آفتابنیوز : آفتاب: نحوه جدایی او از باشگاه اسپانیایی و حضورش در میانه میدان استقلال و بازی هایش تیم ملی همواره مورد توجه رسانه ها و افکار بوده است.
در کمتر مصاحبهای در خصوص کودکیهایت و اینکه چگونه فوتبالیست شدی صحبت کردی.
من در شهرری به دنیا آمدم و تا ۷ سالگی در آنجا بودم و سپس راهی فردیس کرج شدیم. تا سال ۷۹ فردیس کرج بودیم و در زمینهای خاکی آنجا بازی میکردم. در ۲-۳ سال ابتدایی با تیم نوجوانان تمرین میکردم و کم کم در کنار بزرگان فوتبال بازی کردم. سال ۱۳۷۱ روز چهارم فروردین در یک تیم به صورت حرفهای تست دادم. در تیم نوجوانان نفت تهران تست دادم و مربی از من خواست که برای آنها بازی کنم و در نهایت انتخاب شدم. تا سال ۷۱ در نفت بودم و سپس به سایپا رفتم. در سالهای ۷۴ و ۷۵ در تیم ملی نوجوانان بازی کردم و در همین سالها بود که به تیم راه آهن پیوستم. فکر میکنم زندگیام از همین راه آهن کلید خورد.
چه طور؟
یک بازی دوستانه با تیم ملی نوجوانان داشتیم که پرویز ابوطالب مربی آن تیم بود. او با مربی ما صحبت کرد و گفت که این بازیکن را میخواهم. همان سالی که در تیم ملی نوجوانان حضور داشتم توسط محمد مایلی کهن به تیم ملی جوانان هم دعوت شدم. سپس باشگاه پاس به دنبالم آمد و من با آنها قرارداد بستم و همان سال اول به تیم ملی بزرگسالان ایران دعوت شدم. اتفاقا بعد از بازی پاس و استقلال بود که به تیم ملی دعوت شدم.
اولین بازی ملیات مقابل چه تیمی بود؟
مقابل اکوادور در آمریکا بازی کردم. البته در همه اردوها حضور داشتم و تنها در یک دوره خط خوردم. ایران در یک مسابقات چهار جانبه با حضور تیم ملی کویت، راپیدوین اتریش و یک تیم دیگر شرکت کرده بود که من به دلیل فوت پسر عمویم در آن مسابقات حضور نداشتم. در جام ملتهای آسیای لبنان با وجود اینکه به اعتقاد خودم باید به این مسابقات میرفتم در آخرین لحظات خط خوردم. حتی باید میرفتم لباس رسمی تیم را هم میپوشیدم اما به یکباره خط خوردم.
پس شما هم مثل فوتبالیستهای زمان خودتان وارد فوتبال شدید؟
دقیقا. البته نه مثل فوتبالیستهای امروزی.
چرا؟
چون امروز زمین خاکی نداریم. ما با سختی بزرگ شدیم و وقتی چیزی را با سختی به دست بیاوریم راحت آن را از دست نمیدهی.
بیشتر توضیح میدهی؟ چرا امروز نمیتوانیم مثل آن نسل بازیکن سازی کنیم؟
وقتی سختی نکشی قدر چیزی را نمیدانی. امروز همه چیز فوتبال فرق کرده است. این رفاهی که الان در ردههای پایه وجود دارد در اروپا هم وجود دارد اما در آنجا تفکر حرفهای وجود دارد. در زمان ما میگفتند هر بچهای که پدرش پولدار است، فوتبالیست نمیشود. اما حالا رفاه طوری شده است که هر شخصی پدرش پولدار است، فوتبالیست میشود. پدر و مادر فرزندان خود را به محل تمرین میبرند اما در زمان ما اینگونه نبود. روزهایی بود که به محل تمرین میرفتم و واقعا دوست داشتم در بین راه چیزی بخورم اما این شرایط را نداشتم. از آن سوی فردیس کرج میرفتم به سمت پالایشگاه نفت تهران. ساعت ۲ بعداز ظهر از خانه بیرون میرفتم و ۱۰ شب میآمدم خانه. میدانید چقدر مسیر را پیاده میرفتم؟ یا از فردیس کرج سه سال برای تمرین به میدان راه آهن تهران میرفتم. اینها همه سختی است ولی فکر نمیکنم الان هیچ کس چنین سختیهایی را بکشد. من اعتقاد دارم هر نسل یک دورهای دارد و نسل جدید هم برای خودش روش جدیدی در پرورش بازیکنان دارد. زمانی برمه قدرت فوتبال آسیا بود اما حالا فکر نمیکنم اصلا تیم داشته باشد. اینها همه تغییر است.
چه طور شد که به استقلال و پرسپولیس نیامده بودی؟
سالی که از جوانان آمدم هم استقلال با من مذاکره کرد و هم پرسپولیس. ولی قطعا اگر به یکی از این دو تیم میرفتم فوتبالم نابود میشد. چون فرصت بازی کردن در این تیمها نبود. انتخاب تیم در موفقیت یک بازیکن خیلی مهم است. من میتوانستم در تیم سایپا بمانم ولی ممکن بود با همه شرایط خوب بازی نکنم. خیلیها به خاطر پول ماندند و فوتبالشان خراب شد. این تیمی که از آن صحبت میکنم (سایپا) یک تیم رویایی بود. همین علی کریمی در آن تیم بود. ولی من به راه آهن رفتم. بازی کردم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
واقعا پدرت استقلالی است؟
ایشان از زمان تاج تا به امروز عاشق این تیم بوده، نه مثل خیلیها که تازه استقلالی شدهاند. به همه بازیکنان علاقه داشتند و عکسهای آنها را جمع میکرد. برایش مهم نبود که چه کسی مربی استقلال میشود. فقط استقلال و باشگاه را دوست داشت.
آیا با تو صحبت نکرد که استقلال را انتخاب کنی و در همان دوران جوانی به این تیم بروی؟
اصلا. او میگفت سعی کن انتخاب خوبی داشته باشی و چون میدانست مشاوران خوبی دارم توصیه میکرد که به خاطر پول تیم انتخاب نکن و شخصیتت را تغییر نده. همه میدانند اگر پدر من نبود، فوتبالیست نمیشدم. یک بار با یکی از مربیانم بحثم شد و شاید باورتان نشود حتی کوچکترین صحبتی با مربی انجام نداد و آدمی نیست که چیزی را توصیه کند و در کارم اصلا دخالت نمیکرد. بعد از آن اتفاق سه روز رویم نمیشد به خانه بروم و به خانه یکی از دوستانم رفته بودم. نظم و انضباط و احترام چیزی بود که همیشه از من میخواست. اگر شخصیت نکونام این گونه است چون پدرم هم به همین شکل رفتار میکند و تمامی اعضای خانواده همین گونه هستیم.
خانواده چند نفری دارید؟
سه برادر دارم و یک خانواده ۶ نفری هستیم.
برادرانت فوتبالیست نشدند؟
برادر بزرگم در تیم بانک ملی بازی میکرد اما او هم سراغ درس رفت. فوتبالی که او بازی میکرد تفریحی بود.
اولین پولی که از فوتبال گرفتی چقدر بود؟
۱۵۰۰تومان از نوجوانان نفت گرفتم. سالی که به جوانان آمدم ۷۵ هزار تومان گرفتم. همدورهایهای من به تیمهای دیگر رفته بودند و ۱۵۰ هزار تومان گرفته بودند. هنگامی که جوانان، امید و بزرگسالان راه آهن بازی میکردند در مجموع ۴۵۰ هزار تومان پول گرفتم. میدانید آن پول را چه کار کردم؟ یک خط تلفن برای خانه خریدم که قیمتش ۴۵۰ هزار تومان بود. میدانید هر روز چقدر کرایه ماشین میدادم؟ هر روز باید از فردیس کرج به راه آهن میآمدم.
بگذریم. امسال پدرت چقدر برای انتقالت به استقلال تاثیر داشت؟
او میگفت اصلا به ایران نیا و در همان اسپانیا فوتبال بازی کن.
اما اینجا میگفتند پدر و مادرت از تو خواستهاند که آرزوی آنها را برای پوشیدن لباس استقلال برآورده کنی.
میگفتند را فراموش کنید؛ اصلا چنین مسئلهای نیست. پدر من یکی از آرزوهایش این بود که پیراهن استقلال را بپوشم اما مخالف این بود که امسال به ایران بیایم. او میگفت در این جو فوتبال ایران به اینجا نیایی، بهتر است. او میگفت اگر میتوانی همان جا بمان. البته پدرم میدانست که من خسته شده بودم و شرایط برایم سخت شده بود و دوری خانواده خیلی اذیتم میکرد. اما اصلا پدر و مادرم به من نگفتند که به اینجا بیایم. فقط یکی از برادرانم میگفت به اینجا بیایم و بقیه مخالف بودند.
بیشتر توضیح بده؟ ظاهرا از قطر هم پیشنهاد داشتی و در نهایت به ایران برگشتی.
دید من نسبت به فوتبال ایران چیز دیگری بود. دوری تقریبا ۷ ساله از ایران باعث شده بود تا شناخت خوبی از فضای حاکم در فوتبال کشور نداشته باشم. همه چیز را پیگیری میکردم اما تصورم چیز دیگری بود. دلیل برگشتم به ایران این بود که ماندن در اسپانیا برایم سخت بود. دوری از خانواده و کشورم خیلی برایم سخت و طاقت فرسا شده بود. پیشنهاد از خیلی تیمها داشتم و یک پیشنهاد خوب از کشور ترکیه نصیبم شد که به آنجا هم نرفتم.
اسم تیم ترکیهای را نمیگویی؟
نه! شاید یک روز دوباره به آن تیم رفتم! البته از قطر و امارات هم پیشنهادهای فوقالعادهای داشتم. یک تیم قطری پیشنهاد داده بود قرارداد یک سال من را به صورت نقد آن هم با یورو پرداخت کند که با ارز فعلی معادل ۷ تا ۹ میلیارد تومان میشد. این مبلغ برای یک سال بود. آن هم به صورت نقد. ولی من باید فکر فوتبالم، تیم ملی و جام جهانی را هم میکردم. به همین خاطر قید قطر و امارات را زدم و تصمیم گرفتم به ایران برگردم. به آنجا نرفتم و به استقلال آمدم و با پول خیلی خیلی کمتر به این تیم پیوستم. میدانید که با توجه به شرایط استقلال، پول گرفتن سخت است ولی نه به خاطر پول به این تیم آمدم و نه به خاطر چیز دیگری. به هر چیزی که میخواستم رسیدم. پس من با عشق و علاقه آمدم و نمیخواستم چیزی را بدست بیاورم.
قبل از رفتن به اسپانیا، آیا انتخاب اشتباهت در امارات باعث نشده بود که نسبت به فوتبال آنجا ذهنیت پیدا کنی؟
اصلا. شاید باورتان نشود بعد از آنکه از آن تیم رفتم (الوحده) به یکسال نرسیده بود که میخواستند مرا از اسپانیا به آنجا برگردانند. بعد از یکی از بازیهای اوساسونا به پمپلونا آمدند و با من و والتر پاندیانی صحبت کردند و من به آنها گفتم اگر ۱۰ میلیون دلار هم بدهید دیگر برنمیگردم. چون لیاقت نداشتند حتی زمانی که برانکو مربی آن تیم شد مرا میخواستند و میتوانستم به الوحده بروم. اما آب پاکی را روی دست آنها ریخته بودم که هر چقدر هم بدهید دیگر به آنجا برنخواهم گشت.
دوست داشتی در اسپانیا چه اتفاقی برایت رخ دهد و در کدام تیم به جز اوساسونا بازی کنی؟
فقط در بارسلونا. شاید اگر بازیکن اروپایی بودم و پاسپورت اروپایی داشتم میتوانستم به این تیم بروم. شرایط بازی در آنجا بسیار سخت است. به غیر از قاره اروپا از بقیه قارهها تنها سه بازیکن را میتوانی بازی بدهی. این همه بازیکن برزیلی، آرژانتینی و ... با این شرایط بارسلونا هیچ وقت نمیآید یک بازیکن آسیایی بگیرد. البته منچستر هم بازیکن کرهای میگیرد ولی آنها از راه تبلیغات دو برابر پول آن را به دست میآورند ولی شرایط ما در اسپانیا کاملا فرق میکرد.
واقعا نمی شد یک سال دیگر هم در اسپانیا بمانی و بعد به ایران برگردی چون باور این مسئله سخت است که تنها به خاطر دوری از خانواده به ایران برگشته باشی؟
همانطور که گفتم خودم دوست داشتم به اینجا بیایم. وقتی به ایران میآدم و میخواستم به اسپانیا برگردم واقعا شرایط برایم سخت بود. قبل از ازدواجم در سالهای ابتدایی در اسپانیا تنها بودم و سخت به من میگذشت. اصلا خانوادهام را نمیدیدم و وقتی به ایران میآمدم بلافاصله بعد از بازی تیم ملی به اسپانیا برمیگشتم. باید در آن شرایط قرار بگیرید تا متوجه حرف من شوید. من که به اسپانیا نرفته بودم تا تفریح کنم. صبح تا شب تمرین و بازی بود. شما فکر میکنید اگر من تفکر دیگری داشتم و بازیکن خوبی نبودم در اسپانیا بازی میکردم یا به من بازی میدادند؟
اینکه یک بازیکن ایرانی بازوبند کاپیتانی یک تیم اسپانیایی را ببیند، اتفاق کوچکی نیست. در این خصوص توضیح بده؟
من تنها بازیکن خارجی تاریخ باشگاه اوساسونا بودم که بازوبند کاپیتانی این تیم را بستم. اولین روزی که بازوبند کاپیتانی را بستم احساس فوقالعادهای داشتم. هم خوشحال بودم و هم دوست داشتم این روند ادامه داشته باشد.
بهترین خاطرهات در اسپانیا چه بود؟
ماندنم در اسپانیا یک اتفاق فوقالعاده بود. بازی کردن مقابل تیمهای بزرگ و خوب لذت خوبی بود ولی لحظات شیرین زیادی داشتم. مخصوصا اولین گلی که به ویارئال زدم. گلی که در دقیقه ۱۲۰ به بوردو زدم از یاد نخواهم برد، البته گل دقیقه ۹۴ به اسپانیول یکی از حساسترین گلهای تاریخ باشگاه اوساسونا بود.
بازی کردن مقابل کدام بازیکن در لالیگا از همه سختتر بود.
انصافا مقابل بارسلونا بازی کردن خیلی سخت است. چون باید خیلی بدون توپ بازی کنی و مدام توپ در دست بازیکنان آنها است. اینکه میگویند بارسا بهترین تیم دنیا است، اغراق نیست و باید بلد باشی که چگونه مقابل بازیکنان آنها بدون توپ بازی کنی.
پس این یکی دو بار که رئال مادرید بارسا را شکست داده، کار بزرگی انجام داده است؟
اصلا. آنها کار بزرگی نکردهاند چون رئال مادرید ۱۱ بازیکن از بهترینهای دنیا را در اختیار دارد. ولی بارسلونا ۱۱ بازیکنش از منتخب باشگاههای دنیا نیستند. مثلا آدریانو و یا بوسکتس بازیکنان خوبی هستند اما بازیکن درجه یک دنیا محسوب نمیشوند اما رئال مادرید از دروازهبان تا مهاجم واقعا تیم قدرتمندی دارد. نیمکت رئال را ببینید. کاکا، خدیرا، اسین اینها همه بهترین بازیکنان تیمهای بزرگ دنیا هستند. دیدید که در این چند سال بارسلونا این همه جام قهرمانی آورد و فرق این دو تیم را در کل دنیا نشان میدهد.
کدام لیگ جذابترین لیگ دنیا است؟
به نظرم اسپانیا. چون من در آنجا بازی کردم. ولی واقعیت این است که بین اسپانیا و انگلیس باید یکی را انتخاب کرد. اما در اسپانیا همه تیمها خوب فوتبال بازی میکنند حتی تیمهای ضعیف. اما در انگلیس همه خوب بازی نمیکنند. ولی تیمهایشان قوی هستند و به قولی گردن کلفت.
حالا که این همه از لالیگا تعریف کردی سؤالی میپرسم که شاید به نظر خیلیها خندهدار باشد. در این روزهای آشفتگی فوتبال دوست داریم بدانیم فاصله و تفاوت فوتبال ما با اسپانیا به صورت عمده و به قولی از ریشه چقدر است؟
اصلا ریشه و ساقه و برگ و این حرفها ندارد. از چی باید صحبت کنم. اگر بخواهم در مورد همین مورد که سؤال کردید، صحبت کنم حداقل دو ساعت زمان میبرد. از نوجوانان، جوانان، امید، لباس، زمین، امکانات، مطبوعات، حواشی و حتی نحوه برخورد آنها در زندگی با ما متفاوت است.
چند سال باید کار کنیم تا به آنها برسیم؟
اگر امروز شروع کنیم ۱۰ سال دیگر به امروز آنها میرسیم. شما باید اول یک سمی را بپاشی و ناخالصی ها را از بین ببری و از تیمهای پایه شروع کنی تا به بزرگسالان برسی. اینها ۱۰ سال طول نمیکشد؟
قبول داریم. تفاوت باشگاهها هم به هنگام مصدومیت بازیکنانشان مشخص است.
آنجا نمیگویند پهلوان زنده را عشق است. با هر بازیکن یک برخورد میکنند. برایشان فرقی نمیکند من ستاره تیم باشم یا نه. من با آنها قرارداد دارم و هر کاری باید انجام بدهند تا انتها میروند. مثالی میزنم؛ اوساسونا بازیکنی داشت که به صورت قرضی به یک تیم دیگر رفت. آن بازیکن مصدوم شد و جالب است بدانید مسئولان اوساسونا به تیمی که بازیکن را به صورت قرضی داده بودند پول دادند تا این بازیکن را در آن تیم بازی کند. او را پرورش دهد و حتی به هنگام مصدومیتش این بازیکن در کلینیک اوساسونا درمان می شد. این حرفها را در اینجا به هیچ کس نمیتوانی بگویی. چون کسی متوجه نمیشود. سالها باید بگذرد تا این حرفها را متوجه شوند.
۷ سال از فوتبال ایران دور بودی وقتی برگشتی چه اتفاقاتی اینجا افتاده بود؟
بگویید چه اتفاقاتی نیفتاده است. آن زمان که من رفتم این همه حاشیه نبود. اینقدر حرف و حدیث نبود. یک مثال جالبی دارم. امروزه هر کس بیکار است، میشود کارشناس. اگر یک نفر از شخص دیگر بدش بیاید بلافاصله در روزنامهها علیه او مصاحبه میکند. اتفاقاتی میافتد که باورش سخت است. که چی؟ که همه میخواهند با هم تسویه حساب شخصی کنند. آنهم در روزنامهها. من میگویم رسانهها نباید اصلا چنین مصاحبههایی را منتشر کنند. مگر میشود یک مربی علیه یک مربی دیگر مصاحبه کند؟ کلاً احترامها از بین رفته و مطمئن باشید تا چند وقت دیگر خیلی علنی و خیلی راحت همه هر چیزی که دوست دارند به هم میگویند. خیلی جالب است مربی تا زمانی که تیم دارد همه چیز خوب است. در اروپا محال است ببینید که یک مربی اخراج شده و سه ماه بعد دوباره به همان تیم برگردد. اما اینجا میرود و ۳۰ مصاحبه انجام میدهد و دوباره به همان تیم برمیگردد.
به استقلال برسیم؛ استقلال همان تیمی است که قبل از آمدنت تصورش را می کردی؟
مکث میکند... نه! چون من استقلال را استقلال قدیم دیده بودم و دید دیگری داشتم. من استقلال را از بچگی به عنوان یک استقلالی میدیدم و حتی ۷ سال قبل شرایط و جو به گونهای دیگر بود. اما وقتی به ایران برگشتم این تیم جور دیگری بود. یک چیزی را اینجا فهمیدهام که هر کس در استقلال نباشد، تا پدر این تیم را درنیاورد، ول کن نیست. از بازیکن و مربی همه توقع دارند. استقلال برای چه کسی است؟ برای مردم است. من طرفدار استقلال بودم. حالا بازیکن این تیم هستم و یک روز هم میروم اما مردم همیشه در کنار این تیم هستند. مگر میشود من تا آخر عمر در استقلال بمانم؟ مگر استقلال ارث پدری کسی است؟ یک مربی ۴ کمک و ۲۴ بازیکن در استقلال میتوانند باشند. مگر میشود همه استقلالیهای ایران را در این تیم جمع کرد. هر مربی و هر مدیر هم یک سلیقه دارد. یک مدیر از قلعهنویی خوشش میآید. یک نفر از مرفاوی، یک نفر دیگر هم از مظلومی. شاید یک نفر هم بیاید و مربی خارجی بیاورد.
چه دیدهای که این حرفها را میزنی؟
شما بگو چه ندیدهام! همه چیز دیدهام. اینها اتفاقاتی است که برای فوتبال ما خوب نیست. شاید اگر این اتفاقات در تیمهای کوچکتر رخ دهد مشکلی پیش نیاید اما برای استقلال واقعا خوب نیست. من فوتبالم تمام میشود و میروم اما این استقلال ماندگار است. من چه در این تیم باشم و چه در این تیم نباشم طرفدار استقلال هستم. قبل از اینکه به این تیم هم بیایم، طرفدار بودم. واقعا برایم فرقی نمیکرد مربی استقلال چه کسی است. چون طرفدار تیم بودم. ولی یکسریها متاسفانه به موفقیت فوتبال فکر نمیکنند. آنها به موفقیت خود فکر کرده و این مسئله را تحت هر شرایطی ترجیح میدهند.
به خاطر همین مسائل بود که از بحث کاپیتانی و این مسائل دور شدی؟
وقتی به استقلال آمدم مستقیما با قلعهنویی صحبت کردم و به خاطر او به استقلال آمدم. با او راحت بودم و او مربیاست که در تیم ملی هم با او کار کردم و با او احساس راحتی میکنم. البته این را نمیگویم که مربیان دیگر خوب نیستند. ولی با او راحت هستم. چون قلعه نویی بازیکنش را راحت درک میکند. زمانی که آمدم نه گفتم و نه خواهم گفت که کاپیتانی را میخواهم. نه حرفی زدهام و نه چیزی. چون احترام را از بزرگترهایم یاد گرفتهام. اگر هم بازوبند را میگرفتم هیچ اتفاقی هم نمیافتاد. خیلیها میگفتند حاشیه درست میشود اما من اعتقاد دارم حاشیهای درست نمیشد اما به محض ورودم برایم حاشیه درست کردند و حرفهایی را مطرح کردند که کاپیتانی استقلال به من نرسد. چون بازوبند برای آنها خیلی ارزشمند است. البته این را بگویم وقتی این حرفها را میزنم منظورم به شخص خاص و یا بازیکنی خاص نیست اما واقعا بازیکنانی هستند که دوست دارند در استقلال کاپیتان باشند. ولی من به دست آوردن چیزی را به هر قیمتی دوست ندارم. یک مسئله دیگری را هم باید بگویم.
بگو؟
پدرم به من گفت یادت باشد بازوبند کاپیتانی متعلق به کسی است که حتی یک روز زودتر از تو به این تیم آمده باشد. بازوبند کاپیتانی را نبند و بدان که بازوبند مال این افراد است. امیر حسین صادقی، پژمان منتظری و مجتبی جباری. پدرم اسم این سه نفر را برد و گفت که بازوبند مال آنها است. منظور پدرم کسوت آنها بود ولی همین سه بازیکن هم به قلعهنویی گفته بودند که نکونام بازوبند کاپیتانی را ببندد ولی من از قلعهنویی خواهش کردم که این کار را انجام ندهم چون دنبال بازوبند نبودم. دلیل نبستن بازوبند نه حاشیه بود و نه چیز دیگر. اگر روزی بفهمم که کسی فکر کند نکونام ترسیده و کاری را انجام نداده، بدتر لج میکنم و آن را انجام می دهم. آنقدر شهامت دارم و قدرت در خودم میبینم که کاری را انجام دهم.
اول فصل که به این تیم آمدی شرایط استقلال چندان خوب نبود اما الان تیم صدرنشین است.فکر میکنی پایان فصل هم این اتفاق بیفتد؟
تا آخر فصل خیلی راه است و باید ببینیم شرایط چگونه میشود. طبیعی است که اول فصل یک تیم بازیکن جدید بیاورد و بازیکنان شرایط کاملا مساعدی نداشته باشند. حالا هم مشخص شده این تیم پتانسیل دارد و نمیشود با دو سه بازی معیار آن را سنجید. با ۴ امتیاز اختلاف در صدر جدول هستیم ولی میدانیم کارمان سخت است.
ابتدای حضورت در استقلال با انتقادات زیادی مواجه شدی و حتی برخی تماشاگران هم موضع میگرفتند فکر میکنی چرا این اتفاقات میافتاد؟
اینگونه که شما میگویید نبود. باید بگویم کل استقلالیهای ایران باز هم تاکید میکنم استقلالیها همه از آمدن من به این تیم خوشحال بودند. چون میدانستند تیمشان یک بازیکن باکیفیت در اندازه خودش گرفته است. همه میدانیم در سکوها چه خبر است. یک اتفاقاتی میافتد که من ابتدا نمیدانستم حالا دیگر همه چیز را میدانم. ابتدای فصل که آمدم قصدم کمک بود وگرنه میتوانستم بگویم ۵ هفته اول بازی نمیکنم ولی استقلال نیاز داشت که من بازی کنم. برایم مهم نبود که چه اتفاقی میافتد چون میدانستم بعد از گذشت چند هفته روی فرم میآیم و همه صحبتها تمام میشود. خیلی چیزها را متوجه شدم که بعضیها چه کارهایی انجام میدهند. اما با خودم گفتم که اگر تمام تمرکزم روی بازیها باشد بهتر است. حالا هم شرایطم خوب است و فکر میکنم تمام استقلالیها به این تیم امیدوار هستند و انتظار قهرمانی دارند.
انگیزه بعدیات پس از حضور در لیگ ایران چیست؟ ممکن است دوباره از ایران بروی؟
شاید.
یعنی چی؟
من بازیکنی نیستم که خیلی کارها را انجام دهم. چون واقعا تحمل چنین شرایطی برایم سخت است. اگر روزی ببینم که دیگر نمیتوانم قطعا میروم و این اتفاق هم نمیدانم کی بیفتد. در اسپانیا یاد گرفتم هر کاری میکنم کاری باشد که خوشحالم کند. حتی در فوتبال بازی کردن.دوستان از من میپرسیدند از اینکه در اسپانیا هستی خوشحالی. من هم میگفتم بله. من خوشحال شدم که به استقلال آمدم.
در حال حاضر خوشحالی؟
الان خیلی بهتر از گذشته هستم و بهتر از آن اوایل که آمدم ولی واقعا چیزی که در ذهن، فکر و رویایم بود، نیست. آن استقلال و آن جوی که دوست داشتم همیشه تجربه کنم، نکردم. دوست داشتم همیشه ۵۰-۶۰ هزار نفر به ورزشگاه بیایند و بازیکنان، مربیان و مدیران همه از هم راضی باشند تا همه به موفقیت برسند. اما واقعا آن جو نیست. هیچ جای فوتبال ما این اتفاق نمیافتد اگر در مورد استقلال این حرفها را میزنم به خاطر این است که بازیکن این تیم هستم. در مورد پرسپولیس، سپاهان و همه تیمها همین طور است. من اعتقاد دارم آینده همه چیز را مشخص میکند. شاید نیم فصل و شاید سال بعد از استقلال رفتم و شاید هم هیچ وقت از استقلال نرفتم.
مگر پیشنهادی داری؟
پیشنهاد هست حتی همان زمان که به استقلال آمدم صحبت بود که دوباره برگردم و به اوساسونا بروم. آن زمان که آمدم اوساسونا دو بازیکن گرفت ولی آنها نتوانستند جای من را پر کنند و دوباره میگفتند برگرد. پیشنهاد برای رفتن دارم اما به فکر رفتن نیستم.
حتی با وجود اینکه شرایطی که اذیتت میکند، وجود داشته باشد؟
مطمئن باشید قطعا میروم. اگر خوشحال نباشم میروم. مثالی میزنم اگر بدانم که با خرید یک ماشین خوشحال می شوم آن را میخرم. الان که به استقلال آمدم واقعا خوشحال بودم ولی اگر ببینم از ته دل خوشحال نیستم جدا میشوم. نه اینکه بگویم پیشنهاد دارم و دنبال پول هستم. شاید به یکباره دیدید که مثلا از استقلال به پاس تهران رفتم. ولی دوست دارم هر کاری انجام میدهم باعث ناراحتیم نشود. الان همه چیز خوب است و نسبت به قبل شرایط خیلی بهتر است ولی باید ببینیم در آینده چه اتفاقی میافتد.
آن زمان که به استقلال آمدی کسی با شما تماس گرفت که به این تیم نیا چون شایعات زیادی در این مورد مطرح شده بود؟
دوستانم راهنمایی میکردند که به ایران نیایم.
به جز دوستان چه طور؟
به من مستقیم نگفتند اما به مدیر برنامههایم پیغام داده بودند که به نکونام بگو که به استقلال نرود.
دلیلش چه بود؟
بقیهاش بماند و دیگر حرفی نزنم بهتر است!
در صحبتهایت اشاره به پاس کردی. دیدی چه به روز این تیم افتاد؟
شاید یک قرن هم بگذرد و آنها عقب گرد کنند اروپاییها چنین کاری انجام ندهند. دیدید که گفتم پاس سقوط میکند و این اتفاق افتاد. این تیم چند سال باید کار کند تا برگردد. مسئولین آن تیم گفتند این تیم باید به همدان برود و تماشاگر حمایتش میکند. حالا آنها کجا هستند؟ حاضریخورها آمدند و تیم را بردند. این تیم آن پاس نیست هر چند بازیکنان و مربیانش زحمت میکشند ولی آن کسی که تیم را به همدان برد و از انتقالش خوشحال بود، حالا باید بیاید و پاسخگو باشد. مردم همدان و بازیکنان و مربیان آن تیم چه گناهی کردند. آنها دارند کارشان را انجام میدهند. متاسفانه یک اشتباه بزرگ در فوتبال ایران رفتن پاس به همدان بود و تاریخچه یک تیم بزرگ از فوتبال ما از بین رفت.
فوتبال ایران افت کرده؟
صد در صد. به نظرم میتوان آن را جبران کرد. یعنی افتش به حدی است که میتوان آن را جبران کرد. هنوز به آن شدت نرسیده که نتوان آن را جبران کرد. من فنی صحبت میکنم ولی از لحاظ حاشیه و بیاحترامی خیلی افت کردهایم.
در بازی با کره جنوبی وقتی گل زدی به شکل خاصی خوشحالی کردی، دلیلش چه بود؟
وقتی گل حساس بزنی شرایط فرق میکند. طبق معمول خدا را شکر کردم ولی به پشت نیمکت تیم ملی رفتم تا از دست بازیکنان فرار کنم. اگر کنار زمین میایستادم ۵۰ نفر روی سرم میریختند و گردنم میشکست. یکسری از بازیکنان از تبلیغات روی زمین میپرند ولی من پشت نیمکت آمدم و با تماشاگران خوشحالی کردم.
فکر میکردی به کره گل بزنی؟
من هیچ موقع به گلزنی فکر نمیکنم. این کار اشتباه است. من همیشه به این فکر میکنم که تیم ما خوب بازی کند و ببرد.
حق ما مقابل کره برد بود؟
در نیمه اول نه ولی در نیمه دوم ما موقعیتی داشتیم که تبدیل به گل کردیم. اما در مجموع کره در آن بازی برتر بود.
قبول داری تیم ملی خوب بازی نمیکند؟
مقابل ازبکستان در تاشکند بد بودیم. مقابل قطر بازی دست ما بود اما موقعیت نداشتیم. در بازی با لبنان میتوانستیم ۵ بر ۱ برنده شویم اما این اتفاق نیفتاد. در بازی با کره هم نیمه اول بد بودیم ولی فکر میکنم میتوانستیم ازبکستان را در تهران شکست دهیم.
وقتی موقعیت نداشتیم چگونه میتوانستیم ازبکستان را ببریم؟
گل ما را مردود اعلام کردند. در نیمه اول قوچاننژاد موقعیت صد در صد داشت.
اما اینها حوادث فوتبال است؟
کرهایها هم در تهران یک فوروارد ۱۹۸ سانتی در زمین گذاشته بودند و از هر کجای زمین سانتر میکردند.
جوابم را نگرفتم. این تیم ما با این شرایط لیاقت حضور در جام جهانی را دارد؟
در مورد حق نباید حرفی بزنیم چون وقتی چندین سال است در حال نزول هستیم نباید به جام جهانی برویم.
خیلیها میگویند اگر با همین رویه فوتبال به جام جهانی برویم، مثل عربستانی میشویم که در جام جهانی از همه تیمها ۵ گل میخورد.
اینگونه نیست. مگر کره شمالی در دوره قبل نرفت. پس کره نباید به جام جهانی میرفت. مهم حضور در جام جهانی است. آنجا اینگونه نیست که راحت ۵ یا ۷ گل بخوری. شما دیدی که پرسپولیس در مقابل تیم ۹ نفره ذوب آهن بازی کرد و حریف مقابل تماشاگران پرسپولیس حمله هم میکرد و پرسپولیس در دقیقه ۹۶ گل زد. دیگر تمام شد آن دوره که فوتبال یک طرفه باشد و یک تیم راحت ببرد.
بعد از بازی با کره به خاطر پاداشی که گرفتید سرو صدای زیادی شد و حتی بعد از المپیک به شما فوتبالیها انتقاد میکردند. در این خصوص چه نظری داری؟
من کلی صحبت میکنم و به یک بازی کاری ندارم. اما شما مثلا فرض کنید که ما ۱۰۰ میلیون پاداش گرفتیم. آیا شادی که ایران با برد کره جنوبی آورد، کسی توانست به مردم هدیه کند؟ آیا المپیکیها توانستند شادی که تیم ملی فوتبال با صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ به مردم هدیه کرد با مدالهایشان همین کار را انجام دهند؟
اما آنها هم اعتقاد دارند اگر به اندازه فوتبال به آنها توجه شود، همین شرایط را پیدا میکنند؟
جواب مرا ندادی. آیا آنها با همه مدالهایشان توانستند به اندازه صعود تیم ملی به مردم شادی هدیه کنند. طبیعتا نه.
شاید اگر به آنها پرداخته شود، اینگونه شود؟
شما رسانهها باید از آنها بنویسید و حمایت کنید. مگر شما به اندازهای که به فوتبال اهمیت میدهید به کشتی و دوومیدانی اهمیت میدهید؟
ما به اندازه مینویسیم.
پس این مسئله فقط در ایران نیست. کل دنیا به همین شکل است. خودم در اسپانیا بازیهای والیبال، فوتبال و فوتسال را نگاه میکردم. آنها هم دوست داشتند در همه بازیها برنده شوند. اما واقعیت این است که همه فوتبال را دوست دارند. اگر در دنیا چنین چیزی عوض شد ما هم باید آن را عوض کنیم. ولی باید به کشتیگیرها، وزنهبردارها و رشتههای دیگر رسیدگی شود. هر رشتهای که تلاش میکند باید پول خوب بگیرد. ولی هیچ کدام از آنها به فوتبال ربط ندارد. آنها هم اگر میتوانند فوتبالیست شوند و بروند و قهرمان جهان شوند. به نظر من باید به محمد بنا، حمید سوریان و تمام کسانی که در المپیک مدال گرفتند پاداش داد و از آنها تشکر کرد. نه من هیچ کس منکر این قضیه نیست. ولی اینها را نمیتوانید مقابل فوتبال بگذارید. لبنان ایران را شکست داد و باید میدیدید در آن کشور چه خبر بود. اما اگر مثلا والیبال لبنان یک پیروزی به دست میآورد در کشور آنها اینگونه شادی می شد؟ الریاضی لبنان یکی از تیمهای خوب بسکتبال این کشور است همه ساله هم مدعی است و قهرمان میشود آیا مردم به خاطر قهرمانی آنها به خیابان میریزند اما وقتی فوتبال آنها برنده میشود کل کشور بیرون میریزند. من از شما میپرسم شادی صعود ایران به جام جهانی را با چه رقمی میتوان خرید؟ اگر میشود چه نیازی به بازی کردن و حرص و جوش خوردن است. پول را به مردم میدهیم و خیالشان راحت میشود. چیزی را که به چشم دیدم میگویم. نادال مگر بهترین تنیسور جهان نیست؟ اما در بازی مایورکا و اوساسونا به ورزشگاه آمد. چون از فوتبال لذت میبرد. اینها دو مقوله جدا از هم هستند.
علی کریمی شانس اول شدن در آسیا را به عنوان بهترین بازیکن دارد نظر تو چیست؟
من کلی صحبت میکنم به این خاطر که ما حمایت کافی را از بازیکنان انجام ندادیم. من سه سال کاندیدای بهترین بازیکن آسیا بودم اما ۲ سال را به خاطر اینکه در اروپا بودم خط خوردم. ولی باید یادمان باشد مثل قطر که بازیکن ذخیرهاش را بهترین بازیکن سال آسیا میکند و یا میزبانی جام جهانی را میگیرد و به هر دری میزند تا تیم کشورش به جام جهانی برود. یاد بگیریم تا از بازیکنانمان حمایت کنیم. از شما سؤالی میپرسم کنفدراسیون آسیا ایران را انتخاب کرده به عنوان یکی از نامزدهای بهترین فدراسیون آسیا اما همه میخندند. به جای اینکه خوشحال باشیم همه ناراحتیم. همان طور که دوست داشتم هادی عقیلی آن سال انتخاب شود امسال هم دوست دارم کریمی توپ بهترین بازیکن آسیا را ببرد.
این روزها صحبتهایی مبنی بر پیشنهاد قطریها به کیروش و حاشیههایی که برای سرمربی تیم ملی ایجاد شده، شنیده میشود. نظرت در مورد چیست؟
من در سایتها چنین مسئلهای را خواندم تا متوجه شوم قضیه چیست. چیزی را که در تمرینات و کارهایی که کیروش برای فوتبالمان انجام میدهد، به شما میگویم. اگر او بخواهد زمانی به این پیشنهادها فکر کند و از این کارها انجام دهد، واقعا وقتش را برای فوتبال نمیگذارد و اینقدر خودش را به زحمت نمیاندازد. او اصلا اهل تبانی نیست. حداقل اینقدر فیلم بازی تماشا نمیکند. میدانم که مربیان هفتهای ۵ روز جلسه دارند و تا ۳ صبح فیلم بازی نگاه میکنند و تیمها را آنالیز میکنند. دروغ نگویم فیلم بازی تیم ملی ازبکستان را هر مربی ما ۴ یا ۵ بار دیده است. میخواهید بپرسید. تا ببینید من دروغ میگویم یا نه. باید ببینیم این حرفها از کجا درمیآید و چه کسانی آن را مطرح میکنند. حرف درآوردن که کاری ندارد من میتوانم بدترین اتهامات را به شما بزنم اما آیا میتوانم آن را ثابت کنم. میتوانم مدرک معتبر ارائه کنم؟ تا زمانی که با شما خوب هستم میگویم همه چیز عالی است اما وقتی به مشکل میخورم هر چه دوست دارم علیه شما بگویم. اگر واقعبین باشم خیلی راحت ایراد کارت را میگویم. اگر بد باشم همین حالا بدم.
خیلیها میگویند هر چه کیروش میگوید فدراسیون انجام میدهد. درست است؟
مگر کیروش خواسته غیر معقول یا شخصی داشته است؟ او لیگ را تعطیل کرده تا بیشتر با بازیکنان در اردو باشد.
اما همین قلعهنویی که سرمربی استقلال است، نسبت به این مسئله معترض شده؟
همه اعتراض دارند اما همه بدانند که این مسائل برای تیم ملی است. مگر اول فصل همه نمیدانستند این همه تعطیلی داریم. چرا آن موقع هیچ کس اعتراض نمیکرد. حالا که تیم ملی باخته همه میگوییم کاش لیگ تعطیل نمیشد.اگر کسی آن زمان اعتراض کرده حالا هم میتواند اعتراض کند ولی الان اگر کسی بخواهد اعتراض کند درست نیست. بحث عدم برگزاری جام حذفی تصمیم کیروش نبوده و من میدانم همه اعضا تصمیم گرفتند و آن زمان جام حذفی برگزار نشد. اصلا این مسئله به کیروش ربطی ندارد و به گردن او انداختند. کیروش به این دلیل لیگ را تعطیل میکند چون همه باشگاهها با هم متفاوت هستند و چیزهایی که او از بازیکنان میخواهد در باشگاهها رعایت نمیشود.
کیروش مربی خوبی است؟
به نظرم مربی خوبی است. من اصلا نسبت به نتایج حرفی نمیزنم حتی اگر صدر جدول بودیم و یا انتهای جدول نظرم فرقی نمیکرد. چون میبینم او تلاش میکند و زحمت میکشد و دوست دارد به بازیکنانمان همه چیز را یاد بدهد.
به نظر تو که کاپیتان تیم ملی هستی مردم به خاطر نتایج تیم ملی از فوتبال دلزده نشدهاند؟
نه. دلزده، سرد و قهر و آشتی تماشاگران را شماها میگویید! پس چرا بازی با کره ۱۰۰ هزار نفر آمدند. به خاطر اینکه حمایتها و تبلیغات بیشتر بود؟
بله
نه. من قبول ندارم. مگر ما در زمان مربیگری بلاژوویچ و یا همین دوره گذشته با استقبال تماشاگران روبرو نبودیم؟ تعداد تماشاگرانمان کم شده است اما این مسائل از باشگاهها شروع شده. ما رفتیم اصفهان و مقابل سپاهان بازی کردیم. بیشتر از نیمی از استادیوم خالی بود. این مسئله به بازی ملی و غیر ملی ربطی ندارد. قبول کنیم مردم ما به سختی زندگی میکنند و مشکلات زیادی دارند. خرج زندگی روزمره را به سختی درمیآورند. فوتبال اولویت چندم مردم است. اگر مردم در رفاه باشند مطمئن باشید ورزشگاههای ما مملو از جمعیت خواهد بود.
چرا تیم ملی تکراری گل میخورد؟
چون نقطه ضعفمان است. همه تیمها فهمیدهاند و از همان نقطه به ما گل میزنند. باید روی این مسئله کار کنیم.
با مربی تیم ملی در این خصوص صحبت نکردی؟
در حیطه وظایف من این مسائل نیست ولی مطمئن باشید در اولین بازی مقابل لبنان برای جام ملتهای آسیا این مشکل برطرف خواهد شد.
و سرنوشت ایران باز هم مقابل کره مشخص میشود؟
قطعا این اتفاق میافتد و کار به سئول کشیده شد اما باید فقط به ۲ بازی پیش رو فکر کنیم.
تیم ملی به جام جهانی میرود؟
اینکه من بگویم تیم ملی میرود یا نه که درست نیست. به نظرم در نهایت تیم ملی به جام جهانی میرود.
یعنی ازبکستان در ادامه اشتباه میکند؟
مطمئن باشید تیمها در ادامه راه یقه همدیگر را خواهند گرفت. البته همه چیز دست ماست و ما باید برنده شویم.
در اصفهان و مقابل سپاهان ظاهرا تماشاگران خیلی به تو و حیدری و رحمتی توهین کردند؟
تا قبل از اخراجم تماشاگران اصفهانی کوچکترین بیاحترامی نکردند اما بعد از اخراجم واقعا توهینهایی شنیدم که وقتی در خیابان دعوا می شود چنین حرفهایی به هم نمیزنند. دوست ندارم در موردش صحبت کنم و واقعا دلیل این همه بیاحترامی را نمیدانم. اصلا من دوست داشتم دعوا کنم و اخراج شوم. تماشاگر حق ندارد بیاحترامی کند. امیدوارم برخورد خوبی با این قضیه شود و این مسئله طبیعی جلوه داده نشود. اگر حتی به خودم بیاحترامی شود مهم نیست اما به خانوادهام توهین کنند کنترل کردن من سخت است.
واقعا بحث مالی و حضورت در استقلال در آن ابتدا سر و صدای زیادی کرد.
از شما سؤال میپرسم آیا کسی بود که حقش باشد بیشتر از من در فوتبال ایران امسال پول بگیرد؟ پس هر چقدر گرفته باشم نوش جانم. بازیکنی در فوتبال ایران وجود دارد که قراردادش بالای ۳۰۰ میلیون نبوده اما یک میلیارد گرفته است. اما من با این همه شرایط گذشته و حضور در فوتبال اروپا و اسپانیا آمدم ایران و فکر میکنم پولی که گرفتهام طبیعی و نرمال بوده و به نظرم کم هم بوده است. اصلا برایم عجیب است چرا باید همه بدانند من چقدر گرفتهام.
چون بحث سقف قرارداد در ایران وجود دارد؟
مگر سقف قرارداد هم داریم؟
روی کاغذ داریم.
همان پارسال که این قانون را گذاشتند، کسی رعایت کرد؟ رعایت نکردند و نخواهند کرد. الکی خودمان را گول نزنیم. فوتبال سقف ندارد. هر بازیکنی یک قیمتی دارد. سال اول هیچ کس رعایت نکرد. سال دوم هم عدهای فهمیدند قضیه از چه قرار است و باز هم رعایت نکردند. سال دیگر که کلا رعایت نمیکنند.
در اسپانیا سقف قرارداد بود؟
سقف که هیچ، ته هم نداشتند.
با این لقبی که تماشاگران استقلال به تو دادهاند (جواد لالیگایی) احساس خوبی داری؟
من با القاب نه مشکلی دارم و نه زندگی میکنم. چون در اسپانیا بودم چنین لقبی به من دادند. همین احترام تماشاگران برای من کافی است.
در اوساسونا تماشاگران بیشتر به تو احترام میگذاشتند یا در ایران؟
سؤال بعدی لطفا.
چرا؟
واقعیت این است که احترام به معنی تشویق نیست. آنجا در دربی باسک با وجود اینکه اسمش دربی است، تماشاگران کنار هم مینشینند و بازی را تماشا میکنند. حتی بازیکنان در زمین درگیر میشوند اما تماشاگران به یکدیگر احترام میگذارند. یک سال برای اوساسونا بازی کردم و حتی تماشاگران من را نمیشناختند و نمیدانستند از کجا آمدهام ولی سال بعد که قراردادم را تمدید کردم عکسم را به در و دیوار میزدند و تشویقم میکردند.اتفاقا باید دید تشویق از روی قلب است یا عاطفه.
در انتخاب مرد سال فوتبال جهان به چه کسی رای میدهی؟
لیونل مسی
و به عنوان سؤال پایانی بهترین مربی جهان از نظر تو کیست؟
گواردیولا چون با وجود اینکه چند وقت است مربیگری نکردهاست هیچکس نتوانسته مثل او کار کند.