در ابتدا به نظر ميآيد اهميت اين موضوع كمتر از آن است كه اساسا نيازي به تحليل وجود داشته باشد، زيرا با نگاهي كوتاه به عملكرد دولت در طول سالهاي گذشته و تصميمات خلقالساعهيي كه گرفته، متوجه ميشويم كه اين رفتار همانند بسياري ديگر از رفتارهاي آقاي احمدينژاد براساس تصميمگيري از قبل و برنامهريزي منسجم صورت نگرفته است.
آفتابنیوز : آفتاب: در رابطه با ثبتنام معاون اول رييسجمهوري جناب آقاي رحيمي و همچنين
آقاي علياكبر جوانفكر مشاور رسانهيي رييسجمهور و انصراف زودهنگام ايشان
چند تحليل ميتوان ارائه داد كه در ذيل به اختصار به آنها ميپردازم.
در
ابتدا به نظر ميآيد اهميت اين موضوع كمتر از آن است كه اساسا نيازي به
تحليل وجود داشته باشد، زيرا با نگاهي كوتاه به عملكرد دولت در طول سالهاي
گذشته و تصميمات خلقالساعهيي كه گرفته، متوجه ميشويم كه اين رفتار
همانند بسياري ديگر از رفتارهاي آقاي احمدينژاد براساس تصميمگيري از قبل و
برنامهريزي منسجم صورت نگرفته است.
از قهر 11 روزه تا بسياري
تصميمات ديگر را ميتوان به عنوان مثال در نظر گرفت تا متوجه شويم كه اعمال
اينگونه رفتارها از جانب دولت آقاي احمدينژاد به هيچوجه امر عجيب و
غريبي نيست. به نظر ميرسد حتي مدل ثبتنام آقاي رحيمي معاون اول
رييسجمهور كه به يك نفر - محمدجعفر محمدزاده مشاور مطبوعاتي وزير ارشاد-
وكالت داده تا در آخرين لحظات برايش ثبتنام كند و بعد در كمتر از چهل و
هشت ساعت انصراف خود را اعلام كرده است، نشاندهنده همين بيبرنامگي و
خلقالساعه بودن تصميمگيري اين دولت و اعضاي آن است.
اي بسا
حتي خود آقاي احمدينژاد در جريان ثبتنام معاون اولش نبوده كه البته من
اين احتمال را خيلي ضعيف ميدانم و بعيد به نظر ميرسد كه آقاي رحيمي بدون
هماهنگي با رييس خود اقدام به ثبتنام كرده باشد. اگر اين فرض را بپذيريم
كه ثبتنام آقايان رحيمي و جوانفكر با هماهنگي آقاي احمدينژاد نبوده
ميتوان اين گمانه را مطرح كرد كه احتمال ايشان بعد از اينكه متوجه ثبتنام
معاون اول و مشاور رسانهيي خود شدهاند و از هر دوي آنها خواستهاند كه
از كانديداتوريشان انصراف دهند.
فرض دومي هم كه ميتواند در
اينجا محتمل باشد اينكه آمدن آقاي اسفنديار رحيممشايي و ورود نامزد جدي و
اصلي جريان دولت در نهايت باعث شده كه آقاي احمدينژاد فقط بخواهد با يك
نامزد خود وارد عرصه رقابت شود. فرض سومي هم ميتواند محتمل باشد و به نظر
من از ديگر احتمالهايي كه تاكنون به آن اشاره كردم مهمتر و قويتر است،
اينكه اخبار و اطلاعات دريافتي براي آقاي احمدينژاد حكايت از اين دارد كه
آقاي رحيممشايي تاييد صلاحيت ميشود و بنابراين كانديداتوري آقايان رحيمي و
جوانفكر ديگر معنا ندارد. بر فرض اين احتمال بايد گفت كه كانديداهاي درجه
دوم و سوم دولت يعني رحيمي و جوانفكر با دستور آقاي احمدينژاد در انتخابات
كانديدا شدند و با دستور ايشان هم انصراف دادند.
منبع: اعتماد
1.عدم حضور آقای هاشمی
2.حضور آقای هاشمی
در سناریوی 1 چندین مهره دولتی ثبت نام میکنن از جمله آقای مشایی.طرح دولت این بوده که در این سناریو حتی اگر مشایی رد صلاحیت بشه اقدامی نکنه چون میدونی حداقل یکی از گزینه های دیگرش تایید میشن و میتونه رای رو به سمت اونا جلب کنه و ریاست جمهوری دست خودشون بمونه.
اما طبق سناریوی2 در صورت ثبت نام آقای هاشمی،تمام گزینه های دولت به غیر از مشایی انصراف میدن و دولت تمامی داشته هاش رو برای تایید صلاحیت حتمی مشایی به کار میبنده چون از نظر اونا تنها رقیبی که کاندید دولت داره آقای هاشمیه و نه هیچ کاندید دیگه.
طبق این سناریو میشه دلیل رفتار دوگانه کاندیداهای دولت رو فهمید.برخلاف نظر آقای زیبا کلام اعتقاد دارم دولت برنامه ریزی کاملی برای انتخابات کرده و بی گدار به آب نمیزنه.
مشایی ای دلاور ای مرد بهاری دوست داریم
نه بابا، مملکت واقعا هرکی به هرکی شده
به خزری که جز ساحل خودمون سهمی ازش نداریم؟
به خلیج فارسی که عربا جرئت کردن ادعای مالکیت روش داشته باشن؟
به کهریزک هست؟
بازم بگم
از رو برو دیگه
زنده باد بهار
شما احتمالا یک جا یک پستی داری که به حضور این آقا بستگی داره
زنده باد بهار
حمایتت هم فقط به خاطر حفظ موقعیتته. امثال تو به فرزندان خودشون و آینده ی اونها اهمیتی نمی دهند که به خاطر حفظ موقعیت خود حاضرید آینده مملکت و فرزندان خودتون رو به مخاطره اساسی بیندازید.
زنده باد بهار
زنده باد بهار
زنده باد بهار
زنده باد بهار
خورد انگبین و گفت شرین است
عجب تحلیلِ...
زنده باد بهار
بنظر من ورود هاشمی تکلیف انتخابات و طرف مقابل را نهائی کرد! قطعا نام هاشمی از صندوق خارج نمی شود و احمدی نژاد هم به بخش مهمی از اهدافش که شرکت در دولت بعدی بود رسید. چطور؟
از این به بعد محور تمام اقدامات شورای نکهبان و کاندیدهای جریان راست (اصطلاحا اصولگرا)و امدادات غیبی حذف هاشمی بعنوان آخرین پل اصلاح طلبان با حاکمیت و تنها باقیمانده (از آنچه فتنه نامیده شده) در درون حاکمیت، خواهد بود من پیش بینی می کنم مشائی رد صلاحیت میشود. برای راضی کردن احمدی نژاد به عدم ایجاد مشکل و مهمتر از آن برای ترغیب او به همکاری در برگزاری انتخابات با هدف حذف هاشمی، امتیازاتی به احمدی نژاد می دهند از جمله : بخشی از دولت یا مجلس آینده با نظر او تعیین خواهد شد، به اضافه اینکه دوستانش مورد تعقیب قضائی قرار نمی گیرند و برای انتخابات 1396 نیز احمدی نژاد تائید صلاحیت میشود. در صحنه انتخابات هم ولایتی، قالیباف و جلیلی (یا حداد) حتما باقی می مانند. رضائی و ابو ترابی اگر هم باقی بمانند تاثیری ندارند. هدف اینست که ولایتی و قالیباف آرا هاشمی را در بخش سنتی راست و جامعه متوسط شهری بشکنند در حدیکه هاشمی به دور دوم نرود یا اگر رفت با آرائی ضعیف و بسیار کم برود تا شکست او در دور دوم طبیعی جلوه کند. تمام آرا بدنه اصولگرایان به همراه دولت (آرا اقشار کم درآمد و یارانه بگیر و کمیته امدادی و بیشتر روستاها) و جبهه پایداری و امدادات غیبی نیز به سبد جلیلی (یا حداد) ریخته میشود که او یا در مرحله اول برنده شود یا با آرا بسیار بالا به دور دوم برود. در دوگانه هاشمی ضعیف شده-جلیلی(حداد) دوپینگ شده هاشمی برنده نیست. دوگانه های دیگر قالیباف-جلیلی(حداد)، ولایتی-جلیلی(حداد) ونظایر آن هم در حقیقت دوگانه نیستند و عملا یک تیم هستند و برنده و بازنده ندارد.
اینکه بین حداد و جلیلی، حداد را در اولویت قرار ندادم بعلت سوابق اجرائی کمتر جلیلی و نتیجتا آرا منفی کمتر او نسبت به حداد است. فرقی بین این دو وجود ندارد چون هردو عملا افتخار دارند که پیشکار بیت باشند.
متاسفانه در پایان این وضعیت آقای هاشمی کلا بازنشسته شده و احتمالا از ریاست مجمع هم کنار گذاشته میشوند و تنها معبر باریک ارتباط بخش بزرگی از جامعه با حاکمیت هم قطع شده و امکان تاثیر گذاری ایشان در سطوح بالای حاکمیت در آینده نیز از بین می رود. همچنین قلم به مزدها برای نمک پاشیدن بر زخم مردم هم از این وضعیت استفاده خواهند کرد. با این تحلیل بنظر من تلاش برای وارد کردن هاشمی نوعی دام بوده است که با آوردن او بتوانند فضای انتخابات را داغتر کنند و به جوامع بین المللی نشان دهند که همه سلایق سیاسی در انتخابات شرکت دارند و هم او را ضایع کرده و حذف کنند. امیدوارم این تحلیل من اشتباه باشد و آقای هاشمی چیزی بداند که من نمی دانم و قدم در این ورطه گذاشته باشد. در هر حال آقای هاشمی رشادت و فداکاری بخرج داده که وارد شده است و به این خاطر در پیشگاه تاریخ سربلند است. شاید هم همین دلیل ورود آقی هاشمی بوده است، سربلندی در تاریخ.
اگر این تحلیل صحیح است لطفا بنحوی به آقای هاشمی یا ستاد ایشان منتقل شود تا چاره اندیشی شود. یک ملت مایوس بهترین سرباز برای دشمن است.
در مرود بخش اول نوشتارتون باید گفت بنده مخالفم چون در ایران این ضرب المثل عینیت داره که سیلی نقد به از حلوای نسیه! پس دولت به وعده وعید خودشودلخوش نمیکنه چرا که زدن زیر قول اینجا خیلی راحته!!
اما در مورد آرای آقای هاشمی باید گفت که این بار اصلاح طلبان کامل ا از ایشون حمایت میکنن و همچنین خیلی از اصول گراهای معتدل و برخلاف نظر خیلی ها باید بگم که در بین کاندیداهای فعلی آقای هاشمی کسیه که در روستاها و شهرهای کوچک طرفدار داره و اگر دقت کرده باشین در دوره قبلی که ایشون در انتخابات شرکت کرد شهرهای بزرگ به ایشون رای نداد اما شهرهای کوچک با ایشون بودن.
اما دراین انتخابات همان طور که گفته شده همه با هم با آقای هاشمی هستن حتی افرادی مثل بنده که انتقاد اساسی به آقای هاشمی دارم به ایشون رای میدم و خیلی های دیگه مثل من.
اما در یک مورد با شما موافقم و اون هم امداد های غیبیه !!!!!!که نمیدونم برای رفعش چیکار باید کرد؟؟!!
به امید پیروزی و کوری چشم دشمنان عزت ملت ایران
با آقایان توصیه میکنم فکر خودشان باشند و به نظرات دیگران احترام بگذارند