آفتابنیوز : آفتاب: تغییر در نظام آموزشی کشور، بعد از انقلاب اسلامی یا بهتر بگوییم انقلاب فرهنگی تا کنون از جمله آرمانهای مسئولان نظام به ویژه مسئولان نظام آموزشی بوده است و دراین راستا تغییر و تحولات ساختاری و محتوایی بسیاری در مقاطع مختلف رخ داده است. تغییراتی که به عقیده برخی کارشناسان حوزه آموزش بیشتر سلیقهای بوده است و تا کنون نتوانسته نظام آموزشی را آنگونه که شایسته است تحول بخشد. این روزها هم وزارت آموزش و پرورش دولت دهم تمام تلاش خود را به کارگرفته تا تحولات ساختاری و محتوایی تازهای در این وزارتخانه به وجود آورد. این درحالیست که اغلب این تغییرات ساختاری و محتوایی مورد پذیرش کارشناسان و مسئولان نظام آموزشی کشور نیست.
گفتوگوی خبرآنلاین با عباسپور تهرانی را در ادامه میخوانید:
رییسجمهور به تندی از مخالفان تعطیلی پنجشنبههای مدارس انتقاد کرده است. آقای احمدینژاد معتقد است مخالفان ادای روشنفکران را درمیآورند، نظر شما به عنوان یکی از مخالفان این طرح چیست؟
اکنون در ششمین سال ریاستجمهوری دکتر احمدینژاد قرار داریم و مردم با ادبیات ایشان تاکنون آشنا شدهاند. ما درمورد تعطیلی پنجشنبهها خواستیم که نظرات کارشناسیشده باشد و در این راستا موافقان و مخالفان نظرات خود را بیان کنند که متاسفانه این اتفاق نیافتاد و تصمیم این وزارتخانه اعلام شد. در رابطه با صحبتهای رییسجمهور نیز باید بگویم که ایشان جایگاه و ادبیات ریاستجمهوری را درک نمیکنند و از ادبیاتی استفاده میکنند که نخنما شده، اگر بحث روشنفکری هم باشد که روشنفکران باید موافق تعطیلی پنجشنبهها باشند. مخالفت با تعطیلی پنجشنبهها تفکری سنتی است. ما در تعطیلی پنجشنبهها دچار چند مشکل هستیم از جمله کاهش ساعات آموزش که در کشورهای پیشرفته تا 50 درصد بیشتر از ساعت آموزشی ما است. سه ماه تعطیلی و تعطیلات نوروز و تعطیلات دیگر باعث شده تا ساعت آموزش ما بسیار کمتر از دیگر نظام های آموزشی در جهان شود ما در بسیاری از آزمونها از متوسط جهان پایینتر هستیم. ما نمیتوانیم ساعت تدریس را فشرده کنیم و بخواهیم کیفیت آموزشی داشته باشیم و تازه به بحثهای پرورشی هم برسیم. در واقع اگر بخواهیم در مورد ادا حرف بزنیم، تعطیل کردن روزهای پنجشنبه ادای غرب است.
شما از مخالفان تعطیلی پنجشنبهها هستید، دلایل مخالفت شما و دیگر همکارانتان با این طرح به چه دلیل است؟ تعطیلی پنجشنبهها چند مشکل اساسی دارد، دروهله نخست ما هیچ وقت پاسخ مناسب و واضح دراین باره از آقای حاجیبابایی نگرفتیم. درواقع ایشان همواره نظراتشان ابهامآمیز بود و دلیل روشن برای اقدام خود نمیآوردند. ایشان به کمیسیون آموزش و تحقیقات آمدند و در این رابطه سوال کردیم، اما خیلی روشن و بارز گفتند که ما نمیخواهیم پنجشنبهها را تعطیل کنیم. قرار است در این روز دانشآموزان به موزهها و مکانهای دیدنی فرستاده شوند و این روز را بدین منظور خالی کردهایم. حتی ما خواستیم که اگر چنین برنامهای دارند. برنامه خود را به مجلس ارائه دهند. اما این اقدام صورت نپذیرفت و این برنامهها هم در مدارس اجرایی نشد. آنچه ما تا کنون از آقای حاجیبابایی راجع به مسائل آموزش و پرورش دیدهایم تنها تغییر موضع بوده است، که من توصیه میکنم دست از این سیاستبازیها بردارند. این سیاستبازیها برای آموزش و پرورش و رسالت این وزارتخانه مضر است.
عدهای معتقدند که تعطیلی پنجشنبهها به دلیل کاهش هزینههای جاری انرژی انجامشده است. آیا این موضوع میتواند دلیلی براین تعطیل شدن روزهای پنجشنبه باشد؟ تاکنون این موضوع را مطرح نکردهاند و ما هم نشنیدهایم و اگر هم قرار باشد تعطیلی پنجشنبهها به این دلیل باشد این اقدام صحیح نیست. نباید سطح آموزش کشور را به بهای جمع کردن هزینههای انرژی پایین آورد. اما اگرهم مسئله صرفهجویی مطرح میشود به چه قیمتی است؟ ما باید بیشترین سرمایهگذاری را بر ساختار اجتماعی جامعه داشته باشیم. اما دولت در این خصوص بیتوجه است. هدفمند کردن یارانه هزینه دارد و دولت باید آن را بپردازد. امسال 14 میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش است. اگر دولت این بودجه را بیشتر اضافه کند جای دوری میرود؟ البته دولت فقط یاد گرفته که به مردم پول بدهد. حال کشاورزی از میان برود عیبی ندارد، صنعت متلاشی شود مهم نیست. متاسفانه این سیاست دولت ماست و دولت بدین سیاست معتقد است. فقط به مردم پول بدهد و بعد هم شعار بدهد که میخواهد پولها را سه برابر کند. بازهم تاسف میخوریم ازاینکه مغز نظام یافته و تعلیمیافته دولت ما همین است و همین از آن خارج میشود. به جای آنکه به تعلیم و تربیت بیاندیشیم. دولت با پیش بردن این کارها تنها برخی از اغراض مردم را مورد توجه قرار میدهد. خود آقای حاجیبابایی در کمیسیون آموزش و تحقیقات اعلام کردند که نمی خواهند پنجشنبهها را تعطیل کنند. پس باید ایشان را هم جزء افرادی بدانیم که برای تعطیلات خود برنامهریزی میکنند.
آموزش و پرورش در سال تحصیلی جدید انواع کلاسهای تقویتی و تستزنی بعد از ساعات تعطیلی مدارس برگزار میکند. تشکیل این کلاسها مرتبط با تعطیلیهای پنجشنبه است؟ برای ما هم عجیب است، هنگامی که وزیر معتقد به تشکیل کلاسهای تقویتی و فوق برنامه است چرا پنجشنبهها را تعطیل میکند. این آشفتگی آموزش را چگونه میتوان توجیه کرد، نظامی که در هیچ کجای دنیا نمیتوان آن را یافت. چرا به آموزش استاندارد نمیاندیشیم و چرا وزیر باید کلاسهای تقویتی را برای شنبه تا چهارشنبه طراحی کند و بعد پنجشنبهها را تعطیل نماید. این موضوع کمی غیرعادی به نظر میرسد. مثلاً کلاسهای تستزنی و یا کلاسهای فوقبرنامه که معمولاً با شهریههای بالا برای دانشآموزان گذاشته میشود. اینها را تنها میتوان اینگونه تعریف کرد؛ برنامهریزی شعاری و درهم که همواره در نظام آموزش و پرورش مطرح میشود. این برنامهها متضاد با شعارهای دولت نیز هست.
گفته شده در شروع سال تحصیلی جدید، میزان ترک تحصیل بیش از سالهای دیگر بوده است. شما دلیل این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟ بحث داشتن ترکتحصیلی در شروع هرسال تنها برای امسال نیست و ما هرسال با چنین مسئلهای مواجهه هستیم. نه تنها ترکتحصیلیها نشان از نظام آموزشی پرتنش ما دارد بلکه افت تحصیلی شدید هم برای خود معضلی است که با آن مواجهه هستیم. معمولاً در آخر سال تحصیلی هر سال با 23 در صد مردودی مواجهیم که میتوان گفت تقریبا یک چهارم دانشآموزان خصوصاً در شروع مقطع دبیرستان با آن روبرو هستند. نکته اول آن است که در سال اول دبیرستان تنوع درسی زیاد میشود و همه دروسی از تمام رشتهها مرتبط با سال بعد یا غیرمرتبط دراین سال باید خوانده شود که برای دانشآموز بسیار سنگین است.
نکته بعدی که دانشآموز را به ورطه افت در تحصیل میکشاند، اوج بحران و بلوغ در این سن و سال است که مشکلات روحی روانی خود را به دنبال دارد. در این سن و سال، دانشآموزان دچار مشکلات بسیاری از جمله چگونگی ایجاد رابطه با جنس مخالف میشوند و متاسفانه در این رابطه سوالات بسیاری دارند و دچار ابهام هستند که البته منبع خاصی هم برای پاسخ به سوالات آنها وجود ندارد. در این دوران تمرکز دانشآموزان از بین میرود و ما مشاوران خوبی هم در این زمینه در مدارس نداریم. کلاسها هم آنقدر پرجمعیت و متراکم هست که دیگر وقتی برای توجه معلم به مسائل دانشآموزان باقی نمیماند. وقتی در آغاز مقطع متوسطه با این آمار ترکتحصیل مواجهه میشویم یعنی به بدنه جامعه زهر وارد میشود.
آمار جدیدی نیز در دست داریم که آن را رییس زندانهای کشور عنوان کردهاند. اینکه تنها 4 درصد زندانیان تحصیلکرده هستند و 96 در صد آنها از داشتن تحصیلات محروماند که نشان میدهد ما اگر به سوی بالا بردن سطح آگاهی وآموزش مردم گام برداریم دقیقاً از وقوع جرم جلوگیری کردهایم. امیدواریم دولت بیش از پیش به مقوله آموزش توجه نشان دهد. خوشبختانه در این زمینه مجمع تشخیص مصلحت نظام به راهحلهایی دست پیدا کرده است و درغالب یک طرح این مسئله مطرح شده، این پیشنهاد خاص همان رسیدگی به وضعیت روحی و روانی دانشآموزان است که در این مجمع عنوان شد و رسیدگی خواهد شد تا برای آنهایی که سال اول دبیرستان هستند اجرایی شود.
پیش از این شورای عالی انقلاب فرهنگی دررابطه با وضعیت روحی و روانی دانشآموزان، مصوبهای را به تصویب رسانده بود، وزیر کنونی آموزش و پرورش تا چه اندازه این مصوبه را اجرایی کرده است؟ در مورد آقای حاجیبابایی باید بگویم که ایشان هیچوقت عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات در مجلس نبودهاند، اما همواره مسائل را دنبال میکردند و برای معلمان هم گامهایی برداشتند، اما متاسفانه وقتی وزارت آموزش و پرورش را تحت اختیار گرفتند در مورد مهمترین قانون در این وزارتخانه اقدامی خاص انجام ندادند. همانطور که میدانید قانون احیای معاونت پرورشی را داشتیم که با احیای آن امید آن میرفت که دانشآموزان را به لحاظ روحی و روانی هم تحت آموزش و کنترل در آوریم اما این قانون در دوره هیچکدام از وزرا به طور کامل اجرایی نشد و گام مثبتی در این زمینه بر نداشتند. باید اضافه کنم که تمام مفاد این قانون منطبق بر همان اهدافی است که از آنها یاد بردیم یعنی همان رسیدگی به وضعیت روحی و روانی دانشآموزان در مقاطع مختلف.
در این راستا کمیسیون آموزش و تحقیقات جلسهای با مسئولان آموزش و پرورش دولت دهم داشت. نتیجه این جلسه چه بود؟ کمیسیون آموزش وتحقیقات درجلسهای با مسئولان آموزش و پرورش دولت دهم، در مورد اقدامات حوزه معاونت پرورشی سوالاتی مطرح کرد و آموزش و پرورش دولت دهم نیز گزارشی در مورد فعالیتهای این وزارتخانه اعلام کرد، اما گزارش همان گزارشی بود که در زمان آقای حاجی ارائه شده بود، همان گزارشی که ما بدان معترض بودیم. محتوای گزارش یا همان اقدامات که تا کنون انجام دادهاند در غالب اجرای سرود، مسابقات و... بوده که در پرورش نسلها موثر نیست. ما پیشنهاد میکنیم وزارتخانه طبق سند ملی آموزش و پرورش عمل کند و قوانین این سند را پیاده کند.
در این روزها با توجه به بحث سند ملی و تحول بنیادین در آموزش و پرورش، حرف تغییر ساختار آموزش و پرورش جدی شده است. نظام 6-3-3 گویااز سال آینده اجرا میشود.
به طور کلی باید تغییر هر سیستمی درخصوص مسائل آموزش و پرورش باید به تایید مجلس شورای اسلامی برسد و من در این رابطه به رییس مجلس دکترل اریجانی نامهای ارائه دادهام والبته ایشان هم مبحث را منعکس کردند. اما در هر صورت الان تناقضگوییهای بسیاری در این وزارت خانه میبینیم که مانع از انجام اقدامات مفید میشود. ما متاسفانه با وزارتخانه ای روبرو هستیم که خبری را میگوید و وزیر بعد آن را تکذیب میکند مانند تعطیلی پنجشنبهها، یک نفر میگوید بله و مسئولی دیگر میگوید نه.
یا تغییر کتابها که ما را درخصوص این موضوع هم روشن نکردند. این اخبار ضد و نقیض شایسته آموزش و پرورش نیست. این تضادگوییها یعنی مخفی کردن حقیقت و این مسئله و تاثیرات منفیاش در آینده بارز خواهد شد. که در مجموع این تصمیمگیریها به صلاح کشور نیست. هر تضادگویی و تصمیم نادرست در آموزش و پرورش ارتباط مستقیم دارد با 12 میلیون نفر دانشآموز، بیش از یک میلیون نفر پرسنل و البته والدین این دانشآموزان که جمعیت انبوه کشور را شامل میشوند و ما داریم اثرات تخریبی برخی از این تصمیمات را در جامعه میبینیم.
گفتوگو از مریم صدرالادبایی، سپیده سعیدی