آفتابنیوز : 
"مايكل ايگناتيف " در اين مقاله كه روز شنبه چاپ شد، نوشت: اين خيانت نميتواند با نيكوكاري و سخاوت پاك شود و مردم نيواورلئان احساس ميكنند كه در باتلاقي وحشيانه و بيقانون زندگي ميكنند.
وي با اشاره به مسووليت مقامهاي دولتي نسبت به مردم يك جامعه دموكراتيك افزود: شرط اصلي اين وظيفه، كمك به شهروندان در زمينه حفاظت از خانوادهها و اموال خود در قبال نيروهايي خارج از كنترل آنهاست و با در هم شكسته شدن خاكريزهاي سد نيواورلئان، قيدهاي شهروندي آمريكا هم شكست خورد.
""مهمترين خصيصه اين فاجعه اين نبود كه پيمان مقامها در برابر مردم حفظ نشد چرا كه اين امر چيزي بديهي است كه نبايد درباره آن صحبت كنيم.
بسياري از مقامهاي شهرداري، ايالتي و فدرال كه انتخاب و انتصاب شده بودند وظيفه مراقبت را كه در قبال شهروندان خود داشتند فراموش كردند.
برخي از از آنان هنگامي كه ميبايستي در پستهاي خود باقي ميماندند گريختند. گروهي وعدههايي دادند كه نتوانستند انجام دهند و برخي در برابر اين حادثه وحشتناك از جاي خود برنخاستند. تمامي اينها هم اكنون بخوبي مستند شده است.
آنچه كه مورد توجه قرار نگرفته اين است، مردمي كه بيشترين درك از جزييات پيمان شهروندي آمريكا را داشتند فقرا، رهاشدگان و گرسنگاني بودند كه در تاريكي مركز همايش نيواورلئان روي هم انباشته شده بودند.
زني در مركز همايش نيواورلئان با خشمي سوزان و نيز با شگفتي در گفت و گو با تلويزيون گفت "ما آمريكايي هستيم." او ميخواست به مردم آمريكا اين چنين حقيقت سادهاي را يادآور شود.
او - و نه فرماندار، شهردار و رييس جمهوري - اين مساله را درك كرد كه اين فاجعه آزموني براي پيوندهاي شهروندي بود و دولت در برابر اين آزمون شكست خورد.
اين ناكامي شايد بيش از هر زمان ديگري در اول سپتامبر آشكار شد كه پس از گذشت سه روز كامل از ضربه اين گردباد به نيواورلئان مقامهاي بلند پايه واشنگتن تازه شنيده بودند كه در مركز همايش نيواورلئان هزاران شهروند خسته در انتظار امكانات براي خروج از شهر هستند كه هنوز براي آنان فراهم نشده بود.
"ما آمريكايي هستيم"، جمله سادهاي است كه درسي در الزامات سياسي بود.
سياه يا سفيد، فقير يا غني. آمريكاييها قرار نيست نسبت به يكديگر بيگانه باشند و مردمي كه در مركز همايش نيوارولئان رها شده بودند از طريق تلويزيون به هموطنان خود يادآور ميشدند كه آنها پناهندگاني در يك كشور خارجي نيستند.
پيوندهاي شهروندي مسالهاي بشردوستانه، انتزاعي و يا احتياطآميز نيست، اين چيزها پيوندهايي از روي نيكوكاري نيستند.
اين ممكن است شگفتآميز باشد كه شهروندان آمريكا مجبور شدهاند به هم ميهنان خود اين مساله را يادآور شوند، اما اجازه دهيد ادعا نكنيم كه ما دليل اين امر را نميدانيم. آنان سياهپوست بودند و تمامي سياهپوستان فقير اين كشور كه رنجها را تحمل كردهاند دليل خوبي داشتند تا شگفت زده شوند كه با آنان نه مانند يك شهروند بلكه همسان زباله رفتار شد.
اجازه دهيد وانمود نكنيم زمان اين تحقيرها پايان يافته است. يك هفته پس از فاجعه، هنوز اجساد قربانيان روي آبهاي متعفن شناور بود. اميدوارم هنگامي كه اين مقاله را ميخوانيد آنها را جمعآوري كرده باشند.
مقامهاي نيروي انتظامي كه همواره بهنظر ميرسيد مسووليتي در زمينه جمعآوري اجساد، شناسايي هويت آنان و تعيين مكاني براي آرميدن آنان دارند اقدام به اين كار نكردند بلكه خانواده قربانيان فاجعه، اين كار را انجام دادند.
اجازه دهيد احساساتي نباشيم. مردم فقير و محروم نيواورلئان نميتوانند احساساتي باشند. بخوبي ميدانند در جامعهاي غيرعادلانه و غيرمنصفانه زندگي ميكنند. ميدانند كه مدارس آنان چندان خوب نيست.
پليس در حفاظت از آنها بشدت ناكارآمد بود. فرصتهاي اقتصادي آنان اندك است و اميد مردم در رسيدن كمك، پايان يافته است.
مردم نيواورلئان با آگاهي از تمامي اين نكات، هنوز معتقد بودند بهعنوان آمريكايي استحقاق اين را دارند از خاكريزهايي كه آبها را نگه ميداشت و يك برنامه تخليه كه در واقع آنان را از منطقه دور ميكرد و همچنين اسكان مجدد كه آنها را باز روي پاي خود قرار ميداد، برخوردار باشند.
آنها سزاوار اين امر بودند زيرا آمريكايي هستند و بهدليل اين مساله ساده، با وجود گزاف بودن اين برنامهها، امكان آن بخوبي در منابع غنيترين جامعه كره زمين وجود داشت.
بنابراين، مساله - چنانكه برخي از مفسران ادعا ميكنند - اين نبود كه فاجعه كاترينا نابرابريهاي عميق جامعه آمريكا را عريان كرد.اين نابرابريها ممكن است نزد برخي مساله جديدي باشد.اما آنها براي مردم بيخانمان در مركز همايش (نيواورلئان) و جاهاي ديگر تازه نيست. تلختر از هر چيزي براي آنان، اين بود كه ادعاهاي آنها در زمينه موضوع شهروندي نسبت به نهادهاي مسوول در قبال حفاظت از آنان، بسيار اندك شده بود.
نابرابريهايي بوده است كه مردم از آن رنج كشيدهاند و نابرابريهايي بوده است كه مردم از آن به خشم آمدهاند.
آمريكاييها از زمان جنگ داخلي در قبال مردم بيخانمان بسيار سخاوتمند بودهاند و اين جاي شگفتي نيست اما خيرخواهي خصوصي نميتواند زخمهاي تحقير و كنار گذاشته شدن را كه از قصور دولت ناشي شده، شفا دهد.
اين قصور نه فقط ناكامي در عملكرد يا تقصير در پيش بيني، بلكه ناكامي در تصور سياسي نيز بود. مقامها و مهندسين مسوول خاكريزها و آمارگيران از تكميل يك طرح استاندارد براي حفاظت از اغلب مردم و در بيشتر دوران قصور كردند".
استاد حقوق بشر دانشكده كندي در مقاله خود با اشاره به "خيانت مهندسي نيروي زميني ارتش آمريكا، مقامهاي ايالتي و محلي كه ميدانستند خاكريزهاي نيواورلئان به تعميز نياز دارد و اقدامي در اين زمينه نكردند" افزود:
اين خيانت توسط كنگره آمريكا كه به رييس جمهوري اجازه داد بودجه مناسب براي ترميم خاكريزها را كاهش دهد، ادامه يافت.
""خيانت مشابهي در برنامههاي تخليه صورت گرفت و چنين فرض شد كه تمام مردم ميتوانند با اتومبيلهاي خود شهر را تخليه كنند و معلوم شد كه ۲۷ درصد از خانوارهاي نئواورلئان اتومبيل ندارند.
تجاهل نژادپرستانه و تحقير ممكن است تنها برخي از اين مسايل را توضيح دهد. فاصلههاي اجتماعي ميان فقير و غني، سفيد و سياه بسيار زياد و احتمالا ماندگار خواهد ماند، اما مهمترين وظيفه يك رهبري عمومي همواره اين است كه بداند نيمه ديگر چگونه زندگي ميكند و چگونه ميميرد.
وظيفه در قبال حقيقت و دموكراسي به شكست انجاميد، چرا با مردم معمولي نيواورلئان درباره برنامه تخليه مشورتي نشد؟
اگر چه نابودي زندگيها و اموال مردم نيواورلئان وحشتناك است، اما وحشتناكترين هزينه كاترينا - هركسي ميتواند اين را ببيند - اين نبود بلكه وخيمترين خسارت اين فاجعه، صدماتي به رشتههايي بود كه مردم آمريكا را به يكديگر پيوند داده بود.
ديگر براي مقامهاي ارشد فدرال از رييس جمهوري گرفته تا پايينترين مقامها بسيار دير شده اين پيوندها را بار ديگر ايجاد كند و سخنرانيهاي زيباي بوش از كاخ سفيد هم كاري نميتواند بكند.
شفاي اين زخمها توسط شهرونداني به مراتب فرودست تر از سلسله فرماندهي انجام خواهد شد، آموزگاران و مديران مدارس عمومي سراسر كشور، متصديان كفن و دفن كه هر چه ميتوانند براي اداي احترام به مردهها انجام ميدهند، نيروهاي گارد ساحلي كه از شهر خالي شده حفاظت ميكنند و مردم و مقامها و بازرگاناني كه براي تجديد حيات اين شهر ميكوشند"".
اين استاد حقوق در پايان اشاره ميكند "بايد ميليونها اقدام معمولي و شجاعت ديوانسالارانه انجام شود تا اينكه همه آمريكاييها و نه فقط بازماندگان قربانيان اين توفان بار ديگر احساس كنند در يك جامعه سياسي و نه در يك باتلاق وحشيانه و بيقانون زندگي ميكنند".