کد خبر: ۱۴۲۸۷۶
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۱

آیا امیرکبیر از سفارت بریتانیا در خواست پناهندگی کرده­بود؟

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب:  ماه­نامه«نسیم بیداری» در شماره دی­ماه خود در گفت وگویی با داریوش رحمانیان از مورخین، به کارنامه امیرکبیر پرداخته­است.

 در بخشی از این گفت وگو آمده است: 

*درباره امیرکبیر انتقادهای فراوانی هم در‌‌ همان زمان و هم در زمان فعلی شده است. دکتر محمدعلی کاتوزیان معتقد است اگر امیرکبیر باقی‌ می‌ماند شاید حتی بد‌تر از رضاشاه و به عنوان فردی مستبد، ظالم، خشن و ستمگر در اذهان اسطوره ساز اسطوره پرور مردم نقش می‌گرفت به نظر من این قیاس، قیاس مع الفارغ است و نمی‌دانم واقعا چه دفاعی از صحبت آقای کاتوزیان می‌توان داشت. از دیگر انتقاد‌ها بد نیست این‌جا به صحبت دکتر محمدرضا فشاهی در کتاب «تکوین سرمایه داری در ایران» اشاره کنیم که امیرکبیر و پیش از آن قائم مقام، دو صدر اعظم مستبد، سنتی و کلاسیک ایران بودند که فقط در تلاش بودند که با اقداماتی مانع زوال سلطنت مستبد قاجار شوند. تمام این انتقاد‌ها بیشتر دیدگاه افراد است و در قبال آن چنین می‌گویم من در برابر «اگر» آقای کاتوزیان می‌خواهم «اگر» خود را به عنوان شرطی خلاف واقع (در علم فلسفه تاریخ) بیاورم تا تاریخ را از دیدی دیگر تبیین کنیم. 

از کجا معلوم اگر امیرکبیر کشته نمی‌شد و به جای 3سال 20یا 30سال حکومت می‌کرد تبدیل به پطر کبیر نمی‌شد و واقعا ایران را جهش نمی‌داد؟ از کجا می‌دانیم یک حکومت عادل را در ایران تشکیل نمی‌داد و بسیاری دیگر از این اتفاقات چون او به دنبال قانونمند کردن ایران بوده­است. 

*آقای عباس امانت در کتاب«قبله عالم» آورده‌اند که امیرکبیر قصد پناهندگی به سفارت بریتانیا را داشته و در این زمینه سند نیز آورده‌اند. اما من همان‌گونه که در بسیاری مقالات، یادداشت‌ها آورده‌ام که این نظر اشتباه و این سند نیز به همین شکل است. سند آقای امانت نامه‌ای منسوب به امیرکبیر است که به وزیرمختار انگلیس، کلنل فرراند نگاشته شده است و از او خواسته که اجازه پناهندگی به کشورشان را به او بدهند. این نامه منسوب به ایشان است و نامعتبر وبه نظر من این موضوع دیگر ارزش بحث هم ندارد در برابر آن ما اسناد موثقی داریم که امیرکبیر آن را نوشته و امضا کرده که متنشان حاکی از آن است که امیرکبیر نه به سفارت روس و نه انگلیس پناهنده نخواهد شد. 

*[درباره نامه­های امیرکبیر به شاه]علت نگارش این نامه‌ها این است که او حدس می‌زد کشته شود. 

میرزا تقی خان امیرکبیر مردانه ایستاد و شهید شد چه می‌توانست بکند. دست به قتل شاه جوان می‌زد یا توپ و تفنگ به مقابله می‌پرداخت. او تلاش کرد و امیدوار بود که با نامه‌ای که به شاه نوشته اوضاع تغییر کند و شاه او را به قدرت باز گرداندن یا حداقل از کشتن او منصرف شود. 

من مدعی نیستم که امیرکبیر هیچ اشتباهی در کارنامه‌اش نداشته است اما در مجموع او جز شخصیت‌های بزرگ ایران است، جز قهرمانان ملی. اگر به من بود از امیرکبیر در شهرهای گوناگون ایران مجسمه‌ها برپا می‌کردم، بزرگراه‌ها به نامش می‌ساختم و خیلی بیشتر از دانشگاه امیرکبیر از او یاد می‌کردم و نامش را زنده می‌کردم. 

او پدر ایران معاصر است و رابرت واتسون انگلیسی در‌‌ همان زمان در کتابش درباره قاجاریه پس از بیان سیرت و خلق وخوی امیرکبیر چنین می‌گوید: او به معنای حقیقی کلمه شایسته بود که او را اشرف مخلوقات خوانند. او خیلی انسان بوده است. بازهم به قول رابرت واتسون: امیرکبیر، در بین رجال مشرق زمین تا زمان خودش بی‌نظیر بوده‌است و اگر من بخواهم بگویم در طول تاریخ ایران زمین جز بزرگ‌ترین رجال سیاسی ماست. قهرمانان تاریخی ما، چه از جنبه واقعی زندگی و چه از جنبه اسطوره‌سازی بخشی از سرمایه‌های مملکت ما هستند. 

میرزا تقی خان امیرکبیر به ما یادآوری می‌کند که خاک پاک این سرزمین قادر به پرورش چه مردان بزرگی ‌است. پس نه تاریخدانان و نه محققین هیچ‌گاه آن­قدر ناشیانه تیغ انتقاد را نسبت به این افراد به کار نبرند.

به گزارش خبرآنلاین.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین