آفتاب- حامد طبیبی(روزنامه شرق): ماجرای رسانههایی که به شکل غیررسمی، به تریبون یکی از افراد مسوول یا سیاستمدار بدل شدهاند، هر روز ابعاد تازهتری مییابد. آنها به خوبی میدانند که در عالم سیاست ایران، هیچ چیز مکتوم نخواهد ماند و هویت اصلی آنها و گردانندگانشان، به راحتی توسط اهالی سیاست و رسانه و حتی مخاطبان، قابل رصد خواهد بود. آنها بعضی اوقات ترجیح میدهند راه گم کنند و خبری بر ضد جریان متبوعشان منتشر میکنند اما کیست که نداند این روشها دیگر نخنما شده است. شاید از دوم خرداد 76 و بهار مطبوعات در دوران اصلاحات تا حضور اولین پایگاههای خبری مجازی در ابتدای دهه 80، زمان زیادی نگذشته باشد اما روند تاسیس این رسانهها و کارکردی که امروز، برخی مسوولان فعلی از آن طلب میکنند، در این 14 سال بیسابقه باشد. رابطه فعلی مسوولان رسمی و رسانههای رسمی و غیررسمی متعلق به آنها، موضوع گفتوگوی شرق با عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه است. غلامعلی دهقان هم یک فعال سیاسی است و هم مدیرمسوول سایت خبری آفتابنیوز. آنچه در پی میآید، مشروح این گفتوگوست.
***
پایگاه خبری آفتابنیوز، در محافل رسانهای و مطبوعاتی به عنوان رسانه نزدیک به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص و در نمایی کلیتری به جریانی که حول محور آیتالله هاشمیرفسنجانی فعالیت میکنند، شناخته میشود. آیا این رسانه هم زبان غیررسمی این جریان به شمار میرود؟ آیا ارتباط رسمیای بین شما و این نهادها و افراد وجود دارد؟
من ابتدا باید راجع به پدیده سایت مقدماتی را عرض کنم. به نظرم میرسد در دهه 80 سایت بازتاب که گفته میشد منسوب به آقای محسن رضایی است، وارد فعالیت رسانهای شد. کمتر کسی گمان میکرد که ظرف یک دهه، پایگاههای خبری سیاسی بتوانند رونقی بیش از روزنامهها داشته باشند و نخبگان و خواص وقت بسیار زیادی را در این فضا سپری کنند و از آن تحلیلهای مختلف راجع به امور مختلف به ویژه سیاست دریافت کنند. البته تودهها و نسل قبلی هنوز ارتباط بیشتری با روزنامه دارد اما نسل جوان و تحصیلکرده، بیشتر با این پدیده یعنی رسانههای مجازی سر و کار دارند و وقت زیادی را برای رصد حوزه سیاسی کشور اختصاص میدهند. اینکه افراد مسوول یا اصحاب سیاست، به دنبال استفاده از رسانه باشند، امری طبیعی است چراکه رسانه برای یک فکر، مقبولیت و مشروعیت میآورد و طبیعی است که این پدیده در کشورهای جهان سوم جدیتر است. جریان میانه کشور هم تقریبا از سال 83 با سایت آفتاب نیوز وارد عرصه رسانهای شده است و به نوعی سخنگوی مریی جریان میانه بوده و در این جایگاه ایستاد.
منظور شما از رسانه مریی چیست؟ مگر رسانههای نامریی هم هستند؟
بله، برخی جریانات سیاسی در کشور هستند که جریان نامریی به شمار میروند یا اینکه رسانهای که از یک جریان سیاسی دارای تابلو حمایت میکند، به شکل نامریی این کار را انجام میدهد. مثلا یکی از سایتهایی که سابقا در حمایت از دولت سنگتمام میگذاشت، امروز سخنگوی غیررسمی جبهه پایداری است. فردانیوز و الف، اصولگرایان تحولخواه را نمایندگی میکنند و تابناک و ملت ما، ارگان جبهه ایستادگی به شمار میروند. این تفکیک در بین آنها مشهود است و البته همانطور که پیش از گفتوگو به آن اشاره کردید، اینکه به طور شفاف از یک جریان حمایت کنند، هیچ مشکلی ندارد. ما هم خود را سخنگوی جریان میانه کشور میدانیم ضمن اینکه مثلا سایتی مانند خبرآنلاین تلاش میکند فراتر از فراکسیون اصولگرایان عمل کند اما در محافل سیاسی و رسانهای به عنوان ارگان آقای لاریجانی از آن نام میبرند.
آنچه از محتوای این رسانهها میبینید با این نسبتهای جریانی و سیاسی سازگاری دارد؟
بله، البته برخی تلاش میکنند تا فراتر از یک جریان عمل کنند و مثلاً جبهه متحد اصولگرایان را در بر بگیرند یا در برخی موارد، کارکردهای فرهنگی سایتی مانند خبرآنلاین بر وجهه سیاسی غالب است.
ممکن است این علاقه به کار فرهنگی در برخی از این رسانهها، به شخصیت و رویکرد فردی که آن سایت یا روزنامه منتسب به وی است، بازگردد؟
اگر بخواهم بر اساس تحلیل و نه خبر به این مساله بپردازم، باید بگویم بله این هم ممکن است و معمولاً آنها، شورایی دارند که استراتژیها را تعیین میکند و فرد اصلی و رویکردهایش، مورد توجه قرار میگیرد. در این شرایط، به نظر من باید پایگاههای خبری سیاسی نهادینه شوند و برای همین است که ستاد سازماندهی سایتهای خبری- سیاسی در وزارت ارشاد تشکیل شده است و این پایگاهها هم با توجه به مشکلات ایجادشده، بیعلاقه به داشتن صنف نیستند و آن را پیگیری میکنند.
اینکه میگویید سخنگوی میانه هستید، امر شفافی است اما چرا در محافل سیاسی و رسانهای میگویند سایت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع؟ چون این مرکز خودش دارای یک پایگاه اطلاعرسانی رسمی است و اتفاقاً مقالات و پژوهشهای قابلتوجهی هم روی این سایت رسمی دیده میشود.
بله، همان طور که گفتم اینطور نیست. شاید چون آفتابنیوز، در آغاز سایتی بود که مرکز تحقیقات استراتژیک آن را بنیانگذاری کرده بود، این باور ایجاد شده است.
یعنی مدیرمسوولی با مرکز تحقیقات بود؟
خیر، اما نیروهایی که مدیریت آن را در مقطع سالهای 83 تا 86 بر عهده داشتند، در آن مرکز فعالیت میکردند. از سال 86 نیز این سایتها عملا در اختیار حزب اعتدال و توسعه قرار گرفتند و اگر بگوییم ارگان رسمی حزب است به یک معنا نیست چون سایتهایی که ارگان یک حزب هستند، فقط اهداف سیاسی و حزبی را دنبال میکنند.
اما سایت شما تقریباً اکثر اخبار را پوشش میدهد.
بله، ما فراتر از این عمل میکنیم اما اگر کسی بخواهد از دیدگاههای جریان میانه بیشتر بداند، مواضع آن توسط سایت آفتابنیوز بیان میشود. درخصوص جریانات سیاسی هم که چندی قبل در همین ویژهنامه شرق در یک بحث مفصل با شما، توضیح کافی داده شد.
اینکه گفته میشود اگر آقایان هاشمی، روحانی و دیگران بحثی یا دیدگاهی داشته باشند، آن را در اختیار آفتاب قرار میدهند، این همان کارکرد زبان غیررسمی این افراد نیست؟
ما هیچگونه رابطه ارگانیک و تشکیلاتی با این چهرههای سیاسی باسابقه و محترم نداریم. اگر هم خبر اختصاصی از آنها منتشر شده، به کارکرد شخصی آفتابنیوز مربوط است.
این بحث مطرح شد که خبر کنارهگیری آقای هاشمی از انتخابات ریاست خبرگان که اولین بار در آفتاب منتشر شد، کارکردی شبیه برخی رسانهها دارد که مسوول غیرمستقیم آن، اولین بار خبر را به آنها میدهد تا فضاسازی صورت بگیرد.
اول اینکه این فضاسازی نبود و عملی عکس فضاسازی برخی سایتها و رسانههای تندرو طرفدار محافل خاص بود که همچنان قصد تخریب آیتالله هاشمیرفسنجانی را دارند و در عین حال میخواستند ایشان و فضای مجلس خبرگان را تحتتاثیر تندروی خود قرار دهند که ما با خبررسانی صحیح، این را خنثی کردیم. این مساله از هیچ کانال رسمی از سوی ایشان یا دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت به ما ابلاغ نشده بود و براساس کارکردهای خبری خود آفتابنیوز، به منبع آن دست پیدا کردیم و آن را منتشر کردیم که بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی به نقل از ما، آن را بازتاب دادند. در واقع حتی احتمال تکذیب آن از سوی دفتر آیتالله هاشمی را هم میدادیم اما این اتفاق نیفتاد. چون آقای هاشمی خودشان پایگاه اطلاعرسانی دارند حدس میزدیم حتی ممکن بود دفتر ایشان آن را تکذیب کند.
این پایگاه اطلاعرسانی با شما ارتباطی دارد؟
من نه مسوول آن پایگاه خبری سیاسی را میشناسم نه ارتباط رسمی داشتیم، اما فراموش نشود ما به عنوان سایت آفتابنیوز و سخنگوی جریانی که به ایشان نزدیک است، از برخی اخبار این پایگاه اطلاعرسانی استفاده میکنیم.
این موضوع اشکالی ندارد که سران قوا یا مسوولان سیاسی، رسانه داشته باشند. این حق هر فردی است که قانون تشخیص بدهد صلاحیت داشتن رسانه را دارد. مشکل از آنجا شروع میشود که اختلاف دیدگاهها از خود مسوولان، به سایتها منتقل شود و کارکرد موضعگیری ارکان قدرت را داشته باشد.
سایتهای خبری- سیاسی، پیشقراول جریانات سیاسی- فکری کشور هستند.
این موضوع را باز میکنید؟
یعنی اگر قرار است اتفاقی بیفتد، آنها زمینهسازی میکنند.
این با هماهنگی آن فرد است که میخواهد این اتفاق بیفتد یا از وقوع آن خبر دارد؟
نمیتوان گفت یک فرد خاص. معمولاً یک جریان، برای چنین وقایعی برنامهریزی میکنند یا از آن اطلاع دارند.
اما بسیاری از جریانات در ساختار قدرت، فردمحور هستند.
لزوماً همیشه اینطور نیست و گاهی سایت است که فرد را تحتتاثیر قرار میدهد. گاهی رابطه پایین به بالاست. یعنی نوعی همدلی است بین برخی افراد و افراد دیگر که به هم نزدیک میشوند.
ارگان رسمی یک فرد یا جریان، موظف است دیدگاههای آنها را پوشش دهد و اشکالی ندارد چراکه اگر حرفی را از قول آن فرد میزنند جنبه رسمی مییابد.
بله، میتوان رویکرد غیررسمی که مورد انتقاد شما و موضوع بحث شماست را در موضوع برکناری وزیر محترم اطلاعات دید. چندین سایت به طور مداوم در این زمینه خبر منتشر میکردند که اگر چه از جهتگیری آنها میشد فهمید از سوی چه کسانی مامور این کار هستند اما شناسنامه مشخصی نداشتند که البته فیلتر شدند. این یک کارکرد محفلی غیرشفاف است که همانطور که گفتید مورد اشکال است.
قبول دارید آنها جایگزین خود افراد شدهاند؟ یعنی افراد – که بعضاً مسوولیت هم دارند- حس میکنند بیان برخی حرفها برایشان هزینههایی دارد و رسانه برای خود راه میاندازند آن هم به صورت غیرمستقیم. متوجه این جایگزینی در رسانه به جای خود فرد نشدید؟ مثلاً به جای آنکه یک مسوول بهطور شفاف، از مسوول دیگر انتقاد کند، سرمقاله ارگان آن حوزه به انتقاد از رییس حوزه دیگر اختصاص مییابد.
بله، این اتفاق در پارهای از موارد رخ داده است. در عین حال ممکن است آن مسوول، روحش هم خبر نداشته باشد، چون ارتباط گاهی دوسویه است و ابتدا در رسانه آن فرد، یک خبر یا تحلیل منتشر میشود برای آنکه به گرداننده اصلی کد بدهد.
این کمی ساده انگاری نیست؟ به نظر این روابط پیچیدهتر به نظر میرسد.
گاهی هم ایرانیها دوست دارند همه چیز را پیچیده کنند. موضوعی که من اشاره کردم، مثل بازی فوتبال است. گاهی تماشاگران موضوعاتی را مطرح میکنند که روح کادر فنی و بازیکنان از آن خبر ندارند و آنها بازیکنان را تحت تاثیر قرار میدهند. رسانه هم گاهی اتمسفر فکری کسی که آن را ایجاد کرده است شکل میدهد. برای همین میگفتم آنها پیشقراول هستند. یکی سلبی وارد ماجرا میشود و دیگری ایجابی. الان متاسفانه دچار تخریبچیهایی هستیم که نمیآیند فکر سیاسی را توسعه دهند بلکه دنبال مچگیری هستند.
این تیپ رفتاری در کدام رسانهها بیشتر دیده میشود؟
من این ایرادات را به دوستان اصولگرا هم گفتم. در نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریهای امسال، اولین جایی که رفتم جوانآنلاین بود. گفتم اشکال شما، تعجیل در خبررسانی است. اما میگفتند ماهیت خبر این است. پاسخ من هم این بود که نباید سیاستهای رسانهای ما، کارکرد ماکیاولیستی پیدا کند. من به عنوان مدیر سایت آفتابنیوز میپذیرم که خبر میتواند افراد را قلقلک دهد و رقابت هم وجود دارد اما حدود این رقابتها تا کجاست؟
اینکه به رغم فضای دو سال گذشته همچنان توانستهاید روند اطلاعرسانی را حفظ کنید با چه رویکردی بوده است؟
البته ما هم خطاهایی در اطلاعرسانی داشتهایم که امری طبیعی است اما سعی کردهایم هم بحث تقوای سیاسی رعایت شود و هم خودمان را دچار مشکل قضایی نکنیم هرچند گاهی از دستمان در رفته است و بعضی خبرها هم به اشتباه منتشر شده است.
در صحبتهای خود به وجود یک رابطه دوسویه میان رسانه و فردی که آن رسانه را سخنگوی غیررسمی خود کرده است، اشاره کردید. اگر این رابطه دوسویه، به یکسویه تبدیل شود و فقط از طرف اصحاب قدرت به رسانه مذکور، برخی موضوعات دیکته شود چه اتفاقی میافتد؟ باز هم تاکید میکنم که اتفاقاً اینکه یک حزب یا فرد مسوول، پایگاه خبری با شناسنامه داشته باشد امری کاملاً پذیرفتهشده است. بحث ما بر سر حرکتهای با چراغ خاموش است.
اصولاً مخاطبان ما بسیار مهم هستند. مخاطبان رسانه اگر بفهمند سخنگوی یک جریان فکری هستید بیآنکه آن را اعلام کنید یا حتی بگویید که با فلان جریان هیچ ارتباطی ندارید اما در عمل، رسانه آن فرد یا جریان باشید در درازمدت، اعتماد مخاطب را از دست خواهید داد.
شاید اگر اعلام کنند سخنگوی فلان جریان یا فرد هستند و رسانه آنها به شمار میروند، مخاطبان بیشتری هم پیدا کنند.
بله، این موضوع کاملاً درست است اما سایت خبری – سیاسی تعریفی برای خود دارد. سایت یا رسانه خبری، پایگاه یک حزب یا شخص نیست و همانطور که میگویید، به رسانه افراد و احزاب، ارگان گفته میشود. بعضاً دیده شده پایگاههای خبری خود را اینگونه تعریف میکنند که میخواهیم گستردگی و فراوانی زیادی را پوشش دهیم. برای همین است که اگر گرایش به یک جریان فکری هم داشته باشند تلاش میکنند رنگ و لعاب را به گونهای شکل دهند تا سخنگویی آنها را از خود بزدایند.
یعنی با اینکه رسانه غیررسمی هستند، کارکرد ارگان دارند و هزینه خود را از یک فرد یا جریان میگیرند، این موضوع را نفی میکنند؟
بله و این یک دلیل تاریخی دارد.
چرا اکثر این رسانهها میخواهند مستقل جلوه کنند؟
چون در کشور ما حزب به معنای واقعی کلمه، کارکرد ندارد و حزبیبودن را مصادف با باند میدانند، بنابراین همه میخواهند خود را از افراد و جریانات بری جلوه دهند. برخی کسانی که در دولت نهم و دهم میگفتند افتخار غیرحزبی بودن دارند، هم سالها کار حزبی کردهاند و هم همین الان تشکیلات دارند. این مشکل تاریخی ماست. در گذشته وقتی یک ایرانی به یک ایل و قبیله منسوب میشد، برای خود دشمن میساخت. حزب جمهوری اسلامی با آن همه نزدیکان امام، سال 65 فتیله حزب را پایین کشید. اینها موضوعاتی است که باید بحث شود و درخصوص رفتار رسانهها هم این مشکل تعمیم یافته است.
احزاب و سران جریان اصلاحطلب که امکان داشتن رسانه را ندارند اما بعضا احزاب اصولگرا، ارگان رسانهای دارند. پس چرا کتمان میکنند؟
من موافق این پنهانکاری نیستم و درباره خودمان شفاف میگوییم ارگان رسمی جریان میانه نیستیم اما مواضع آنها را پوشش میدهیم. اگر ارگان بودیم با افتخار اعلام میکردیم. مجموعهای که در آفتاب هستند کارشناس هستند و براساس نیازهای جریان میانه، فضاسازی میکنند. این رابطه، رابطه دوسویه است.
پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی هم شیوه خاصی در انتشار مطالب دارد. آن را رصد میکنید؟
چون ایشان خاطرات به روز دارند و تا سال 67 چاپ شده است، قبل و بعد از انقلاب علاقهمند به تنویر افکار عمومی بوده و با انتشار خاطرات و بیان برخی مسایل، در روشن شدن خواص نقش داشتهاند. خاطرات ایشان یک گنجینه است.
کارکرد دیگری هم که دیده شده این است که فرضاً ایشان درباره موضوع روز، به شکل کلی اظهارنظر میکند اما جزییات در پایگاه اطلاعرسانی ایشان با ذکر یک خاطره یا بخشی از موضعگیریهای ایشان در گذشته منتشر میشود. این رویکرد رسانهای را چگونه میبینید؟
بله، مثلاً درباره تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی، ایشان موضعگیری داشتند که آن را مصادف با تضعیف جمهوریت نظام دانستند. بعدا سایت ایشان، بخشی از سخنان آقای هاشمی در شورای بازنگری قانون اساسی را منتشر کرد که در آن به شکل رسمی، دلایلی را در رد این نوع نظام آورده بودند. اما این حسن داشتن پایگاه اطلاعرسانی رسمی است. این تفاوت میکند با آنچه برخی رسانهها را با انتساب به افراد به شکل غیررسمی میشناسیم اما آنها آن را کتمان میکنند. در عین حال موضوع هوادار خاص و سمپاتها را هم در نظر بیاورید. گاهی لیدرهای استقلال و پرسپولیس، به بازیکنان خط میدهند. این را هم فراموش نکنیم. این مساله درباره برخی از این رسانههای غیررسمی رخ داده است؛ اینکه بعضاً بعضی سایتها نمیخواهند عمق استراتژیک خود را نشان دهند.
گاهی آن فرد مسوول که پشت یک رسانه قرار دارد این شفافیت را نمیخواهد.
بله، این هم ریشه در موضوع تاریخی دارد. میگویند اگر میخواهی جان سالم به در ببری، ثروت، آیین، روش و مسوولیت را بپوشان. در این فرهنگ، نوعی عدم شفافیت که ریشه در ناامنی تاریخی دارد، دیده میشود. ایران چهارراه حوادث بوده است، حکومتها ایلی بوده است، عمر متوسط یک جریان حاکم کم بوده است و این ناامنی ایجاد کرده است. فراتر از سایتها، ایرانیها علاقهمند به این مخفیکاری هستند؛ اینکه نمیخواهند خود را به یک جریان منتسب کنند، میخواهند آیین و روش را بپوشانند. همچنین مرموز و پیچیده بودن هم در جوامع ما افتخار است.
این در جامعه هم همینگونه است؟
بله، میگویند انگار این فرد مرموز، یک کارهای است و بیشتر روی آن حساب باز میکنند. این در تاریخنویسی رجال سیاسی ایران هم به آن اشاره شده است.
امروز وقتی فضای برخی رسانههای جریان خاص بررسی میشود، گویی هیچ حد توقفی ندارند. سایتهای فیلترشده که موضوع ما نیست. اینجا اصحاب قدرت به جای اینکه خود بیایند و در صحنه سیاست حاضر شوند، رسانههای خود را روانه کردهاند. مثلا به یک مراسم سیاسی، خبرنگار را دعوت نمیکنند بعد سایتهای آنها متن کامل را منتشر میکنند. این عدم شفافیت نیست؟
باید روند سایتها و کلاً عملکرد رسانهای جریان خاص را از بقیه جدا کرد. اینها استثنا هستند. جایگاه سایتها روند خوبی پیدا کرده است. مدیرکل مطبوعات داخلی گفته همه پایگاههای خبری باید مدیرمسوول داشته باشند وگرنه فیلتر میشوند. رسانههای مورد اشاره شما، هزینههای برای این عدم قانونگرایی خود پرداختهاند. اما اگر سایتهای بیبند و بار سیاسی را ترویج میکنند با نظر شما موافقم که مقداری از آن به افرادی که پشت سر آنها هستند، بازمیگردد. اشکالی ندارد اگر رسانه خود را به شکل رسمی ثبت کند بعد در هر موضعی که بود، هزینه آن را بپردازند.
در آن صورت، از کارکرد مورد نظر خارج میشوند.
بله، در مورد یکی از این سایتها، وقتی شکایت زیاد شد مدیرمسوول آن بازداشت شد یا درباره ارگان دولت، مدیر مسوول آن به شلاق محکوم شد. یا سایت شهدای انقلاب علیه بنیاد شهید اخبار زیادی منتشر میکرد و وقتی شکایت کردند، آنها عذرخواهی کردند.
یعنی اگر قانونمند شود افراد صاحب قدرت نمیتوانند از رسانه به شکل غیرشفاف استفاده کنند؟
بله، چراکه عملکرد قوهقضاییه نشان میدهد که به این شکایتها رسیدگی میکند و عملکرد قوه قضاییه برای جلوگیری از بیبند و باری سیاسی در این رسانههای خاص موثر بوده است. اینکه بدانند هر افشاگری پذیرفته نمیشود و قوه قضاییه میتواند جلوی این بیبند و باری سیاسی رسانه آنها را بگیرد امری مثبت است. اما فراموش نکنیم که نباید گذاشت این قضایا همیشه به قوهقضاییه برسد. بارها گفتهایم بعضی اخباری که گذاشتیم هیچ ارزش افزودهای برای ما ندارد و لزومی به شکایت نیست. تماس با مدیرمسوول آن کافی است. آداب حفظ پایگاههای خبری - سیاسی به بازیگران آن هم ربط دارد. فوراً نباید کار به شکایت کشیده شود و با تکذیبیه و جوابیه حل میشود. ظرفیت فعالان سیاسی، مردم و... کمتر از متوسط است و این نوعی احتیاط در رسانهها به وجود میآورد.
عدهای هم خبر را میزنند تا ظرفیت طرف مقابل را لبریز کنند. مثلاً رسانهای که زبان غیررسمی یک مسوول است خبری که محرمانه بود را فقط برای گرفتن حال فلان منتقد در مجلس منتشر میکند. این رانت سیاسی برای رسانه آنها به شمار نمیرود؟
بله، جنگ روانی هم در موارد زیادی دیده شده است و این هم یکی از کارکردهای این دسته از رسانههاست. آنها پیشقراول سلبی هستند به جای اینکه ایجابی، خود را مطرح کنند به دنبال روشهایی اینچنین هستند. اما کارکردهای مثبت بعضی رسانههای مجازی هم باید دیده شود. در موضوع سیدی بهسوی ظهور، کار خوبی که از سوی چند رسانه صورت گرفت و فضاسازی خوبی که شد باعث شد جریانی که عمق استراتژیک آن سیاسی بود، افشا شود.
درخصوص رسانههایی که با شیوه معمول فعالیت میکنند، هم بعضاً دیدگاههای منفی وجود دارد. یعنی عدهای از این سوی بام افتادهاند و اساسا کارکرد رسانه را به عنوان بیانکننده برخی واقعیتهای امر سیاست و حتی سایر حوزهها نمیپذیرند.
بله، دیدگاهی وجود دارد که میگوید رسانهها، آرامش روانی جامعه را مختل میکنند. مثلاً میگویند سایتها نباید کامنتها را منتشر کنند در حالی که دیدگاه مقابل، انتشار کامنتها را یک میزان الحراره برای سنجش نگاه جامعه دانسته و در عین حال، محلی هم برای تخلیه برخی ناراحتیها و انتقادات میدانند و آن را مقوم امنیت ملی میدانند. فضای فعلی بیش از گذشته، به مدارا و تحمل احتیاج دارد. جمله حافظ که «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» باید سرلوحه این رسانهها باشد. گفتید و گفتیم که رسانهها بعضاً، سخنگوی مریی و نامریی افراد و برخی جریانات بودهاند اما این روند نباید حالت غیرعادی به خود بگیرد. اگر شفافسازی صورت گیرد و معلوم شود هر کدام از اینها توسط چه فرد یا گروهی ایجاد شدهاند، اشکالی ندارد که سخنگو یا ارگان سیاستمداران باشند. در این صورت اینکه یک فرد بخواهد در سخنرانی خود حرفی بزند یا در رسانهای که متعلق به اوست، اشکالی به آن وارد نیست و تفاوتی نمیکند.