آفتابنیوز : تغيير نرخ ژئوپولتيك كشورها و مناطق مختلف از جمله بارزترين اين آثار به شمار مى آيد. بديهى است كه چنين تغييراتى نتيجه تحول در رويكرد خارجى بعضى از كشورها است. در واقع دولت ها در راستاى تحولات رخ داده، منافع خود را مورد بازنگرى قرار داده و در سياست خارجى خود تجديدنظرهايى را اعمال مى كنند.
ايران نيز به عنوان قدرتى منطقه اى كه در ثقل تحولات نظام بين الملل قرار گرفته، در زمره كشورهايى است كه به واسطه تغييرات ايجاد شده در حوزه روابط خارجى دچار چالش ها و معضلاتى شده است. ايران بايستى منافع و خط مشى هاى امنيتى _ خارجى خود را بازتعريف كند و در روابط بين المللى خود بازنگرى كند.
مواضع كشورهاى عضو آژانس از جمله هند اين پيام را به ايران داد كه بسترسازى يك ديپلماسى نوين و مدرن به جاى يك ديپلماسى كهنه و سنتى اهميت بيشترى يافته است.تعادل سيستمى ميان سياست داخلى و خارجى يكى از مولفه هاى تاثيرگذار بر سياست خارجى هر كشورى است.
وجود عقلانيت (محاسبه گرى) تا حد زيادى مى تواند رهيافت عملى را براى حفظ و ارتقاى منافع ملى در عصر عدم اطمينان در سياست خارجى نهادينه و تعريف كند. اغلب ناكامى هاى كشورهاى انقلابى در مواجهه با بحران هاى بين المللى رابطه مستقيمى با اشاعه احساسات و نوعى «ماجراجويى انقلابى» در سياست داخلى و خارجى داشته است.
كشور ما نيز به عنوان يك كشور انقلابى مدرن قرن بيستمى اكنون در نقطه عدم تعادل مى تواند قرار گيرد. (عصر عدم اطمينان + عدم تعادل) كه اين مولفه مى تواند بحران هسته اى كشور را هر چه بيشتر وخيم تر سازد. اكنون با توجه به فشارهاى مضاعف و اعمال آپارتايد هسته اى بر كشور نوعى احساس ملى گرايانه _ كنشى را شاهد هستيم.
دستگاه سياست خارجى بايد نوعى تعامل را در مديريت بحران به دست گيرد و سياست آرامش و پارادايم عقلانيت را همزمان با عقلايى كردن امور با ساير حوزه هاى امنيتى داخلى همراه سازد تا بتواند با توجه به موج احساسات ايجاد شده نوعى تصميم گيرى ساختارى _ خطى اتخاذ كند؛ چرا كه در عصر عدم اطمينان بهانه هاى لازم را نبايد به دست گفتمان هاى مخرب ضدايرانى داد.