آفتابنیوز : آفتاب: پرده سوم نمایش مذاکره از سوی اروپا و آمریکا، همان گونه که مورد نظر اسرائیل و متحدانش در آمریکا و همچنین عربستان سعودی به عنوان اسپانسر تقابل با ایران بود، به پایان رسید تا غربی ها بتوانند با ژست محکم تری در سطح افکار عمومی غرب از ناکارآمدی دیپلماسی مبتنی بر تعامل و اقناع درباره برنامه هسته ای ایران سخن بگویند و برای پیشروی به سمت حداکثر فشار اقتصادی و سیاسی ممکن بر ایران آزادی عمل بیشتری بیابند و تحریم های غیرانسانی علیه مردم ایران را اجرایی نمایند و با این حساب آیا همچنان منطقی است به اجرای پرده های بعدی نمایش غرب کمک و در بازی از پیش نوشته آمریکا برای مذاکرات مشارکت کرد؟
به گزارش «بازتاب»؛ همانگونه که «بازتاب» پس از مذاکرات بغداد پیش بینی کرده بود، با پایان سومین نشست دو روزه میان ایران و کشورهای موسوم به 5+1 یا 3+3 و عدم توافق بر سر برنامه هسته ای ایران، به نظر می رسد تحریم های یک جانبه نفتی و بانکی اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران، از یکم جولای برابر با یازدهم تیر ماه جنبه اجرایی پیدا کند و در همین مسیر شواهد از تحرکات غربی ها برای تصویب تحریم های سخت تری در سطوح ممنوعیت حمل نقل هوایی و دریایی با ایران حکایت دارد، راه دوم برخورد نظامی است که مورد علاقه اسرائیل و جمهوریخواهان است.
البته راه سومی نیز که مطلوب اروپایی ها و چین و روسیه است، پذیرش سه شرط توقف غنی سازی تا سطح 20 درصد، خارج کردن تمامی اورانیوم غنی شده ایران و تعطیلی فردو است و در واقع اعلام اجرایی شدن تحریم ها از سوی طرف های اروپایی و به طور خاص فرانسه و انگلیس در همین راستاست تا ایران را در منگنه قرار دهند از حقوق قانونی هسته ای خود بگذرد و تن به پذیرش خواست غربی ها دهد.
این رویکرد اتفاق تازه ای نیست، کما اینکه با لیبی در دوران قذافی نیز چنان کردند و بعد که قذافی کوتاه آمد، مطالبات غربی ها بیشتر شد و در نهایت کل تاسیسات هسته ای و حتی راکتورهای آب سبک دارای مصرف پزشکی لیبی را برچیدند تا فشار بر حکومت قذافی را منتفی نمایند که البته درباره جمهوری اسلامی احتمالا برخی طرف ها راضی به این شیوه هم نیستند و در صددند پرونده تروریسم و حقوق بشر که در حال حاضر به برخی مراحل اجرایی و لیست سیاه مقامات رسیده، پس از توقف فعالیتهای هسته ای ایران بر روی میز آورند.
ده روز برای اخذ تصمیم از سوی دو طرف وجود دارد؛ راه سوم، راه دوم یا راه اول؟ هر یک هزینه های خاص خود را خواهد داشت، چه برای طرف ایرانی و چه برای طرف غربی، اما بی شک ساده لوحانه است که با فشار اقتصادی ناشی از اجرایی شدن تحریم های یکپارچه به اقتصاد کشورمان، آسیب های محدودی که غرب خواهد دید و برای به حداقل رساندنش، چندین مرتبه اجرای این تحریم ها را به تاخیر انداخته و برخی کشورها را نیز مقطعی معاف کرده، با شرایط کشورمان مقایسه کنیم.
جالب آن که درست یک روز پس از آغاز تحریم ها علیه ایران، قرار است مذاکرات که به واسطه بی نتیجه بودن، به یک سطح پایین تر تنزل یافته، صورت پذیرد و بررسی شود که آیا زمینه لازم برای توافق و از سرگیری مذاکرات وجود دارد یا نه؟
در واقع این ساده لوحانه است که تصور کنیم غرب به همین زودی رشته مذاکرات را پاره می کند. آمریکا و اروپا تازه در پرده سوم هستند و این یک داستان مفصل است که تا رساندن داستان به فینال ادامه دارد و در واقع این مذاکرات تنها محملی است تا غرب به افکار عمومی القا کند نتوانسته از طریق دیپلماتیک، برنامه هسته ای ایران که بنابر ادعای ایشان امکان رسیدن به نقطه تحصیل سلاح هسته ای را دارد، متوقف نمایند و مجبورند اقدامات شدیدتر و شدیدتری را در پیش بگیرند.
اتفاقاً هرچه این مذاکرات طولانی تر شود و پس از این همه مذاکرات، طرفین بی نتیجه دور میز را ترک کنند، به سود غرب و آمریکاست و به خصوص آمریکا و متحدانش نظیر انگلیس و فرانسه و اسرائیل که جنگ با ایران برایشان هزینه های غیرقابل پیش بینی خواهد داشت، راحت تر مردم خیره به غول های خبری شان را متقاعد می سازند که چاره ای جز جنگ با ایران برای حفظ امنیت ملی آمریکا و اسرائیل و همچنین اروپا ندارند!
در واقع مذاکرات در شرایطی که غرب حاضر نیست هیچ یک از خواسته های ایران، حتی توقف بخشی از تحریم ها را بپذیرد و با دادن امتیاز خنده داری چون فروش قطعات هواپیماهای نظامی، قصد دارد تمام دستاوردهایی که ایران بابت آنها چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و تبعاتش را تحمل کرده بگیرد و با علم به اینکه ایران حاضر به چنین عقب نشینی حیثیتی نیست، یک جوک است.
به روایت ساده تر حداقل در مسکو از ده روز پیش از مذاکرات بارها از ارشدترین مسئولان کشور تا مقامات دیپلماتیک تاکید کردند که ایران هیچ یک از این سه خواسته 5+1 را قبول نخواهد کرد و بنابر این برگزاری مسکو و طرح همان سه خواسته، به جز برگزاری مذاکره برای نمایش تلاش غربی ها جهت حل مسالمت آمیز مسئله هسته ای ایران معنا پیدا نمی کند.
غربی ها در سناریوی از پیش طراحی شده شان احتمالا چندین دوره دیگر نیز مذاکره می کنند و همزمان بر تحریم ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی شان خواهند افزود و هرچه عرصه را بر ایران تنگ تر می کنند، بر این درخواست های سه گانه شان که شاید وسعت نیز بیابد تاکید بیشتری خواهند داشت و در نهایت با تعطیلی مذاکرات با اعلام بی نتیجه بودن قطعی راهکار دیپلماتیک، سرنیزه را به سمت ایران خواهند گرفت.
با این حساب دور از تدبیر است که حداقل در صورت عدم تعویق اجرای تحریم ها و با وجود اجرایی شدن این تحریم ها از ده روز دیگر، حتی در سطح کارشناسی با غرب مذاکره کنیم و برای عوض کردن بازی و توقف موقت این سناریو، می بایست ادامه مذاکرات را منوط به عدم اجرای تحریم ها کرده و در روزهای آینده و پیش از اجرایی شدن تحریم ها، به صورت شفاف به اشتون و 5+1 اعلام نماییم در صورت اعمال تحریم های نفتی و بانکی، مذاکرات تعطیل خواهد شد.
البته این به آن معنی نیست که با خودداری ما از حضور در مذاکرات، حتما طرف مقابل به خواهش و التماس بیفتد. اما اگر این مذاکرات برای ما سود ندارد و برای حریف ما سودمند است، عقل تداوم آن را حکم می کند یا قطع آن؟
آیا ایران در مقابل گروهی که قصد داشته باشند، اقتصاد ایران را با ضربه های مهلکی مواجه سازند و ارتباط اقتصادی ایران را با مغرب زمین قطع و در مشرق زمین تا سر حد ممکن محدود سازند، مذاکره خواهد داشت؟ حداقل انتظار این است که مذاکرات از طرف ایران به کلی تعطیل شود و ادامه آن به زمانی پس از تعلیق یا لغو تحریم ها موکول شود، چرا که چنین تحریم هایی و از ان مهم تر تحریم های حمل و نقل جهانی علیه ایران، تفاوت خاصی با جنگ با ایران ندارد و ایران بی شک عراق نیست که در مقابل چنین فشارهایی تا سر حد نفت در برابر غذا سکوت کند.
راستی کاش اسم نویسنده ش رو می نوشتی