آفتابنیوز : آفتاب: در حالی که به لطف تعطیلی و رکود و لغو مجوز دیگر روزنامههای اقتصادی، دنیای اقتصاد به یکه تاز حوزه روزنامه های تخصصی اقتصادی مبدل شده، این روزنامه که انتظار می رود زبان بازار و مردم باشد، از روزنامه دولت در سفیدنمایی پیشی گرفته و در پنجاه شماره اخیرش نه تنها یک «تیتر یک» را به گرانی کمرشکن و فشاری که به مردم تحمیل می شود، اختصاص نداده، بلکه حتی در رویکردی تاسف آور به ارائه تحلیل های عجیب و خلاف واقع از بازار در راستای توجیه آمارهای اقتصادی غیرقابل هضم دولت برآمده که اوج این شاهکار، اصرار بر این مسئله بود که تورم 20 درصدی اعلام شده توسط بانک مرکزی غیرقابل خدشه است.
به گزارش بازتاب؛ فضای رسانه های کاغذی کشور در حدی یک دست شده و حتی نگاه روزمرگی چنان بر مطبوعات مستولی یافته که صرفاً به اداره وضع موجود تا زمان پایان این دولت و به امید بهبود فضای نقد بپردازند و به دورنمایی نامشهود در این حوزه چشم بدوزند!
در این میان اما گروهی از مطبوعات رفتاری هوشمندانه تر در پیش گرفته اند و به مثابه همان شخصی که عنوان کرد: «ما مطبوعاتی ها مرده شوریم»، در پی بهره برداری از وضع موجود بدون توجه به آنچه در حوزه اقتصاد کشور می گذرد، بر آمده اند و برخی در این زمینه به ویژه "از نظر اقتصادی!" موفق عمل کرده اند.
یکی از موفق ترین رسانه هایی که پیش از سایرین بر این خط سوار شده و هم اکنون تا گردن در آگهی فرو رفته، روزنامه دنیای اقتصاد است.
البته روزگاری دنیای اقتصاد همچون شرایط کنونی یکه تازی نمی کرد و از آنجا که روزنامه سرمایه نقد اساسی سیاست های اقتصادی و وضع بازار را داشت و نگاه واقع بینانه ای در قبال سیاست های اقتصادی و اتفاقات و پیش بینی ها درباره بازارهای داخلی و بین المللی ارائه می کرد و دنیای اقتصاد که در برابر دولت انعطاف رسانه ای به خرج می داد، عملاً در برابر بسیاری از اتفاقات سکوت می کرد و بر حجم آگهی هایش می افزود. اما مدتی بعد مشکلی به نام سرمایه رفع شد و به بهانه پرداختن به مسائل غیرتخصصی و خلاف مجوز این روزنامه، سرمایه را نه توقیف که لغو امتیاز کردند!
چه کسی از نابودی رسانه رقیب ناراحت می شود؟ در ایران البته همه ناراحت می شوند! و این گونه دنیای اقتصاد توانست امکان پیشتازی را به دست آورد و تقریباً بدون رقیبی جدی شود. رسانه ای که تا دیروز در خدمت دولت بود و البته برای عقب نماندن از رقیب چند نقد هم می زد، حالا دیگر یکپارچه در خدمت دولت قرار گرفت و این گونه تنها روزنامه جدی اقتصادی ایران حتی از صفحات روزنامه دولتی ایران نیز در سفیدنمایی وضع اقتصادی کشور جلو زد و با هر ترفندی تلاش کرد لبخند را بر لب مقامات اقتصادی دولت، به ویژه بهمنی رئیس بانک مرکزی بنشاند.
خبرنگار «بازتاب»، در یک بررسی اجمالی، 50 نیم تای بالای شماره های اخیر این روزنامه که مربوط به دو ماه اخیر می شود را مورد بررسی قرار داد که متاسفانه یافته های امیدبخشی در پی نداشت.
دنیای اقتصاد در این مدت حتی یک بار تیتر یک اش را به طرح موضوع فشار اقتصادی به مردم اختصاص نداده و تنها به ذکر گزارش های رسمی درباره آمارهای اقتصادی از جمله نرخ تورم به عنوان تیتر اکتفا کرده و حتی در مواردی از این آمارها نیز به شکلی دفاع کرد و عملاً ادعا کرد تمامی اشخاصی که به نقد آمارهای تورم ارائه شده توسط بانک مرکزی می پردازند، در اشتباه به سر می برند!
دنیای اقتصاد در این مطلب نوشته بود: «در حالی که بانک مرکزی نرخ تورم 12 ماه منتهی به اسفند 1390 را نسبت به مدت مشابه در سال 1389معادل 5/21 درصد و افزایش سطح عمومی قیمتها را در اسفند 1390 نسبت به اسفند 1389 معادل 8/21 درصد اعلام کرده است، بسیاری از مردم و حتی کارشناسان معتقدند که تورم بیش از این میزان است؛ مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد، با بررسی ریز آماری که بانک مرکزی ذیل شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی منتشر کرده و بر اساس آن تورم را محاسبه کرده، به این نتیجه رسیده است که تنها با حذف کالاهایی که در سبد کالایی مصرفی روزانه مردم اهمیت کمتری دارد، میتوان به رقمهایی برای تورم رسید که بالاتر از ارقام تورم رسمی است.
مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد نتیجه گرفته است که بسیار سخت بتوان آمار رسمی را به چالش کشید؛ زیرا از همان دادههای آماری بانک مرکزی میتوان به تورم ذهنی عموم که گاهی فاصله بسیاری با آمار رسمی دارد، دست یافت. آنچه باعث میشود که این فاصله شکل بگیرد و بعضا موجب عدم اتکا به آمار رسمی شود، وزن کالاهایی است که در آمار رسمی و تورم ذهنی افراد وجود دارد.»
در واقع در شرایطی که از مراجع گرفته تا کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس، از گرانی اعلام نارضایتی کرده و تورم را عددی به مراتب بزرگ از 21/8 خوانده و معتقدند این آمار با واقعیت های جامعه همخوانی ندارد، دنیای اقتصاد با این پیش درآمدها و استدلال های بعدی، علت بالا تصور کردن تورم توسط همه را صرفاً در نظر گرفتن کالاهایی نظیر خوراک و پوشاک و مسکن دانسته و در واقع ادعا کرده کالاهای دیگر تورم کمتری داشته اند که با سرشکن شدن در تورم بالای کالاهای مصرفی شهروندان، تورم از 21 درصد فراتر نمی رود.
حال آن که در سایر گروه های کالایی بسیاری اوقات حتی شاهد تورمی بیش از کالاهای خوراکی نیز بوده ایم و اساساً این توجیه دنیای اقتصاد از آن اظهارات غیرقابل هضم در راستای توجیه رقم پایین اعلام شده توسط بانک مرکزی است و آیا نباید انگیزه هایش را در صفحات مملو از آگهی این روزنامه یافت که اگر دولت اراده کند، به ده درصد شرایط کنونی تقلیل می یابد؟!
از نمونه های جالب دیگر ارائه دو نوع قیمت توسط دنیای اقتصاد درباره بازار مسکن بود که یکی را به عنوان قیمت واقعی و دیگری را به عنوان گرانفروشی معرفی کرده و نوشته بود: «شواهد در بازار خرید و فروش واحدهای مسکونی در یک ماه قبل بیانگر این مساله است که اگرچه نزدیک به 90 درصد از فروشندهها تصمیم دارند واحدهای خود را با واژه پنهان گرانفروشی به بازار معاملات معرفی کنند؛ اما خریداران با جستوجوی بیشتر میتوانند به نرخهای پیشنهادی که ارزنده و منصفانه هستند، دست یابند.» و جالب آنکه این گرانفروشی را در برخی مناطق یک میلیون و نهصدهزار تومان در هر متر عنوان کرده بود که این سوء تعبیر را به وجود می آورد که نکند این حرکت صرفاً قیمت سازی برای تحریک خریداران به عدم خرید املاک به دلیل ایجاد توهم گرانفروشی بوده است. و الا مگر می شود یک ملک را متری نزدیک به دو میلیون تومان گران تر از املاک همجوار فروخت؟!
درباره بورس و سایر حوزه ها نیز سیاست این روزنامه مشابه است و به عنوان نمونه آخرین تیتر این روزنامه «آرامش پس از طوفان» است که احتمالاً منظور آرامش پیش از طوفان بوده!، چون شواهد حکایت از آن دارد که بورس پس از سپری کردن روزهای نه چندان جالب، روزهای چندان خوشایندی را نیز در پیش رو نخواهد داشت، مگر آن که حرکت اقتصادی عظیم و پیش بینی نشده ای در ماه های پیش رو کلید بخورد و بازار سهام نیز متاثر از آن، با شاخص های مثبت وسیعی همراه شود.
در مجموع به نظر می رسد می توان به دنیای اقتصاد به عنوان رسانه ای که در صورت عمل به تحلیل هایش - البته به شکل کاملاً برعکس - می توان سرمایه خود را در بازار حفظ کرد و شاید ضربه ای که امثال این روزنامه تخصصی به خوانندگانش که برخی از ایشان در حوزه اقتصاد فعالند با ارائه تحلیل و پیش بینی های غلط می تواند بزند، دولت با سیاست های اشتباه نتواند وارد نماید و از این حیث به سرمایه گذاران پیشنهاد می شود در پی منابع قابل اعتمادتری باشند که تحلیل های اقتصادی شان واقعی بوده و صرفاً در راستای سیاست های اقتصادی دولت نباشد.
دنبال خرسوار دویدن، سیاست روزنامه اقتصادی کشور است و این سیاست همان گونه که باعث شده این روزنامه به درآمدزایی بالایی برسد، در دولت های بعد نیز دنیای اقتصاد را ماندگار می کند و این روزنامه همیشه همراه با دولت، همواره از حجم آگهی ها متورم تر خواهد شد اما آنچه از دست خواهد داد، اعتماد عمومی است که امیدواریم هنوز متناسب با عملکردش از دست نرفته باشد.
مسلم است که هر کسی بر اساس معیارهای غیر واقعی دولت برای محاسبه نرخ تورم، مبادرت به محاسبه تورم کند، به همین نرخ اعلامی از طرف دولت می رسد! اما بیان این مطلب به معنی تایید معیارهای دولت نیست.
مردم ما اصلا گرانی داریم ، واقعا" ، مردم !