کد خبر: ۱۹۲۲
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۸۳ - ۱۱:۴۰
هنري كيسينجر وزير سابق امورخارجه

كاركرد ديپلماسي در مسائل هسته‌اي ايران

آفتاب‌‌نیوز : اگر دور اول رياست جمهوري بوش را آكنده از تلاش‌هاي مختلف براي مقابله با تروريسم بدانيم، دومين دور آن به مقابله با گسترش سلاح‌هاي كشتار جمعي اختصاص يافته است. اين چالش، مبهم‌تر و پيچيده‌تر از اولي است و سؤالات زيادي را نيز براي ما مطرح مي‌كند.

آيا آمريكا فقط خواهان مقابله با فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران و كره‌شمالي است؟ آيا مخالفت آمريكا شامل كشورهاي دموكراتيك جهان نيز مي‌شود؟ قرار است تا چه حد در مقابل گسترش هسته‌اي مقاومت كنيم.

آيا امكان دارد يك كشور به تنهايي به مأمور مقابله با گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي تبديل شود؟

در مورد ايران، اين مسائل پيچيده در كنار هم قرار گرفته‌اند. اما وضعيت كره‌شمالي، متفاوت است. كره‌شمالي كشور انزوايافته‌اي است كه هيچ كمك مهمي به اقتصاد كشورهاي ديگر نمي‌كند. همسايگان كره‌شمالي به استثناي كره‌جنوبي، توافق دارند كه كره‌شمالي هسته‌اي، تهديد غيرقابل قبول امنيتي عليه ديگران است در نقطه مقابل آن، ايران يك توليدكننده بزرگ نفت است و پتانسيل‌هاي صنعتي زيادي هم دارد.

كشورهاي بزرگ ديگري هم به دلايل اقتصادي، از روابط حسنه با ايران نفع مي‌برند.

حتي در همسايگي ايران، كشورهايي هستند كه از افزايش تهديد ايران عليه آمريكا استقبال مي‌كنند.

اميدها به پيشرفت در حل و فصل مسأله هسته‌اي كره‌شمالي را مي توان برپايه فشار بر كشورهايي در همسايگي آن ارزيابي كرد كه از لحاظ اقتصادي وابستگي خاصي به اين كشور داشته باشند. اما مسأله ايران، پيچيده‌تر است. حالا كه اين مسأله به نقطه مركزي ديپلماسي بين‌المللي تبديل شده است مهم است كه استراتژي را كه اين سياست برآن قرارگرفته است، روشن كنيم.

در زمان جنگ سرد، تمام افرادي كه در تصميم‌گيري در عرصه جنگ هسته‌اي حضور داشتند با اين بن‌بست بزرگ مواجه بودند كه چگونه مي‌توان از تلفات دهها ميليون انسان در اين جنگ جلوگيري كرد و در عين حال با حكومت هاي اقتدارگراي آن دوران مقابله نمود.

تمام ساماندهي جنگ سرد بين اين دو جبهه قرار مي‌گرفت. بازدارندگي در اين خصوص مؤثر بود زيرا تنها دو بازيگر اصلي در جهان وجود داشت. هر يك از آنها ارزيابي دقيقي از خطرات استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي به عمل مي‌آورند. اما وقتي سلاح‌هاي هسته‌اي به جاهاي ديگري نيز راه يافت، اصل بازدارندگي در زمان كوتاهي مورد توجه قرار گرفت و ديگر معتبر نبود. اكنون ديگر سخت است كه تصميم بگيريم چه كسي قصد دارد از چه جمله‌اي جلوگيري كند و چه محاسباتي نيز بايد انجام دهد.

حتي اگر كشورهاي خواهان انرژي هسته‌اي، همان دلايلي را مطرح كنند كه كشورهاي داراي اين انرژي هم آن را مطرح مي‌كردند. بازهم ممكن است آمريكا بخواهد از تسليحات هسته‌اي به‌عنوان مانعي براي مقابله با حملات تروريستي استفاده كند. تجربه شبكه خصوصي گسترش هسته‌اي هم عواقب گسترش تسليحات هسته‌اي را نشان مي‌دهد.

به تمام اين دلايل، بايد با گسترش هسته‌اي مقابله شود. در اين مورد، فوريت‌هايي نيز وجود دارد بايد حتي از دراختيار گرفتن سلاح‌هاي هسته‌اي توسط كشورهاي دموكراتيك هم جلوگيري كرد.

اين واقعيت، اغلب با دو دغدغه ديگر تركيب شده و حالت مبهمي مي‌يابد. كشورهاي گسترش دهنده هسته‌اي مي‌گويند آنها حق دارند از انرژي صلح آميز هسته‌اي براي توليد انرژي استفاده كنند. اما در مورد ايران، اين بيشتر به يك بهانه شبيه است.

آنچه كه ايران واقعاً دنبال مي‌كند، مانعي در مقابل دخالت عوامل مختلف در سياست خارجي تهران است. به همين دليل است كه ارائه مشوق‌هاي لازم براي خلع سلاح ايران كارسختي است. چون هر يك از اين مشوق‌ها به نحوي وابستگي ايران به كشورهايي را زياد مي‌كند كه تكنولوژي هسته‌اي پيشرفته‌اي دارند و به اين ترتيب، توانايي ايران براي تهديد كردن آنها با ابزارهاي ديگر فراهم مي‌شود.

در همين حال، برخي متحدان اروپايي، تمايلات هسته‌اي ايران را دفاعي مي‌دانند.

آنان، برنامه‌هاي هسته‌اي ايران را برخاسته از موقعيت جغرافيايي اين كشور يعني در محدوده كشورهايي هسته‌اي مثل هند، پاكستان، روسيه و اسرائيل ارزيابي مي‌كنند.

آنان معتقدند كه بن‌بست هسته‌اي ايران را مي‌توان با ملايمت و با استفاده از ديپلماسي مصالحه‌جويانه به خاتمه رساند. آنان در مذاكرات خود با ايران، به مسائلي رسيده‌اند كه در مورد عراق هم مطرح مي‌شد و آن هم تمايل اروپا به استفاده از ديپلماسي بين‌المللي در برابر تمايل آمريكا به اعمال فشار است.

در واقع، مناقشه ميان مصالحه‌جويي و فشار، حالتي غيرواقعي دارد.

ديپلماسي يعني اين كه بتوانيم به طرف مقابل خود، عواقب اقدامات مختلف و فوايد گزينه‌هاي جايگزين آن را نشان دهيم. اما ديپلماسي به‌طور اصولي، ظرفيت‌ خاصي از فشار را نيز به همراه دارد. يك علت آن كه مذاكره‌كنندگان اروپايي توانسته‌اند تا حدي در مذاكره با ايران پيشرفت كنند، همان تهديدي است كه از سوي آمريكا و در صورت به بن‌بست رسيدن مذاكرات مطرح مي‌شود.

اما در صورت شكست ديپلماسي، بايد مشخص شود كه اين فشارها به چه منظوري اعمال شده اند.

اگر ايران قصد داشته باشد همين‌روند مذاكره با اروپا را پيش بگيرد، به نقطه‌اي خواهد رسيد كه نمي‌تواند بدون شركت آمريكا آن را ادامه دهد.

در آن صورت، آغاز مرحله مذاكره با آمريكا نمي‌تواند حالت مذاكره دوجانبه داشته باشد. اما چارچوبي مشابه اجلاس شش‌جانبه پكن براي حل بحران كره‌شمالي نيز مي‌تواند گزينه‌هايي را كه آمريكا مي‌تواند از آنها حمايت كند يا بر آنها پافشاري كند تأمين كند.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین