آفتابنیوز : رئيس جمهوري ايالات متحده كه هنوز چند ماهي بيش از انتخابات مجدد او كه به مدد «نفرت آمريكاييها از همجنس بازان» و «آزادمنشي شايد سادهلوحانه» جان كري و هزارويك ترفند ديگر براي توجيه فرار بوش از خدمت... صورت گرفت ميگذرد و در حالي كه رسوايي عراق و ادعاهاي او و وزيرخارجه نگونبخت سابقش كه با مشتي پرونده و ادعا در مورد تسليحات هستهاي و كشتار جمعي عراق به شوراي امنيت رفت و ملتها در مورد تهديداتي كه صدام حسين، ديكتاتور نگونبختي كه حتي توان دفاع از خود را هم نداشت متوجه جهانيان ميكند، داد سخن داد، هنوز در اذهان جهانيان باقي مانده است. اين بار دولتي ديگر را متهم به تلاش براي دستيابي به تسليحات هستهاي مي كند.
آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه به صورت منظم بازرسي تأسيسات هستهاي ايران را برعهده دارد ميگويد كه تاكنون نشانهاي از تلاش ايران براي دستيابي به تسليحات هستهاي و يا انجام فعاليتهايي در راستاي اهدافي غيرصلحآميز بهدست نياورده است. در تنها موردي كه آژانس ابراز نگراني كرده بود كه فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم ايران ممكن است داراي كاربردي دوگانه باشد. ايران براي ابراز حسننيت خود به دنبال مذاكرات نوامبر سال گذشته ميلادي، غنيسازي اورانيوم را به حالت تعليق در آورد.
نكته طنزآميز در مورد تهديدات بوش و ادعاهاي او در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران، در اين موضوع نهفته است كه كاخ سفيد در حالي از نقض تعهدات ايران به NPT ابراز نگراني ميكند كه خود مصرانه خواهان لغو اين معاهده است!
اين معاهده كه در سال 1968 توسط نماينده ايالات متحده و نمايندگان ساير كشورها امضا و تأييد شد. از كشورهاي غيرهستهاي (به مفهوم نظامي) ميخواهد، دست از برنامههاي تسليحات هستهاي برداشته و همزمان كشورهاي هستهاي را ملزم ميسازد تا به سوي خلع سلاح هستهاي گام بردارند. دولت بوش نه تنها حاضر به پذيرش مقررات و الزامات خود به موجب اين معاهده نيست بلكه اكنون در عمل كمر به نابودي آن بسته است.
در اواخر دسامبر 2004، منابع خبري به نقل از يك مقام رسمي ايالات متحده ذكر كردند كه بندها و مفادي از معاهده كه كشورهاي هستهاي را ملزم به خلع سلاح و نابودي تسليحات هستهاي ميكند، تنها يك سري عبارات بيمعني است.
اين مقام آمريكايي حتي معاهده NPT را هم تنها از لحاظ «تاريخي» حايز اهميت ميدانست و نه محتوايي.
دولت بوش پيشتر هم اعلام كرده بود كه بهدنبال حوادث 11 سپتامبر و تغيير وضعيت امنيت آمريكا، حاضر نيست تعهدات 13 مادهاي خود را كه به موجب موافقتنامه سال 2000 جهت خلع سلاح هستهاي پذيرفته بوده، اجرا كند. كاخ سفيد رسماً اعلام كرده بود كه اين موافقتنامه را تنها يك «راهكار» تلقي ميكند نه «دستورالعمل يا هر چيز الزامآور ديگر».
براي افرادي كه سياستهاي هستهاي بوش را از بدو به قدرت رسيدن وي دنبال كردهاند، چنين رويكردي چندان جاي تعجب ندارد. دولت محافظهكار سياستمدار تگزاسي نه فقط از مذاكرات خلع سلاح و كنترل تسليحات هستهاي كنار كشيده است بلكه حتي از معاهده ABM – كه توسط نيكسون امضا شده بود نيز خارج شده است. بوش در اقدامي حيرت انگيز از تأييد معاهده «ممنوعيت آزمايشهاي فراگير هستهاي» كه توسط سلف وي «بيل كلينتون» به امضا رسيده بود، هم سرباز زده است. رئيس جمهوري آمريكا، در عمل نشان داده است كه براي هيچ يك از معاهدات هستهاي ارزشي قائل نيست.
اقدامات بوش اما تنها محدود به بيتوجهي او به معاهدات هسته اي و يا خروج از آنها نميشود. رئيس جمهوري آمريكا با حمايت گسترده از برنامه ساخت نسل جديدي از تسليحات هستهاي، عملاً به تشويق از سرگيري آزمايشهاي هستهاي پرداخت. تنها اقدام حيرت برانگيز و شجاعانه كنگره آمريكا به رهبري ديويد هابسون - نماينده جمهوري خواه – و پيت وياكولسكي – نماينده دموكرات – بود كه باعث شد بودجه پيشنهادي بوش براي پيگيري برنامه توسعه تسليحات هستهاي، مورد تأييد قرار نگيرد. تحليلگران سياسي اما براين باورند كه حتي اين عدم تأمين بودجه هم باعث نخواهد شد دولت بوش اين طرح را به فراموشي بسپارد بلكه انتظار ميرود وي با ارائه درخواستهاي مجدد خواهان تأمين بودجه لازم بشود.
بوش و هواداران او براي اتخاذ اين رويكرد توجيه منطقي! نيز يافتهاند. محافظهكاران نوين آمريكايي كه شايد بتوان آنان را به همان اندازه بنلادن و اعوانش «اصولگرا» دانست براين باورند كه ايالات متحده كشوري است به غايت «الهي» و دولت ها ملتهايي كه با اين كشور «مورد عنايت پروردگار» رابطهاي نامناسب دارند، كشورهايي هستند «اهريمني» با چنين توجهي است كه محافظهكاران نوين خود را مجاز ميشمارند كه هر معاهدهاي را نقض كرده و همزمان زرادخانه هستهاي خود را از انبوه تسليحات غيرمتعارف آكنده كنند. تقارن عجيبي است. در يكسوي جهان بنيادگراياني چون بنلادن و زرقاوي، دشمنان خود يا «كافر»، مشرك، و «دشمنخداوند» ميدانند و در سوي ديگر جهان، درينگه مترقي دنيا، سران كاخ سفيد، خود را «نظر كرده خداوند» و ديگران را «فريب خورده» اهريمن تلقي ميكنند. حاصل اين تقارن غيرميمون و ناخجسته، هرچه هست، جز خرابي و كشتار حاصلي براي شهروندان جهان دربر نداشته است.
اما رويكرد خصومتآميز اصولگرايان آمريكايي، تاكنون نتيجهاي معكوس در بر داشته است. نگاه متأثر از «نفرت» و «خود بر حقبيني» آنان بيش از آنكه جهانيان را وادار به تبعيت كند، به مخالفت كشانده است.
در پاييز سال 2004، هلن كلارك، نخستوزير نيوزلند، كشوري كه به ندرت وارد بازيهاي سياسي ميشود، در انتقادي صريح از سياست بوش گفت: در حالي كه ما و ساير كشورهاي امضاكننده معاهده عدم تكثير تسليحات هستهاي و معاهدات مشابه، تمامي تلاش خود را براي خلق جهاني عاري از تسليحات كشتارجمعي بهكار ميبنديم، كشورهاي داراي اين تسليحات در عمل نشان دادهاندكه تعهد چنداني به ايفاي تعهدات خود نداشته و حتي در جهت معكوس حركت ميكنند. ادامه اين روند در طولاني مدت نه تنها نتيجه بخش نبوده و به خلع سلاح نميانجامد بلكه نتايج مخربي دربر خواهد داشت.
محمد البرادعي، هم در ژانويه سالجاري ميلادي، در اظهاراتي مشابه به انتقاد از اين سياست پرداخت.
او كه تحت تأثيرمخالفت گسترده ايالات متحده با انتخاب مجددش به مديركلي آژانس كه- حتي به شنود تلفني او منجر شده بود – ترجيح داد انتقادات خود را «نرمتر» بيان كند، گفت: تمامي كشورها بايد تعهدات خود نسبت به عدم تكثير تسليحات هستهاي را اجرا كنند. كشورهاي داراي تسليحات هستهاي نبايد تعهدات خود در مورد حركت در راستاي خلع سلاح كامل را از ياد ببرند.
بيان چنين انتقاداتي، حتي اگر در لفافهاي از تعاريف نرم هم پيچيده شده باشد، از سوي كاخ سفيد تحمل نميشود. واشنگتن مدتهاست ايران را متهم به تلاش براي دستيابي به تسليحات هسته اي مي كند، اما هنگامي كه يافتههاي آژانس از صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاي ايران حكايت ميكند، محافظه كاران تنها راه را در حمله به البرادعي و متهم ساختن او به «هواداري از ايران» ميبينند.
اجلاس ماه مي سازمان ملل متحد، اما ميتواند زماني براي پايان بخشيدن به ترك تازيهاي كاخ سفيد باشد. تمركز افكارعمومي جهان بر اجلاس مهمي كه قرار است در جريان آن بازنگري معاهده عدم تكثير تسليحات هستهاي مورد بحث و بررسي قرارگيرد، ميتواند فرصت مناسبي را دراختيار دولت هاي مستقل و غيرمتعهد جهان قرار دهد تا با اقدامي همراستا، سياست آونگگونه و نامعتدل ايالات متحده در قبال اين معاهده و تمامي معاهدات مشابه مرتبط با تسليحات كشتارجمعي را در معرفي افكارعمومي جهانيان قرار دهند. كاندوليزا رايس، وزير خارجه جديد دولت بوش، هرچند سياستمداري حراف است و سخنوري زبردست – اما در قبال انتقادات متعددي كه نسبت به برخورد دوگانه واشنگتن با تعهدات بينالمللي صورت ميگيرد،قطعاً روزهاي دشواري را تجربه خواهد كرد. اجلاس ماه مي ميتواند فرصتي استثنايي دراختيار كشورهاي جهان قرار دهد تا نه تنها با تلاش واشنگتن براي تغيير مفاد معاهده به نفع خود مقابله كنند بلكه با اجماع بر سر معاهداي نوين ساكنان كاخ سفيد را ملزم به رعايت مصالح و منافع شهروندان جهاني كنند كه از نقض مكرر و يا مصادره به مطلوب به معاهدات بينالمللي از سوي آمريكا به تنگ آمدهاند.
معاهده جديد، مي تواند و بايد پاياني باشد بر تركتازيها و جنگ افروزهاي جاهلانه محافظهكاران آمريكايي و زماني براي به پاسخگويي واداشتن بوش.