کد خبر: ۱۶۴۲۷۱
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۴

فریاد از آن روزی که عده‌ای بی‌رحمانه به چهره‌های وفادار به انقلاب و نظام و امام بتازند

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: سرویس سیاسی- متن سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی در مراسم بزرگداشت شهدای هفتم تیر 1360

يَا أَيُّهَا‌الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ* تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ‌اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ*يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا‌الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُالْعَظِيمُ*وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ‌اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِالْمُؤْمِنِينَ 

مجلس به نام و یاد شهدای عزیز کربلای انقلاب اسلامی ایران برگزار است؛ شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی و یاران باوفایش و به ویژه شهید عباسعلی ناطق نوری اولین نماینده مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابی شهرستان نور و محمودآباد. باید اشاره کنم در ایام کوتاهی که در مجلس اول، خدمت شهید عباسعلی ناطق نوری بودم، او را فردی با ایمان، انقلابی، وفادار به خط و راه امام، متواضع، با چهره‌ای بشاش، جدی و پرکار درمجلس شورای اسلامی یافتم. 

لازم می‌دانم به تناسب این مجلس و برای بیان عظمت حادثه هفتم تیر 1360، بحثی را پیرامون انقلاب‌ها مطرح کنم. پس از پیروزیهر انقلابی، اولین مرحله‌ای که پیش رویانقلابیون است، مرحلة تثبیت و سپس مرحله ساختارسازی و شکل‌دهی نظام جدید است.
 
ممکن است انقلابی به پیروزی برسد، اما در مرحله تثبیت با مشکلات و توطئه‌هایی مواجه ‌شود و نتواند پایه‌های خود را استقرار بخشد. ممکن است انقلابی تثبیت شود، اما در مرحله ساختارسازی و شکل‌دهی نظام جدید، ناموفق باشد. انقلاب اسلامی عظیم و بی‌نظیر کشورمان به راهبری امام راحل و با حضور و فداکاری همه اقشار مردم در 22 بهمن 1357به پیروزی رسید و بلافاصله از روز 23 بهمن، مرحلة تثبیت انقلاب آغاز شد. دشمن امیدوار بود که انقلاب اسلامی پس از پیروزی،حداکثر بیش از 6 ماه پایدار نماند.
 
این را نه برمبنای تحلیل سیاسیون کشور، بلکه با توجه به بیان صریح دشمن می‌گویم. بعد از پیروزی انقلاب، یکی از مقامات انگلیس در تلویزیون بی‌بی‌سی به صراحت اعلام کرد که انقلاب اسلامی حداکثر 6 ماه بیشتر باقی نخواهد ماند. تعبیر او این بود که روحانیت ایران در زمینه تخریب رژیم سابق بسیار موفق عمل کرده است، اما در مرحلة استقرار یک نظام جدید ناموفق خواهد بود. 

دشمن امید بسته بود با تحرکات گروهک‌هایی که در داخل کشور تحت فرمان و در اختیار دارد و با مشکلاتی که به طور طبیعی مردم بعد از هر انقلابی با آن مواجه می‌شوند،به راحتی بتواند انقلاب اسلامی را سرنگون سازد. امروز در بیداری اسلامی منطقه، شاهدیم که پس از پیروزی در برابر حاکمان مستبد، مردم در مرحله بعد دچار مشکلات فراوانی هستند. به عنوان نمونه، در مصر همچنان نظامیان قدرت اول کشور هستند.
 
گرچه این تحولات منطقه با ماهیت انقلاب اسلامی ایران فاصله زیادی دارد، در عین حال رنگ و بویی از انقلاب ایران را نیز دارند. می‌بینید که مصر در مرحلة تثبیت و استقرار نظام جدید با چه مشکلاتی روبه‌رو است و استکبار جهانی به رهبری امریکا و با عوامل نفوذي خود در مصر و مخصوصاً با قدرت ارتش چگونه با انقلاب مردم بازی می‌کند. 

مردم با شور و شوق پای صندوق انتخابات می‌روند و نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند. مجلس مصر تشکیل می‌شود و فعالیت خود را آغاز می‌کند، ولی به راحتی، شورای نظامی از طریق دادگاه قانون اساسی و با بهانه‌‌های نه چندان موجّه، این مجلس را منحل اعلام می‌کند و آراء و نظرات و خواست مردم را زیر پا می‌گذارد. می‌بینید که بعد از پیروزی یک انقلاب، استقرار و تثبیت آن تا چه حدّ پیچیده و مشکل است. 

افراد میان‌سال حاضر در این مجلس به یاد دارند که بعد از انقلاب اسلامی، توطئه‌های مختلف از همان روزهای اولیه اسفند 1357 آغاز شد؛ از حوادث کردستان گرفته تا حوادث خوزستان تا ترکمن‌صحرا، بلوچستان و گروهک‌ها در تهران و شهرهای بزرگ که هر روز مشکل جدیدی را پیش پای انقلاب می‌گذاشتند. اما امام بزرگوار با یک دست در مسیر تثبیت انقلاب و با دست دیگر در مسیر شکل‌دهی نظام جدیدقدم به قدم گام‌های استوار خود را برداشتند و در برابر مشکلات با همه توان مقاومت کردند و نظام اسلامی را استقرار بخشیدند. 

اولین انتخابات ملی و سراسری در ایران، چهل و هفت روز بعد از پیروزی انقلاب برگزار شد. هیچ انقلابی را در تاریخ جهان سراغ ندارید که در کمتر از 2 ماه، مردم را پای صندوق آراء دعوت کرده باشد. دهم و یازدهم فروردین 1358، مردم پای صندوق رأی رفتند و به نظام جمهوری اسلامی ایران با رأی سبزِ آری، رأی مثبت دادند. با رأی اکثریت قاطع 2/98 درصد، مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. 

در مجموع در مدت یک سال، 5 بار مردم پای صندوق انتخابات رفتند که این کاری بس بزرگ و بی‌نظیر بود. اولین رأی مردم به نظام جمهوری اسلامی بود؛ دومین رأی آنها به کاندیداهای نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی بود؛ سومین رأی مردم، رأی به همه پرسی قانون اساسی؛ چهارمین رأی به انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین رأی آنها در اسفند 1358 به کاندیداهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی بود. 

این اقدامات مهم، به معنای شکل‌دهی و ساختارسازی نظام جدید بود کهدر سال 1358 جامة عمل پوشید.در تمام این مراحل، گروهک‌های وابسته به قدرت‌های خارجی به ویژه امریکا رو در روی انقلاب اسلامی ایستادند. اگر بگویم در این مرحلة بسیار مهمِ تثبیت انقلاب و ساختارسازی نظام، شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی نقش استثنایی و کم‌نظیری را داشت،سخنی به گزاف نگفته‌ام. 

در آن مقطع،گروهک‌ها با همه تلاش می‌خواستند افکار جامعه را منحرف سازند. افراد میان‌سال‌ این جلسه به خوبی به یاد دارند که در ماه‌های اولیهبا چه وضعی مواجه بودیم. من در سال 1358، سفری به همین استان مازندران داشتم.
 
چند شب در لاهیجان سخنرانی داشتم و تا ساعت 2 نیمه شب با گروهک‌ها،به اصطلاح بحث آزاد داشتم. بعد از مازنداران به اهواز رفتم. ‌در حسینیه اعظم اهواز، شب‌ها تا ساعت 2 و 3 صبح مشغول بحث با گروهک‌های مختلف بودم.بر سر هر کوی و برزنی، صدها روزنامه‌ و مجله و نشریاتگوناگونی در معرض دید و فروش قرار داشت که در اکثر آنها اتهام‌های ناروا به انقلاب و مسئولین دلسوز و تحریف حقایق به چشم می‌خورد.
 
نظام جدید اسلامی و رهبری آن امام بزرگوار، فرصتی به همه اینها داده بود که تا زمانی که دست به اسلحه نبردند و به کشتار مردم نپرداختند، توانستند از آزادی کامل برخوردار باشند و حتی از این آزادی سوءاستفاده کنند. یکی از دلسوزانی که در برابر همه این گروهک‌ها و افکار انحرافی قد علم کرد و در برابر گروه‌ها و تشکل‌های ضد انقلاب ایستاد، آیت‌الله دکتر بهشتی بود. 

در ماه‌های اولیه، آیت‌الله مطهری هم در خط مقدّم بود؛تا روزی که به شهادت رسید. شخصیت‌های دیگری مانند آیت‌الله خامنه‌ای،‌ شهید باهنر، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و دیگر عزیزان هم در خط مقدّم بودند.این عزیزان، حزب جمهوری اسلامی ایران را سامان دادند که در آن مقطع این تشکیلات بسیار تأثیرگذار بود. لذا نوک تیر همه حمله‌ها به سمت آیت‌الله بهشتی و یاران او و به سمت حزب جمهوری و طرفداران آنها و به سمت روحانیت مبارز شهرستان‌های مختلف به‌ ویژه تهران و جامعه مدرسین قم بود. 

گروهک‌های الحادی، التقاطی و غرب‌گرایان و لیبرال‌هادر برابر گروه مکتبیو عامة مردم انقلابی کشور بودند؛یعنی کسانی که پیروان راستین امام و مراجع و حوزه و روحانیت بودند. در آن مقطع در کنار حزب جمهوری اسلامی ایران، روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسینقم نیز حضور فعال داشتند.
 
اقدامات بسیار مهمی با مدیریت شهید بهشتی در برابر گروهک‌های الحادی،‌التقاطی و لیبرال‌ها شکل گرفت. متأسفانه تهمت‌ها، اهانت‌ها، سخنان ناروا علیه ایشان کاری کرده بود که گاهی نام بردن و تجلیل از ایشان در یک جلسه عمومی بسیار سخت بود! من در سال 1358 در دانشگاه اصفهان که برای سخنرانیدعوت شده بودم،وقتی به مناسبی از آیت‌الله بهشتی تجلیل کردم،جمعیت دانشجویی به حالت اعتراض سروصدا به راه انداختند تا جایی که کنترل مجلس مشکل شد!تا این حدّ،علیه دکتر بهشتی سم‌پاشی کرده بودند. اینکه امام فرمود شهادت ایشان در برابر مظلومیت ایشان ناچیز بود، این سخن مبالغه نبود، سخن بسیار دقیقی بود. بعد از فاجعه هفت تیر، خود من با صدها نفر مواجه شدم که به من می‌گفتند ما نسبت به شهید بهشتی ظلم کردیم، غیبت کردیم، تهمت زدیم، حالا باید چکار کنیم؟! 

امان از آن روزی که با ایجاد فضای ناسالم؛ لجن‌پراکنی‌ها شروع شود. فریاد از آن روزی که عده‌ای بی‌رحمانه به چهره‌های وفادار به انقلاب و نظام و امام بتازند. وااسفا! از آن روزی که برخی از مردم تحت تأثیر این اتهامات و سخنان ناروا و شعارهای دروغین قرار بگیرند. بعد از سالها بار دیگر در سالهای اخیر این فاجعه تکرار شد. اهانت‌ها، دروغ‌ها واتهامات به سمت چهره‌های انقلاب سرازیر شد. متأسفانه باز هماین‌گونه زشتی‌ها تکرار گردید. آدم‌های بی‌ریشه و تازه به دوران رسیده، به صحنه آمدند و لجن‌پراکنی را ادامه دادند. 

همواره بیداری و هوشیاری مردم،عامل اصلی حفظ انقلاب و نظام بوده و هست. امام با قدرت مردم، هوشیاری مردم و با اتکاء به خداوند توانست از همه مقاطع سختِ قبل و بعد از پیروزی انقلاب عبور کند. اتکای امام صرفاً به قدرت مردم بود. اگر مردم در صحنه باشند، انقلاب راه خود را ادامه می‌دهد. 

آن روزی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 1358، گروهک‌ها احساس ناامیدی کردند و در هیچ حوزه انتخابی رأی نیاوردند،‌ انتقام از مردم آغاز شد. همان‌طور که می‌دانید، در بسیاری از حوزه‌های انتخابیه سراسر کشور، منافقین کاندیدا داشتند،ولی هیچ‌کدام رأی نیاوردند. اینها بیش از یک‌سال آن همه تبلیغات مسموم در سراسر کشور به راه‌انداخته بودند و‌تصورشان این بود و به اربابانشان هم قول داده بودند که محبوب‌ترین چهره‌ها در میان مردم هستند و در همه جا رأی لازم را خواهند آورد، اما هیچ‌کدام از کاندیداهای آنها به مجلس راه پیدا نکردند. عصبانیت از همین نقطه شروع شد. آن‌ زمان که فهمیدند مردم به آنها پشت کرده‌اند، انتقام از مردم شروع شد. 

رئیس گروهک نفاق با کمک بنی‌صدر در اواخر سال 1359 به پاریس رفت و با مقامات غربی ملاقات کرد و دستورالعمل‌های دشمنان انقلاب را دریافت کرد و هماهنگی‌ها به وجود آمد. بعد از آن سفر بود که کار تروردر سطح وسیع آغاز شد. 

زمانی که مجلس شورای اسلامی تصمیم ‌گرفت تا در برابر رأس نفاق بایستد و کسی را که به ناروا، پست ریاست جمهوری آن زمان را در دست گرفته بود، پای میز بحث طرح عدم کفایت سیاسی بکشاند، صبح روز شنبه 30 خرداد در کازیو همه نمایندگان، یک پاکت قرار گرفته بود. درون پاکت،نامه‌ای از منافقین بود که رسماً نمایندگان مردم را تهدید به ترور کرده بودند که اگر رأی به عدم کفایت بنی‌صدر بدهید،تبعات خطرناک آن را هم باید برعهده گیرید.
 
پیدا بود طراحی گسترده‌ای از سوی غرب و توسط این گروهک انجام شده بود. روز 31 خرداد، روزی بود که مجلس شورای اسلامی با رأی قاطع به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر رأی داد، کهبلافاصله بحران و ترور هم در کشور شروع شد. عصر روز قبل (30 خرداد) هم منافقین در تهران به کشتار پرداخته بودند تا جلوی کار مجلس را بگیرند، ولی این تهدیدات کارگر نبود و مجلس کار سرنوشت‌ساز خود را به خوبی انجام داد، گرچه بهای سنگینی هم پرداخت کرد. 

اولین فاجعه، حادثه 6 تیر 1360 و سوء قصد به جان امام جمعه محترم تهران و نمایندة امام در شورای عالی دفاع آن زمان، یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود، که خوشبختانه خداوند اراده کرده بود تا جان رهبری آینده را حفظ کند.من بعدها پزشک و جراح متخصصیکه معالجه ایشان را برعهده داشت،ملاقات کردم. او به من گفت از نجات جان ایشان مأیوس بودیم و بازگشت سلامت ایشان از لحاظ پزشکی بسیار بعید بود. ولی زمانی که دیدیم نبض برگشت و جریان خون به تدریج طبیعی شد، فهمیدم که ایشان حتماً باید مسئولیت بزرگی را برعهده گیرند که سلامت ایشان ناباورانه برگردانده و جان ایشان حفظ شده است. این اراده حق بود که این ذخیره برای بعد از امام، برای نظام و کشور بماند تا بتواند این پرچم را بر دوش گیرد و راه امام را ادامه دهد و ما را در فراز و نشیب حوادث تاریخی در مسیر صحیح انقلاب رهنمون شود. 

روز بعد، با فاجعه دوم مواجه شدیم. من خودم همواره در جلسه حزب که غروب یکشنبه‌ها تشکیل می‌شد، شرکت می‌کردم، ولی آن روز در تهران نبودم و به حوزه انتخابیه‌امرفته بودم. جناب آقای ناطق هم در این جلسات حضور فعال داشت. در اینجا لازم‌ می‌دانم بگویم که ارادتمن به این دوست عزیز،مربوط به بعد از انقلاب نمی‌شود.رفاقت ما از حدود 50 سال پیش شروع شده است. از ایام تحصیلات در حوزه علمیه قم، این رفاقت آغاز شد. به یاد دا‌رم در سال 1343، شعارهایی را که ایشان در منزل امام با شهامت فریاد می‌زدند.پس از تبعید امام در سال 1343که در مسجد بالاسر قم هر شب دعای فرج خوانده می‌شد، شبی ایشان در آن جمع سخنرانی کردند. افرادی که آن ایام را دیده بودند، می‌دانند در آن شرایط، آن‌گونه سخنرانی‌ها نیاز به فداکاری و گذشت فراوانی داشت.
 
ایشان در سال‌های نهضت اسلامی نیز از مبارزین فعال بودند و در همه فراز و نشیب نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب همواره چهره فعال و پیشتاز بودند. خداوند به برخی افراد‌ توفیق داده که از آغاز تا پایان در خط امام و رهبری و ولایت، همواره بار مسئولیت سنگین را بر دوش بکشند و این نیاز به توفیقی بزرگ دارد. 

فاجعه بزرگ در هفتم تیر 1360 رخ داد. آقای ناطق، بنده وبسیاری از دوستان و حتی آقای هاشمی، شهید باهنرو آیت‌الله خامنه‌ای جزو افراد دائم‌الحضور آن جلسه بودیم،که آن شب هر کدام به دلایلی یا غایب بودند یا به جلسه دیر رسیده بودند. منافقی که نفوذی در حزب بود و بمب‌گذاری را انجام داده بود، به همه اعضاء زنگ می‌زد که حتماً‌در این جلسه شرکت کنید.سه بار به خانه ما زنگ زده بود. من در شهرستان بودم. به خانواده‌ام گفته بود بگویید امشب جلسه بسیار مهم است و حتماً به تهران برگردد تا در این جلسه شرکت کند. 

حادثه طوری طراحی شده بود که به ارباب‌ها خبر داده بودند که صبح 8 تیر 1360، ازانقلاب اسلامی ایران خبری نخواهد بود و همه چیز تمام می‌شود. در این فاجعه، دکتر بهشتی و 27 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عده‌ای از مقامات قضایی،4 وزیر کابینه، تعدادی از معاونین وزرا، و بسیاری از اعضای شورای مرکزی و مسئولین حزب را از ما گرفتند. اما امام با قدرت و اقتدار و با حضور مردم در صحنه، این انقلاب را حفظ کردند. 

آنچه در اواخر خرداد و اوایل تیرماه تحقق پیدا کرد، پیروزی جبهه حق در برابر نفاق، خط الحاد و لیبرال‌ها بود. این پیروزی بسیار مهم بود «و اخری تحبونها نصرمن‌الله و فتح قریب و بشرالمومنین». نهم تیر که روز تشییع جنازه‌ شهدای هفتم تیر بود، وقتی مردم در اجتماع چند میلیونی فریاد می‌زدند«ایران پر از بهشتیه»، تمام تبلیغاتی که علیه انقلاب و چهره معماران نظام اسلامی انجام داده بودند، زدوده شد و از بین رفت. اگر این تعبیر را داشته باشیم که خون شهدای سرچشمه تهران،سرچشمه‌ای برای زدودن خطوط انحرافی و نفاق در این کشور بود، سخنی به اغراق نگفته‌ایم. 

فاجعه هفتم تیر، گرچه بسیار خسارت‌بار بود، اما همزمان خون این شهیدان برای انقلاب و کشور سرنوشت‌ساز بود. من بر این نکته تأکید دارم که حادثه سرنوشت‌ساز، اقدام سرنوشت‌ساز، حماسه سرنوشت‌ساز و ایثار و فداکاری و جهاد سرنوشت‌ساز با اقدامات معمولی قابل مقایسه نیست. حوادث ماه‌های اولیه سال 1360 سرنوشت‌ساز بود. انقلاب به مرحله‌ای رسیده بود که یا با بهای سنگین،برضد انقلاب پیروز می‌شد و یا پایان انقلاب اسلامی رقم می‌خورد. مجاهدت‌های آن ایام،خط سرنوشت‌ساز انقلاب را ترسیم می‌کرد. 

با نگاه به تاریخ صدسال و صد و پنجاه سال اخیر کشورمان، می‌بینیم مقاطعی برای سرنوشت این کشور و ملت سرنوشت‌ساز بوده است. چرا شهید مدرس دارای این همه عظمت است؟ چرا مردم غیور و مسلمان این‌همه به مدرس عشق می‌ورزند؟ و چرا هر کس که با زندگی مدرس آشناتر است، عشق و علاقه بیشتری به این آزادمرد دورة سیاه اختناق تاریخ ایران دارد؟ در تاریخ کشورمان و در تاریخ درخشان روحانیت شیعه، تعداد چهره‌های عالم، اندیشمند و فداکار اندک نیستند، اما مدرس در تاریخ و دراذهان اندیشمندان کشور، جایگاهی خاص دارد.دلیل اصلی عظمت این شهید بزرگوار که امثال او در تاریخ سیاسی ایران اندک و انگشت‌شمارند، سرنوشت‌ساز بودن تلاش، فریاد، ایثار و درایت او در حیات سیاسی این کشور و ملت بود. بسیاری از تلاش‌ها، خدمات، ایثارها و فداکاری‌ها در جامعه و کشور جایگاهی خاص دارند، ولی سرنوشت‌ساز نیستند.
 
سرنوشت‌سازان در تاریخ فراوان نیستند. کسانی که تلاش و فعالیت‌ آنها نقطة عطفی در تاریخ یک ملت محسوب می‌شود و به عنوان نجاتگر یک ملت محسوب می‌شوند، انگشت‌شمارند. گاهی یک تصمیم مهم در زندگی یک فرد، برای یک ملت و یا حتی یک امت سرنوشت‌ساز است. کاری که میرزای شیرازی بزرگ با فتوای معروف تنباکو انجام داد، از لحاظ زمانی بسیار کوتاه بود، ولی سرنوشت‌سازبود.
 
میرزا شخصیتی والا و یک مرجع عالی‌مقام شیعه بود، اما جمله‌ای که میرزا را در تاریخ اسلام و ایران جاودانه ساخت و به او جایگاهی خاص داد، فتوای معروف او بود. میرزا با فتوای خود نقطة‌عطفی در تاریخ منطقه و اسلام به‌وجود آورد وسرنوشت ایران و سایر کشورهای اسلامی را تحت تأثیر قرار داد. هیچکس نمی‌تواند منکر باشد که تمام حرکات صد و پنجاه ساله اخیر، مستقیم و غیرمستقیم، تحت تأثیر آن فتوا بوده است. آن فتوا یک نقطة بسیار مهم در تاریخ سیاسی و اجتماعی دنیای اسلام در قرون اخیر بود. متن فتوا بیشتر از یک سطر نبود، ولی یک اقدام بسیار مهم و با ارزش و سرنوشت‌ساز بود. 

در تاریخ صدر اسلام، افراد زیای مجاهده و ایثار کردند، اما یک ضربت بود که ارزش آن به تعبیر پیامبر(ص)،‌از همه اَعمال امت افضل و بالاتر بود: «لمبارزة علی‌ابن‌ابیطالب(ع) لعمرو بن عبدود یوم‌الخندق، افضل من اعمال امتی الی یوم‌القیامة.» چرا ارزش یک ضربت علی‌بن‌ابیطالب(ع) در جنگ خندق، از تمام اَعمال امت پیامبر(ص) تا روز قیامت بالاتر است؟! دلیل آن را خود پیامبر(ص) بیان می‌کند. در سخنان پیامبر(ص) نکاتی است که دلیل این تمجید را روشن می‌کند.وقتی علی‌بن‌ابیطالب(ع) در برابر عمرو قرار گرفت، پیامبر(ص) فرمود: «خرج‌الاسلام کلّه الی‌الشرک کلّه» یا فرمود: «برز‌الایمان کله الی‌الشرک کله» ، تمام اسلام و تمام ایمان در برابر تمام شرک و کفر قرار گرفته است. اگر بگویم در حوادث پایان خرداد 1360، تمام انقلاب در برابر تمام ضد انقلاب قرار گرفته بود؛ تمام خط امام در برابر تمام خط الحاد و نفاق قرار گرفته بود؛ اگر بگویم تمام اسلام در برابر تمام امریکا قرار گرفته بود؛ این سخن اغراق نیست. 

مردم! کاری کنید تا در روزهای سرنوشت‌ساز در صحنه حضور داشته باشیم. در روزهایی که اساس انقلاب و نظام و خط امام در معرض خطر است، حضور پیدا کنیم. فرمود عمل امیرالمؤمنین در روز خندق و ضربتی که برعمروبن عبدودزد، به اندازه ارزش همة عمل امّت من بود و بالاتر. 

گاهی در یک حرکت تاریخی ـ‌ ملی یا اسلامی، همه اراده و توان یک ملت در یک میدان در برابر همه قدرت دشمن صف‌آرایی می‌کند و آن حرکت، مبارزه و یا جنگ، سرنوشت‌ ملتی را تعیین می‌کند. پیامبر(ص) فرمود: «ابشر یا علی فلو وزن الیوم عملک بعمل امة محمد لرجح عملک بعملهم» یا علی! بر تو بشارت باد، اگر همه عمل امت من در یک کفه و عمل تو در کفه دیگر قرار گیرد، عمل تو برتر است. چرا؟ «و ذلک انه لم یبق بیت من بیوت‌المشرکین الا و قد دخله و هن یقتل عمرو» هیچ خانه‌ای از مشرکین نبود، مگر آنکه با این ضربت، ذلت و سستی در آن خانه وارد شد. «ولم یبق بیت من بیوت‌المسلمین الا و قد دخله عزّ بقتل عمرو» خانه‌ای هم از مسلمان‌ها نبود، مگر آنکه با این ضربت،‌عزت و سربلندی در آن وارد شد. 

در فاجعه هفتم تیر،ما خسارت بزرگی کردیم، اما در برابر آن،اصل انقلاب و ساختار جدید نظام تثبیت شد. ابر سیاه و تاریکی که بر کشور سایه افکنده بود، موج تبلیغات دروغین منافقین و منحرفین که افکار جوانان ما را به انحراف کشانده بود، بدون کربلای سرچشمه تهران و خون این شهیدان زدودنی نبود. آن ایثار و فداکاری و شهادت بود که انقلاب را از انحراف به چپ و راست تضمین کرد. 

امروز در تمام دنیا، اگر کسی بگوید پرچم اسلام در کجا در قلة اهتزاز است، بی‌تردید نام ایران برده می‌شود. اگر امروز گفته شود پرچم ضدیت با امریکا و ضدیت بااستکبار کجا در اهتزاز است، نام ایران برده می‌شود. اگر گفته شود تنها کشوری که در آنجا پرچم عدم مشروعیت نظام صهیونیستی در اهتزاز است، کجاست؟ نام ایران برده می‌شود، اگر گفته شود در کجای دنیا، پرچم حمایت واقعی از فلسطین و آزادی قدس شریف در اهتزاز است، نام ایران برده می‌شود. اگر گفته شود پرچم مقاومت و ایستادگی یک ملت در برابر همه قدرت‌های استکباری کجا در اهتزاز است، نام ایران برده می‌شود. اگر گفته شود در کجا از روز اول پیروزی انقلاب تا امروز، مردم‌سالاری حاکم است، نام ایران برده می‌شود. 

در اینجا تأکید می‌کنم تا روزی که مردم در کنار نظام باشند، این نظام حفظ می‌شود. باید مردم در کنار انقلاب باشند.باید همه مسئولین فدای مردم شوند و مردم فدای اسلام شوند تا بتوانیم از همه خطرات و تهدیدات عبور کنیم. مقام معظم رهبری هم تصمیمات بزرگی در سال‌های اخیر اتخاذ کرده‌اند تا تصدی‌های غیر ضرور و گاهی مضرّ دولت قدم به قدم به مردم واگذار شود.
 
سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی، برای همین منظور تصویب و ابلاغ شد تا امور اقتصادی به مردم واگذار شود. دولت قادر نیست اقتصاد کشور را اداره کند. باید امور اقتصادیبه مردم واگذار شود.این اولین تجربه کشور در برنامه چهارساله بعد از تصویب سند چشم‌انداز بود. مالکیت بسیاری از شرکت‌های دولتی به مردم واگذار شد، اما به واقع،‌ مدیریت چقدر به مردم واگذار شده است؟ از تمام آنچه که در مدت 5 سال به مردم واگذار شد، 55 درصد آن سهام عدالت بود که مالکیت آناز آنِ مردم است، اما مدیریت آنباز هم دولتی است. 

15 درصد هم به بخش‌های عمومی غیر دولتی‌ها واگذار شد. فقط30 درصد به مردم واگذار شد که از این 30 درصد هم بیشتر شبه دولتی‌ها بودندو در واقع حدود 13 درصد به مردم واگذار شده است. 

تا اقتصاد و امورفرهنگی و اجتماعی به مردم واگذار نشود و تا دولت تبدیل به هدایتگر و نظارتگر نشود و دست از تصدی‌گری برندارد و تا همه امکانات برای حضور مردم در صحنه نباشد، ما با مشکل مواجه خواهیم بود. اگر مردم در صحنه باشند و مردم در کنار رهبری باشند ـ که بحمدالله مردم معتقد و گوش به فرمان هستند ـ و همه دست به دست هم بدهیم،می‌توانیم از مشکلات بزرگی که امروز پیش روی ماست،عبور کنیم. 

مردم!‌ما پرچم ضد استکبار و ضد امریکا و اسراییل را به اهتزاز درآوردیم، باید پرچم اخلاق و عدالت را هم به اهتزاز درآوریم. باید پرچم اتحاد و وحدت واقعی را هم به اهتزاز درآوریم تابتوانیم در برابر توطئه‌های دشمن بایستیم و از پیچ و خم‌ها عبور کنیم.در سال‌های اخیر، شاهد ضربه اساسی به اخلاق، انسجام و وحدت ملی و شایسته‌سالاری بودیم. امروز دروغ و آمار غیر واقعی و اتهام و لجن‌پراکنی به عنوان معروف و انقلابی‌گری معرفی شده؛ عقل و تدبیر و تجربه و آینده‌نگری و دلسوزی واقعی نسبت به نظام و کشور، انفعال و مرعوب بودن معرفی شده است. ما نیاز به انقلاب اخلاقی داریم. ما نیاز به انقلاب فرهنگی داریم. باید اخلاق اجتماعی و تقوای سیاسی بر کشور حاکم شود. فلسفه بعثت پیامبر اسلام و انقلاب اسلام، اخلاق بود. پیامبر فرمود: «بعثت لأتم مکارم‌الاخلاق.» باید به هدف بعثت برسیم. 

ایمان و اعتقاد و جهاد و فداکاری، به غیر از سعادت آخرت،‌ پیروزی دنیا را هم به دنبال دارد. «و اخری تحبونها نصر من‌الله فتح قریب وبشر‌المومنین.» اگر همه دست به دست هم بدهیم و در کنار رهبری نظام قرار بگیریم، باز هم قادریم پیروز ‌شویم. 

از شما مردم شهرستان نور تشکر می‌کنم که سی و یک‌سال بعد از حادثه هفتم تیر 1360،باز هم با شور و اشتیاق و به احترام همه شهدای هفتم تیر و به ویژه به یاد اولین نماینده شهید خود شهید عباسعلی ناطق نوری در اینجا جمع شده‌اید. وفاداری شما به شهدا و خادمین نظام و کشور، جای بسی تقدیر و تشکر دارد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۸
0
0
به نام خدا ، در طی تاریخ و دورانهای زیاد ، حکومتهای زیادی آمده و رفته اند و قضاوت را به تاریخ و مردم ، سپرده اند .
جمهوری اسلامی ایران ، با رهبری امام خمینی و فریادهای
میلیونها نفر از مردم و شهیدان عزیزمان ، به پیروزی رسید و در
این راه هم خسارات فراوانی دید . ما مردم علی رغم تلاش های مذبوحانه دشمنان قسم خوره این مملکت ، همچنان وفادار به آرمانهای انقلاب، باقی مانده ایم .
با توجه به 33 سال بعد از انقلاب ، و دوری از اهداف و آرمانهای
انقلاب اسلامی ایران ، خواهان برگشت به خواسته های 33 سال قبل هستیم ، لذا با تمامی وجود ، خواستار استقلال و
خودکفایی در امر کشاورزی، دامپروری ، صنعت و تولیدات داخلی هستیم و احیای روستاهای آباد و پربار و آزادی بیان
برای تمامی گروههایی که هدفشان ، بالا بردن اهداف مقدس
این نظام می باشد .
در صورت شفافیت در خبرها و رادیو و تلویزیون و مطبوعات ، هرگز این اختلاسها و دزدی ها از بیت المال و بی عدالتی ها
پیش نمی آمد . مخصوصا" اینکه رهبرمعظم هم ، همیشه
طرفداری از قشر ضعیف مستضعفین را دارند که همینها باعث پیروزی انقلاب شدند .
لذا ما مردم ، از مسئولین در هر رده ای،خواستار برگشت به
اهداف انقلاب و آبروی مملکت ، از نظر اقتصاد ، فرهنگی و
عدالتخواهی هستیم .
امیدواریم روزی بیاید ، که با لطف خداوند و دعای اطمه اطهار (ع) ، همه مسئولین ، آقایان مراجع و ما مردم ، برای رسیدن
به حکومتی مردمی که درآن یک روستایی ، کارگر ، کارمند ، مسئول و همه اقشار مردم ، به جامعه عدالت بدون طبقه توحیدی ، برسیم و آنوقت است که هیچ قدرتی نمی تواند ، ما مردم را از این نظام مقدس ، دور و یا تحریک کند . انشاءالله .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۸
0
0
خدا یا ریشه آدم های بی ریشه را برکن که این چنین ناجوانمردانه ذخایر انقلاب مان را ویران می کنند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۸
0
0
شمع فروزنده چوپنهان شود/ شب پره بازیگرمیدان شود
وقتی دلسوزان انقلاب را کنارزدند ....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۸
0
0
حضرت امام حسن عسکری(ع) کم آسایش ترین مردم ،انسان کینه توزاست ---- این کینه توزان هستند که یاران انقلاب را متهم کردند
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین