کد خبر: ۱۳۶۵۱
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۸۴ - ۰۰:۰۰

ايران ـ امريكا: امكان برقراري روابط مجدد

آفتاب‌‌نیوز : وي در طول اقامت خود در ايران علاوه بر سخنراني در كنفرانس تهران، با موضوع "آيا انقلاب قابل پيش‌بيني است"، سخنراني‌ها و ملاقات‌هاي ديگري نيز به شرح زير داشته است:

ـ سخنراني با موضوع "رابطه ايران ـ روسيه" در مركز تحقيقات 

ـ سخنراني در موسسه مطالعات سياسي و بين‌المللي وابسته به وزارت امورخارجه.

ـ نشست خبري با حضور پنج روزنامه‌نگار داخلي و خبرنگار روزنامه همشهري.

ـ حضور و سخنراني در جمعي از روحانيون قم در شهر قم، با موضوع "ايران، انقلاب اسلامي و نظم جهاني".

ـ حضور و سخنراني در "مركز گردآوري متون" با نظارت دفتر نهاد مقام معظم رهبري، در شهر قم.

ـ حضور و سخنراني در كلاس‌هاي درس كارشناسي ارشد دكترملكي در دانشگاه علوم بين‌المللي وابسته به وزارت امورخارجه.

آقاي كتز در شروع گزارش خود مي‌نويسد؛ به‌جاي اين‌كه نظر خود را در مورد هريك از جلسات بگويم، نتيجه‌گيري كلي خود را با عناوين زير بيان مي‌كنم:

دولت بوش: اميدها و نگراني‌ها، انقلاب‌هاي دموكراتيك و تأثير آن بر ايران، مسئله هسته‌اي، درگيري اعراب ـ اسراييل، عراق در افغانستان، ظهور اصولگرايان سني و اثرات آن در ايران، روسيه و اروپا، چشم‌اندازهاي روابط مجدد ايران ـ امريكا. 

٭٭٭
دولت بوش: اميدها و نگراني‌ها

ايرانياني كه من با آنها برخورد داشتم با آن‌كه اكثراً سياست‌هاي بوش را مورد انتقاد قرار مي‌دادند، جنبه‌هاي خاصي از سياست‌هاي خارجي وي را قبول داشتند. آنها به‌شدت از اين گفته بوش بعد از 11 سپتامبر كه اسلام را مكتب و مذهب صلح معرفي كرده بود، خرسند بودند. آنها همچنين بوش را به علت گرايش‌هاي سنتي‌اش تحسين مي‌كردند و اقدام وي در اخراج طالبان از افغانستان را كه به عقيده روحانيون ايران افرادي بي‌سواد بودند كه از اسلام هيچ نمي‌دانستند، تأييد مي‌كردند. آنها از بوش به خاطر سرنگوني صدام حسين و برگزاري انتخابات آزاد در عراق كه براي نخستين‌بار از زمان صدام‌حسين و ديگر حكومت‌هاي پيش از وي به جمعيت شيعه اين كشور اجازه حضور در فعاليت‌هاي سياسي را داد، قدرداني مي‌كردند.

از طرف ديگر، بيشتر ايرانياني كه با آنها ملاقات كردم، از اين سياست بوش كه ايران را به همراه عراق و كره‌شمالي "محور شرارت" خوانده بود، اظهار ناخرسندي مي‌كردند. آنها در مورد عراق با بوش موافق بودند و رفتار وحشيانه صدام با شيعه‌هاي عراق و تجاوز به ايران و كويت را محكوم مي‌كردند. همچنين همانند بوش كيم جونگ ايل(Kim Jong Il) را رهبري مستبد مي‌دانستند كه تهديدي براي همسايگانش محسوب مي‌شود. يكي از تحليل‌گران ايران معتقد بود سلاح‌هاي هسته‌اي كره‌شمالي تهديدي عليه ايران است. همگي آنها عقيده داشتند كه ايران گرچه ممكن است كمبودهايي داشته باشد اما در هر صورت جامعه‌اي متمدن است. جمهوري اسلامي ايران هيچ وجه مشتركي با اين دو رژيم مستبد ندارد و بسيار متعجب بودند كه چرا دولت بوش نمي‌تواند اين تفاوت را درك كند. درواقع، آنها مي‌گفتند بوش به‌خوبي اين مسئله را درك مي‌كند، ولي يكسان دانستن ايران با عراق و كره‌شمالي به‌عنوان "محور شرارت" تنها در راستاي هدف بوش مبني بر "تغيير رژيم" در ايران صورت مي‌گيرد.

برخي از ايرانيان دولت بوش را رژيمي انقلابي مي‌دانستند كه فعالانه درصدد است تا شيوه انقلابي خود را به ديگر كشورها منتقل كند. آنها معتقد بودند دولت بوش نيز همانند ايران، به‌زودي خواهد فهميد كه القاكردن تفكرات انقلابي خود به ديگران كار بسيار دشواري است و بوش و جانشينانش درنهايت از انجام چنين كاري منصرف خواهند شد. ايرانيان همچنين احساس مي‌كنند نمي‌توانند سياست خارجي بوش را تغيير دهند.

اين نظرات انتقادآميز از دولت بوش بايد مورد تحليل و بررسي دقيق قرار گيرد. من شاهد انتقاد شديد ايرانيان از دولت‌هاي پيش از بوش نيز بوده‌ام. ايرانيان هنوز از نقش امريكا در بركناري دولت مصدق در سال 1953 ناخشنودند. هنگامي‌كه به آنها گفتم دولت ايران نيز در اين پيشامد نقش بسزايي داشته واكنش ‌آنها انكار و حتي تمسخر بود.

دكتر ملكي از من پرسيد چرا واكنش امريكا به انقلاب‌اسلامي 1979 ايران تا اين اندازه منفي بود اما در برابر انقلاب ماركسيست‌ها در سال 1978 در افغانستان چنين واكنش شديدي را از خود نشان نداد. ايرانيان معتقدند دولت امريكا چندين دهه است كه چنين برخوردهاي خصمانه‌اي با ايران را در دستور كار خود قرار داده است. هنگامي‌كه به آنها گفتم امريكا هنوز از محاصره سفارتخانه خود در سال 1979 در ايران و حادثه گروگانگيري پس از آن ناخرسند است آنها پاسخ دادند كه اين اقدامات تنها واكنشي طبيعي به سياست خصمانه امريكا در قبال ايران بوده است و خساراتي كه امريكا از چنين برخوردهايي از جانب ايران متحمل شده خيلي كمتر از خسارت‌هايي بود كه ايران از سياست‌هاي امريكا ديده است. به‌ظاهر ايرانيان مي‌خواهند امريكا بويژه دولت امريكا نظرات آنها در مورد روابط گذشته ايران و امريكا را قبول داشته باشد.

انقلاب‌هاي دموكراتيك و تأثيرات آن بر ايران

به نظر مي‌رسد موج اخير انقلاب‌هاي دموكراتيك در اتحاد جماهير شوروي سابق و ديگر نقاط جهان، بيش از حوادث ديگر از قبيل حضور نظاميان امريكا در كشورهاي همسايه نظير عراق و افغانستان موجب نگراني مقامات دولتي اين كشور شده است. از نظر بسياري از ايرانيان محرك اصلي انقلا‌ب‌هاي دموكراتيك در گرجستان، اوكراين و قرقيزستان و عامل اصلي جنبش‌هايي كه منجر به خروج نيروهاي سوريه از لبنان شد، امريكا بوده است. بسياري از ايرانياني كه با آنها برخورد داشتم نگران اين موضوع بودند كه امريكا بخواهد چنين جنبش‌هاي انقلابي را در ايران نيز به راه بيندازد. (ناگفته نماند كه برخي نيز از اين امر راضي بودند)

من تلاش كردم به آنها بفهمانم كه عامل اصلي اين انقلاب‌ها امريكا نبوده است. واشنگتن اين قدرت را ندارد كه هزاران نفر را به خيابان‌ها بكشاند و وادار به تظاهرات كند. هر چند كه طرف‌‌هاي ايراني من خيلي با اين نظر موافق نبودند. از نظر آنها سخنان بوش مبني بر برقراري دموكراسي در خاورميانه موجبات چنين فعاليت‌هايي را فراهم كرده است. برخي نيز گفتند نمي‌توانند دليل و منطق امريكا در اتخاذ چنين سياست‌هايي را درك كنند. درست است كه انقلاب دموكراتيك اتحاد جماهير شوروي منجر به شكل‌گيري دولت‌هاي حامي امريكا شد، اما چنين حركاتي در جهان غرب قطعاً موجب بروز احساسات ضد امريكايي خواهد شد. هنگامي كه در ايران بودم مقامات ايراني به‌شدت به من هشدار دادند كه تلاش‌هاي امريكا در "تحميل" دموكراسي در ايران نتيجه‌اي معكوس خواهد داشت، اما به نظر من انقلابي كه از درون نشأت بگيرد خطرناك‌تر از انقلابي است كه عامل بيروني دارد.

مسئله هسته‌اي

درك تهران از مسئله‌ هسته‌اي كاملاً متفاوت از واشنگتن است. دولتمردان امريكا و ديگر سياستمداران نگران اين موضوع هستند كه هدف ايران از ساخت راكتورهاي اتمي با همكاري روسيه، غني‌سازي اورانيوم و ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي باشد كه مي‌تواند آن را در اختيار گروه‌هاي مخالف اسراييل نظير حزب‌الله و حماس قرار دهد. از طرف ديگر مقامات ايراني معتقدند مخالفت‌هاي واشنگتن با برنامه هسته‌اي ايران كاملاً غيرعادلانه است، زيرا امريكا با برنامه هسته‌اي هندوستان هيچ مخالفتي نكرده است. واشنگتن همچنين با برنامه هسته‌اي پاكستان نيز مخالفتي نكرده است و اين مسئله باعث ناراحتي ايران شده زيرا به نظر آنها دولت پرويز مشرف قدرت مقابله در برابر مقاومت‌هاي گروه‌هاي اسلامي را كه قصد بركناري وي را دارند، ندارد. از نظر تهران، واشنگتن در برابر تحول هسته‌اي كره‌شمالي بسيار محتاطانه عمل مي‌كند. بنابراين مسئله ايران اين است كه چرا امريكا و اسراييل، ايران را كه داراي سلاح‌هاي هسته‌اي نيست تهديد به حمله نظامي مي‌كنند، درحالي‌كه درقبال دولت‌‌هايي كه داراي يك چنين سلاح‌هايي هستند آن‌قدر محتاطانه تصميم مي‌گيرد؟

ايران مي‌گويد بنا به قانون منع گسترش سلاح‌هاي اتمي، كشورهاي امضاكننده اين پيمان حق دسترسي به انرژي اتمي را دارند، بنابراين بازداشتن ايران از چنين دانشي غيرعادلانه است. از نظر برخي، ايران به‌هيچ‌وجه قصد ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي ندارد. اما برخي ديگر معتقدند ممكن است ايران اقدام به چنين كاري بكند. با اين حال اين گروه نيز نمي‌فهمند كه چرا امريكا سعي دارد برنامه هسته‌اي ايران را خطرناك‌تر از برنامه هسته‌اي پاكستان و كره‌شمالي جلوه دهد. آنها معتقدند از آنجا كه ايران از حملات تلافي‌جويانه امريكا و اسراييل به‌خوبي آگاه است هيچ‌گاه اقدام به حمله هسته‌اي عليه آنها نمي‌كند. آنها مي‌گويند هدف ايران از دستيابي به سلاح‌هاي هسته‌اي افزايش توان نظامي كشور در برابر چنين حملات احتمالي است. هنگامي كه گفتم نگراني امريكا از برنامه هسته‌اي ايران، مجهزشدن حزب‌الله و حماس توسط ايران به يك چنين سلاح‌هايي است، طرف‌هاي ايراني من به حرف من خنديدند. آنها مي‌گويند ايران قادر به كنترل اين دو گروه نيست، ولي چنانچه اين گروه‌ها حملات هسته‌اي عليه اسراييل انجام دهند در هر صورت ايران مقصر شناخته خواهد شد.

درگيري اعراب ـ اسراييل

سياست و موضع ايران در قبال درگيري اعراب ـ اسراييل آن چيزي نيست كه واشنگتن تصور مي‌كند. اسراييل و امريكا ادعا مي‌كنند كه ايران با ايجاد مانع در روند صلح اعراب ـ اسراييل مانع از به‌ نتيجه رسيدن تلاش‌هاي صلح‌طلبانه مي‌شود و اين نكته را به‌طور ضمني القا مي‌كنند كه ايران مخالف صلح است و هدفش از اين كار تضعيف اسراييل است. در مقابل، ايرانيان معتقدند كه سران كشورشان ازجمله "رهبر معظم جمهوري اسلامي ايران آيت‌الله خامنه‌اي" هر شرايطي را كه فلسطينيان بپذيرند خواهند پذيرفت. پژوهشگران ايراني حاضر در جلسه از من پرسيدند چرا امريكا اين موضوع را درك نمي‌كند؟ و چرا واشنگتن نمي‌خواهد بفهمد كه بيانيه‌هاي انتقادآميز ايران از روند صلح ربطي به سياست ايران درقبال مسئله اعراب ـ فلسطين ندارد، و چرا عدم مداخله جمهوري اسلامي در برخي مسائل از جانب القاعده و ديگر مسلمانان سني، حركاتي غيراسلامي تلقي مي‌شود؟

عراق و افغانستان

همان‌طور كه قبلاً گفتم، ايرانياني كه با آنها ملاقات داشتم موافق سياست‌هاي بوش در قبال اين دو كشور بودند. درواقع آنها خود را با امريكا در رابطه با اين دو كشور هم‌عقيده مي‌ديدند: طرفداران دولت‌هاي ميانه‌روي منتخب مردم مخالف با سني‌هاي تندرو (گروه‌هاي مذهبي افغانستان و گروه‌هاي مذهبي و غيرمذهبي عراق) درصدد به‌دست آوردن مجدد قدرت با توسل به زور و خشونت هستند. ايران در پيشبرد برنامه‌هاي امريكا در اين دو كشور همكاري‌هاي سياسي با دولت امريكا داشته است. به عقيده بسياري از ايرانيان، ايران و امريكا در اين مسئله با يكديگر متحد بودند. اما برخلاف تهران، واشنگتن چنين اظهاراتي را قبول ندارد. ايرانياني كه با آنها ملاقات داشتم خواهان اين بودند كه امريكا به‌طور علني اعلام كند كه در مسئله عراق و افغانستان از همكاري‌هاي ايران بهره‌مند بوده است.

با اين حال، ايران نسبت به برنامه صلح طولاني‌مدت در افغانستان خوش‌بين است. از نظر ايرانيان افغانستان كشوري غيرمتمدن و حتي وحشي است و مردم آن هميشه در حال جنگ‌اند. آنها به واكنش شديد ضدامريكايي مردم افغانستان به گزارش‌هاي حاكي از بي‌حرمتي نظاميان امريكا به قرآن مقدس در زندان گوانتانامو اشاره كردند و گفتند اين واكنش شديد در حالي بود كه امريكا، افغانستان را از دست طالبان آزاد كرده بود. (آنها گفتند در ايران با چنين واكنشي در برابر اين گزارش‌ها روبه‌رو نشديم.) ايران همچنين نسبت به مسئله عراق نيز بدبين است، اما به دليلي ديگر. آنها معتقدند اگر گروه‌هاي مخالف سني در اين كشور شكست بخورند، عراقي‌هاي شيعه بيشتر از گذشته به نيروهاي نظامي خواهند پيوست. ايرانيان حاضر در كنفرانس از احترامي كه امريكايي‌ها نسبت به آيت‌الله سيستاني، مرجع عاليقدر عراق، از خود نشان داده‌اند اظهار شگفتي كردند. البته اين رفتار امريكا موجب رنجش خاطر ايرانيان نيز شده بود، آنها مي‌گفتند اگر امريكا مي‌تواند نسبت به روحانيون عراق ادب را رعايت كند، چرا چنين رفتاري را با روحانيون ايران ندارد؟ در پاسخ به اين ادعا كه سيستاني بيش از روحانيون ايران عقايد دموكراتيك دارد، يكي از محققان ايراني گفت سيستاني مي‌خواهد براي خود ولايت‌فقيه جديدي تشكيل دهد. طبق اصل ولايت‌فقيه، رهبر معظم جمهوري اسلامي ايران، آيت‌الله خامنه‌اي، حق رد و تكذيب تصميم ديگر رهبران منتخب را دارد.

ايرانيان به‌طوركلي معتقدند اگر امريكا و ايران بر سر مسئله عراق و افغانستان با يكديگر همكاري كنند همه چيز به‌خوبي پيش خواهد رفت. بسياري از ايرانيان مي‌گويند تهران حاضر به انجام چنين همكاري‌هايي است، اين واشنگتن است كه مخالفت مي‌كند.

ظهور اصول‌گرايان سني و اثرات آن در ايران

ظهور اصول‌گرايان سني يا Salafism و يا سني‌هاي تندرو، نامي كه ايرانيان بر آنها نهاده‌اند، موجبات نگراني ايران را فراهم كرده است. ايرانيان مي‌دانند كه تندروهاي سني به همان اندازه كه مخالف سياست‌هاي غرب هستند مخالف مسلمانان شيعه نيز هستند. به نظر ايران، به‌قدرت رسيدن اين گروه در عراق، به اندازه طالبان براي ايران تهديدآميز است. درواقع، اصلاً نبايد شرايط به قدرت رسيدن آنها فراهم شود چه برسد به اين‌كه اجازه داد تبديل به تهديد شوند. از نظر ايران، سني‌هاي افراطي هم براي ايران و هم براي امريكا تهديدي بزرگ به‌شمار مي‌آيند. طرف‌هاي ايراني من معتقد بودند كه امريكا به جاي اين‌كه عليه اين تهديد با ايران همكاري كند از دولت‌هاي سني نظير عربستان سعودي و پاكستان كه حامي اين گروه‌ها هستند، حمايت مي‌كند. روحانيوني كه در قم با آنها مذاكره داشتم كاملاً با به‌كاربردن عنوان "اصول‌گرا" براي آنها مخالف بودند. از نظر آنها طرفداران گروه‌هاي شيعه، مسلماناني آزاد، نوانديش و ترقيخواه هستند. واشنگتن هيچ‌گاه حاضر به همكاري با مسلمانان شيعه كه هميشه در گفتار خود صداقت پيشه كرده‌اند نيست و درعوض حامي دولت‌هايي است كه با رياكاري و دورويي از اصول‌گرايان سني كه عليه منافع امريكا اقدام مي‌كنند، حمايت مي‌كنند. امريكا چرا اين‌گونه رفتار مي‌كند؟ به نظر آنها علت اين گونه رفتارهاي امريكا نفوذ اسراييل و يهوديان نيست، بلكه دليل اصلي عدم شناخت آگاهانه امريكا از ايران و در كل، جهان اسلام است. آنها معتقدند تا زماني‌كه امريكا به حمايت خود از دولت‌‌هاي حامي اصول‌گرايان سني ادامه دهد، اوضاع به نفع ايران و امريكا نخواهد بود و درواقع نتيجه اين امر براي ايران سنگين‌تر است تا امريكا، زيرا امريكا مي‌تواند خاورميانه را ترك كند ولي ايران نمي‌تواند.

روسيه و اروپا

در سخنراني خود راجع به روابط ايران ـ روسيه در مركز مطالعات استراتژيك ايران و سازمان IPIS به اين نكته اشاره كردم كه با اين‌كه روسيه و ايران منافع و نقطه‌نظرات مشتركي دارند (ازجمله تلاش براي كاهش نفوذ امريكا و تركيه در منطقه، مخالفت با تجزيه‌طلبي، عدم موافقت با پروژه خط لوله باكو ـ جيحان با حمايت امريكا كه از ايران و روسيه نيز مي‌گذرد و تمايل روسيه براي ادامه ساخت پايگاه‌هاي هسته‌اي در ايران) اين دو كشور اختلاف نظرهاي شديدي نيز با يكديگر دارند. (ازجمله اختلاف نظر بر سر تقسيم مناطق درياي خزر و چگونگي صادرات نفت حاصل از آن مناطق، اختلاف نظر بر سر مسئله اعراب ـ اسراييل، نگراني‌هاي هر يك از طرفين در مورد روابط كنوني و آتي طرف مقابل با امريكا). هرچند كه دو طرف به ايجاد روابطي مستحكم با يكديگر تأكيد دارند، اما روابط ايران ـ روسيه هيچ‌گاه واقعاً مستحكم نبوده است زيرا هيچ‌يك از آنها حاضر نيستند به خاطر ديگري از منافع خود بگذرند.

از نظر ايرانياني كه اظهارات مرا در اين باره شنيدند، ديدگاه من نسبت به روابط ايران ـ روسيه بسيار خوشبينانه بود. ديد آنها نسبت به اين مسئله تا حدي منفي‌گرايانه بود. هرچند كه دولت ايران سعي در درك سياست‌هاي پوتين درقبال چچن داشته است و با اين‌كه جمعيت چچن نيز مانند ايران مسلمان هستند هيچ‌گاه از استقلال آنها حمايت نكرده است، اما پژوهشگران ايراني حاضر در جلسه در كل از سياست پوتين نسبت به چچن و مسلمانان ناراحت بودند. آنها همچنين از رد درخواست اخير گروه‌هاي ازبك مخالف مسكو مبني بر كنارگذاشتن اختلاف‌ها و سازش اندك با رژيم ازبكستان، توسط پوتين ناراضي بودند. سياست‌هاي پوتين درقبال مسلمانان اتحاد جماهير شوروي موجب تحريك گروه‌هاي مخالف مي‌شود و نتايجي را در بر خواهد داشت كه مسكو قادر به كنترل آن نخواهد بود. عليرغم ادعاهاي مسكو مبني بر روابط دوستانه با ايران، بيشتر ايرانيان حاضر در جلسه مي‌گفتند فكر نمي‌كنند مسكو در مواقع واقعاً ضروري به كمك ايران بشتابد.

نظر ايرانيان در رابطه با اروپا تا حدي مثبت و خوشبينانه بود. از نظر آنها اروپا طرف تجاري مهمي در معاملات بازرگاني ايران محسوب مي‌شود. تا چندي پيش انگلستان، فرانسه و آلمان درقبال مخالفت‌هاي امريكا با برنامه هسته‌اي ايران تا حدي از ايران پشتيباني مي‌كردند اما اخيراً اين سه كشور از پشتيباني خود از ايران كاسته‌اند و اين امر موجب كاهش اعتبار آنها در اين كشور شده است. سياست عدم مداخله‌اي كه اروپا اتخاذ كرده، ايرانيان را بر آن داشته تا معتقد باشند كه اروپا در مواقع بحراني به ايران كمك نخواهد كرد.

برخي از ايرانيان حاضر در جلسه به‌طور خصوصي به من گفتند كه از انتقادات اروپا از امريكا به دليل مداخله در امور عراق خرسند نيستند زيرا اين امر نشان مي‌دهد كه برخلاف امريكا، اروپا با سركوبي اكثريت مسلمانان شيعه عراق توسط صدام حسين و پسرانش موافق است.

چشم‌اندازهاي روابط مجدد ايران ـ امريكا

عليرغم تمامي اختلاف‌نظرهاي ايران و امريكا، ايرانياني كه من با آنها برخورد داشتم معتقد بودند امريكا تنها كشوري است كه مي‌تواند در برابر اصول‌گرايان سني و ديگر مخالفان از ايران حمايت كند. البته اگر بخواهد. ايرانيان حاضر در جلسه با از سر گيري روابط ايران ـ امريكا موافق بودند، اما مي‌دانستند كه به علت اختلاف‌نظرهاي شديدي كه ميان اين دو كشور وجود دارد (بويژه بر سر مسئله هسته‌اي) و تأكيد هر يك از طرفين به مخالفت با از سر گيري اين روابط، اين امر به‌زودي محقق نخواهد شد. غرور هر يك از طرفين و سابقه روابط گذشته آنها با يكديگر نيز يكي ديگر از موانع بهبود روابط ايران ـ امريكاست.

احساس كردم از نظر بسياري از ايرانيان، تجديد روابط ايران ـ امريكا بسيار دشوار و دور از ذهن است و آنها فكر مي‌كنند در نهايت ايران به كشوري منزوي در خاورميانه تبديل خواهد شد كه همسايگانش همگي سني خواهند بود و در اين شرايط هيچ‌كس حاضر به كمك به ايران نخواهد بود. البته برخي ديگر به روابط دوستانه و سريع امريكا و چين پس از سال‌ها دشمني و اختلاف نظر اشاره كردند و گفتند هنگامي‌كه اين دو كشور تهديد مشتركي را ازجانب روسيه احساس كردند اختلافات حل‌نشده خود را كنار گذاشتند و به سرعت با يكديگر رابطه برقرار كردند. آنها به ملاقات رئيس‌جمهور ريچارد نيكسون (Richard Nixon) از پكن پس از چند دهه دشمني و روابط خصمانه چين ـ امريكا كه موجب حيرت جهانيان شد، اشاره كردند و گفتند پس از ‌آن با اصلاحات دموكراتيكي كه صورت گرفت روابط اين دو كشور بسيار گسترش يافت.

بسياري از ايرانيان آنجا اميدوار بودند چنين حادثه‌اي موجب بهبود روابط ايران ـ امريكا نيز بشود. البته بسياري از آنها فكر نمي‌كردند كه بوش هيچ‌گاه به ايران بيايد و مي‌گفتند شايد سفر رايس، وزير امورخارجه امريكا، به ايران همانند سفر نيكسون نتايج مثبتي در بر داشته باشد.

من در اين مورد با بسياري از آنها صحبت كردم و بيشتر آنها با اين امر موافق بودند. برخي از ايرانيان حاضر در كنفرانس مي‌گفتند سفر رايس به ايران مشروط به قبول شرايط بي قيد وشرطي از جانب امريكاست، درحالي‌كه سايرين معتقد بودند نيازي به تعيين شرط و شروط نيست زيرا اين امر تنها موجب بدتر شدن اوضاع مي‌گردد. براي بسياري از آنها نحوه برخورد واشنگتن با ايران بسيار حساس و مهم بود.

البته همه مي‌دانستند كه بدون وجود يك‌سري پيش‌زمينه‌ها و اقدامات اوليه چنين پيشرفتي حاصل نمي‌شود. يكي از ايرانيان حاضر در جلسه پيشنهاد داد كه رئيس‌جمهور آينده ايران (به احتمال زياد رفسنجاني) در آغاز جلسه مجمع عمومي سازمان ملل كه سپتامبر آينده برگزار مي‌شود با رئيس‌جمهور بوش ديدار و گفت‌وگو كند. اگر شرايط خوب پيش برود، ممكن است بوش وي را به واشنگتن يا استراحت‌گاه خود در كروفرد (Crowford) تگزاس دعوت كند.

برخي از ‌‌آنها نيز معتقد بودند در صورت برقراري يك‌سري روابط فرهنگي و ديگر تبادل‌نظرها بين ايران و امريكا، امكان بهبود روابط ميان اين دو كشور وجود دارد. آنها گفتند در حال حاضر ايران تمامي تلاش خود را در اين زمينه مي‌كند. موسسه مطالعات درياي خزر و ديگر موسسات علمي ايران هرساله چند تن از مقامات امريكايي را به ايران دعوت مي‌كند، اما امريكايي‌ها شرايط ملاقات مقامات ايراني از موسسات امريكايي را فراهم نمي‌كنند، درحالي‌‌كه دعوت امريكا از ايرانيان بويژه روحانيون بسيار موثر خواهد بود. زيرا هرچه دوطرف بيشتر راه‌هاي مذاكره با يكديگر را ياد بگيرند، بهتر مي‌توانند يكديگر را قانع كنند.

برداشت كلي من از مذاكراتم در ايران اين است كه بيشتر شخصيت‌هاي برجسته و پژوهشگران ايراني نه‌تنها احساساتي خصمانه نسبت به امريكا ندارند، بلكه به نوعي احساس نزديكي و تفاهم با اين كشور مي‌كنند. اكثر آنها خواستار روابطي گسترده‌تر و روشن‌تر با امريكا هستند، اما انتظار دارند امريكا درخواست چنين روابطي را از ايران بكند. شايد خيلي‌ها در امريكا حاضر به انجام چنين كاري نباشند، اما به نظر من با توجه به تمايل ايرانيان به شروع روابط شايد اين پيشنهاد خيلي هم بد نباشد. حتي اشاره‌اي كوچك از طرف امريكا، اشتياق بسياري را در ايرانيان به‌وجود خواهد آورد و روابط گسترده با واشنگتن برقرار خواهند كرد، اما اگر چنين اتفاقي هم نيفتد، كمترين فايده‌اش اين است كه تهران و واشنگتن به شناختي بهتر از يكديگر مي‌رسند كه ممكن است به ارتباطاتي روشن‌تر تبديل شود. 

گزارش از: مارك كتز(Mark N.Katz) از كنفرانس ماه مي تهران

منبع: "Iran Almanac"30 مي 2005 (9خرداد1384)

برگردان: چشم‌انداز ايران

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین