آفتابنیوز : آفتاب: نرخ بیکاری فارغالتحصیلان بیش از نرخ متوسط بیکاری جامعه است. این در حالی است که افراد دیپلمه بهدلیل نداشتن مهارت، بیکاری و فشارهای اجتماعی، سعی میکنند هر طور که شده وارد دانشگاه شوند، پس از فارغالتحصیلی نیز توقع دارند با وضعیت بهتری نسبت به گذشته جذب بازار کار شوند.
ولی آمار نرخ بیکاری فارغالتحصیلان نشانگر مشکلات ساختاری در بازار کار کشور است. از سوی دیگر این موضوع ناکارآمدی و نامتناسب بودن سامانه برنامهریزی در نظام آموزش عالی با نیازهای بازار کار کشور را به اثبات میرساند. در حالی که آمار نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی بالاست، فارغالتحصیلان مراکز مهارتآموزی با کمترین نرخ بیکاری مواجه هستند.
در این میان مسئولان و برنامهریزان وزارت علوم بارها اعلام کردهاند که اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی هیچ ربطی به آنها ندارد و این وظیفه سایر دستگاههاست.
در همین خصوص مصاحبه ای داشته ایم با دکتر لاله افتخاری، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که در ادامه می خوانید:
به نظر شما چرا نرخ بیکاری فارغ التحصیلان چند برابر افراد زیر دیپلم و دیپلمه است؟
چرایی بالا بودن نرخ بیکاری در فارغ التحصیلان دانشگاه ها نسبت به کسانی که دانشگاه نرفته اند را باید مورد بررسی کارشناسانه قرار داد. به گمان من اکثر جوانان ما در تلاشند که وارد دانشگاه شوند و تحصیلات خود را ادامه دهند، از این رو به فکر کسب مهارت نیستند. از طرفی زمانی که تحصیلات عالیه کسب می کنند، دنبال کارهای دولتی و یا کارهای پردرآمد و با پرستیژ هستند و به اختیار کردن هر شغلی راضی نمی شوند. اما کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند هر کاری را قبول می کنند.
مشاهده می شود فارغ التحصیلان دانشگاه ها، مهارت کمتری نسبت به افرادی دارند که بدون مدرک دانشگاهی وارد بازار کار می شوند. از این رو بازار کار ترجیح می دهد افرادی را که مهارت دارند(هرچند مدرک نداشته باشند) را جذب کند. به نظر شما چرا اینگونه است؟
ما باید این را کاربردی کنیم. جلساتی داشتیم و مطرح کردیم که چه کنیم که دروس تئوری و عملی با هم باشد که فارغ التحصیل بازدهی بیشتری داشته باشد. مثلا در رشته کشاورزی باید فعالیت سر زمین کشاورزی هم آموخته شود و امکانات آن فراهم باشد. در بازدیدی که از دانشگاه ها داشتیم، با اینکه زمین کشاورزی کنار دانشگاه ها وجود داشت اما کمتر دانشجویی سر زمین می رفت. از طرفی کشاورزانی داریم که از آخرین دستاوردهای دنیا بی خبرند. این دو (فعالیت علمی و عملی) باید در کنار یکدیگر باشند تا نتیجه مطلوب بدهند. در کمیسیون هم بحث و بررسی زیاد می شود و علی الخصوص مراکز فنی و حرفه ای مورد نظر هستند که گسترده شوند.
در بسیاری از کشورهای دنیا، معیار اعتبار دانشگاه ها، درصد اشتغال پس از فارغ التحصیلی دانشجویان است اما در ایران نظام آموزشی هیچ مسئولیتی در قبال فارغ التحصیل ندارد. این مشکل چگونه باید حل شود؟
البته این موضوع در همه جای دنیا مطرح نیست اما ضرورت است. در رشته هایی که نیاز کشور ما نیست نباید دانشجو گرفته شود. دانشگاه ها باید از تمام امکانات خود استفاده کنند تا در نهایت فارغ التحصیلان آن دانشگاه به راحتی وارد بازار کار شوند.
اصل 43 قانون اساسی می گوید: دولت مکلف است از فرد در حال رشد حمایت کند. آیا این قانون اجرا می شود؟
این قانون اجرا می شود اما انتظار این است که نظارت دقیق تری بر حسن اجرای آن باشد. باید به این کار بودجه هم اختصاص بگیرد. البته دولت هنوز اقدامات صریح و شفافی در این خصوص انجام نداده و بخش قابل توجهی از آن در ابهام است.
دانشگاه و بازارکار ناهماهنگ عمل می کنند. افراد متقاضی تحصیل در دانشگاه نمی دانند چه رشته ای را انتخاب کنند تا بعدها به راحتی وارد بازار کار شوند. اطلاع رسانی در خصوص چگونگی انتخاب رشته به عهده کدام دستگاه است؟
در این خصوص وظیفه وزارت علوم است که باید اطلاع رسانی دقیقی داشته باشد.
شفاف