آفتابنیوز : آفتاب: اندیشکده "بروکینگز" به بررسی نتایج دو دور مذاکرات هستهای بین ایران و 1+5 و ترسیم چشم انداز دور آتی مذاکرات در استانبول پرداخت و توافق بین دو طرف را تقریباً غیر ممکن توصیف کرد. در حالی که دو طرف پشت میز مذاکره نشستهاند، کشورهای غربی باز هم زمانبندی خاصی را برای اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران اعلام میکنند. در این بین تغییر رویکرد اوباما نسبت به تبلیغات انتخاباتیاش بسیاری را حیرتزده کرده است.
* بینتیجه ماندن دو دور مذاکرات هستهای بین غرب و ایران
قبل از گفتوگوهای اخیر بغداد بین ایران و 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان)، با توجه به فضای سازنده دور جدید مذاکرات پیشبینی میشد که دو طرف بتوانند به توافق برسند؛ با این حال نه تنها پیشرفت چشمگیری که انتظار میرفت اکنون به واقعیت نپیوسته، بلکه دو روز بعد از مذاکرات بغداد، مقامات ایرانی اعلام کردند برنامه غنیسازی 20 درصدی خود را به هیچ عنوان به حال تعلیق در نمیآورند.
* بیاعتمادی از یک سو و تخصصی بودن مفاد مذاکرات دو دلیل بینتیجه بودن مذاکرات بین دو طرف
پس از مذاکرات 14 آوریل در استانبول و 23 و 24 مه در بغداد، سومین دور مذاکرات هستهای در تاریخ 18 و 19 ژوئن در موسکو برگزار خواهد شد. به دلیل شدت بیاعتمادیای که در طول چند سال اخیر بین دو طرف ایجاد شده و همچنین حجم بالای جزئیات و کثرت ابعاد فنی مذاکرات همانطور که پیشبینی میشد، هر دو دور گفتگوها در استانبول و بغداد بینتیجه بودند.
* 1+5 میخواهد از راه دیگری اهداف یکجانبه غرب را دنبال کند
غرب باید بپذیرد که پیشنهاد 1+5 درباره بحث اساسی غنیسازی اورانیوم چارچوب مشخصی نداشت: بسیاری از مقامات ایرانی معتقد بودند که غرب باید در عوض تعلیق غنیسازی اورانیوم با درصدهای بالا توسط جمهوری اسلامی، نه تنها اورانیوم مورد نیاز ایران را تأمین کند، بلکه همچنین باید طبق مقررات انپیتی، اجازه غنیسازی 5/3 تا 5 درصدی را برای مصارف غیر نظامی به این کشور بدهد. با این حال، مشخص شد که پیشنهاد 1+5 نیز در راستای تجدید تلاشهای غرب برای متقاعد کردن ایران به تسلیم اورانیوم غنیشده خود بوده است؛ در عوض غرب نیز متعهد میشد تا سوخت رآکتور پزشکی تهران را تأمین کند، به ایمنسازی همه تأسیسات هستهای ایران کمک کند، و صنایع هوایی این کشور را در دسترسی به قطعات اضافی هواپیما یاری نماید. از طرف دیگر، ایران باید همه فعالیتهای غنیسازی خود را متوقف میکرد. این تقاضا از چارچوب مقررات انپیتی نیز فراتر است؛ مقرراتی که به بخشی از آن در مذاکرات استانبول اشاره شد. به جای آن که یک معامله پایاپای صورت گیرد و در ازای تعلیق غنیسازی، همه تحریمها لغو شود، غربیها نشان دادند که فشار بر ایران را تنها در صورتی کاهش خواهند داد ایران گامهای بلندی را بردارد و اثبات نماید که به دنبال رسیدن به سلاح هستهای نیست.
* هم آمریکا و هم ایران با نیمنگاهی به انتخابات آینده ریاستجمهوری خود مذاکرات را دنبال میکنند
زمان دور بعدی مذاکرات به طور اتفاقی انتخاب شد جالب است در حالی که ظاهراً درصد غنیسازی اورانیوم نتیجه مذاکرات را تعیین میکند؛ اما در حقیقت انتخاباتهای داخلی در ایران، آمریکا و اسرائیل است که روند مذاکرات را شکل خواهد داد.
* اوباما پس از رسیدن به ریاستجمهوری تمام ادعاهای تبلیغاتی خود را فراموش کرد
در سه دهه اخیر، موضوع ایران از بحثهای اصلی سیاست خارجی در دوران انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بوده است. این بحث گاهی از سیاست بازدارندگی به سیاست همکاری تغییر کرده است؛ از جمله در تبلیغات انتخاباتی سال 2008 [و اوباما]. اوبامای رئیسجمهور با اوبامای کاندیدای ریاستجمهوری تفاوت واضحی داشت و این تفاوت برخی را شوکه کرد. اوباما ظاهراً فرهنگ و جامعه ایران را درک میکرد و به آن احترام میگذاشت و مطمئن بود که گفتگو میتواند بنبست بین دو کشور را از بین ببرد؛ بنبستی که به عقیده اوباما تا حدی به گردن دولت قبلی آمریکا بود؛ اما همین اوباما وقتی به ریاستجمهوری رسید، استفاده از دیپلماسی وابسته به زور را در مقابل تهران افزایش داد: تحریمها هیچگاه به اندازه دوره ریاستجمهوری اوباما شدید نبودهاند. رئیسجمهور آمریکا به این نتیجه رسیده که در شرایط کنونی، توافق با ایران تقریباً غیر ممکن است و تنها سعی دارد با استفاده از دیپلماسی تا ماه نوامبر [و انتخابات آمریکا] از شروع جنگ با ایران توسط اسرائیل جلوگیری کند.
* هر دو طرف در مذاکره به دنبال نتایجی هستند که خود میدانند با مذاکره حاصل نمیشود
اگر هم قرار باشد توافقی با ایران صورت گیرد، بعد از انتخابات نوامبر اتفاق خواهد افتاد. سیاست خارجی دیگر موضوع مهمی در واشینگتن نیست؛ آن هم در شرایط کنونی که کاهش بودجه و افزایش بیکاری تمام آمریکا را فرا گرفته است. اگر آمریکا تا قبل از انتخابات به دنبال توافقی با ایران باشد، ابعاد آن صرفاً شامل مسئله هستهای خواهد بود و حرفی از "معامله بزرگ" به میان نخواهد آمد. این وضعیت تا حدی نیز به این خاطر است که شرایط ژئوپولیتیک در خاورمیانه تغییر کرده است. امروز دیگر افغانستان و عراق موضوع گفتگو بین ایران و آمریکا نیستند و اگر هم باشند، منافع دو کشور به ندرت در یک جا جمع میشود. به علاوه، در نتیجه یک دهه فعالیت هستهای ایران، هر توافقی بین دو طرف از دیدگاه اسرائیل آنقدر قوی نیست که بتواند نگرانیهای امنیتی این رژیم را برطرف کند.
* اسرائیل حتی با ایران بدون سلاح هستهای نیز کنار نخواهد آمد
با توجه به درصد غنیسازی اورانیوم در تأسیسات "فردو" (که بسیار بیشتر از 20 درصد است)، اکنون ایران به آستانه توانایی ساخت سلاح هستهای بسیار نزدیک شده است؛ اما این میزان حتی در صورت توقف ایران در همین نقطه، باز هم نگرانیهای امنیتی اسرائیل را برطرف نمیکند و ممکن است موجب شود این رژیم با محاسبه سود و زیان جنگ، به این نتیجه برسد که حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران به سود این رژیم است.
* اختلافات سیاسی در اسرائیل پیرامون بحث هستهای ایران
اسرائیل هم تنها درگیر محاسبات نظامی نیست. در بین مقامات این رژیم نیز درباره ایران، جنگ سیاسی شدیدی به راه افتاده است. از یک سو، "بنیامین نتانیاهو" تصمیم گرفته از برگزاری انتخابات پیش از موعد خودداری کند و اکنون از موافقت اکثریتی در اسرائیل برخوردار است؛ از جمله موافقت حزب وسطگرای "کادیما". "شائول موفاز"، رهبر این حزب، مخالف اقدام یکجانبه علیه ایران است. "میر داگان"، رئیس سابق موساد، و "یووال دیسکین، رئیس سابق شاباک (سازمان اطلاعات داخلی اسرائیل)، نیز با این نظر موافق هستند و از مقامات این رژیم خواستهاند تا عاقلانه رفتار کنند و دست به اقدامی "احساساتی" نزنند.
به گزارش فارس،این اظهارات در پاسخ به اظهارات نتانیاهو بیان شد که خطر ایران را با خطر آلمان نازی در دهه 1930 مقایسه کرده بود. با این حال، علیرغم وجود نظرات مخالف با گزینه نظامی علیه ایران، حکومت ائتلافی اسرائیل از نتانیاهو حمایت میکند و وی از محبوبیت و مشروعیت بالایی برخوردار است.
یک اشتباه کوچک در شرایط کنونی میتواند سه سال تلاش را به باد دهد و روند مذاکرات را از مسیر خود خارج کند.