاتور جنایتكار لیبی برای غرب غیرمنتظره بود و حتی گلایههای دوستان مشترک دولتهای ایران و لیبی از جمله هوگو چاوز را در پی داشت.
درباره بحرین با وجود سكوت و حمایت غرب از سركوب مردم مظلوم بحرین، موضع نظام مبنی بر طرفداری از اكثریت این كشور در برابر سركوب خاندان سلطنتی، حمایت افكار عمومی بینالمللی را به همراه داشت.
اما در این مجموعه موضع صداوسیما و رسانههای رسمی درباره سوریه موجب بروز ابهام و شائبه برخورد دوگانه شده است. چرا كه در این كشور همانند بحرین یک اقلیت مذهبی كه علویان میباشند و برخی اصرار دارند آنها را شیعه قلمداد كنند، بر یک اكثریت اهل تسنن حكومت میكنند و همانگونه كه ما در بحرین به درستی حكومت دیكتاتوری یک اقلیت بر اكثریت را نادرست میدانیم، در سوریه نیز میتوان همینگونه نتیجه گرفت.
از سوی دیگر حكومت اسد و پدرش همانند حكومتهای مصر، تونس، یمن و لیبی به هیچوجه یک حكومت ایدئولوژیک و مذهبی نیست و یک حكومت به معنای كامل سكولار است. بنابراین بین قیامهای منطقه كه در آنها هویت اسلامی مردم یكی از مولفههای اصلی است، اشتراک وجود دارد.
از سوی دیگر جریان مخالف حكومت اسد در حال حاضر از جریانهای مخالف رژیم صهیونیستی است و احتمالا برخلاف حكومت بشار و پدرش كه 40 سال تصرف بلندیهای استراتژیک جولان توسط اسرائیل را پذیرفته بودند، موضع تندتری در برابر اسرائیل خواهد داشت.
حتی اگر تمامی مطالب مطرح شده درباره نقش سازمان سیا، عربستان سعودی و القاعده را در حوادث سوریه بپذیریم، با توجه به كشته شدن حدود دوهزار تن در ناآرامیهای این كشور كه معادل 40 برابر تلفات معترضین در بحرین است، باز هم سكوت درباره حوادث سوریه به جای تلاش برای اصلاح عملكرد حكومت اسد، بازی در زمین و طرح آمریكا و سعودی است. چرا كه این جریانات این موضوع را به معنای رودررو شدن ایران با معترضان سوریه كه راهپیماییهای میلیونی آنها نشان میدهد در اكثریت مطلق هستند، وانمود كرده و شرایط را در سوریه كه گرایشهای اسلامی اكثریت مردم این كشور به طور كلی همراه و هماهنگ با سیاستهای كلی نظام جمهوری اسلامی است، علیه ایران جلوه خواهند داد.
از سوی دیگر برخورد دوگانه صداوسیما در موضوع ناآرامیهای لندن و تهران نیز همین شائبه را برای افكار عمومی به وجود میآورد.
در حالی كه آقای احمدینژاد در گفتوگو با شبكه یورونیوز اقدامات قضایی علیه معترضان درحوادث بعد از انتخابات را به دلیل حمله به بانکها و مغازهها و ادارات منطقی توصیف كردند، رییس دولت به فاصله یک هفته در اظهارات خود خطاب به دولت انگلیس از این اقدامات دفاع و آنها را مردمی دانست و خواهان عدم برخود با این طیف توسط دولت انگلیش شد.
دوگانگی در برخوردها تاحدی بود كه در میان وبلاگنویسان اصولگرا و سایت رییس مركز پژوهشهای مجلس نیز این موضع منتشر شد كه باید با حمایت از برخورد قانونی دولت انگلیس با معترضین آشوبگر، به نوعی برخوردهای صورت گرفته با معترضین حوادث پس از انتخابات، اقدامی متعارف و منطقی عنوان گردد. البته این روی دیگر سكه است كه عدم استفاده از معیار دوگانه با برخورد سخت با معترضین در تهران و لندن تحقق یابد.
با این وصف با توجه به دسترسی مخاطبان به اطلاعات از كانالهای مختلف نظیر ماهواره و اینترنت، مخاطب از ابعاد گوناگون به حوادث نگریسته و در این شرایط اتخاذ مواضع دوگانه میتواند به ایجاد تناقض در ذهن مخاطب و بیاعتمادی به انصاف رسانههای مورد نظر منجر گردد، بنابراین همان قدر كه برخورد دوگانه به زیان آمریكا تمام شده و ما طی 30 سال گذشته از آن به اندازه كافی استفاده كردهایم، این موضوع میتواند به صلاح ما نیز نباشد.