آفتابنیوز : آفتاب: دو سخنراني ماندگار و تاريخي از شما در اذهان عمومي وجود دارد. يکي سخنراني در مراسم ترحيم حاج آقا مصطفي خميني که براي اولين بار در آنجا شما آيتالله خميني را «امام» خطاب کرديد و ديگري در 23 تير سال 78. چرا با وجود چنين خطابههاي تاثير گذاري از شما، در حالي که انتقادات متعددي به مذاکرات هستهاي در دوران شما مطرح است، پاسخ تاثيرگذاري از سوي شما نديدهايم؟ چرا به فضاهاي رسانهاي که در اين زمينه ايجاد شده پاسخ ندادهايد؟ برخي اين سکوت را به منزله اين ميدانند که پاسخي نداريد.در مورد مباحث هستهاي، دولت جديد نياز داشت که فضاي نادرستي را عليه تيم قبلي بوجود بياورد. به دليل اينکه مشکلات فراواني در مقام عمل داشت و براي پوشش مشکلات خودش، مرتب حملاتي را به اقدامات قبل وارد ميکرد و گاهي هم تهمتهاي ناروايي ميزد. در فضايي که دولت ايجاد کرده بود؛ بسياري از رسانهها حتي رسانه ملي را نيز در اختيار داشت. هربار که کسي ايرادي به من ميگرفت، من پاسخ ميدادم اما اجازه نميدادند که پاسخهاي من در آن سطح که بايد، منتشر شود. گاهي هم حتي با برخي سايتها و مطبوعاتي که قصد اعلام مواضع من را داشتند، برخورد ميکردند. در مجموع فضاي باز و عادلانهاي وجود نداشت که ما بتوانيم مسائل واقعي را براي مردم بگوييم.
اما مردم امروز در مقام عمل درک و لمس ميکنند که مسير قبلي مسير درستي بوده و راه مخالف آن مثمر ثمر نبوده و به نتيجه نميرسد. گذشت زمان خيلي از تهمتها و دروغها را به طور طبيعي پاسخ داده است. شرايط کنوني جامعه به گونهاي است که مردم توان مقايسه بين دوره هاي مختلف را دارند.
در کنار انتقاداتي که به مذاکرات هستهاي شما وارد شده است؛ انتقاداتي هم به مذاکره کنندگان کنوني مطرح ميشود. از جمله اينکه بيش از محتواي مذاکره، محل مذاکره مورد بحث است و نتايج به شکل شفاف بيان نميشود. ارزيابي شخصي شما که زماني سرپرستي تيم مذاکره کننده را بر عهده داشتيد، از مذاکرات کنوني چيست؟ دستاوردهاي مذاکرات شما با مذاکرات کنوني را چطور مقايسه ميکنيد؟{با خنده} برخي هم ميگويند مگر چيزي هم هست که مقايسه کنيم؟! دستاوردهاي ما در آن دوره روشن است. اولين دستاورد ما اين بود که کشور را از جنگ دور کرديم. زماني به صورت تحليلي گفته ميشد که آمريکا و متحدانش به دنبال حمله نظامي عليه ايران بودند، اما الان که تاريخ نوشته شده و بسياري از مقامات مسئول آن زمان خاطراتشان را نوشتهاند، صراحتاً آوردهاند که آمريکا مصمم به حمله عليه ايران بوده است. پس دستاورد اول مذاکرات اين بود که کشور را از جنگ دور کرديم.
ما نگذاشتيم پرونده هستهاي کشور وارد شوراي امنيت شود و در نتيجه نگذاشتيم قطعنامهاي از سوي شوراي امنيت عليه ما تصويب شود و تحريمي عليه ما شکل بگيرد. صلح آميز بودن فعاليت هستهايامان را در بالاترين سطح در آن زمان به اثبات رسانديم و اگر ميگفتند قصوري رخ داده؛ اقداماتي انجام داديم که آنها قبول کردند اقدامات جبراني يا اصلاحي انجام گرفته است. ما پرونده را از وضعيت اضطراري در شوراي حکام خارج کرديم و فرصتي فراهم آورديم که فناوري هستهاي ايران کامل شود.
از سوي ديگر فضايي بوجود آورديم که جمهوري اسلامي ايران در سطح جهاني بتواند فعاليتهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگياش را به بهترين وجه انجام دهد. اينها دستاوردهاي مذاکرات ما بود. البته اصل مذاکره، راه درستي است که جمهوري اسلامي ايران با 1+5 در پيش گرفته است. آنها که امروز مسئول مذاکره هستند بيترديد همه تلاششان را انجام مي دهند تا به نتايج مطلوبي دست يابند. اما مجموعه شرايط بين المللي و شرايط داخلي کشور و وضعيتي که امروز پرونده ما دارد؛ دست به دست هم داده تا مسير را با دشواريهاي فراواني توام کند. به همين دليل دستاوردها در حد انتظار مردم نيست.
پس از پايان دوره مسئوليت شما، چقدر از شما به عنوان کسي که سکاندار پرونده هستهاي کشور طي هشت سال بوديد، مشورت خواسته شد؟خيلي کم. گاهي مشورت خواستهاند، اين را نفي نميکنم ولي خيلي کم بوده است.
همين مقدار هم در دوره تصدي آقاي لاريجاني بود يا در دوره آقاي جليلي؟فرقي نميکند. در هر دو دوره مشورتهايي دادهام. البته در زمان آقاي لاريجاني به خاطر روابط دوستانه و نزديکي که بين من و آقاي لاريجاني بود، اين مشورتخواهيها بيشتر بود اما الان کمتر است. البته در کل، خيلي زياد از من مشورت گرفته نشده و بر اساس تشخيص خودشان عمل كردهاند.
در مورد نگاه مقام معظم رهبري نسبت به مذاکرات در دوران شما اظهارنظرهاي انتقادي بسياري مطرح ميشود. برخي مذاکرات شما را منفعلانه و از موضعي ميخوانند که مورد تأييد مقامات ارشد نظام نبوده است.هيچ وقت مقام معظم رهبري چنين سخني را درباره مذاکرات ما نزدند. شما اگر به سايت مقام معظم رهبري هم مراجعه کنيد ميتوانيد مجموعه سخنان ايشان را درباره مذاکرات دوره ما ببينيد. ايشان هرگز مواردي را که در سؤال شما بود،مطرح نکردهاند و برخلاف برخي كه اين حرفها را ميزنند، نگاه ايشان عکس اينها بوده است.
12 روز پس از مذاکرات تهران که در 29 مهر سال 82 انجام شد، مقام معطم رهبري در 11 آبان در جلسهاي که با کارگزاران نظام داشتند، صراحتا اعلام کردند که مذاکرات در مسير درست و با نظارت ايشان بوده است. با مراجعه به سايت مقام معظم رهبري ميتوانيد آن سخنان را ببينيد.
پس از پايان دوره ما هم ايشان در 24 مرداد ماه سال 84 که روز پايان دوره ما بود و آقاي لاريجاني پرونده را از ما تحويل گرفتند؛ مقام معظم رهبري طي سخناني سياستهاي ما را عاقلانه دانسته و از ما تشکر کردند. ايشان گفتند که تيم هستهاي در خط مقدم بود. ايشان در مهر ماه همان سال – حدود دو ماه پس از پايان دوره ما- در نماز جمعه تهران به صراحت گفتند که برنامه هستهاي و فعاليتهاي سياسياي که انجام گرفته در چارچوب تصميم جمعي ما بوده است. بنابراين ما يک تصميم جمعي در مورد مذاکرات هسته اي داشتيم که هنوز هم بر همين مبنا پيش ميرود. مواضع ايشان در مورد مذاکرات دوره ما بسيار واضح و روشن است و ابهامي ندارد.
اگر اجازه بدهيد برويم سراغ مسائل انتخاباتي. اگرچه در ادوار اوليه انتخابات رياست جمهوري جامعه روحانيت مبارز نامزد مشخصي پيشنهاد ميکرد اما از سال 76 تا کنون اين تشکل روحاني اثرگذار، نامزد اختصاصي نداشته است. در حال حاضر از ميان اعضاي اين تشکل، علاوه بر شما، آقايان پورمحمدي و ابوترابيفرد هم اعلام نامزدي کردهاند که البته هيچ يک از آقايان نامزد جامعه روحانيت نيستند. اگر امسال جامعه روحانيت مبارز بخواهد نامزدي معرفي کند، چقدر احتمال دارد که شما اين نامزد باشيد؟جامعه روحانيت مبارز مدتهاست که به تنهايي در انتخابات وارد عمل نميشود. اوايل انقلاب و در انتخابات مجلس دوم و سوم شرايط متفاوت بود و جامعه روحانيت مبارز افرادي را در مجلس يا رياست جمهوري کانديدا ميکرد. اما چند دوره است که جامعه روحانيت مبارز با جمعي ديگر تصميم ميگيرد. جمعي که اصطلاحاً با اسامي اصولگرا يا اصطلاحات ديگر خوانده ميشود. از اين رو رأي جامعه روحانيت مبارز، يک رأي در ميان چندين رأي از سوي گروههاي مختلف است که نظرات متفاوتي دارند و به جمعبندي ميرسند.
چون مکانيزم جمع حاکم ميشود، ديگر اين جامعه روحانيت مبارز نيست كه به تنهايي نامزدي را معرفي کند. اگر جامعه روحانيت مبارز به تنهايي تصميم ميگرفت شايد خروجي کار چيز ديگري بود.
و اگر قرار باشد جامعه روحانيت تصميم انفرادي بگيرد، نظر اين جامعه به شما نزديکتر است يا به آقايان پورمحمدي و ابوترابيفرد؟معلوم نيست هيچ يک از اين آقايان در خروجي نهايي باشند. متأسفانه چون رأي جامعه روحانيت، يک رأي در ميان آراي ديگر دارد که آنها اکثريت آرا را تشکيل دهند؛ نقشش مثل سابق پررنگ نيست. چون تصميماتش مستقل نيست و به تنهايي تصميم نميگيرد.
پس از انتخابات 88، عنوان شد که آقايان هاشمي و ناطق نوري در جلسات جامعه روحانيت مبارز شرکت نميکنند. شما در جلسات جامعه روحانيت مبارز شرکت ميکنيد؟مدتي است که در جلسات جامعه روحانيت شرکت نميکنم. آقاي هاشمي در گذشته هم زياد در جلسات شرکت نميکردند. معمولا زماني که جلسات در دفتر خود ايشان بود، به طور طبيعي حضور داشتند. اما مدتي است که علاوه بر ايشان، آقايان ناطقنوري، امامي کاشاني و من در جلساتشان شرکت نکردهايم. البته اين به معناي عدم عضويتمان نيست يا اينکه نخواستهايم در جلسات شرکت کنيم. بلکه شرايط خاصي بوده است. به طور طبيعي در پايان اين دولت قاعدتاً از آن شرايط عبور ميکنيم و اين افراد علي القاعده در شرايط جديد در جلسات شرکت خواهند كرد.
دليل شخص شما براي عدم شرکت در جلسات جامعه روحانيت چيست؟دلايل همه ما در اين زمينه مشابه است و من دليل خاص به تنهايي ندارم. همانطور که گفتم به دلايلي، کمتر در جلسات شرکت کرديم و در آينده اين مسئله قاعدتاً مرتفع ميشود. شرايط سياسي دليل آن بوده است که معتقدم از آن عبور ميکنيم و در دولت بعد، شرايط حتماً متفاوت خواهد بود.
شما به عنوان چهرهاي معتدل و ميانه رو در فضاي سياسي و رسانهاي کشور شناخته ميشويد. فکر ميکنيد نامزدي شما در عرصه انتخابات رياست جمهوري مورد حمايت کدام يک از گروههاي سياسي قرار بگيرد؟فکر مي کنم شرايط امروز جامعه با قبل متفاوت است. بسياي از مردم مي خواهند جناح اصولگرا و اصلاح طلب با شکل جديدي ظهور و بروز پيدا کنند. حرکتهاي خشن و تند و رقابتهايي که از قواعد بازي خارج است و گاهي شکل انتقامجويي مي يابد امروز ديگر مورد پسند مردم نيست. مردم در طول اين مدت آثار افراطيگري را مشاهده کرده اند. به شخصه فکر ميکنم اکثريت قاطع مردم طالب ميانهروي و عقلانيت و اعتدال هستند.
در طول زندگي سياسيام هميشه با معتدلهاي دو جناح رابطه خيلي خوب و نزديکي داشتم. چه ميانهروهاي اصولگرا و چه ميانهروهاي اصلاح طلب. به اعتقاد من همين ميانهروها که اکثريت جامعه ما را تشکيل ميدهند، از نامزدي چهرههاي ميانه رو استقبال مي کنند و نامزدشان کانديدايي خواهد بود که مشي اعتدال در دهههاي گذشته داشته است.
نفرموديد مشخصا چه احزاب و گروههايي از ميان اصلاح طلبان و اصولگراها ممکن است از نامزدي شما حمايت کنند؟گذشت زمان اين را روشن ميکند که کدام گروهها از نامزدي من حمايت ميکنند. بعد از اعلام نامزدي رسمي بنده، شخصيتها و تشکل ها و احزابي که مايل باشند، از من حمايت ميکنند. الان حزب اصولگراي وفاق ملي؛ و حزب اعتدال و توسعه که ميانه رو است در اواخر سال گذشته، طي بيانيه اي خواسته بودند که من کانديدا شوم. پس از اعلام نامزدي رسمي هم احتمالا تشکل هاي ديگري هم خواهند بود که حمايتشان را اعلام کنند. آن موقع شما ميتوانيد مقايسه کنيد که تشکلهاي ميانه رو در جناح اصلاحطلب و اصولگرا که به دنبال يک نامزد ميانه رو هستند، چه گروههايي را شامل ميشوند.
شما، آقاي هاشمي و آقاي ناطق نوري؛ سه چهرهاي هستيد که به عنوان چهرههاي ميانه رو بين دو طيف اصلاح طلب و اصولگرا شناخته ميشويد. با اين وجود چه وجه تفاوتي با يکديگر داريد؟{با خنده} اگر تفاوت هم نداشته باشيم غصهاي نيست! آقاي هاشمي ويژگيهاي خودش را دارد که از چهرههاي تأثيرگذار در پيروزي و تثبيت انقلاب و شکل گيري نظام بودهاند. ايشان امروز هم نقش تأثيرگذاري در نظام دارند و پيشکسوت در انقلاب و مديريت روزهاي سخت کشور هستند که رئيس مجلس، فرمانده جنگ، رئيس قوه مجريه پس از جنگ براي بازسازي کشور بودهاند و همواره به عنوان فردي صاحب نظر در جامعه مطرح و مورد احترام داخل کشور و حتي سياسيون خارج از کشور بودهاند.
آقاي ناطق نوري هم از چهرههاي انقلابي کشور هستند که دو دوره رئيس مجلس بودند. از قبل از انقلاب ما با هم رفاقت نزديکي داشتيم. سوابق من هم كه مشخص است.
بي ترديد هيچ دو نفري مثل هم نمي انديشند و يک سليقه ندارند. در مديريت و تصميمگيري كاملاً مثل هم نيستند؛ ولي نظراتشان ممکن است به هم نزديک باشد. ما سه نفر در مسائل سياست داخلي، اقتصاد و فرهنگ نظرات مشترک فراواني داريم.
گمانههايي درمورد احتمال نامزدي آقايان خاتمي و هاشمي رفسنجاني مطرح است. شما اين گمانهها را چقدر نزديک به واقعيت ميدانيد؟بعيد ميدانم که اين آقايان نامزد شوند. البته شايعاتي هست، ولي به شخصه فکر نميکنم.
اگر اين آقايان نامزد نشوند، ممکن است از نامزدي شما حمايت کنند؟{باخنده} از خودشان بپرسيد! طبيعي است فردي که کانديدا ميشود، اگر شخصيتهاي مورد احترام جامعه از او حمايت کنند، دلگرمتر خواهد شد و اين حمايت کارش را آسان ميکند. شخصيتهاي بزرگ و مورد اقبال مردم اگر از نامزدي من حمايت کنند، خوشحال ميشوم اما اينکه چه کساني از من حمايت کنند؛ در هفته هاي بعد روشن مي شود. تنها دو ماه تا انتخابات زمان باقي است ودر هفته هاي بعد ميتوانيد پاسخ سؤالتان را بيابيد.
و اگر اين آقايان نامزد شدند، شما باز هم در عرصه رقابت باقي خواهيد ماند؟{باخنده} سؤالتان بر اساس احتمالات است! اين نوع سؤالات براي خبرنگاران روتين شده است! همانطور که گفتم چون اين آقايان نامزد نميشوند، جواب سؤالتان روشن است. اگر احتمال ميدادم که نامزد شوند، اين سؤال جا داشت ولي احتمال نميدهم که هيچ يک از اين دو نفر کانديدا شوند.
مرسوم است که از نامزدها ميپرسند رقيبت را چه کسي ميدانيد؟ شما فکر ميکنيد رقيبتان از جناح اصولگرا است، اصلاح طلب است يا از نامزدهاي احتمالي دولت؟هنوز صحنه انتخابات خيلي روشن نيست و بسياري از چهرهها داخل ائتلاف وارد عرصه شده و مدعي هستند که از جمع ائتلافشان يک نفر خارج خواهد شد. تا يکي دو هفته ديگر و نزديکي به زمان ثبت نام انتخابات در ارديبهشت ماه، شرايط روشنتر ميشود. وقتي نامزدها کاملا معرفي شدند ميتوان به سوال شما پاسخ داد که چه کساني نامزد جديتري خواهند بود. زيبايي انتخابات به همين رقايتهاي جدي است. اگر رقابتهاي خوبي شکل نگيرد، انتخابات زيبايي ندارد. شور و هيجان انتخابات به رقابتهاي جدي است که بايد شکل بگيرد. با مشخص شدن نامزدها اين رقابت خود به خود شکل ميگيرد.
پيش از اين گفته بوديد که 10-15 رجل سياسي بيشتر نداريم. با اين حال قريب به 30 نفر اعلام نامزدي کردهاند يا از آنها دعوت شده است که در انتخابات نامزد شوند. اين همه نامزد را ناشي از احساس تکليف آنان ميدانيد يا افزايش سطح اعتماد به نفس عمومي و يا اينکه طي سه دهه گذشته در تربيت و ارتقاي مديران کلان اجرايي چنان خوب عمل شده که اينقدر نامزد داريم؟{با خنده} خوب است که اين همه افراد احساس تکليف ميکنند! من گفته بودم اگر بپرسند، رجل سياسي، معمولاً 15-10 نفر بيشتر را معرفي نميكنند. فکر ميکنم تعبير شما ممكن است درست باشد، پس از دولت نهم و دهم اعتماد به نفسها زياد شده است. از اين رو خيلي از افراد وقتي خودشان را با مسئولين فعلي اجرايي مقايسه ميکنند، چنين اعتماد به نفسي مييابند و از خودشان ميپرسند «من چرا نه؟».
البته برخي هم احساس تکليف ميکنند. چون شرايط کشور، شرايط خاصي است و کشور با مشکلات فراواني روبرو است و افرادي احساس ميکنند که در اين شرايط خاص با برنامههايشان مي توانند کشور را متحول کنند. البته به نظرم تا زمان ثبت نام، برخي از کساني که تا امروز اعلام نامزدي کردهاند، از صحنه کنار ميروند. فکر نميکنم همه کساني که ابراز تمايل کردهاند تا نامزد انتخابات رياست جمهوري يازدهم شوند، نهايتا ثبت نام هم بکنند. البته در کل تعداد نامزدها به قول شما خبرنگاران «با ترافيک سنگيني» روبرو است.
اين همه تعدد نامزد انتخاب مردم را سخت نميکند؟ممکن است اگر تعداد نامزدها از حد معمول بيشتر باشد، انتخاب را سختتر بکند. از طرفي هم ممکن است که اگر نامزدهايي از سليقههاي مختلف حضور داشته باشند؛ انتخاب آسان تر شود. يعني شرايطي بوجود بيايد که هر گروه و دستهاي فرد مورد نظرشان را در ميان کانديداها ببيند.
اگر خود شما نامزد نبوديد دوست داشتيد چه کسي نامزد ميشد تا به او رأي بدهيد؟{باخنده} خب من که خودم نامزدم! البته اگر خودم تصميم نداشتم که نامزد شوم، حتما يک فرد ميانه رو را انتخاب ميکردم. کسي که سوابقش نشان دهد که توان اداره کشور را در اين شرايط سخت و ويژه دارد و امتحانش را در روزهاي سخت و بحراني پس داده باشد و در روزهاي بحراني کشور را اداره کرده باشد.
موضوع اجراي قانون هدفمند کردن يارانهها از مسائل مهم براي مردم است که اغلب نامزدها درباره آن اظهار نظر کردهاند. برخي نمايندگان مجلس به نقل از حوزههاي انتخابيهاشان ميگويند که مردم حاضرند يارانه نگيرند ولي شرايط به شکل قبل بازگردد. با اين حال برخي نامزدها از افزايش قيمت يارانهها در دولتشان سخن مي گويند.شما در دولتتان در مورد يارانهها چه خواهيد کرد؟قانون هدفمندي يارانهها، قانون خوبي است. بحث هدفمندي يارانهها از زمان دولت آقاي هاشمي مطرح بود. ايشان در مجلس چهارم مصمم بود که هدفمندي را اجرا کند اما مجلس مخالفت کرد. در جلسه مشترک دولت و مجلس، اکثريت نمايندگان مخالفت کردند و ايشان که ديدند مجلس همراهي نمي کند و زمينه پذيرش آن نيست؛ طرح را کنار گذاشتند. کارشناسان آقاي خاتمي هم مدتي در پي تدوين لايحه هدفمند کردن يارانهها بودند.
پس اصل هدفمند کردن يارانهها مورد اتفاق همه صاحب نظران و دولتهاي گذشته و فعلي است. يارانهها نميتوانست به شکل قبل، ادامه بيابد. قانون هدفمندي يارانهها شکل پرداخت يارانه را تغيير داده است. به گونهاي که به جاي پرداخت يارانه در قالب قيمت کالا، بخشي از آن را به شکل نقدي به مردم پرداخت کنند. اما اينکه به قول شما تورم و گراني، اثر يارانه نقدي را کم کرده است؛ از مسائلي است که جاي بحث دارد. اصل هدفمندي يارانهها بايد دنبال شود و مراحل بعدي آن نيز اجرا شود. منتها بايد برنامه ريزي شود که از آثار سوء جانبي آن جلوگيري شود. يکي از اين آثار سوء جانبي اين است که مردم يارانه نقدي دريافت ميکنند ولي با گراني اجناس هم مواجه ميشوند. بايد اين مسائل را در کنار هم حل کرد.
در مورد رابطه با آمريکا هم نامزدهاي مختلف اعلام موضع کردهاند. به نظرتان پس از اظهارات نوروزي رهبر معظم انقلاب، شما ميتوانيد در دولتتان با امريکا وارد مذاکره شويد؟آمريکا يک واقعيت در دنياي امروز است که نميتوانيم آن را انکار کنيم. چون يک ابر قدرت است. قدرت اول اقتصادي و علمي و نظامي را در دنيا دارد و در مجامع بين المللي تأثيرگذار است. جمهوري اسلامي ايران هم يک قدرت بزرگ و تأثيرگذار در منطقه و جهان است. دلايل اينکه ما به اين شرايط با آمريکا رسيدهايم به خاطر اقداماتي بوده که آمريکا پس از پيروزي انقلاب آغاز کرده و اقداماتش منجر به روابطي پرتنش بين دو کشور شده است و بعد هم به روابط تخاصم آميز رسيده است. اينکه با آمريکا حرف بزنيم يا نزنيم و رابطه داشته باشيم يا نداشته باشيم، اصل نيست. اصل منافع و امنيت ملي ما است که بايد ببينيم اهداف ما چگونه تأمين ميشود. مقام معظم رهبري هم در سخنراني مشهد فرمودند که خيلي خوشبين و اميدوار نيستند ولي فرمودند که مخالف هم نيستند. اما چارچوبها و خط قرمزهايي وجود دارد و هر کس كه ميخواهد مذاکره کند بايد اين خط قرمزها را مراعات کند.
بايد ببينيم شرايطي که در آن بهتر ميتوانيم به اهدافمان برسيم، کجاست و در چه مقطعي است. شايد دولت آينده فرصتي بيابد که طي آن بتواند حداقل روابط ايران و آمريکا را که امروز تخاصم آميز است، را به يک رابطه توام با تنش تبديل کند. يک زماني دولتها دنبال کاهش تنش بودند، حتي در رابطه با آمريکا. اما امروز از تنش بالاتر است و رابطه ما با آمريکا در تخاصم است. در قدم اول دولت بعد بايد تخاصم در رابطه با آمريکا را به تنش تبديل کند و در مرحله دوم بکوشد تنش را كاهش دهد و حتي اگر توانست به تنش پايان دهد به اين ترتيب ميتوان به مراحل بعدي رابطه هم فکر کرد.
گفتگو از خبرانلاین
مگه امریگا اومده مرحله حذفی
مگه توچاله میدونی که میخواهی حذفش کنی
ما دیگه بسمونه بسمونه بس
ثانیا : نمی تواند نه اینکه نمی خواهد.