آفتاب: روزنامه لبنانی السفیر در مقالهای به قلم «سامی کلیب» تلاش میکند تا در آستانه برگزاری کنفرانس «ژنو 2» به این سوال پاسخ گوید که آیا موضع آمریکا در برابر بحران سوریه تغییر کرده است و تماس سه کشور عربی با دمشق را باید حمل بر چه امری نهاد؟
کلیب در این باره مینویسد: هنگامیکه «مورا کونیللی»، سفیر آمریکا در لبنان به «جمعیت بانکهای لبنان» درباره ضرورت عدم زیر پا گذاشتن تحریمها و مجازاتهای سوریه و ایران سخن میگفت، در همان زمان «باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا با مسکو درباره یافتن راه خروج مناسبی از بحران سوریه گفتوگو و رایزنی میکرد و طی این گفتوگوها تاکید کرد که واشنگتن با بقای «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه در قدرت تا پایان دوره زمامداریش موافقت میکند و تلاش برای گفتوگو و مذاکره با نمایندگان بشار اسد جهت دستیابی به راه حل سیاسی برای بحران سوریه را میپذیرد و در همان حال معارضان سوری آشکارا و علنی از نگرانیهای خود درباره تغییر موضع آمریکا در قبال بحران سوریه سخن گفتند.
یک دیپلمات سابق فرانسوی که دارای رابطه مستقیم با پروندهها و قضایای منطقهای بود، درباره تغییر موضع آمریکا چنین میگوید: «عجیب نیست که آمریکاییها ما را بفروشند، آنها به این شیوه خو گرفتهاند» و این تعبیری از واقعیت سیاست آمریکا در خصوص بحران سوریه است.
این دیپلمات سابق فرانسوی در ادامه میافزاید: «اگر برای بشار اسد در اندیشه معارضانی بودیم، بهتر از معارضان کنونی برای وی نمیتوان یافت. اما اشتباه آنها در این بود که سوریه را تسلیم جهادیهای تکفیری سازمان القاعده و جبهه النصره کردند و تمام امیدها به آنها بسته شد. بدون تردید اگر اسرائیل بیست قرن در کنار دیوار ندبه گریه و زاری میکرد، بهتر از نتیجهای که هم اکنون در سوریه به آن دست یافته، دست نمییافت. هم اکنون جنگ و کشتار در سوریه ساختارهای زیر بنایی دولت را نابود و تخریب کرده و ارتش آن را خسته و درمانده و فتنههای مذهبی و طایفهای را تقویت کرده است».
اما اطلاعات به دست آمده چه میگویند؟
دستکم سه کشور اروپایی آلمان ، بلژیک و ایتالیا در خفا تماسهایی با دمشق داشتهاند. این کشورها منطق استفاده از زور و قدرت و مسلح کردن معارضان را رد میکنند. این کشورها از این بیم دارند که مبادا امواج و گستره تروریسم به کشورهایشان راه یابد. آنها بر این باورند که «فرانسوا اولاند»، رئیس جمهوری فرانسه باید برای ریسکی که همتای سابقش «نیکولای سارکوزی» آغاز کرده است، هرچه سریعتر حد و حدودی قائل شود. این درحالی است که در خود فرانسه معارضان داخلی این کشور به شدت مخالف ائتلاف فرانسه با قطر هستند و روزی نیست که خبری درباره حمایت مالی قطر از جهادیهای تکفیری در آفریقا و لیبی و سوریه منتشر نشود. کتاب فروشیها و کتابخانههای فرانسه مملو از کتابهای ضد قطری است و در روزنامههای راستگرا و چپگرای این کشور هر روز مطلبی علیه قطر چاپ و منتشر میشود و آنچه این اوضاع را بیش از پیش متشنج کرده، خرید باشگاه «پاری سن ژرمن» فرانسه توسط قطر است که به شدت مورد اعتراض هواداران این باشگاه قرار گرفته و موجب شده بود تا میدان معروف «ترو کادیرو» مشرف به برج ایفل به صحنه اعتراض و درگیری هوادارای باشگاه پاری سن ژرمن با نیروهای امنیتی تبدیل شود. این امر موجب شد تا اصحاب رسانه و تلویزیونهای فرانسه این سوال را مطرح کنند که آیا رهاورد اموال و داراییهای قطر برای فرانسه این خواهد بود؟
همچنین اطلاعات به دست آمده نشان میدهد، لیستی که دمشق درباره «تروریستها» و «افراد تندرو خطرناک» تابع 28 کشور عربی و غیر عربی به سازمان ملل ارائه داده، نگرانی بسیاری در کشورهای اروپایی ایجاد کرده است و در این لیست نام تروریستهای بسیاری مشاهده میشود که در لیست تروریسم کشورهای غربی و آمریکا قرار دارند و تحت پیگرد این کشورها هستند و هم اکنون این لیست درحال بررسی دقیق است و براساس آن به نظر میرسد، باید هماهنگیهای امنیتی در خفا با دستگاههای امنیتی سوریه، لبنان ، ایران و روسیه برای غلبه بر این تروریستها انجام شود و البته دیدارهایی محرمانه و سری و به دور از چشمها در حال انجام بود.
در این اوضاع و احوال بود که انفجارهای ترکیه روی دادند تا این سوال را مطرح کنند که آیا واقعا آتش به کشورهای همجوار سرایت کرده است. این موضوع سوالات بیشماری را درباره نظام ترکیه و دولت «رجب طیب اردوغان» و میزان التزام و تعهد آن به سرنگونی نظام سوریه و میزان استفاده آن از زور و خشونت و قدرت مطرح کرد و اینکه اردوغان تا چه اندازه ریسک در سوریه را میپذیرد.
این اطلاعات همچنین بیان میکند واشنگتن که بقای اسد در قدرت تا پایان دوره زمامداریش را پذیرفته، هم اکنون در شرایط بسیار سخت و دشواری به سر میبرد. مسئولان آمریکایی به صراحت برای همتایان روس خود تشریح کردهاند که واشنگتن نمیتواند، یکباره مواضع خود در قبال بحران سوریه را تغییر دهد و در همین راستا از آنها خواستار فرصتی شدهاند. رئیس جمهوری آمریکا که هم اکنون در معرض حملات و فشارهای شدید جمهوریخواهان و نو محافظهکاران به دلیل کشته شدن سفیر این کشور در شهر «بنغازی» لیبی قرار دارد، نمیتواند به افکار عمومی آمریکا توضیح دهد که چه چیز موجب تغییر و تحول دیدگاه و موضعش شده است.
فرستادگان اوباما تاکید کردهاند که رئیس جمهوری آمریکا با معارضان سوری دارای مشکلات بسیار و در عین حال بزرگی است، به خصوص آنکه معارضان سوری دریافتهاند، در خفا مسکو و واشنگتن درحال دستیابی به توافقاتی درباره بحران سوریه هستند. به همین دلیل باید این فرستادگان تاکید کنند که سخنان و اظهارات ضد سوری و ضد اسد باید همچنان در عرصه بین المللی به قوت خود باقی بماند، اگرچه این امر با آنچه پشت دربهای بسته درباره سوریه تصمیم گرفته میشود، مغایرت کامل داشته باشد. برای همین مشکلی نیست، اگر «دیوید کامرون»، نخست وزیر انگلیس در سخنانش تاکید کند که فشار بر دمشق و حمایت از معارضان سوری همچنان ادامه خواهد یافت.
در همان زمان که نخست وزیر انگلیس بیشرمانه از در اختیار قرار دادن دستگاههای مولد برق و ژنراتورها به معارضان سوری سخن میگفت، دقیقا در همان زمان روسیه بر اجرای تعهداتش مبنی بر در اختیار قرار دادن موشک به دمشق براساس قراردادهای امضا شده سخن میگفت و خبرهایی از رسواییهای شماری از دیپلماتهای آمریکایی به گوش میرسید که بیان میکرد، رژیمهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس برای واداشتن آنها به ادامه بحران سوریه زیر میزی مبالغ کلانی را به آنها رشوه دادهاند.
این اطلاعات همچنین میگوید که روی آوردن به کنفرانس «ژنو 2» امری اتفاقی نبوده و این کنفرانس رهاورد توافق روسی – آمریکایی است و در این راه زمانی لازم است تا زمینه را برای تغییر افکار عمومی آمریکا در داخل فراهم کرد تا بتوانند دلیل تغییر موضع آمریکا در برابر سوریه و حل بحران این کشور را دریابند.
هم اکنون آمریکا و اروپا دریافتهاند که «ولادیمیر پوتین» بیش از هر زمان دیگری و بیش از آنچه آنها تصور میکردند، با ائتلافش متشکل از چین و ایران در کنار سوریه ایستادهاند و حتی در این ارتباط مسکو غرب و آمریکا را تهدید کرد که اگر هواپیماهای ناتو دست به اقدامی در سوریه بزنند، بدون تردید هواپیماهای آنها را سرنگون خواهد کرد و در همین راستا بود که مسکو حتی زودتر از «حزب الله» تجاوز رژیم صهیونیستی به جنوب سوریه را محکوم و تاکید کرد که ارسال سلاح از سوی این کشور به سوریه ادامه خواهد یافت و جایی برای نگرانی از بابت اسرائیل نیست و موضع خود در قبال سوریه تغییر نخواهد داد.
بالاخره اینکه این اطلاعات بیان میکنند که نیمی از کشورهای حوزه خلیج فارس ارتباط مستقیم خود با رهبران سوریه را حفظ کردهاند و در این بین قطر و عربستان سعودی به تنهایی در خصوص بحران سوریه سرگردان ماندهاند. شیخ «حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر قطر به هیچ وجه حاضر نیست، شکست در سوریه را بپذیرد. اما این اواخر دریافته است، توان ایستادن در برابر ایران را ندارد و غرب بیش از آنکه نگران نظام سوریه باشد، نگران جهادیهای تکفیری است که در این کشور درحال مبارزه با نظام هستند و دوحه هم اکنون دریافته است که راهی جز دربهای تهران را ندارد.
مصر به توصیه کشورهای مجموعه «بریکس» گوش فرا داد و پذیرفت که تنها راه باقی مانده برای بحران سوریه راه حل سیاسی است و این تنها راه حل پذیرفته شده درباره سوریه است و در این راه باید مسلح کردن گروههای تروریستی و ارسال کمکهای نظامی به آنها را متوقف کند. براساس اطلاعات اخیری که به دست دمشق رسیده، این دیدگاه ارتش و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی مصر است.
در اینجا باید به تفاهمهای به دست آمده با تهران هم اشاره کرد که به شدت رژیمهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس را خشمگین کرده است. به همین دلیل است که مشاهده میکنیم، رسانههای سعودی شدیدترین و خشونتبارترین حملات را علیه «محمد مرسی»، ریاست جمهوری مصر و جماعت «اخوان الملسمین» به راه انداختهاند. قطر تلاش کرد با تزریق میلیاردها دلار و در این اواخر سه میلیارد دلار اسناد خزانه دولت مصر را خریداری کند. اما هیچ کدام از این تدابیر راه به جایی نبردند. قاهره به صراحت اعلام کرد که ایران بخشی از راه حل سوریه و نه مشکل سوریه است. ارتباطات مصر و ایران بسیار گستردهتر و وسیعتر از آن است که بسیاری تصور میکنند.
ارتش سوریه از این فضای پیش آمده نهایت استفاده را میکند. محاصره شهر «القصیر» در استان حمص در مرکز سوریه را تشدید میکند و پس از آن به مناطق و دیگر شهرهای سوریه منتقل میشود. یکی از مسئولان در معارضان سوری که دارای روابطی مستحکم و عمیق با افراد و گروههای مسلح بود، میگوید: «همه از ما روی گردان هستند. همه به ما دروغ میگویند. جز وعده و وعید چیزی به گوشمان نمیرسد، در حالیکه موشکهاست که بر سر ما فرو میریزد. احساس میکنیم که قراردادی بزرگ در راه است و «آشی آنچنانی برای ما درحال پخته شدن» است. در برابر دو گزینه بیشتر وجود ندارد، یا کشته شویم یا خود را تسلیم کنیم. برخی از سرکردگان گروههای مسلح راه تماس با نظام سوریه و تفاهم با آنها جهت تسلیم و بر زمین گذاشتن سلاح را پیش گرفتهاند. همه ما را فریب دادند و هم اکنون به جایی رسیدهایم که دیگر هیچ کس را نمیتوانیم باور کنیم».
این مقام مسئول در میان معارضان سوری تاکید میکند که همین روزهاست که در برابر رسانهها حاضر شود و هرآنچه را میداند برملا کند و تاکید میکند که بسیاری از مسئولان ارشد نظامی در معارضان سوری با وی هم عقیده هستند.
این احساس حتی به داخل «ائتلاف معارضان سوری» هم نفوذ کرده است. چه در غیر این صورت هیچگاه یکی از جناحهای این ائتلاف نمی گفت که آمریکا ما را فریب میدهد و به نظر نمیرسد که نیازی به رفتن ما به ژنو باشد. غرب و آمریکا نیازی به رفتن ما به «ژنو 2» را ندارند، چون آنها خواهان انعقاد قراردادی علیه معارضان سوری هستند. این موضع را برخی از طرفهای منطقهای و بین المللی تقویت میکنند. این طرفهای منطقهای و بین المللی از ضرورت نفوذ امنیتی در معارضان مسلح سخن میگویند و بر انجام عملیات علیه شماری از شخصیتها و مراکز تجمع و مقرهای نظامی گروههای مسلح حرف می زنند..
در این بین گفته شده است که فشارهایی بر جنبش حماس اعمال شده است تا از مخالفت با نظام در سوریه سخن گوید و چنین موضعی علیه آن اتخاذ کند. برخی طرفها این فشارها را با تلاش یکی از جناحهای حماس ارتباط داده که تلاش دارد، به هر طریق ممکن با «حزب الله» و ایران به توافقاتی برسد. جنبش حماس از دید غرب و آمریکا همچون جماعت «اخوان المسلمین» نیست، اگرچه جزیی از این جماعت به شمار میآید. اسرائیل در این اعمال فشارها نقش دارد، به همین دلیل هر روز افقها در برابر «جنبش مقاومت اسلامی فلسطین – حماس» تنگتر و تنگتر میشود. اگرچه در این راه متحدان جدید حماس وعده و وعیدهای بسیاری در این راه به این جنبش دادهاند.
بنابراین درحال حاضر تصویر پیش رو کاملا آشکار و واضح است. ارتش سوریه بر تصمیم خود در تعیین سرنوشت نبردها در میدانهای مختلف تاکید دارد و هیچ مذاکره و گفتوگویی را جز تعیین سرنوشت نبردها در شماری از جبههها آغاز نمیکند.
شاید رئیس جمهور امریکا خود این تغییر و تحولات را پذیرفته تا به این طریق جامعه بین المللی و در عین حال افکار عمومی داخل آمریکا را به پذیرفتن تغییر موضع و سیاست آمریکا در برابر بحران سوریه قانع کند و از فشارهای معارضان سوری بر خود بکاهد. اما در مقابل برخی طرفها هم در بحران سوریه هستند که نمیتوانند شکست در این نبرد را بپذیرند و فشارها و تعدیها و تجاوزهای خود در سوریه را در مرحله بعد تشدید خواهند کرد. در حالیکه قطار روسیه و آمریکا روی ریل افتاده و حرکت خود را آغاز کرده است و تا این لحظه نه نظام سوریه و نه مسکو به حسن نیت آمریکا در این مذاکرات باور ندارند.
لبنان و تاثیر بحران سوریه بر آن
مسئولان سوری موضع خود در برابر لبنان و حوادث جاری در آن از جمله شکاف نبود دولت در این کشور را در سه جمله بسیار مفید و مختصر خلاصه میکنند، «دمشق با وجود تمام طوایف و قبایل و مذاهب موجود در آن در کنار لبنان است و به هیچ وجه نمیتواند توطئههایی که برخی از طرفهای لبنانی با همدستی برخی از طرفهای منطقهای عربی و ترکیه علیه این کشور علیه مقاومت لبنان تدارک میبینند، را بپذیرد. ائتلاف استراتژیکی که به عمد درصدد ایجاد اختلاف بین مقاومت و سوریه بود، هم اکنون دیگر ریسکها و شرط بندیها را نمیپذیرد. آنچه در گذشته مورد قبول این ائتلاف نبود هم اکنون از دید آنها پذیرفته و مورد پذیرش است».
شاید منظور دمشق از این سخن تماس برخی از طرفها و جناحهای لبنانی با عربستان سعودی و قطر و ترکیه است. دید سوریه به شاهزاده «بندر بن سلطان»، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت رژیم سعودی برای همه شناخته شده و معروف است. با این حال تلاش میکند که انعطاف پذیری خود در برابر عربستان سعودی را حفظ کند، به ویژه که در این اواخر تماسهای تهران با ریاض در مسیر بسیار خوبی پیش میرود.
هنگامیکه سوال میشود، آیا منظور از این طرفهای مذکور در این سخنان «ولید جنبلاط»، رئیس حزب سوسیالیست ترقیخواه لبنان و «سعد الحریری»، نخست وزیر اسبق لبنان و رئیس جریان 14 مارس این کشور و «سمیر جعجع»، سمیر جعجع رئیس حزب نیروهای لبنانی است و هدف از آن به یاد آوردن داستانی است که جز سوریه و عربستان سعودی و قطر و ترکیه از آن اطلاع ندارد و مفاد آن این بود که قطر و ترکیه دو سال پیش تلاش بسیار کردند تا با اعمال فشار بر سوریه «سعد الحریری» را به عنوان نخست وزیر در قدرت نگه دارند. در حالیکه عربستان سعودی هم صرف نظر از سوریه در آن زمان چندان تمایلی به اجرای این طرح از خود بروز نداد.
برخی از مسئولان سوری به شدت بر این باور هستند که طرفهایی در ریاض و دوحه تلاش میکنند، برخی طرفهای دست نشانده خود در لبنان را به تشدید اوضاع در این کشور وادارند و منتظر هستند تا بازتاب و انعکاس اقدامات خود را طی مرحله تشکیل دولت و برگزاری انتخابات پارلمانی در لبنان ملاحظه کنند. این مسئولان سوری تاکید میکنند که این اوضاع چندان دوام نخواهد داشت و همانهایی که دستور به تشدید اوضاع در لبنان را دادهاند، دستور آرام کردن اوضاع را هم خیلی زود خواهند داد.
این موضوع این سوال را مطرح میکند که آیا دمشق همچنان بر اوضاع لبنان و تشکیل دولت و برگزاری انتخابات در این کشور تاثیر گذار است؟ جواب مستقیم و واضحی از مسئولان سوری به گوش نمیرسد، آنها در پاسخ تنها لبخند میزنند. برخی از آنها میگویند: «تاکنون ائتلاف و اتحاد ما با مقاومت لبنان و حزب الله و برخی از رهبران و سران این کشور که در این بحران بزرگ همواره در کنار ما بوده و هیچگاه ما را تنها نگذاشتهاند، قدرتمندتر و مستحکمتر از امروز نبوده و کسانیکه برخلاف این تصور میکنند، باید در محاسبات و دیدگاههای خود تجدید نظر کنند».
با تمام آنچه گفته شد، باید این نکته را مورد تاکید قرار داد که هیچ تفاهم بزرگ و توافق مهمی در منطقه جز با حضور آمریکا، روسیه ، ایران ، مصر و عربستان سعودی حاصل نخواهد شد.