کد خبر: ۱۴۸۶۱۵
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۱

روز بزرگداشت سید جمال الدین اسد آبادی گرامی باد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: متجاوز از چهار سال در سلک افاضل دانشجويان مرحوم شيخ انصاری قرار گرفت و از حوزه نجف توشه ها اندوخت و به قصد آشنايی با علوم مختلف نجف را به سوی هندوستان ترک نمود. در هند تجاربی به دست آورد و مردم استعمار شده هندوستان را آگاهی می بخشيد و چون موسم حج نزديک بود عازم مکه معظمه شد و از آنجا به عتبات مراجعت نمود و عراق را به قصد افغانستان و زيارت مشهد مقدس ترک نمود و ضمن مسافرتهایی به عربستان، عراق، افغانستان و ايران، رسالتهائی ايفا نمود. هم اکنون سيد جوانی سی ساله و دانشمندی آزموده تر شده. افکار انقلابيش مجددا او را برای چند سال به هندوستان کشانيد، پس از چندين ماه روشنگری عازم مصر گرديد و تا سال 1287 در مصر ماند و با افرادی عالم و دلسوز و جوانانی پرشور آشنا شد. و شالودۀ اساسی نوين را بر عليه استعمارگران پی ريزی نمود. او در خلال اين چهار سال از مراسم حج و اهداف عاليه اين کنگره جهانی نيز غافل نبود.

سيد بعد از سال 1288 از مصر عازم ترکيه و از آنجا وارد لندن و پاريس شد و با طرز تفکر چرچيلهای اروپا (یعنی آدمخواران جهان) آشنا شده ناراحت می شد. نوشته اند جريده ای در اروپا و مصر با همکاری محمد عبده منتشر نمود و گاه از اروپا سوی افريقا و از آنجا به سوی آسيا در حرکت بود و با جريده عروة الوثقی افکار جديد به مردم و تيپ جوان القا می نمود.

سيد جمال الدين در سال 1303 برای سومين بار از طريق عربستان وارد بوشهر شد و از آنجا چند ماهی در شهرستانهای مختلف ايران و گاه با سران قوم سخنها داشت. در ضمن از تماس با محرومين نيز غفلت نداشت و خود را در قلب امثال ميرزا رضا کرمانی جا داده بود. سيد حدود سه سال در روسيه اقامت گزيد و از مسکوبه آلمان نيز در سرکشی و مسافرت بود. بعد از مراجعت از اروپا به سوی روسيه، از طريق قفقاز وارد ايران شد همين که دولت مردان قاجار از ورود او به ايران مطلع شدند، به وسيله مأمورين رژيم تحت الحفظ به قم تبعيد شد و پس از چند روز ناچار شدند او را به باختران (کرمانشاه) اعزام نمايند.

به طور خلاصه سيد جمال الدين در سنوات عمر خود جهت تبليغ و آگاهی ملت ها به حقوق پايمال شده آنها در حال پيمودن کشورهای مختلف در جهان آسيا و افريقا و اروپا بود. هر جا می رفت در عين حال که با سران ممالک سخنها داشت از تبليغ برای طبقات محروم جامعه نيز غافل نبود. با خطابه و نطقهای آتشين خود و نشر جزوات و روزنامه ها غارتگری و مظالم ستمگران جهان را به گوش ملتهای دربند
می رساند و مستضعفان جامعه را به حقوق حقه خويش آشنا می ساخت. سيد مردی فعال، مقاوم و استوار و شجاعی نطاق بود.

سيد جمال الدين چندين سال از مردم زمان خويش جلوتر بود، و در جو خمود ه ی آن زمان به خيال خويش می خواست اصلاحاتی اساسی و بنيادی نمايد و با اتحاد سران بزرگ اسلامی، دست استعمارگران را از سر مسلمين کوتاه سازد و مسلما موعظه و سخنان امثال اين دانشمندان بر قلوب سخت نوکران استعمار ميخ سرد به سندان کوبيدن است!! از طرفی افکار اين سيد با طرز تفکر علمای مصر و عربستان و... حتی با علمای درباری هم سازگار نيست، ولی با همه اين اوصاف رسالت خويش را ايفا نمود و وجودش اتمام حجتی بود. و گذشته از بين بردن بعض سلاطين جور افکار انقلابی او در نسل آينده بشريت (به خصوص به مملکت ايران) اثراتی نيکو بخشيد.

بعضی معتقدند که سيد از تماس با سران بزرگ ممالک اسلامی در مسير اصلاحات بنيادی در اواخر عمر پشيمان بود. نتيجه ای که از برنامه او می گيريم آنکه عقلا و علمای متعهد ممالک اسلامی (بلکه همه جهان) می بايست به توده های مردم آگاهی بخشند، تا آنها خود به جنبش و جوشش درآيند و امثال نامبارکها را از رأس ممالک اسلامی به تفاله دان تاريخ ريزند،که پس از قيچی نمودن اينها ديری نپايد که نهالهای تازه (به یاری مستضعفان) روئيد و به خواست خدای متعال، حکومت جهانی مهدی موعود هموار گردد.

افکار سيد جمال الدين اسد آبادی و فعاليتهای گوناگون او بر روی علمای ايرانی خيلی اثر گذاشت حتی ما در نوشته های عالم متقی و بی آلايش، مرحوم محدث قمی به چنين جملاتی در مورد اين شخصيت برخورد می نمائيم: سيد جمال الدين اسد آبادی در سال 1288 در جامع الازهر مصر شهرتی به سزا یافت و شيخ محمد عبده (متوفای 1323) از شاگردان مريد و فعال او بود و با جمعی از فضلا و نوابغ مصر افکار انقلابی خود را بدانها دميد و با همکاری اينها در مصر نشرياتی منتشر ساخت. در سال 1296 از مصر به هندوستان تبعيد شد و پس از چندی از آنجا به لندن و پاريس مسافرت کرد و جريده عروة الوثقی را منتشر ساخت و تا هيجده شماره از آن بين مردم جلو رفت و ممنوع شد. او در سال 1310 به دعوت سلطان عبد الحميد عثمانی به ديار ترکيه رفت... از آثار اوست رساله ابطال دهريها و تاريخ افغان...

سيد در اواخر عمر قربانی مطالع سودجوئی های افرادی از قبيل کامران ميرزا و صدر اعظم بی دين ايران گرديد. ناگزير به ترکيه رفت، و در اين سفر مدتها به دستور سلطان عثمانی زير نظر و تبعيدی به سر می برد. سرانجام هم به دستور سلطان عثمانی عبد الحميد (بزرگ نوکر استعمار) اين مجاهد نستوه و یگانه ابر مرد آزادی خواه مسموم شد، جسد اين شهيد در محله ای دوردست به شهر استانبول ترکيه (در قبرستان ماچکا) مدفون شد.

نوشته اند پس از 50 سال افغانها جسد او را از ترکيه به افغانستان بردند و فعلا بدين کشور مدفون است. در خاتمه اين سيد نه از اهالی افغانستان و نه از اهالی ايران، بلکه از اهالی همه مسلمانان جهان، از اهالی آن آئينی که مرز نمی شناسد و در عين حال حقوق تمام ملل مختلف را برای خودشان محترم می داند.

منبع: سایت نیکان
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین