کد خبر: ۱۴۱۸۱۸
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۳

مشروح سخنرانی دکتر حسن روحانی در مراسم افتتاحیه حوزه علمیه سرخه

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب- سرویس سیاسی: دکتر حسن روحانی در سخنرانی مراسم افتتاحیه حوزه علمیه سرخه ضمن پرداختن به نقش حوزه‌های علمیه در تحولات اخلاقی و سیاسی جامعه، راست‌گویی و امانت‌داری را دو ویژگی بارز مسئولین نظام اسلامی برشمردند و افزودند: مسئول دلسوز و متعهد، با همین دو علامت شناخته می‌شود. مسئولی دارای مشروعیت است که راست‌گو باشد، دروغ نگوید، آمار دروغ ندهد، نسبت دروغ به دیگران ندهد و امانتدار خوبی باشد.

به گزارش آفتاب متن کامل سخنرانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

یَا أَیُّهَاالنَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِیرًا * وَ دَاعِیًا إِلَی‌الله بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنیرًا *

امشب برای من، شب افتخارآفرینی است؛ شبی که همه ما سال‌ها در انتظار آن بودیم. ۵۰ سال قبل که ایام دوره نوجوانی امثال من بود، وقتی می‌شنیدیم که سرخه روزی ۷۰، ۸۰ عالم و طلبة فاضل و فرهیخته داشته است، با نگاهی به گذشته‌ای پربار، در آرزوی روزی پرافتخار برای آینده بودیم؛ که بحمدالله امروز این آرزو محقق شد.

غربت علما و حوزه‌ها 

علم، علما، فقها و حوزه‌های علمیه نام‌هایی بس غریب در این دیار بودند. در شهرستان سمنان مرحوم علامه حائری(ره) با تلاش فراوان توانست بخشی از مدرسه علمیه صادقیه را از وزارت فرهنگ آن زمان پس بگیرد و حوزة کوچکی تأسیس کند. در سال ۱۳۳۹ که آغاز دوران طلبگی من بود، در مدرسه صادقیه سمنان مشغول تحصیل شدم و جالب است بدانید که تنها طلبه این مدرسه، من بودم. البته یکی، دو نفر کارگر کارخانه و یک نفر سردفتر هم صبح‌ها ساعتی به مدرسه می‌آمدند و درسی می‌خواندند و سپس به سرِ کار خود می‌رفتند؛ اما تنها طلبه‌ای که شبانه‌روز مشغول تحصیل علوم دینی در این مدرسه باشد، من بودم.

در سال ۱۳۳۹ که من طلبه شدم، برادران اختری در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بودند و من هم در اوایل سال ۱۳۴۰ به آنها ملحق شدم.

در واقع می‌توان گفت آن مقطع، پایان غربت علم و فقه در این دیار بود. کاری که آغاز شد، کار بزرگی بود. ارزش کسانی که در یک کار پیشتاز هستند، با دیگران متفاوت است؛ «والسابقون‌الاولون» جایگاه ویژه‌ای دارند. حتی در آن ایام، طلبه‌ها در قم هم احساس غربت می‌کردند. خدا مقام امام راحل را متعالی کند که با نهضت و انقلاب بزرگش، چهره علما و حوزه را عوض کرد. در سال ۱۳۴۰، اگر طلبه‌ای در کوچه‌ای در قم تنها بود، با تمسخر برخی جوان‌های جاهل قمی مواجه می‌شد. آنها با گفتن هجویات، طلبه‌ها را آزار می‌دادند. بیشتر کسبه قم هم رفتار خوبی با طلبه‌ها نداشتند؛ غربت عجیبی بود. البته از سال ۱۳۴۱ با شروع انقلاب، شرایط کاملاً دگرگون شد. در سال‌های نهضت اسلامی، همه طلبه‌ها مورد احترام مردم قم بودند و هم این مردم شریف در نهضت اسلامی پیشتاز بودند. فداکاری مردم قم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و استقبال بی‌نظیر مردم از حضرت امام در فروردین ۱۳۴۳ بعد از بازگشت از زندان و حصر، و ایثار آنان در همه مقاطع بعدی نهضت اسلامی فراموش‌ناشدنی است. این مردم همواره پیشتاز حرکت‌های نهضت اسلامی بودند؛ به‌ویژه در سال ۱۳۵۶ و قیام آنان در ۱۹ دی‌ماه و تا پشتیبانی آنها از انقلاب اسلامی که تا به امروز نیز ادامه یافته است.

تأسیس حوزه علمیه سرخه 

سرخه در دورانی، مهد علم و دانش و دارای مفاخر علمی همانند آیت‌الله ارسطو و آیت‌الله فیض بود. آیت‌الله فیض، فقیه، عالم، اندیشمند و مردی پخته و باتجربه بود. او بسیار عاقل، پخته و با تدبیر بود و تمام سخنانش حساب‌شده و منطقی و از روی فکر و تدبیر بود. بزرگان فراوانی در این دیار بوده‌اند که تا حدی فراموش شده‌اند. امروز بحمدالله آن فضا دوباره احیا شده است و خوشبختانه شاهد وجود فضلا، مدرسین و طلاب فراوانی از این دیار هستیم. خدا گواه است امروز وقتی دانشمندان و فضلا و علمای این سرزمین را می‌بینم که فداکارانه تلاش می‌کنند و حتی تعدادی از آنها در سرخه یا سمنان مستقر شده و مشغول فعالیت‌اند، از عمق جان احساس شادمانی و غرور می‌کنم. همه مردم بخش سرخه و شهرستان سمنان و علما و نخبگان این منطقه از اینکه امروز حوزه علمیه در سرخه افتتاح می‌شود، بسیار خوشحال هستند. این اقدام بسیار ارزشمندی است که من به سهم خود دست همه این عزیزان را می‌بوسم؛ از امام جمعه محترم و پرتلاش تا همه فضلایی که در این حوزه به‌عنوان استاد و مدرس فعالیت می‌کنند.

شیخ طوسی مؤسس حوزه علمیه نجف 

برادران عزیز و خواهران گرامی! بدانید اگر در ایران و در بسیاری از کشورهای اسلامی به ویژه در جهان تشیع، عزت، اقتدار، استقلال، اخلاق و ایمان وجود دارد، در سایه حوزه‌های علمیه به‌ویژه حوزه عظیم و بزرگ هزارساله نجف اشرف است. نجف در اوایل قرن پنجم (سال ۴۴۸ ه. ق) تبدیل به مرکز علم برای دنیای تشیع شد. این حوزه بزرگ به دست شیخ‌الطایفه، شیخ طوسی(رضوان‌الله تعالی علیه) (متولد ۳۸۵ متوفای ۴۶۰ ه. ق) تأسیس گردید. 

در پایان نیمه اول قرن پنجم هجری قمری، شرایط خاصی در بغداد پیش آمد. مشکلات زیادی برای شیعیان وجود داشت، حتی دسیسه‌ای برای شیخ درست کردند که زندگی او با خطر جدی مواجه شد. کتاب مصباح شیخ منتشر شده بود که در آن کتاب، زیارت عاشورا نیز آمده بود. به خلیفه گفتند چه نشسته‌ای که شیخ در کتابش صحابه را لعن کرده است. خلیفه بسیار ناراحت شد و شیخ را احضار کرد. شیخ را پیش خلیفه بردند، خلیفه پرسید منظور از «وابدأ به اولاً ثم‌العن‌الثانی والثالث و الرابع اللهم‌العن یزید خامسا» چیست؟ مقصود از اول و ثانی و ثالث چه کسانی هستند؟ شیخ پاسخ داد مراد از اول، قابیل قاتل هابیل است. به‌عنوان کسی که آغازگر ظلم و آدم‌کشی در جهان بود. مقصود از ثانی، قیدار عاقر ناقة صالح است و مقصود از ثالث قاتل یحیی‌بن زکریاست و مقصود از رابع، عبدالرحمن بن ملجم قاتل علی‌بن‌ابیطالب است. خلیفه تأملی کرد و گفت درست است. دستور داد همه آنهایی را که سعایت کرده بودند، تنبیه کنند و از شیخ تجلیل زیادی کرد. شیخ طوسی بعدها گفته بود: من نمی‌دانستم خلیفه من را برای چه احضار کرده است، وقتی سؤال را مطرح کرد، همان‌جا این جواب به من الهام شد. 

در آن سال‌ها شرایط خاصی در بغداد حاکم بود، حتی در مقطعی کتابخانه و منبر شیخ را آتش زدند و او ناچار شد به نجف هجرت کند؛ و چه هجرت مبارکی! همین هجرت باعث تأسیس حوزه علمیه نجف شد. نجف مرکز علم و دانش شد. مفاخر شیعه از این حوزه بودند. امثال مرحوم ارسطو و فیض هم تحصیلکرده حوزه نجف بودند. نجف همان مرکزی است که انقلاب مشروطه از آنجا کلید خورد. حوزه نجف همان حوزه‌ای است که بزرگ‌ترین اندیشمندان دنیای شیعه در آنجا تربیت شدند. شاید هنوز هم جهان تشیع بزرگانی چون شیخ انصاری و آخوند خراسانی را به خود ندیده باشد. هنوز افتخار ما این است که کتاب کفایه آخوند و کتاب مکاسب و کتاب فرائد شیخ را در حوزه‌ها تدریس می‌کنیم. بعد از ده‌ها سال هنوز این سه کتاب جزو بهترین کتاب‌های درسی حوزه‌های علمیه است. 

اخیراً دانشگاه کمبریج یک مجموعه هفت جلدی راجع به تاریخ ایران منتشر کرده است، که در جلد هفتم آن بحثی راجع به علمای ایران دارد و به علما و حوزه نجف اشاره و عظمت این حوزه را بازگو می‌کند. در این کتاب آمده است که نجف در یک مقطع زمانی در سه جبهه، رهبری مبارزه علیه استعمار را برعهده داشت. از یک طرف، در عراق برای مبارزه با استعمار انگلیس فتوا می‌دهد. از طرف دیگر برای مبارزه با روس‌ها که به شمال ایران تجاوز کرده بودند، فتوا صادر می‌کند و از طرفی دیگر برای مبارزه با متجاوزین ایتالیایی به لیبی فتوا می‌دهد. این حوزه نجف است که همزمان در برابر ایتالیا، انگلیس و روسیه تزاری می‌ایستد و مبارزه می‌کند. استقلال عراق مدیون و مرهون ایثار و تلاش علمای نجف است. ثورة عشرین در سال ۱۹۲۰ تعلق به علمای نجف دارد. انقلاب مشروطه ایران و نهضت‌های استقلال‌طلبانه بسیاری از کشورهای اسلامی نیز از طرف حوزه نجف پشتیبانی می‌شده است.

تأسیس حوزه علیمه قم   

حوزه علمیه قم در حدود ۹۰ سال پیش توسط مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری معروف به «حاج شیخ» که تحصیلکرده نجف بود، تأسیس شد. او از اراک به قم هجرت کرد و حوزه علمیه قم را تأسیس نمود. شیخ شاگردان بزرگی را تربیت کرد. همه مراجع قم بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی شاگرد ایشان بودند. مرحوم آیت‌الله حائری فردی باتدبیر بود و توانست در دوران خفقان رضاخانی حوزه علمیه قم را از انواع توطئه‌ها حفظ کند. حوزه علمیه قم که در سال ۱۳۰۲ تأسیس شده بود، با شروع سلطنت رضاخان در سال ۱۳۰۴ با مشکلات فراوانی مواجه شد؛ به‌ویژه از سال ۱۳۰۸ که مقررات لباس متحدالشکل اجرا شد و پوشیدن لباس روحانیت نیاز به مجوز از وزارت معارف داشت، مشکلات دوچندان شد. مرحوم آیت‌الله حائری معتقد بود که با همه آزار و اذیت‌ها و جست و گریخت‌ها، حوزه علمیه بایستی حفظ شود. طلاب ناچار می‌شدند بعد از اذان صبح از قم خارج شوند و در باغات اطراف قم و منطقه جمکران و شاه ابراهیم مخفیانه به درس و بحث بپردازند و بعد از تاریکی شب به حجره‌های خود در قم بازگردند. گرچه فشارها و برخوردهای وحشیانه مأمورین رضاخانی باعث شد تا تعداد طلبه‌ها در ایران از حدود 6 هزار نفر در سال ۱۳۰۴، به حدود ۸۰۰ نفر در سال ۱۳۲۰ (آخرین سال سلطنت رضاخان) تقلیل یابد، ولی با مجاهدات علما، به ویژه حاج شیخ عبدالکریم حائری، حوزه و مدارس دینی همچنان حفظ شدند. حوزه علمیه از زمان تأسیس، تبدیل به مرکزی برای نشر معارف اسلام و ایجاد تحولات فکری و سیاسی در ایران، جهان اسلام و تشیع گردید. از زمانی که آیت‌الله‌العظمی بروجردی(ره) اداره این حوزه و زعامت شیعیان را برعهده گرفت و سپس نهضت و انقلاب اسلامی به رهبری مراجع به ویژه امام راحل آغاز شد، شاهدیم که حوزه قم و نجف و همه حوزه‌ها چه افتخاراتی برای دنیای اسلام آفریده‌اند. 

اولین حوزه علمیه 

البته سابقه وجود حوزه به زمان شیخ طوسی یا شیخ عبدالکریم حائری برنمی‌گردد؛ بلکه به اعتقاد من تاریخ حوزه، درس، تعلیم و تعلم و آشنایی با معارف الهی همزاد با خلقت انسان است. مگر اولین حوزه علمیه با مُدرّسی آفریدگار جهان و با شاگردی حضرت آدم ابوالبشر تأسیس نشد؟ «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی‌الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقین» خداوند همه اسماء (نام همه اشیاء و موجودات) را به آدم آموخت و بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر ادعای شما درست است، پس از این اسامی خبر دهید. بنابراین اولین حوزه با خلقت آدم تأسیس شد، زمانی که خداوند اسماء را به آدم آموخت. شاید به تعبیری بتوان گفت که علوم، چیزی جز اسم‌های مختلف نیست. علم ریاضی، فیزیک، فقه و همه علوم فقط یکسری اسامی است که حامل معانی خاص هستند. اساس علم، اسامی، عناوین و موضوعات و رابطه احکام با آنهاست. در واقع اساس تعلیم و تعلم در قالب اسامی و کلمات است. هم در کتابت و هم در بیان مسائل، همه ما از قالب کلمات و به تعبیر قرآن از قالب اسامی استفاده می‌کنیم. ما برای بیان هر مقصودی و بیان هر موضوعی از کلمه خاص یا اسم خاصی استفاده می‌کنیم. در واقع علم بشر، علم به اسامی و کلمات مختلف است. همان‌طور که امام صادق(ع) در پاسخ به سؤالی راجع به «اسماء» می‌فرماید همه اسامی از کوه، بیابان، سنگ گرفته تا حیوانات و همه اشیاء. 

اساس شرافت انسان، تعلیم و تربیت و علم و دانش است. فخر و افتخار بشر به علم است. خداوند در برابر فرشتگان آدم را به عنوان موجودی که می‌تواند بیاموزد و آموخته خود را اعلام و به دیگران منتقل کند، معرفی می‌کند. تعلیم و تعلّم اساس عظمت انسان است. برای همین ویژگی بود که ملائکه تسلیم و قانع شدند و در برابر آدم سجده کردند. تاریخ حوزة علوم اسلامی نیز همزمان با بعثت پیامبر اسلام است که این بعثت با خواندن و قلم و دانش آغاز شد (سوره علق). 

امروز که با عنایت الهی، سرخه به آن سوابق درخشان علمی و به افتخارات گذشته خود بازگشته، کار آغاز شده است. هرچند آغاز هر کار مهمی، سختی و مشکلات خاص خودش را دارد، ولی مردم نیکوکار سرخه همیشه در امور خیر پیشتاز بوده‌اند؛ همچنان که در انقلاب و دفاع مقدس پیشتاز بوده‌اند. این همه شهید، رزمنده، جانباز و ایثارگر و خانواده‌های شهدای سرخه که افتخار همة ماست و از طرف دیگر این همه فضلا، علما و طلبه‌ها و تربیت‌شدگان حوزه‌های دینی از این دیار که امروز خادم نظام و ملت هستند. چه خوب که همزمان با تأسیس حوزه علمیه برادران، حوزه علمیه خواهران نیز آغاز به کار کرده است؛ با توجه به اینکه نقش خانم‌ها در بعضی از امور از آقایان هم مؤثرتر و اثربخش‌تر است. تکمیل این کار بسیار مهم، نیاز به کمک و تعاون همه مردم دارد.

جایگاه علوم دینی 

جایگاه علم فقه، اصول، کلام، حدیث و تفسیر و همه علوم دینی، چنان رفعتی دارد که هیچ ارزش دیگری به پای آن نمی‌رسد. در این زمینه به روایتی از پیغمبر اسلام خطاب به اباذر اشاره می‌کنم. پیامبر فرمود: «یا اباذر الجلوس ساعةً عند مذاکرة‌العلم، أحب إلی‌الله من قیام ألف لیلة، یصلی فی کل لیلة ألف رکعة، والجلوس ساعةً عند مذاکرة‌العلم أحب إلی‌الله من ألف غزوة و قراءة‌القرآن کلّه.» فرمود: اباذر! یک ساعت در مذاکره علم و دانش نشستن، تعلیم و آموختن و تعلّم و یادگیری از هزار شب عبادت که در هر شب هزار رکعت نماز خوانده شود، بهتر است. یعنی بهتر از یک میلیون رکعت نماز است. این سخن نشان می‌دهد که جایگاه علم و دانش در پیشگاه خداوند تا چه حد بالاست. همچنین فرمود: یک ساعت در مذاکره علم و دانش نشستن نزد خداوند از هزار بار شرکت در میدان جهاد؛ آن هم غزوه و در کنار پیامبر جنگیدن و از تلاوت همه قرآن محبوب‌تر است. ابوذر که گویی درک این مسئله برایش مشکل است، از پیامبر سؤال می‌کند که آیا واقعاً یک گفتگوی علمی از خواندن همه قرآن بالاتر است؟ پیامبر چنین پاسخ می‌دهد: «یا اباذر الجلوس ساعة عند مذاکرة‌العلم أحب إلی‌الله من قراءة‌القرآن کلّه إثنا عشر ألف مرة! علیکم بمذاکرة‌العلم، فإن بالعلم تعرفون‌الحلال من‌الحرام. یا اباذر الجلوس ساعة عند مذاکرة العلم خیر لک من عبادة سنة صیام نهارها و قیام لیلها! والنظر إلی وجه‌العالم خیرلک من عتق ألف رقبة» می‌فرماید: اباذر! یک ساعت مذاکره علم از دوازده هزار مرتبه ختم قرآن بالاتر است. اباذر! با علم راه روا از ناروا مشخص و روشن می‌شود. بر شما باد آموختن علم و دانش که با آن حلال و حرام خداوند را خواهید شناخت. یک ساعت در بحث علمی بودن از عبادت یک‌ساله که روزها روزه و شب‌ها به عبادت مشغول باشی، بالاتر است. نگاه به سیمای عالم از آزادکردن هزار بنده بالاتر است. از این روایت می‌توان به جایگاه علم و فقه و حوزه پی برد. این روایت نشان می‌دهد که دین ما، دین علم و دانش است. چقدر اسلام اندیشمندان و دانشمندان ما را به سمت علم و دانش تشویق کرده است. فرمود: «الحکمة ضالة‌المؤمن» حکمت، گمشده مؤمن است که همه جا دنبال آن خواهد بود.

تحول حوزه‌های علمیه 

حوزه‌های علمیه همواره در مسیر تکامل و پیشرفت بوده‌اند. مرحوم دکتر بهشتی و آیت‌الله ربانی شیرازی(ره)، اولین مؤسسان شیوة جدید تعلیم و تعلم در حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ بودند. در آن مقطع من و دوستانم توفیق یافتیم که جزو اولین گروه طلبه‌هایی باشیم که با شیوه جدید تعلیم بیابیم. در سال ۱۳۴۰ به مدرسه علوی در قم رفتم که آقایان بهشتی و ربانی برنامه جدیدی برای آن تنظیم کرده بودند. در آن زمان، در حوزه علمیه قم تدریس ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول و گاهی فلسفه، معمول بود، اما در این مدرسه علاوه بر آن دروس، ریاضیات، تاریخ، محاورة عربی، ادبیات فارسی و مواد درسی دیگر نیز تدریس می‌شد. برای اولین بار در حوزه، در پایان هر ثلث، امتحان کتبی و شفاهی از طلبه‌ها گرفته می‌شد، که کاری بدیع و بی‌سابقه بود و حتی عده‌ای را به تعجب واداشته بود. عده‌ای از طلبه‌ها به ما می‌گفتند چرا در آن مدرسه هستید، چون آنجا برای امتحان درس می‌خوانند، نه برای خدا!! فکر می‌کردند امتحان دادن با قصد قربت منافات دارد! مرحوم دکتر بهشتی ناچار می‌شد برای طلبه‌ها توضیح دهد که امتحان دادن منافاتی با قصد قربت ندارد. با شرایط خاصی که در آن زمان بر حوزه‌ها حاکم بود، کار بزرگی شروع شد که بسیار مؤثر بود و توانست برخی عادات و روندهای غیرصحیح را تغییر دهد و راه جدیدی پیش پای حوزه بگذارد. البته در سال ۱۳۴۲ به دلیل مشکلاتی، آن دو بزرگوار ناچار شدند آن مدرسه را ترک کنند و به مدرسه حقانی بروند و همین برنامه را در آنجا پیاده کنند. امروز بسیاری از مسئولین کشور، از جمله برخی از مسئولینی که در قوه قضائیه و قوه مقننه فعالیت دارند، تربیت‌شدة همان مدرسه‌ها هستند. 

انشاءالله در این حوزه علمیه هم افراد عالم و مفیدی تربیت شوند. امروز بیش از هر زمان دیگری به عالمان آگاه و روشن و جامع نیاز داریم تا با جامعیت خود معضلات اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و حتی معضلات سیاسی را حل و فصل کنند که این امر نیازمند تلاش و جدیت فراوانی است. خداوند امانت بزرگی به دوش ما طلبه‌ها گذاشته است که آن، دین خدا و معارف اسلام است که باید آن را به درستی به مردم منتقل نماییم.

پیامبر اسلام(ص) الگوی بزرگ 

«یا ایهاالنبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی‌الله بإذنه و سراجاً منیرا» ای پیامبر قطعاً تو را به‌عنوان گواه و مژده‌دهنده و بیم‌دهنده و دعوت‌کننده به‌سوی خداوند با اذن او و چراغی روشنی‌بخش فرستادیم. این آیه خطاب به پیامبر اسلام می‌گوید ای پیامبر تو را به عنوان شاهد و گواه فرستادیم. گواه و شاهد کسی است که خوب می‌داند و آن را خوب بیان می‌کند. شهادت می‌دهم یعنی « أعلم و اُبین». اگر چیزی را دانستی و بیان کردی، می‌شود شهادت. در اذان می‌گوییم «اشهد أن لااله‌الاالله» و «اشهد ان محمد رسول الله»، شهادت یعنی چه؟ یعنی من می‌دانم هیچ معبودی جز خداوند نیست و آن را بیان و اعلام می‌کنم. می‌دانم محمد پیامبر خداست و آن را اعلام می‌کنم. دانستن توأم با اِعلام، همان شهادت است. این آیه می‌فرماید: پیامبر! تو شاهدی، یعنی هم دین خدا را می‌دانی و هم آن را برای مردم بیان می‌کنی. شاهد به‌معنای حاضر و ناظر هم هست که پیامبر شاهدِ اعمال امت خود می‌باشد. 

شاهد به معنای الگو و نمونه هم هست. پیامبر الگوی همه خصائل حسنه بشری است. پیامبر نمونه همه کمالات است. پیامبر شاهد و گواه قدرت یک انسان برای به فعلیت درآوردن همه کمالات است. نباید در توان انسان برای دستیابی به بالاترین فضائل اخلاقی تردید نمود. گواه این سخن وجود مبارک پیامبر است. پیامبر هم گواه و هم الگوست. قرآن در سوره بقره می‌گوید: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَی النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا» و همچنین شما را امتی میانه و معتدل قرار دادیم تا شما بر مردم گواه و الگو باشید و پیامبر هم بر شما گواه و الگو باشد. یعنی مردم مسلمان! راه وسط و میانه را برای شما برگزیده‌ایم و شما را امت میانه قرار دادیم، تا شما گواه بر همه مردم جهان باشید و الگو برای همه باشید و پیامبر هم الگو و گواه بر شما باشد. 

«شاهداً و مبشراً و نذیرا» ای پیامبر! تو را فرستادم تا به مردم مژده دهی و آنها را از مسیر انحراف و خطرات بترسانی. «و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیرا» و مردم را در چارچوب فرمان خداوند به سوی خداوند و راه حق بخوانی و چراغ روشن و تابناک برای همه مردم باشی. «لتخرج‌الناس من‌الظلمات الی‌النور»، پیامبر تو مردم را از انواع ظلمت‌ها، تاریکی‌ها، جهالت‌ها، انحرافات و مفاسد برهانی و مردم را به نور ایمان، نور آزادی، نور عقل، نور هدایت و نور سعادت و شرافت برسانی.

جذب حداکثری 

در تفسیر درّ المنثور در ذیل همین آیه از ابن‌عباس روایتی را نقل می‌کند که وقتی پیامبر خواست امیرالمؤمنین و معاذ را به سمت یمن اعزام نماید تا مردم یمن را به دین اسلام دعوت و احکام الهی را برای آنها تبیین کنند، به آنها چنین توصیه می‌فرماید: «کان رسول‌الله امر علیاً و معاذاً ان یسیرا الی‌الیمن فقال انطلقا فبشرا و لاتنفرا و یسرا فلا تعسرّا و قد انزل‌الله علیّ یا ایهاالنبی انا ارسلناک...»، فرمود به سمت یمن بروید، اما فبشّرا و لا تنفرا، به مردم مژده دهید، مردم را دلگرم کنید، مردم را از اسلام دور نکنید. گاهی نحوة بیان معارف و احکام اسلام و یا ویژگی اخلاقی و رفتاری فردی که می‌خواهد مردم را هدایت کند، به گونه‌ای است که موجب یأس مردم می‌شود، به مردم خبر خوشی نمی‌دهد، مردم را خوشحال نمی‌کند، جذب نمی‌کند، مردم را می‌ترساند و از اسلام دور می‌کند. پیامبر می‌گوید علی! معاذ! بشّرا و لاتنفرا. مردم را جذب کنید و مژده دهید. مردم را از اسلام دور نکنید. یسرا و لا تعسرا بر مردم سخت نگیرید و آسان بگیرید. 

عده‌ای دین خدا را آنقدر سخت و پیچیده می‌کنند که فقط شنونده آه می‌کشد و می‌گوید وای بر ما، از دست ما که کاری ساخته نیست. ما می‌توانیم مردم را جذب کنیم و به شیوه درستی اسلام را ترویج کنیم که فرمود: «الحنفیة السمحة السهلة» دین اسلام، دین آسانی است. دین پیچیده و مشکلی نیست. «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» ، خداوند اساساً حکم حَرَجی و مشکل جعل نکرده است. نه اینکه حکم جعل شده باشد، ولی به دلیل مشکلات اجرا نکردن آن مجاز شمرده شود؛ بلکه از آغاز جعل نشده است. این‌طور نیست که حکمی و دستوری مقرر شده باشد و مواردی استثناء شده باشد. اساساً حکم حرجی و مشکل از جانب خداوند مقرر نشده است.

امانتداری، شرط اصلی تبلیغ 

همه مبلغین باید امانتدار خوبی باشند، هم اسلام را صحیح، درست و دقیق به عنوان امین دریافت کنند و هم به‌عنوان امین به‌صورت دقیق و درست تحویل مردم بدهند. در قرآن مجید حداقل هفت نوبت از انبیاء گذشته به‌عنوان «رسول امین» یاد شده است. در سوره شعرا از آیه ۱۰۷ تا آیه ۱۷۸ از پنج پیامبر به‌عنوان رسول امین یاد شده است. مورد اول راجع به نوح پیامبر است، «اذقال لهم اخوهم نوح الا تتقون انی لکم رسول امین» . هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت آیا تقوا را پیشه خود نمی‌سازید؟ مسلماً من برای شما پیامبری امین هستم. مورد دوم راجع به هود پیامبر است. «اذقال لهم اخوهم هود الا تتقون، انی لکم رسول امین» ، هنگامی که برادرشان هود به آنها گفت آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟ مسلماً من برای شما پیامبری امین هستم. مورد سوم راجع به صالح پیامبر است. «اذقال لهم اخوهم صالح الا تتقون انی لکم رسول امین» ، هنگامی که برادرشان صالح به آنان گفت آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟ قطعاً من برای شما پیامبری امین هستم. مورد چهارم راجع به لوط پیامبر است. «اذقال اخوهم لوط الا تتقون انی لکم رسول امین»، هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟ بی‌تردید من برای شما پیامبری امین هستم. مورد پنجم هم دربارة شعیب پیامبر است. «اذقال لهم شعیبُ الا تتقون، انی لکم رسول امین»، هنگامی که شعیب به آنها گفت آیا تقوا را پیشه خود نمی‌کنید؟ مسلماً من برای شما پیامبری امین هستم. 

در این آیات نکات بسیار مهمی وجود دارند که نیاز به بحث مستقلی دارد، ولی مسئله امانتدار بودن همه این پیامبران و تأکید بر صفت «امین» برای همه آنها، بسیار حائز اهمیت است. در سوره اعراف و سوره دخان نیز از «ناصح امین» و «رسول امین» یاد شده است. کسی که می‌خواهد پیام الهی را به مردم ابلاغ کند و معارف دینی را برای مردم تشریح کند. اولین ویژگی ضروری «امین» بودن است که پیام دین را بی‌کم و کاست به مردم برساند. در تبلیغ اسلام امانتداری مهم‌ترین مسئله است. هیچ فشار و تهدید و هیچ تشویق و ترغیبی نباید باعث شود تا مبلّغ دین سخن حق را به درستی ابلاغ نکند. آنها که اسلام را به‌صورت افراطی و تند و خشن به دلایل مسائل حزبی و جناحی و یا قدرت‌طلبی و یا جذب عده‌ای از افراد، مطرح می‌کنند و یا به عکس برای خوشایند گروهی، از تسامح و تساهل و اباحه‌گری سخن می‌گویند، بزرگ‌ترین خیانت را به اسلام کرده‌اند. «ومن اظلم ممن افتری علی الله الکذب»، هیچ‌کس ستمکارتر از فردی نیست که به خداوند دروغ ببندد. متأسفانه در طول تاریخ همواره تفسیربه‌رأی مشکل اصلی فرهنگی دنیای اسلام بوده است. متأسفانه امروزه شاهدیم که چه خشونت‌ها و کشتارهای ظالمانه و ضد انسانی به نام اسلام در جریان است، که نمونة روشن آن القاعده است. از طرفی هم غرب‌گرایی و نوعی اباحه‌گری به نام اسلام ترویج می‌شود که نمونه آن برخی از روشنفکران غرب‌زده هستند.

دو علامت اصلی ایمان 

در روایات، دو صفت راست‌گویی و امانتداری به‌عنوان دو معیار اصلی ایمان ذکر شده است؛ به‌ویژه در ابلاغ احکام و معارف اسلامی؛ چه اینکه بالاترین امانتداری، امانتداری در دین است. همچنین راست‌گویی و صداقت در بیان دین، اهمیت ویژه‌ای دارد. امام صادق می‌فرماید: «لاتنظروا الی طول رکوع‌الرجل و سجوده فان ذلک شیء اعتاده، فلوترکه استوحش لذلک ولکن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته» نماز امر مهمی است، رکوع طولانی و سجده طولانی بسیار ارزشمند است، اما امام صادق می‌فرماید به اینها نگاه نکنید، رکوع طولانی و سجدة طولانی افراد، شما را فریب ندهد. اینها نمی‌توانند علامت لازم بر سلامت افراد و ایمان قوی آنها باشند. چه بسا افرادی که به این رکوع و سجود عادت کرده‌اند که اگر ترک کنند، موجب نگرانی و اضطراب آنها می‌شود. علامت ایمان و تقوا و عظمت یک انسان دو چیز است: راست‌گویی و امانتداری. 

بیان دیگری از پیامبر اسلام است که می‌فرماید: «لا تنظروا الی کثرة صلاتهم و صیامهم و کثرة‌الحج و کثرة‌المعروف و طنطنتهم باللیل؛ انظروا الی صدق‌الحدیث و اداء الامانة» . این روایت عجیبی است. می‌گوید نگاه نکنید که فردی زیاد نماز می‌خواند، زیاد روزه می‌گیرد، زیاد حج می‌رود، مرتب زکات می‌دهد، کارهای شایسته فراوان انجام می‌دهد، حتی به راز و نیاز نیمه شب عادت دارد. به اینها نگاه نکنید. «طنطنتهم» معنای خاصی دارد. «طنطنة» طنین وز وز مگس است. می‌گوید آنهایی که در نیمه شب دعا می‌کنند و طنین صدایشان می‌پیچید. پیغمبر می‌گوید به طنین نیمه شب دعای آنها هم توجه نکنید. ولی تعبیر به طنطنة می‌کند. تعبیر به دویّ نمی‌کند. راجع به زنبور عسل، دویّ النحل تعبیر می‌شود، ولی در مورد مگس «طنطنة» گفته می‌شود. در موارد مثبت از دویّ استفاده می‌شود، ولی در موارد منفی طنطنة به کار می‌رود. می‌گوید به اینها توجه نکنید. «أنظروا إلی صدق‌الحدیث و اداء الامانة»، بلکه این دو صفت مهم است: هرکس که راست می‌گوید و امین است. بدین‌ترتیب، راستگویِ امانتدار، ایمان واقعی دارد. علامت شناخت ایمان و تقوا، این دو صفت است. بدین‌ترتیب، پیامبر دو معیار مهم در اختیار ما قرار داده است. اگر می‌خواهید مؤمن واقعی را بشناسید، با این دو علامت می‌توانید بشناسید. 

اگر می‌خواهید مسئول دلسوزی را پیدا کنید، با همین دو علامت ممکن است. مسئولی ارزشمند است که راستگو باشد، دروغ نگوید، آمار دروغ ندهد، نسبت دروغ به دیگران ندهد. امانتدار خوبی باشد. همه مسئولیت‌ها امانتی از جانب خداوند و از جانب مردم است. به امانت الهی و امانت مردم خیانت نکند. به آن مسئولیت و به آن جایگاه خیانت نکند. چه بسا افرادی که به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که حتی جایگاه آن مسئولیت را در نظر مردم کم‌ارزش و حتی بی‌ارزش و یا منفور می‌کنند. بنابراین همه انسان‌ها را با معیار راستگویی و امانتداری بسنجید. هر کس این دو ویژگی را نداشته باشد، مردود است، ولو اینکه هزاران کار شایسته و خوب هم انجام داده باشد. پیامبر این دو صفت را به‌عنوان معیار معرفی می‌کند. مردم! شناخت شما نسبت به دیگران، قضاوت شما نسبت به دیگران با شاقول «راستگویی» و «امانتداری» باشد. 

از آن طرف هم نشانه نفاق و منافق بودن دروغگویی، خیانت در امانت و خلف وعده است. پیامبر می‌فرماید: «ثلاث من کن فیه فهو منافق و ان صام وصلی و حج واعتمر و قال انی مسلم، من اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان» . سه چیز نشانة فرد منافق است، هرچند اهل نماز، روزه، حج و عمره باشد و بگوید من مسلمانم: دروغگویی در زمانی که سخن می‌گوید، پیمان‌شکنی زمانی که وعده می‌دهد و خیانت در امانت وقتی که به او اعتماد می‌شود و امانتی به او داده می‌شود. بنابراین آنها که از دروغگویی و خیانت در امانت ابائی ندارند، منافق‌اند و ایمان واقعی ندارند و لذا صلاحیت هیچ مسئولیت سیاسی و اجتماعی را نخواهند داشت. 

طُلّابی که تازه تحصیلات علوم دینی را شروع کرده‌اند، از آغاز تلاش کنند از این دو صفت مهم و دو ویژگی ارزشمند فاصله نگیرند. در همه شرایط امانتدار و راستگو باشند. به درستی معارف اسلام را بیاموزند و با امانتداری و راستگویی آنها را تحویل مردم بدهند. امیدوارم همه ما بتوانیم طلبه امینی باشیم، احکام خدا را به درستی به مردم منتقل کنیم و بدانیم امروز وظیفه و رسالت ما از هر روز دیگر سخت‌تر و سنگین‌تر است.

توطئه‌های جدید دشمن 

امروز دشمن از همه طرف هجمه علیه نظام اسلامی و کشورمان را آغاز کرده است و لذا رسالت و وظیفه ما از همیشه حساس‌تر و سنگین‌تر است. امروز دشمن، نسل جوان ما را مخاطب قرار داده است. پیداست دشمن امیدوار شده است، باید دشمن را ناامید کنیم. علما، نخبگان و بزرگان در صدر و همه مردم در کنار آنها باید در صحنه باشند تا دشمن را ناامید کنند. پیروی از فرامین ولایت امر و دستورات مقام معظم رهبری می‌تواند راهگشا باشد. بحمدالله خداوند رهبری شجاع، آگاه و هوشیار را به عنوان نعمت به ما عنایت کرده است. انسجام و وحدت جامعه باید بیشتر از همیشه مورد توجه باشد. انشاءالله خداوند مثل گذشته ما را در برابر توطئه‌های دشمن پیروز خواهد نمود. 

دشمن امروز از سه جبهه هسته‌ای، حقوق بشر و اتهام تروریسم فشار خود را آغاز کرده است. شرایط منطقه از هر زمان دیگری حساس‌تر است و بحمدالله در کشورهای منطقه، نهضت و حرکت انقلابی شروع شده و چشم‌ها به جایگاه جمهوری اسلامی ایران دوخته شده است. عبور از توطئه‌های دشمنان قوی پنجه نیاز به تدبیر، وحدت و انسجام، حضور در صحنه و آمادگی برای فداکاری دارد. خداوند همه را در این مقطع حساس تاریخی موفق بدارد تا بتوانیم وظایف سنگین اجتماعی خودمان را به‌خوبی انجام دهیم.

والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین