آفتابنیوز : آفتاب: حسین راغفر، كارشناس اقتصادی با بیان این كه بر اساس محاسبات، میزان فقر مطلق در ایران بین 25 تا 32 درصد است،گفت: بر اساس این آمار، طی 3 سال گذشته در دولت احمدینژاد، هر سال 2 درصد به جمعیت فقیر کشور (32 درصد) افزوده شده است. در این بررسی، وضعیت بازار کار بر اساس شغل رییس خانوار تعیین میشود.
حسین راغفر در گفت و گو با خبرنگار ایلنا، اظهار داشت: در 7 سال گذشته شدت فقر افزایش پیدا كرده، ضمن اینكه نابرابری نیز افزایش داشته است.
راغفر با اشاره به این كه فقر از سال 63 با روند ملایمی کمتر میشد، اما از سال 84 با آغاز به کار دولت فعلی تاکنون، میزان فقر و نابرابری افزایش یافته است، بیان داشت: هر چند كه از سوی دولت آمار شفافی در مورد خط فقر و ضریب جینی تا كنون اعلام نشده است، اما فضای موجود نشان از رشد نابرابری و گسترش فقر دارد و بر اساس محاسبات صورت گرفته از سوی محافل غیر دولتی، میزان فقر مطلق در ایران بین 25 تا 32 درصد است.
این استاد دانشگاه، شرایط فعلی یعنی فقیرتر شدن قشر متوسط جامعه را نتیجه شكست سیاستهای دولت دانست و عنوان داشت: اگر به دید یك خارجی نگاه كنیم. وجود این جوانهای بیكار در مملكتی كه روی اقیانوسهای گاز و نفت نشسته تنها محصول سیاستهای غلط دولتهاست.
وی هچنین در مورد رشد اقتصادی كشور نیز گفت: آمار مربوط به رشد اقتصادی بنا به برنامه چشمانداز 20 ساله برای سال 1394 قرار است سالانه برحسب برنامه چهارم نرخ رشد اقتصادی باید 8 درصد باشد، اما در دو سال گذشته دولت آمار شفاف ارائه نداده و آمار های داده شده نیز تناقض دارد.
به گفته وی، آنچه در محافل تصمیمگیری كشور از جمله مجلس توسط دستگاههای دولتی ارائه شده در سال های گذشته تا كنون رشد اقتصادی از مرز 3 درصد عبور نكرده است.
دولت قبلي هم دنباله رو سياستهاي نظام بود. نبود! و كشور در محافل بين المللي حرفي براي گفتن داشت و در داخل كشور نيز حداقل مقبول مردم بود چون منتخب مردم بود و مردم را حساب مي كرد ولي افسوس كه اين دولت گماشته همان هايي شد كه مخالف دولت قبلي بودند!
به هر حال خود كرده را تدبير نيست! ولي اي كاش همين ها شهامت داشتند و كل دولت را به خاطر بي تدبيري در كشاندن كشور به اين لجنزار استيضاح مي كردند و نمي گذاشتند به اين روز دچار شويم.
اين وسط فقط مردم عادي هستند كه متضرر مي شوند وگرنه آقايان كه روز به روز بر سرمايه شان افزوده تر مي شود!
مردم در کمال فقر نیز تاریخ را در سینه ضبط کرده اند.همه چیز به تدریج رخ میدهد.و در ذهن مردم نتیجه ها حاصل می شوند.مردم خوب میدانند بهای چه چیزی را می پردازند.اما سیاستمداران اگر غیرت و ایمان نداشته باشند بهای هوسها و طمعهای قدرت را می پردازند.تفسیر و تحلیل فقز مردم شرافت چندانی ندارد زیرابر آلامشان می افزاید. فقر مرا به رخم نکشید زیرا خوب میدانم چه آینده تاریکی از آن سربر می آورد.آمارها تقلیل و تفسیر به رای انجام میپذیرند. حقیقت زیر رنگ سیاست خاک خورده است.آرام باشید ودر نیوغ خود راهی را بجوئید که به مردم آرامش راهدیه کند تا بتوانند به امیدواریهابپردازند.به سربلندی کشورشان بیندیشند. (( چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد)) مردم گناهی جز اندیشیدن به افتخار و سربلندی میهن خود ندارند. وای به حال مردمی که بینش شان به سمت سیاست هدایت می شود.به سمت سیاست زده گی و انتحار از سر حیرانی و استیصالی که نمایندگانشان در جنگ قدرت به آنها هدیه می کنند.سلام بر ملتی که خود را باور می کند.سلام بر ملتی که به قهرمانانش وفادار است. و ننگ بر سیاستمداری که بیش از همه نگران از دست دادن قدرت است.شهدا جان دادند و به ما قدرت بخشیدند. اما حالا برخی جانشان را برای حفظ غرور و دفاع از حماقت خود در کف گرفته اند.ما فقیر نیستیم نوابغ قدرتمان فقیر شده اند.نمی دانم چرا! هر کس به قدرت می رسد فکر میکند همه منتظر او بوده اند تا بیاید و نجاتشان دهد و از این رو خود را در همه امور متخصص می داند و یا کار را به مگسان دور شیرینی می سپارد تا با حیثیت و غرور مردم و معیشتشان آزمون و خطا بازی کند. ننگ است اعتماد به کسی که نان شب مرا در بازی قدرت بدزدد.
دیگه وقت فقیر زدایی شده!